جدید ترین
hamid

دور تازه مبارزه جهانی علیه اسلام سیاسی!

hamid
حمله تروریستهای اسلامی به هفته نامه چارلی ابدو خشم و انزجار مردم جهان را بر انگیخته است. در همان شب حادثه بالغ بر صد هزار نفر در پاریس و دیگر شهرهای فرانسه در محکوم کردن این جنایت و در دفاع از آزادی بیان به خیابانها آمدند. در شهرهای دیگر اروپا نیز موجی از تظاهرات و حرکتهای توده ای آغاز شده است و این قابلیت را داراست که عمیق تر و گسترده تر بشود.

این جنبش نقطه عطفی در مبارزه جهانی علیه اسلام سیاسی است. بعد از یازده سپتامبر دولت آمریکا و همپیمانانش از تروریسم اسلامی یک ابزار و هدف نظامی- سیاسی برای تحکیم موقعیت و هژمونی بلوک غرب بر دنیای پس از جنگ سرد ساختند. این مقابله نه تنها به تضعیف تروریسم اسلامی منجر نشد بلکه بر عکس زمینه تازه ای برای رشد و گسترش آن در خاورمیانه و در همه جای دنیا بوجود آورد. وضعیت فاجعه بار عراق و افغانستان و سوریه و عروج و سر بلند کردن داعش یک نتیجه مستقیم جنگ تروریستی بین غرب و نیروهای اسلامی است. در جوامع غربی نیز جا باز کردن روز افزون مذهب در سیاست دولتها و در امور آموزشی و اجتماعی، سیاستهای مماشات جویانه و حتی حمایت آمیز دولتهای غربی در قبال جریانات اسلامی فعال در این کشورها، تز نسبیت فرهنگی و انکار ارزشهای جهانشمول انسانی، حمایت نیروهای باصطلاح چپ “ضد امپریالیست” از نیروهای اسلامی، فعال شدن نیروهای راسیستی علیه مهاجرین و پناهندگان از کشورهای اسلامزده و غیره غیره، بطور مستقیم و غیر مستقیم زمینه فعال شدن نیروهای اسلامی را فراهم آورده است.
حمله به نشریه چارلی ابدو بر متن این شرایط رخ میدهد، و به خیابان ریختن هزاران نفر در شهرهای اروپا حرکتی است علیه کل این شرایط.

حزب ما از همان مقطع یازده سپتامبر در برابر دو قطب ترویستی میلیتاریسم دولتی غرب و اسلام سیاسی، بعنوان دو قطبی که یکدیگر را توجیه میکنند و زمینه رشد یکدیگر را فرهم میکنند، قاطعانه ایستاد و اعلام کرد که پاسخ این شرایط بمیدان آمدن جهان متمدن است. به نقد و طنز کشیدن مذهب و بخصوص اسلام و تابوهای اسلامی در رسانه ها و در مدیای اجتماعی، مشخصا انتشار مجله چپ و ضد مذهبی ای نظیر چارلی ابدو ( و نشریه دانمارکی که در سال ٢۰۰۸ کاریکاتوری از محمد را چاپ کرد و اولین حمله به چارلی ابدو بخاطر تجدید چاپ این کاریکاتور بود)، و اکنون تعرض توده ای علیه حمله اسلامیون به این نشریه، از جمله تحولات و رخدادهائی است که به این جبهه سوم، به جبهه مبارزه جهان متمدن علیه هر دو قطب تروریستی، تعلق دارد.

موج اعتراضی که بدنبال حادثه پاریس آغاز شده است میتواند نقطه شروع یک جنبش چپ رادیکال و آزادیخواهانه و سکولاریستی نه تنها در مقابل تروریستهای اسلامی بلکه سیاستهای ارتجاعی دول غربی و راسیسم و مدافعین نسبیت فرهنگی و غیره باشد. نقش چپ رادیکال و نیروهائی نظیر حزب کمونیست کارگری در تعمیق و رادیکالیزه شدن این جنبش تعیین کننده است. این دور تازه ای در نبرد علیه اسلام سیاسی و دولتها و نیروهای راست رنگارنگی است که خود در شکلگیری و تقویت اسلام سیاسی در غرب و در شرق نقش داشته اند.

اساس و مضمون محوری این جنبش مقابله همه جانبه و رادیکال با جنبش اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی تنها به فعالیتهای جریانات اسلامی در کشورهای غربی محدود نیست.

تروریسم و کشتار و سرکوب مستمر مردم به دلایل و بهانه های مختلف از جمله به “جرم” توهین به مقدسات یک واقعیت هر روزه در کشورهای اسلامزده است و در کشورهائی نظیر ایران امری است رسمی و قانونی که بطور سیستماتیک بوسیله دولت اعمال میشود. دولتهای غربی تروریسم اسلامی را در چارچوب سیاستها و منافع خود و حداکثر آنجا که عملی تروریستی علیه شهروندان غربی اتفاق می افتد، تعریف و تبلیغ میکنند و این باعث شده است چهره واقعی تروریسم اسلامی و عملکرد آن در خود کشورهای اسلامزده از افکار عمومی در غرب تا حد زیادی مخفی بماند و یا زیر بار نظرات ارتجاعی ای نظیر نسبیت فرهنگی نادیده گرفته بشود. باید چهارچوب ارتجاعی این تعبیر و تعریف رایج دولتها و رسانه های غربی از “تروریسم اسلامی” را شکست و عملکرد جنایتکارانه نیروها و دولتهای اسلامی را بطور همه جانبه در برابر انظار مردم دنیا قرار داد. باید امثال ستار بهشتی و مختاری و پوینده به همان اندازه کاریکاتوریستهای نشریات دانمارکی و فرانسوی برای مردم آزادیخواه دنیا معرفه و شناخته شده باشند و جنایات جمهوری اسلامی علیه آزادی قلم و اندیشه نیز همانند جنایت تروریستها در خود کشورهای غربی، موجی از اعتراض و ابراز نفرت و انزجار عمومی را بدنبال داشته باشد. روشن است، و کاملا طبیعی و قابل انتظار است، که حادثه ای مانند حمله اسلامیون در پاریس عامل و انگیزه قوی تر و موثرتری برای جلب توجه عمومی و شکل گیری تعرض توده ای در غرب باشد اما باید توجه داشت که چنین اتفاقاتی گوشها را برای شنیدن نقد رادیکال و چپ علیه کلیت اسلام سیاسی باز میکند و زمینه توده ای شدن نقد عمیق و رادیکال و همه جانبه کمونیستی علیه اسلام سیاسی را فراهم می آورد. میتوان و باید در دل چنین حرکتهائی توجه جهانیان را به تروریسم هر روزه و نهادینه شده در کشورهای اسلامزده ای نظیر ایران جلب کرد و به یک جنبش اجتماعی رادیکال علیه کلیت اسلام سیاسی شکل داد.

یک مضمون پایه ای و وجه مشخصه دیگر حرکتی که آغاز شده دفاع پیگیر از آزادی بی قید و شرط بیان است. اینجا نیز نقد مذهب نقش تعیین کننده ای پیدا میکند. ما همیشه بر این حقیقت تاکید کرده ایم که آزادی بیان بدون آزادی نقد مذهب عملا معنائی ندارد. در تمام طول تاریخ بشر و همین امروز مذهب و نیروهای مدافع خرافات و مقدسات مذهبی با کمال آزادی و بدون هیچ محدودیتی و با حمایت کامل دولتها مبلغ عقب مانده ترین و مسموم ترین نظرات بوده اند و هستند. در مقابل، آزاد اندیشان و بی خدایان و منتقدین مذهب با بیشترین محدودیتها، سرکوبها و شکنجه و کشتار روبرو بوده اند و همین امروز در جوامعی نظیر ایران این جنایت امری هر روزه است. آزادی نقد مذهب پبش شرط آزادی بیان، و نقد و به طنز کشیدن تابوها و مقدسات مذهبی یک شاخص مهم وجود آزدی بیان در هر جامعه ای است. باید همه نیروهای آزاد اندیش و همه مدافعین آزادی بیان بر این اصل پافشاری کنند – و به آن عمل کنند- که آزادی بیان معنائی بجز نقد مذهب و مقدسات مذهبی ندارد. دولتهای غربی و طرفداران نسبیت فرهنگی به بهانه آزادی مذهب و احترام “به عقاید افراد” که شکل پوچ و مسخ شده و در واقع نقطه مقابل “احترام به افراد” است، خود بعنوان مانعی در برابر آزادی بیقید و شرط نقد مذهب عمل میکنند. حتی آزادی مذهب تنها با برسمیت شناسی آزادی نقد مذهب معنی پیدا میکند. کسی که تحت تاثیر تبلیغات یکجانبه مذهبیون خود را پیرو مذهب معینی میداند انتخاب آزادانه ای نکرده است. احترام به افراد نیز مستلزم نقد عقایدی است که به انسانیت و هویت انسانی افراد بی احترامی و اهانت میکند و هر کتاب مقدسی مشحون از چنین اهانتهائی است.

هفته نامه چارلی ابدو یکی از سنگرهای نقد طنز آمیز اسلام و دیگر مذاهب است و یکی از راههای موثر مقابله با ترویستهای اسلامی انتشار هر چه وسیعتر چنین نشریاتی در مدیای اجتماعی و رسانه های سنتی است. در مدت کوتاهی که از حمله به هفته نامه چارلی ابدو میگذرد کاریکاتورهای مندرج در آن در سطح وسیعی در دیگر رسانه ها و سایتها پخش شده است و قرار است شماره بعدی این نشریه نیز در تیراژ یک میلیونی منتشر بشود. باید امیدوار بود و تلاش کرد که این حرکت ادامه پیدا کند و گسترده تر بشود. بخصوص بسیار مهم است که سایتها و نشریات فارسی و عربی زبان نیز به این حرکت به پیوندند. این یک اقدام موثر در دفاع عملی از آزادی بیقید و شرط بیان و آزادی نقد مذهب است.

رکن دیگر نبرد با اسلام سیاسی مقابله با نیروهای غیر مذهبی است که بطور مستقیم و یا غیر مستقیم در کنار اسلامیون قرار میگیرند. نظراتی مانند نسبیت فرهنگی، پست مدرنیسم، نفی فرهنگ و ارزشهای جهانشمول انسانی، و انگ و برچسب اسلاموفوبیا به هر موضع و نظر سکولاریستی و اته ئیستی، دکترینی ارتجاعی است که مستقیما در خدمت نیروهای اسلامی و مذهبی قرار میگیرد. این نوع نظرات زمینه فکری و تئوریک سیاست دولتهای غربی در برخورد به نیروها و دولتهای اسلامی بویژه در قبال جریانات اسلامی در کشورها غربی را تشکیل میدهد. این نظرات و سیاستها از یکسو موجب تقویت نیروهای اسلامی در غرب و گسترش مساجد و مدارس اسلامی و عضوگیری جریانات اسلامی نظیر داعش از جوانان مغزشوئی شده بوسیله اسلامیستها در کشورهای غربی شده است و از سوی دیگر به نیروهای راسیستی و خارجی ستیز زمینه رشد و کسب نفوذ سیاسی و اجتماعی داده است. امروز راسیسم و اسلامیسم در اروپا دو روی یک سکه و توجیه کننده و تقویت کننده همدیگرند و مهمترین علت این امر چیزی بجز سیاستهای پرو اسلامیستی دولتهای غربی نیست. در مقابله با این سیاستها، هم در مقابله با اسلام پناهی دولتهای غربی و هم علیه نیروهای راسیست، بویژه تاکید بر ارزشهای جهانشمول انسانی و دفاع از همدردی و همسرنوشتی و همراهی همه مردم دنیا فارغ و مستقل از هویتهای کاذب قومی و مذهبی و ناسیونالیستی که به آنها نسبت میدهند، جایگاه تعیین کننده ای دارد. پاشنه آشیل مذهب و ناسیونالیسم و راسیسم نفی هویت انسانی و ارزشها و آمال و آرزوهای مشترک و جهانشمول همه انسانها است.

یک نمونه بارز نفی هویت و خواستهای مشترک شهروندان مطرح شدن قوانین و دادگاههای شریعه برای “مسلمانان مهاجر” به کشورهای غربی است. این سیاست حدود ده سال قبل در کانادا و اخیرا در انگلستان رسما از جانب دولتها مطرح شده و به مرحله اجرا نزدیک شده بود که در اثر شکلگیری یک اعتراض اجتماعی به ابتکار و با شرکت فعال کادرها و اعضای حزب ما درکانادا این سیاست ناکام ماند و در انگلیس نیز توانسته ایم عقب نشنیهائی را به مدافعین این طرح ارتجاعی تحمیل کنیم. نقطه اتکای ما در این مبارزه تاکید بر “یک جامعه یک قانون” و هویت و ارزشها و خواستهای مشترک انسانی همه شهروندان بود و امروز در جنبشی که علیه اسلام سیاسی آغاز شده است نیز یکی از محورهای مهم فعالیت ما باید همین باشد.
—–

آنچه گفته شد رئوس فعالیت حزب ما و هر نیروی کمونیستی است که بخواهد در جنبش که آغاز شده نقش موثری ایفا کند. حرکتی که امروز با شعار “من چارلی هستم” آغاز شده حتی اگر پس از مدت کوتاهی فرو بخوابد زمینه ها و شرایط تازه ای برای تعرض چپ به اسلام سیاسی فراهم کرده است. ما به استقبال این شرایط میرویم و با همه نیرو و امکاناتمان میکوشیم تا به یک حرکت و جنبش اجتماعی عمیق و وسیع جهانی در نقد اسلام سیاسی، در دفاع از آزادی بیان و قلم و اندیشه و بخصوص آزادی به نقد و طنز کشیدن مذهب، و در برابر راسیسم و سیاستهای اسلام پناهانه دولتهای غربی شکل بدهیم. در این حرکت ما همراه و همدوش همه نیروهای چپ، کمونیست، سکولار، اته ئیست و آزادیخواه و همه انسانهای شریفی هستیم که جهان متمدن و خواستها و آمال بشری را در برابر توحش سرمایه داری نمایندگی و پاسداری میکنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *