انترناسیونال: این هفته بالاخره پس از هیاهوی بسیار، سفر ترامپ به کشورهای عربی حوزه خلیج و مشخصاً عربستان سعودی انجام شد. در دیدار ترامپ از عربستان تصمیمات کلانی دررابطهبا مبادلات اقتصادی میان دو کشور انجام گرفت. لطفاً کمی حولوحوش مذاکرات انجام شده در این سفر، قراردادهای اقتصادی و تأثیرات آن بر آینده منطقه بگویید.
کاظم نیکخواه: همانطور که گفتید جنجال حول سفر ترامپ به عربستان و کشورهای حوزه خلیج زیاد است. دولتهای عربی خلیج همیشه از نظر اقتصادی و دیپلماتیک با آمریکا در ارتباطی استراتژیک بودهاند. اما اینکه ترامپ درست در گرماگرم مذاکرات با جمهوری اسلامی و شاخوشانه کشیدن علیه حکومت اسلامی به این سفر دستزده مسئله را داغتر میکند. خود ترامپ میگوید که هدف از این سفر صرفاً اقتصادی بوده و ایلان ماسک و یک تیم اقتصادی هم او را همراهی میکنند. این واقعیتی است. اما علیرغم اینکه مهمترین مشغله ترامپ همیشه جنبه پولی و اقتصادی و معامله است، فکر نمیکنم که این سفر صرفاً با هدف اقتصادی انجام شده است. این سفر علاوه بر جنبه اقتصادی و مالی، میخواهد هم اعتراضات گسترده علیه ترامپ در داخل آمریکا بر سر کشاکشهای تعرفهای را با توجه دادن به معاملات چندمیلیارددلاری با شیوخ حاکم در کشورهای عربی آرام کند، و هم پیامی به سران جمهوری اسلامی بدهد که اگر با آمریکا کنار بیایید صاحب درآمد و رفاه و وضعیت پر رونق اقتصادی میشوید و اگر لجبازی کنید و بر سر مسئله اتمی بمانید کل منطقه را علیه شما بسیج میکنیم. تبلیغات زیادی که حول این سفر انجام شد و جلوههای پرشکوهی که در این تبلیغات به وضعیت اقتصادی کشورهای منطقه داده شد، درست با وضعیت نزار و درهمریخته و فلج اقتصادی جمهوری اسلامی صد و هشتاد درجه در تضاد است. آنجا بحث بر سر هوش مصنوعی و صنعت گردشگری و حملونقل هوایی و غلتزدن در پول و ثروت است، و اینجا بحث بر سر فلج اقتصادی و قطعی برق و گاز و زمینگیر شدن حکومت است. این تصویر و این مقایسه وسیعاً در مدیای اجتماعی بازتاب یافت. تا آنجا که به مردم این کشورها از جمله عربستان مربوط میشود البته این تصویر واقعی نیست و تفاوتها خیلی عظیم نیستند. علاوه بر بیحقوقی و ستمگری و سلطه قوانین اسلامی و سیاست سرکوب و اعدام و زندان در این کشورها، از نظر اقتصادی هم مردم در کشورهای عربی اوضاع جالبی ندارند. بنا به آمار سازمان عدالت و توسعه خاورمیانه و شمال آفریقا، در عربستان بیش از ۵ میلیون نفر زیر خطفقر زندگی میکنند و از کمبود امکانات و زندگی در خانههای تاریک و نامناسب رنج میبرند. گزارشات دیگری هم در زمینه شکاف عظیم طبقاتی در این کشور و دیگر کشورهای حوزه خلیج منتشر شده است. سرکوب و خفقان و زندان و اعدام هم وجود دارد. البته هنوز وضعیت در این کشورها با ایران که بیش از نیمی از مردم زیر خطفقر زندگی میکنند و سرکوب و اعدام و زندان در دنیا رکورد دارد، قابلمقایسه نیست. اما میخواهم بگویم که ثروتهای افسانهای سلاطین نفت و مافیای حاکم در این کشورها را نباید بهحساب توده مردم گذاشت.
انترناسیونال: کلاً فکر میکنید این دیدارها چه تأثیر مستقیمی بر موقعیت متزلزل جمهوری اسلامی و مشخصاً بر پروسه مذاکرات جاری میان ایران و آمریکا خواهند داشت؟
کاظم نیکخواه: خب از نظر روانی این سفرها و قراردادهای کلان و تبلیغاتی که حولوحوش آن راه افتاده، روی جمهوری اسلامی فشار سنگینی را میگذارد. اما از نظر عملی و فوری شاید تفاوت چندانی ایجاد نکند. بالاخره جمهوری اسلامی زیر منگنه است که به فشارهای دولت ترامپ گردن بگذارد و خواهد گذاشت. این حکومت میداند که در مقایسه با همه کشورها وضعیت وخیمی دارد. آرزو میکند که با کشورهای دنیا در ارتباط اقتصادی و دیپلماتیک باشد. اما در چنگال سیاستهایی اسیر شده است که بیرون آمدن از آنها برایش ساده نیست. تاروپود این حکومت با بحرانسازی و تنشآفرینی تنیده شده است. فضای جامعه، مردم دنیا را علیه آن بسیج کرده است. این یک حکومت بسیار منزوی و ضد ارزشها و عرف بینالمللی است و با همه چیز تعارض دارد. تقلاها و تلاشهایی از جانب جناحهایی از حکومت برای تعامل با کشورهای دیگر صورتگرفته که همه به شکست رسیده است و جمهوری اسلامی به همان نقطهای بازگشته که خمینی بنیان گذاشته بود. میخواهم بگویم که مقایسه با عربستان و قطر و امارات و ثروتهای افسانهای این کشورها، برای جمهوری اسلامی فشار است؛ اما فشارهای تازهای نیست. همیشه این فشارها بوده است. بیشترین فشار به حکومت اسلامی، فضای بهشدت ملتهب داخلی است که از این نظر نیز در دنیا نمونه ندارد. اکثریت عظیم مردم این کشور نشان دادهاند که خواهان سرنگونی حکومت اسلامی هستند و به چیزی کمتر از آن رضایت نمیدهند. این هم در دنیا نمونه ندارد. این فشارها به همراه یک اقتصاد فلج که حتی امکان تأمین برق و گاز و آب مردم را هم ندارد، حکومت اسلامی را به لبه سرنگونی سوق داده است و دنیا این را میبینید و میداند و ترامپ با هویج و وعده پول و سرمایهگذاری نمیتواند این چشمانداز را برای حکومت تغییر دهد. جمهوری اسلامی چه با توافق چه بدون توافق محکوم به سرنگونی است و با اعدام و سرکوب تلاش میکند چند صباحی برای خود وقت بخرد.
انترناسیونال: برگردیم به اوضاع داخلی عربستان و تحولات پس از روی کار آمدن محمد بن سلمان. از نظر شما منهای تحولات اقتصادی آیا بن سلمان مشغول ایجاد یک رفورم فرهنگی باتکیهبر سکولاریسم درون عربستان است؟ سیر تحولات درونی عربستان و آینده آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
کاظم نیکخواه: بن سلمان هم داستان خود را دارد. خانواده سعودی طی دههها در سازماندادن و حمایت از گروههای آدمکش سلفی مثل داعش و اقدامات تروریستی و جنایتکارانه آنها در کشورهای مختلف دست داشتهاند. سرکوب و اعدام مخالفین در این کشور یک امر شناخته شده است. شخص بن سلمان هم از همان اوان ولیعهدیاش در پیشبرد این سیاستها نقش بارزی داشته است. او مرتکب جنایاتی شد که دنیا را علیه او به صدا در آورد. یک نمونه فجیع و پر سرو صدای آن قتل جمال خاشقچی یکی از مخالفین حکومت بود که در سال ۲۰۱۸ وقتی برای تمدید ویزایش به سفارت عربستان در ترکیه مراجعه کرده بود، به نحو فجیعی توسط یک تیم از آدمکشان حرفهای بن سلمان تکهتکه شد و جسدش هم ناپدید شد. این جنایت مثل بمب در دنیا صدا کرد. بهویژه به این دلیل که هنگام شکنجههای وحشیانه، تلفن موبایل او روشن بود و به تلفن نامزدش که در بیرون سفارت منتظرش بود وصل بود و کلاً خاشقچی در سطح بینالمللی به دلیل همکاریاش با نیوزویک و دیگر نشریات مشهور بینالمللی یک چهره شناخته شده بود. با این جنایت و برخی اقدامات سرکوبگرانه دیگر علیه مخالفین سعودیها، بن سلمان به یک چهره بسیار منفور و جنایتکار در سطح جهان تبدیل شد که تا چند سال ملاقات هر مقام حکومتی با او باعث رسوایی میشد. هنوز این جنایت از کارنامه او پاک نشده است. او به روال معمول همه دیکتاتورها دستداشتن در این جنایت را انکار میکند. اما تردیدی در مورد آن وجود ندارد. جنایات گروههای سلفی در عراق و یمن و برخی کشورهای دیگر نیز همزمان با این جنایت دنیا را تکان داد.
نمونهها از جنایات دربار سعودی در دوران ولیعهدی و روی کار آمدن بن سلمان بسیار است. بعد از آن است که فکر میکنم زیر فشارهای بینالمللی و بهویژه تأثیرات انقلاب زن زندگی آزادی در ایران که در کل منطقه تأثیرات ملموسی گذاشت، بن سلمان دست به یک سری اصلاحات در عربستان زد که چهرهای مدرن و دموکراتمنش از خود نشان دهد. از جمله رانندگی زنان را که همیشه ممنوع بوده، آزاد کرد، قوانین سختگیرانه اسلامی علیه زنان و مردم را تلطیف نمود، خوانندگان بینالمللی بهویژه خوانندگان زن را برای برگزاری کنسرتهای پرزرقوبرق و مختلط به عربستان دعوت کرد، مناسبات با گروههای سلفی و امثال آنها را محدود کرد و اقداماتی دیگر در این زمینهها انجام داد که همه این اقدامات همراه با جنجال و سرمایهگذاریهای عظیم در زمینه انرژی خورشیدی و نوآوریهای اقتصادی و امثال اینها صورت گرفت که برای غرب بسیار قابلتوجه است.
اینکه آیا تحولی اساسی و جدی در ادامه این اوضاع در حال وقوع است هنوز روشن نیست. چون تبلیغات و جنجال و سرمایهگذاریهای وسیع حولوحوش آنها انسان را در جدی بودن آنها به تردید میاندازد. بههرحال تا همینجا تخفیف فشارها بر زنان و مردم در زمینه قوانین اسلامی و دیگر محدودیتها، اقداماتی مثبت است و میتواند بر کشورهای دیگر منطقه هم تأثیرات خود را داشته باشد.