جدید ترین

زمینه‌های انتخاب مجدد ترامپ- حمید تقوایی

مندرج در ژورنال شماره ۸۸۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)

آذر پویا: اخبار انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا مدت‌ها در رأس اخبار جهان قرار داشت. بالاخره روز چهارشنبه ۶ نوامبر دونالد ترامپ با بدست آوردن ۶۸ رای الکتورال بیشتر از رقیب انتخاباتی خود کامالا هریس، به ریاست جمهوری ایالات متحده برگزیده شد. به نظر شما چرا مجدداً ترامپ که آشکارا یک راسیست است و بسیاری از رسانه‌ها و سیاستمداران آمریکا، حتی کامالا هریس در کمپین انتخاباتی‌اش، او را فاشیست می‌نامند، به ریاست‌جمهوری انتخاب می‌شود؟

حمید تقوایی: به نظر من انتخاب ترامپ چه در دور اول ریاست‌جمهوری‌اش و چه امروز بخاطر مواضع و سیاست‌های راسیستی او نیست بلکه به این دلیل است که او یک سیاستمدار متعارف – حتی یک جمهوریخواه متعارف – نیست. پدیده ترامپ و ترامپیسم نشاندهنده این واقعیت است که مردم آمریکا از رهبران و سیاست‌های هر دو حزب حکومتی در این کشور رویگردان شده‌اند و خواستار تغییر اساسی اوضاع هستند. ترامپ بخصوص در دور اول انتخابش در سال ۲۰۱۶، از یک موضع راست افراطی علیه سیاستمداران حرفه‌ای و سنتی و کل سیستم حکومتی در آمریکا سخن می‌گفت و خود را شخصیتی خارج از سیستم که می‌خواهد واشنگتن را لایروبی کند معرفی می‌کرد. در کمپین انتخاباتی اخیرش هم با همین لحن در مورد بایدن و هریس و دیگر چهره‌های حزب دموکرات و حتی مخالفینش در حزب جمهوریخواه سخن می‌گفت. در این دور تورم و گرانی بیسابقه در آمریکا، که خود یک عارضه جهانی سرمایه‌داری است، نیز به کمک ترامپ آمد و او مدام بر این تأکید می‌کرد که وضعیت معیشتی مردم آمریکا در دوره او بسیار بهتر از دوره بایدن بوده است. از این نقطه‌نظر می‌توان گفت که در این انتخابات ما با پدیده کلاسیک سربلند کردن فاشیسم در دوره‌های رکود و یا تورم سرمایه‌داری مواجه هستیم. آلترناتیو  جامعه در برابر این عروج فاشیسم تنها می‌تواند چپ انقلابی باشد که متأسفانه در صحنه سیاسی آمریکا چنین نیرویی غایب است. نزدیک‌ترین چهره سیاسی به چنین نیروی چپی، برنی ساندرز بود که در جریان انتخاباتی ۲۰۱۶ آمریکا کاندید شد ولی حزب دموکرات کنارش گذاشت و هیلاری کلینتون را بعنوان کاندید خود اعلام کرد. برنی ساندرز خود را سوسیالیست می‌نامد و در نظر پرسی‌ها بعنوان محبوب‌ترین سیاستمدار آمریکا شناخته شده است ولی البته برای حزب دموکرات آمریکا و کلاً فضای سیاسی در آن کشور چنین شخصیتی “چپ افراطی” محسوب می‌شود که باید به هر شکل جلواش گرفته شود. (در انگلیس هم نظیر همین اتفاق برای جرمی کوربین افتاد). در چنین شرایطی که جامعه آمریکا از سیاستمداران متعارف رویگردان شده تنها چپ رادیکال می‌تواند از یک زاویه مترقی و انسانی سیستم موجود را بچالش بکشد. در غیاب چنین نیرویی راست افراطی و شارلاتان‌هایی نظیر ترامپ میداندار می‌شوند.

انتخاب ترامپ مومنتم تازه‌ای به احزاب راست افراطی و راسیست در آنسوی آتلانتیک و در سطح جهانی خواهد داد و در خود آمریکا نیز زمینه‌ساز خارجی‌ستیزی و زن‌ستیزی و کلاً مواضع عقب‌مانده و ضدانسانی ارتجاعی در مقابل هر حرکت مترقی و پیشروئی خواهد شد. باید امیدوار بود و تلاش کرد تا جنبش‌های مترقی و پیشرو، نظیر “می تو” و “می‌خواهم نفس بکشم” و حمایت از مهاجرین و حفظ محیط‌ زیستت و نظایر آن فعال‌تر از همیشه بمیدان بیایند و یکه‌تازی‌های ترامپیستهای فاشیست را مهار کنند. انتخابات اخیر آمریکا یکبار دیگر نشان داد که جهان بدون فراخوان سوسیالیسم، بدون امید سوسیالیسم و بدون “خطر” سوسیالیسم به چه منجلابی تبدیل می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *