جدید ترین

کنفرانس در انتهای بن بست!

یاشار سهندی:
یکشنبه ١٤ دی دست چینی از “اندیشمندان برجسته اقتصادی” در تهران گرد هم آمده بودند تا عقل هایشان روی هم بریزند تا به گفته مسعود نیلی مشاور اقتصادی روحانی، به ” بررسی دوره های رونق و رکود اقتصاد ایران …معطوف به دستیابی به تحقق حداکثریِ رشد اقتصادی و استمرار خروج از رکود … ” بپردازند.

روحانی که از همان روز اول مردم ایران میدانستند کلیدهای که ایشان میخواهد بسازد هیچ دری را به روی خوشبختی مردم باز نمی کند بلکه بدبختی مردم را استمرار میدهد، ابتدا پشت تریبون رفت. اما آنچه که مورد توجه آنهایی که کارشان پاشیدن خاک بر چشم مردم است قرار گرفت، نه بحث اقتصاد و خروج از رکورد، بلکه ” همه پرسی” بود! بی بی سی ذوق زده واژه همه پرسی را که از دهان روحانی شنیده بود، روی هوا قاپید چون فکر میکرد بعد از مدتها سوژه داغی بدست آورده و میتواند حسابی روی آن مانور دهد. تا آن حد که سعی کرد رئیس جمهور اسلامی را اپوزیسیون جمهوری اسلامی معرفی کند! هر چند ایشان هم مانده بود که روحانی کدام “مشکل مهم” را میخواهد به رفراندم بگذارد، اما بی بی سی فرض را بر این گرفت که برای “مسئله هسته ای” این همه پرسی برگزار میشود. برای همین همکار هم خانم مجری بی بی سی در اوج “بی طرفی” به جمهوری اسلامی پیشنهاد کرد که این کار را بکند تا به مردم حالی کند که شما خود نخواستید که به انرژی هسته ای دست پیدا کنیم. خانم مجری ناشیانه وسط حرف همکارش پرید و گفت: “محترمانه جام زهر را بنوشند دیگه!” همکار محترم بی بی سی به ایشان یادآور شد نباید زیاد ذوق زده شد از این حرفها زیاد زدند!؟

فردای آنروز قریب به اتفاق روزنامه های حکومتی به مسئله همه پرسی اشاره کردند. اما چرا سخنرانی یک کنفرانس اقتصادی چنین سیاسی میشود. چرا با وجود اعتراض خود روحانی که “اقتصاد زیاد به سیاست یارانه داده است” آنچه که موضوع میشود یک مسئله کاملا سیاسی است؟ رسانه هایی مانند بی بی سی هم آنقدر عاقل هستند که بدانند مشکل حکومت اسلامی فی النفسه اقتصادی نیست بلکه سیاسی است. اعتراف همه کارگزاران حکومت و همه مشاورین خارج از حکومت که از رسانه های مانند بی بی سی به جمهوری اسلامی یاری میدهند، این است که اقتصاد حاکم بر ایران تحت حاکمیت مردان اسلامی سرمایه “اقتصاد رانتی” است که به زبان بسیار ساده و قابل فهم اقتصاد غارتگری است. و چنین اقتصادی هیچ راهی به سوی رستگاری سرمایه ندارد. حالا هر چقدر هم اقتصادانان درس خوانده مکاتب گوناگون اقتصادی بورژوازی دور هم جمع شوند، چاره ای نمی توانند برای آن پیدا کنند چون بیش از هر چیز باندهای مافیایی اسلامی حاکم بر ایران، سهم خود را میخواهند.

روحانی در همین سخنرانی با گله کردن از ارگانهای زیر نظر مستقیم ولی فقیه که به قوانین وضع شده خودشان هم پایبند نیستند، به همین مسئله اعتراف دارد: “باید از همه مالیات بگیریم، کاملا هم درست است؛ نمیشود یک نهاد کار اقتصادی کند و مالیات ندهد. اما تا میگویی فلان نهاد هم باید مالیات بدهد، ببینید چه بساطی به پا میشود.. اگر شفافیت در کار بود، اگر رانت نبود و اگر انشاءالله با فساد هم توانستیم مقابله کنیم، با فسادی که همه جا ریشه دوانده، آن وقت اقتصاد نجات پیدا میکند.”

اما اقتصاد جمهوری اسلامی نجات پیدا نمی کند. چون اساس این حکومت بر فساد و تبهکاری بنیاد نهاده شده است. برای همین هیچ چاره نمی ماند برای توجیه این وضعیت؛ جز اینکه به دروغ و فریبکاری روی آورند. روحانی به مانند همه آخوندهای شیاد پرورش یافته در حوزه علمیه میگوید: “ما توانستهایم تورم را مهار کنیم. اقتصاددانان باید برای مردم کاهش تورم را توضیح دهند. کاهش تورم با ارزان شدن دو مقوله متفاوت است ولی تا ما میگوییم تورم کاهش پیدا کرده برخیها میگویند چیزی ارزان نشده است وظیفه اقتصاددانان است که این مسئله را شفاف کنند.”

این وظیفه شفاف سازی سخنگوی دولت روحانی را به خوبی انجام میدهد: ” نرخ تورم در سالهای اخیر کاهش یافت البته این کاهش تورم به معنای کاهش قیمتها نیست و افزایش قیمتها همچنان ادامه دارد…” جالب است شاخص تورم، بالا رفتن قیمتها و کاهش دستمزدها می باشد اما کاهش آن به معنی پایین آمدن قیمتها نیست و در نتیجه سقوط بیشتر دستمزدها نیست. حتی اگر بر فرض محال قیمتها در همین حد کنونی ثابت بماند، با افزایش ١٤ درصد و ١٧ درصد دستمزدها بر اساس دستمزد پایه کنونی، سالیان بسیار لازم است تا توده کارکن جامعه درآمدشان به آن حد برسد که ” آبرومندانه” زندگی کنند.

با بازی با جداول آماری، آمار های عجیب و غریب دادند، سیاهی شب را سپیدی روز جلوه دادند. این یکی از شاخص های مهم جمهوری اسلامی است. این حکومت با صد تا از کنفرانس هایی مانند آنچه که برگزار شد، نمی تواند از بن بستی که در آن گرفتار آمده رهایی یابد جز اینکه مستمسکی فراهم کند که “دلسوزان نظام” پیرامون آن شلوغ کنند. بالاخره از این ستون به آن ستون فرج است.

اقتصاد جمهوری اسلامی با سقوط شدید قیمت نفت به حد ٥٥ دلار، به شدت تهدید میشود. دیگر از آن پولهای افسانه ای که بخصوص در هشت ساله دوران احمدی نژاد به سوی ایشان سرازیر شد، خبری نیست. روحانی “با اشاره به کاهش قیمت نفت از کارشناسان اقتصادی خواست که راهحلهای خود را به دولت ارائه کنند.” به تجربه بسیار تلخ ما “راهحلهای” ایشان تنظیم برنامه هایی برای حمله به سطح معیشت مردم است. از پیش معلوم است که دولت نمی تواند بودجه سال آینده اش را تامین کند. بی شک برای جبران به سراغ بودجه های نهادهای نظامی و امنیتی و حوزه های علمیه نمی روند بلکه به این فکر خواهند بود که هزینه های بحران حکومت را به ما مردم تحمیل کنند.

مشکل این حکومت حتی با همه پرسی هم حل نخواهد شد و مشکل ما مردم هم. تنها راه رهایی از مشکلاتی که کل باندهای مافیایی جمهوری اسلامی می آفرینند، سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی است که این هم جز از طریق یک انقلاب، ممکن نخواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *