جدید ترین

ارزیابی حمله اسرائیل و چشم‌انداز تحولات آتی مصاحبه با حمید تقوایی

انترناسیونال:پس از چند هفته بالاخره شاهد واکنش اسرائیل به حملات پیشین جمهوری اسلامی بودیم. تصاویر مختلفی از ابعاد این حمله به دست داده می‌شود. شما چه ارزیابی‌ای از ابعاد سیاسی و نظامی این حمله دارید؟

حمید تقوایی:حمله اسرائیل آن ابعادی را نداشت که ابتدا مقامات آن کشور ادعا می‌کردند. دولت اسرائیل حمله‌اش را به مراکز نظامی محدود کرد وکلاً این حمله به نحویطرح‌ریزی شده بود که در عین ضربه‌زدن به توانایی‌های نظامی و موشکی رژیم، از لحاظ سیاسی – تبلیغی جمهوری اسلامی بتواند با سیلی صورتش را سرخ نگاه دارد. یعنی درست نقطه مقابل حملات موشکی رژیم کهصرفاً جنبه تبلیغاتی دارد و از نظر نظامی بی‌ارزش است. برخی معتقدند اعمال فشار دولت بایدن باعث این امر شد ولی به نظر من خود دولت نتانیاهو نیز نمی‌خواست دست به حمله‌ای بزند که به جنگ همه‌جانبه‌ای منجر بشودو نهایتاً موجودیت رژیم را به خطر بیندازد. کلاً، هم آمریکا و دول غربی و هم دولت اسرائیلبه دنبالبه زیر کشیدن جمهوری اسلامی نیستند بلکه صرفاًمی‌خواهنددامنه نفوذ و فعالیت‌های تروریستی جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی‌اش در منطقه را محدود کنند. اعمالفشار و عملیات جنگی اسرائیل علیه رژیم و نیروهای به‌اصطلاحمحور مقاومت نیز این هدف را دنبال می‌کند.

نباید فراموش کرد کهتا آن‌جا که به مسئله فلسطین مربوطمی‌شود دولت اسرائیل بهنیروهای اسلامی در منطقه نیازمند است تا بتواند سیاست‌هایضدانسانی و فاشیستی خود علیه مردم فلسطین را مبارزه با تروریسم و دفاع از دموکراسی جا برند و مبارزه بر حق مردم فلسطین برای برخورداری از سرزمین و تعیین سرنوشت خود را تبدیل کند به جنگ قومی – مذهبی بین دولت یهودی اسرائیل و نیروهای اسلامی که می‌خواهندآن را نابود کنند. این دو از یکدیگر تغذیه می‌کنند و به یکدیگر نیرومی‌دهند. ازاین‌رو مستقل از سیاست‌هایآمریکا و سایر دول غربی دولت اسرائیل نیز منافع خود را دربقای نیروهای اسلامی خواهان نابودی اسرائیل و ادامه جنگ و مقابله نظامی با آن‌ها می‌بیند. به‌عبارت‌دیگرنابودی کامل نیروهای اسلامی در منطقه توجیه و بهانه و زمینه مواضع ضد فلسطینی دولت اسرائیل را نیز از بین خواهد برد و طرح دو دولت را – که نتانیاهو و راست افراطی اسرائیل به همان اندازه نیروهای “محور مقاومت” باآنمخالف است – دوباره روی میز خواهد گذاشت.

انترناسیونال:دولت اسرائیل همچنان تهدید به حمله مجدد می‌کند و بخشی از حاکمیت در ایران نیز هوادار جواب نظامی مجدد به اسرائیل است. با این اوصاف آینده این دور از تنش‌ها میان دو دولت به کدام سو می‌رود؟

حمید تقوایی:به نظر من با حمله حماس به اسرائیل در ۷اکتبر سالگذشته و تحولاتی که به حمله موشکی اول جمهوری اسلامی به اسرائیل در فروردین‌ماه منجر گشت دور کاملاًتازه‌ای در مناسبات بین این دو کشور آغاز شد. تا آن زمان اسرائیلی‌ستیزیجمهوری اسلامی اساساً خصلتیتبلیغی – گفتمانی و رتوریک سیاسی داشت و پشتوانه این تبلیغات نیز نیروهاینیابتی رژیم در منطقه بودند. خامنه‌ای و دیگر مقامات رژیم از این نیروها به‌عنوان سپر دفاعی در برابر اسرائیل سخن می‌گفتند. تحولات یک سال گذشته نه‌تنها این سپر دفاعی را تا حد زیادی خنثی و بی‌اثر کرد بلکه با حمله دولت نتانیاهو به سفارت رژیم دردمشق و به دنبال آن کشتن اسماعیل هنیه در تهران عملاً جمهوری اسلامی رودرروی دولت نتانیاهو قرار گرفت و خود را ناگزیر دید برای حفظ آبرو و اعتبارش در میان نیروهای نیابتی هم که شده دست به اقدامی بزند. این اقدام دو نوبت موشک‌پرانی بود که گرچه از نظر نظامی ارزشی نداشت اما حکومت تلاش کرد با هیاهوی تبلیغاتی و رجزخوانی‌های توخالی آن را در ستون دستاوردها و پیروزی‌های محور مقاومت بنویسد. اما درعین‌حالخود حکومتی‌ها هم مواظب هستند که حتی در تبلیغاتشان زیاده‌روی نکنند چون می‌دانندقوانین بازی کاملاً تغییر کرده و ممکن است بهای سنگینی بایت رتوریک ضد اسرائیلی خود بپردازند.به نظر من ادامه این موشک و راکت‌پرانی‌هایپینگ‌پنگی هر چه باشد موقعیت جمهوری اسلامی مدامضعیف‌تر و ضعیف‌تر خواهد شد. خود حکومت هم می‌داند از نظر نظامی بسیار ضعیف‌تر از اسرائیلاست و در جنگ مستقیم بازنده خواهد بود. درعین‌حالنمی‌تواند از تبلیغات ضدآمریکایی ضداسرائیلی همیشگی‌اش دست بکشد چون این امر برای جمهوری اسلامی امری هویتی و استراتژیک است. نه‌تنها موقعیت منطقه‌ای رژیم بلکه موقعیتش در خود ایران و در جنگ با مردم تماماً به مواضع و تبلیغات غرب‌ستیزانهگره‌خورده است. می‌توان گفت ایجاد تنش و جنگ‌افروزیهم‌زاد این حکومت و جزئی از هویت ایدئولوژیک سیاسی اوست.

از سوی دیگر دولت نتانیاهو نیز به این فضا و تنش جنگی نیاز دارد چوناولاً از لحاظ استراتژیکمی‌خواهدسیاست پاک‌سازی کامل قومی فلسطینیان را به‌پیش ببرد و طرح دو دولت را موکول به محال کند و ثانیاً از نظر تاکتیکی دولت خود را سر پا نگاه دارد. برای دولت نتانیاهو پایان جنگ جاری در غزه و لبنان و کلاً تنش و فضای جنگی مترادف باپایان عمر سیاسی‌اشو حتی احتمالاً محاکمه شخص نتانیاهو خواهد بود و از این نقطه‌نظر هم او به ادامه این وضعیت جنگی نیازمند است.

این شرایط به معنی ادامه و گسترش تنش و فضای جنگی در منطقه است. ممکن است ما شاهد اپیزودهای دیگری از موشک‌پرانی‌ها و راکت‌پرانی‌های متقابل باشیم.ولی از این فراتر نخواهد رفت چون گذشته از همه چیز از لحاظ نظامی هر نوع گسترش این تخاصم ورای حملات هوایی نوبتی، مثلاً درگیری زمینی ارتش‌ها و یا حتی حملاتهم‌زمان نیروهای هوایی – که در آن اسرائیل قدرتی ده‌ها برابر جمهوری اسلامی دارد -قابل‌تصورنیست.آن‌چه در ادبیاتو گفتمان‌هایمربوط به این مقابلهخطر و یا احتمال “جنگ” نامیده می‌شوداساساًنمی‌تواند شکلی متفاوت‌تر از آن‌چه تا امروز شاهد بودیم به خود بگیرد. این امر نه امکان‌پذیر است و نه هیچ‌یک از طرفین درگیر در این تخاصم – جمهوری اسلامی و نیروهای منطقه‌ای‌اش، دولت اسرائیل،دولت آمریکا و دول اروپایی – خواهان آن هستند.

از دید مردم در ایران، در اسرائیل و در منطقه، مستقل از ادامه یا توقف موشک‌پرانی‌ها، نفس این تنش و فضای جنگی قومی – مذهبی باید هر چه زودتر خاتمه یابد و تحقق این امرکار خود مردم است. مشخصاً مردم اسرائیل علیه دولت نتانیاهو، مردم کشورهای اسلام‌زده علیه نیروهای تروریستی اسلامی، و به‌ویژهمردم ایران علیه نظام جمهوری اسلامی. در این میان مردم ایران نقش ویژه و تعیین‌کننده‌ای دارندچراکهاولاً جنبش سرنگونی در ایران با پرچم زن زندگی آزادیکل نظام جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است و ثانیاًهمانطور که امروز همه می‌دانند سر مار اسلام سیاسی در ایران است. جنبش سرنگونی‌طلبانهگسترده و زنده و پرتپشی که امروز در ایران در جریان است این توانایی را دارد که با کوبیدن سر این مار شرایط بسیار مساعدی برای جمع‌کردن بساط نیروهای اسلامی، و آن روی سکه یعنی راست افراطی اسرائیل، و نهایتاًحل انسانی مسئله فلسطین و پایان‌یافتن بحران مزمن خاورمیانه فراهم آورد. 

۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۱ نوامبر ۲۰۲۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *