جدید ترین

شوراها را در دل انقلاب ایجاد کنیم- اصغر کریمی

اگر در انقلاب ۵۷ تازه پس از سرنگونی بود که امکان ایجاد شوراهای کارگری فراهم شد و در بسیاری از مراکز کارگری شوراها پا گرفت، اما الان اوضاع عمیقا با آن دوره فرق دارد. اگر خفقان زمان شاه اجازه ایجاد هیچ تشکلی را نمیداد و حتی یک اعتصاب کارگری نیز بسرعت به خاک و خون کشیده میشد، اما تنها در دهسال گذشته هزاران اعتصاب کوتاه و طولانی مدت شکل گرفته، صدها نهاد و تشکل علیرغم ممنوعیت پا گرفته و صدها کارزار داخل کشوری و بین المللی در زمینه های مختلف در دفاع از حقوق زنان، علیه سنگسار و اعدام، در دفاع از حقوق کودکان، کارگران، بازنشستگان، معلمان، زندانیان سیاسی، پناهندگان، علیه اسلام و اسلام سیاسی، علیه حجاب، دفاع از محیط زیست، و … توسط این نهادها سازمان داده شده و صدها فعال و رهبر باتجربه در دو دهه گذشته جلو صحنه آمده اند. زندان های سیاسی پر است از رهبران و فعالین انواع تشکل ها و کارزارها. انقلاب امروز، ادامه ۴۳ سال مبارزه و مقاومت و تلاش و آگاهگری و سازماندهی است و مبارزه ای ۴۳ ساله و تجاربی ۴۳ ساله را پشت سر دارد. اینها هیچکدام در سالهای قبل از انقلاب ۵۷ نبود یا در مقایسه با امروز بسیار ناچیز بود. پس خیلی کارها که در انقلاب ۵۷ نتوانستیم انجام بدهیم را الان میتوانیم. با اتکا به این نقطه قوت ها میتوانیم دست بکار شویم و شوراهایمان را ایجاد کنیم.


این انقلابی است تاریخی و چپ و رادیکال و یکی از عظیم ترین و شاید عظیم ترین انقلابی خواهد بود که تاریخ بشر تاکنون بخود دیده است. بیانیه ها و مانیفست ها و شعارهای خود را دارد، سرودها و ترانه های زیبای خود را دارد، حمایت افکار عمومی جهان را دارد و شخصیت ها تشکل ها و نهادهایش دارند در کوران همین انقلاب شکل میگیرند و جلو صحنه میایند. انقلابی که زنانه شروع شد و این خصلت مهم و تاریخی آن است اما علیه تمامی بنیادهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و ایدئولوژیک این نظام است. انقلابی که با تجمع اعتراضی در تهران و سقز شروع شد، با اعتصاب عمومی در کردستان و تجمعات خیابانی و اعتراضات دانشجویی و دانش آموزی ادامه یافت، در اعتصاب کارگران نفت و هفت تپه و تشکل های کارگری و بازنشستگان خود را نشان داد، با اعتراض شجاعانه زندانیان اوین همراه شد، وکلا و پزشکان و نهادهای مدافع حقوق کودک را در برگرفت و همچنان هر روز طیف های تازه ای را به میدان میاورد. انقلاب نوینی که وارد ششمین هفته خود شده است نیروی عظیمی دارد و هر کدام از بخش های معترض جامعه فی الحال حداقلی از شبکه ها و تشکل های خود را دارند. اینها همه سرمایه های مهم این انقلاب و دستمایه شوراها هستند.


آقابالاسر نمیخواهیم!
این گفتمانی است که مدتها است در ادبیات اعتراضی در ایران شکل گرفته است. هیچ بخشی از جامعه دیگر حاضر نیست انقلاب کند تا اقلیتی برایش تصمیم بگیرد، اقلیتی که از بالا به آنها حقنه میشود. دانشجویان و استادان دانشگاه دیگر نمیپذیرند که دولت برایشان رئیس دانشگاه انتخاب کند و مقرراتی وضع کند و به آنها تحمیل کند. کارگران نمیپذیرند که از صبح تا شب کار کنند و امکانات زندگی را بیافرینند اما مدیرانی گمارده شده از طرف کارفرما یا دولت بر آنها حکومت کنند و ساعت کار و مقررات کارخانه و مرکز کار، نحوه اداره آن، ایمنی یا در واقع ناامنی آن و هزار اجحاف دیگر به آنان تحمیل کنند. پرستار و پزشک و کارکنان درمانی، معلم و محصل و کارکنان ادارات هم همینطور. آقابالاسر نمیخواهیم، خودمان میخواهیم محل کارمان را اداره کنیم و خیلی هم خوب بلدیم. بسیار بهتر از مفتخوران و بیکاره هایی که با معیارهایی غیر از شایستگی برایمان میفرستند تا ما را مطابق سیاست ها و منافع اقلیت حاکم کنترل کنند و بکار بکشند. خودمان آزادانه مینشینیم و تصمیم میگیریم که مدرسه و دانشگاهمان، بیمارستان و کارخانه و اداره مان چطور اداره شود. خودمان آزادانه انتخابات میکنیم و بهترین نمایندگان را انتخاب میکنیم که تصمیمات مجامع عمومی مان را پیگیری و اجرا کنند،‌ به مجامع عمومی مان گزارش بدهند و هر لحظه هم هر کدامشان ما را نمایندگی نکردند عوض میکنیم. در مورد شهر و محل زندگی مان هم همینطور. نمیخواهیم و قبول نمیکنیم که کسی خارج از اراده خودمان بر گرده مان سوار شود. به چنین فعالیت و نهادی میگویند شورا و اداره شورایی. به همین منوال در سطح کشور هم قبول نمیکنیم که نمایندگانی بیایند، که در بهترین حالت در جامعه ای بی شکل و بی تشکل، کارنامه ای از خود ارائه دهند، وعده هایی بدهند و تا چهارسال کسی نتواند به آنها دست بزند. روش اداره مملکت باید عوض شود. انقلاب ما برای رفاه و آزادی و عدالت است، چپ و رادیکال است و یک شرط بنیادی تحقق آن نحوه اداره جامعه و محل کار و تحصیل و زندگی است. یعنی یک حکومت شورایی متکی بر شوراهای بیشمار در محل کار و تحصیل و زندگی. اگر نمیخواهیم آقابالاسر داشته باشیم راهی جز ایجاد شورا و اداره شورایی و حاکمیت شورایی نداریم. وگرنه کارخانه و دانشگاه و مدرسه را مجددا میسپاریم به دیگران که بیایند و برای اکثریت جامعه تصمیم بگیرند و باز هم در بر همان پاشنه بچرخد.
بگذار هزار گل بشکفد


توده وسیع مردم صالح ترین مرجع تصمیم گیری هستند و بهترین مجریان تصمیمات خودشان. و در عین حال دلسوزترین ها هستند برای تصمیماتی که منفعت عمومی را نمایندگی کند. و تنها در این صورت است که هزار گل میشکفد. هزار ابتکار توسط توده هایی که هیچگاه حرمتی نداشته اند و هیچگاه نظرشان برای بالایی ها ارزشی نداشته است، هر روز و هر ساعت میجوشد و تنها در این صورت است که مردم در اداره امور دخیل میشوند، خلاقیت میافرینند و اجازه نمیدهند که حاصل کار و خلاقیت شان مبنای خوشبختی یک اقلیت قرار گیرد و خود از آن بی بهره باشند. فقط در این صورت است که سیستمی بنا میشود که برای توده های وسیع مردم حرمت و شخصیت قائل است و به آنها بعنوان مردمی بی اراده و ناتوان از تصمیم گیری نگاه نمیکند. شوراها به معنی واقعی کلمه ضامن تحقق هر نوع آزادی و برابری و رفع تبعیض و یک جامعه انسانی هستند. با دخیل شدن در شوراها است که توده های وسیع مردم با شور و انرژی بی پایان اقتصاد و سیاست و مناسبات اجتماعی و فرهنگی را بسرعت شکوفا میکنند. بوروکراسی دشمن خلاقیت است و شورا دشمن بوروکراسی. تصمیمات دانشجویان و استادان یک دانشگاه یا کارگران و کارکنان یک کارخانه توسط خود آنها اتخاذ میشود و بلاواسطه توسط خودشان عملی میشود و نه از مجرای پیچ در پیچ هزار اداره.
بدون شورا نمیتوان عدالتی اجرا کرد، برابری به معنای واقعی کلمه را جامعه عمل پوشاند و آزادی همه جانبه را برقرار کرد. بدون شوراها همان اقلیتی که در کارخانه و اداره و مدرسه و دانشگاه تصمیم میگیرند در سطح کشور نیز به همان سیاق تصمیم میگیرند و تصمیم شان همیشه علیه اکثریت است.


شوراها را پایه‌گذاری کنیم. وقتش رسیده است.
مساله مهم و عملی این است که همین الان و در کوران همین انقلاب باید شوراهایمان را بسازیم. وقتش رسیده است. در هر کارخانه و دانشگاه و اداره و مدرسه ای و در هر شهر و محله ای فعالین طرفدار اداره شورایی حضور دارند که بدلیل سالها اعتراض و حق طلبی مورد اعتماد دیگران هستند. راه و روش کار را هم بلدند. اینها شبکه ها و جمع ها و محافل خود را دارند، گفتمان شورا را سالها است داشته اند و حالا در دل این شرایط میتوانند قدم های عملی را هم بردارند. جامعه تشنه متشکل شدن است. حکومت یک جامعه را در زندان بزرگی نگهداشته و آنرا از حق هر گونه تشکلی محروم کرده است. اما هزاران فعال کارگری و دانشجویی و معلم و جوانان پرشور و متعهد و غیره بویژه در دو دهه اخیر با تلاش و فداکاری شان انواع نهادها را زمینه های مختلف ایجاد کرده اند، ان جی او هایی را با استفاده از کوچکترین روزنه های ممکن براه انداختند، بعدتر سمن هایشان را ساختند،‌ دانشجویان شوراهای صنفی درست کردند و معلمان انجمن های صنفی در شهرهای مختلف شکل دادند و در این راه صدها نفر از فعالین ایجاد تشکل ها به زندان افتادند و محکوم شدند. اینها امروز سرمایه های مهمی برای بنا کردن شوراهای واقعی هستند. اگر در سالهای گذشته و اساسا در دل اعتصابات و تجمعات قادر بودیم مجامع عمومی مان، که سنگ بنای هر شورایی است، را در روزهای معینی تشکیل دهیم تا برای ادامه مبارزه تصمیم بگیریم، الان میتوانیم خود شوراهایمان را بعنوان تشکل های پایدار بنا کنیم. وقتش فرارسیده است که دست بکار شویم و شروع کنیم قدم های عملی را برداریم. توازن قوا تغییر کرده و هر روز بیشتر به نفع مردم تغییر میکند. میتوانیم در همه مراکز کا و تحصیل و در همه محلات شهرها شوراهای سازماندهی اعتراض را بعنوان نطفه های شورا ایجاد کنیم و با توازن قوای کمی بهتر که در راه است و به یمن انقلاب دارد ایجاد میشود، آنها را به شوراهای واقعی تکامل بخشیم. حکومت چنان در استیصال است و از مردم وحشت دارد که به راحتی جرات نمیکند بروی فعالین مراکز کارگری دست دراز کند. هزاران معلم در روزهای اول و دوم آبان با چهره های مشخص خود دست به تحصن و اعتصاب زدند و دیدیم که حکومت جرات نکرد بجز تهدید کار دیگری بکند. حکومت بخوبی فهمیده است که در شرایط کنونی هر سرکوبی در مراکز کارگری و یا در دانشگاهها و مدارس به جرقه ای برای انفجاری بزرگ تبدیل میشود و مجبور است دست به عصا حرکت کند.


ایجاد شوراها صرفنظر از اینکه آینده بهتری را تضمین میکند، همین الان انقلابمان را متحدتر، منسجم تر و کم هزینه تر میکند. شخصا تردیدی ندارم کمی توازن قوا به نفع مردم عوض شود، یعنی انقلاب گام های دیگری به جلو بردارد شوراهای کارگری بسرعت در سراسر کشور شکل میگیرد. در دانشگاهها و مدارس و ادارات نیز پابپای مراکز کارگری صدها و هزاران شورا ایجاد میشود. چون جامعه تشنه رهایی از محرومیت و ممنوعیتی است که صد سال است به آن تحمیل شده است. چون اهمیت سازمان به فرهنگ جاافتاده ای در میان بخش پیشرو و فعال جامعه تبدیل شده است. با تمام قوا به استقبال این شرایط برویم و دست بکار ایجاد شوراها شویم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *