Nasser-Asghari

ناصر اصغری

nasser_asgary@yahoo.com

مبارزه برای ایجاد تشکل کارگری

Nasser-Asghari
ناصر اصغری:
جدل‌های اخیر حول بحث به اصطلاح تشکل سراسری کارگری، چیزی درباره مشکلات و مشغله‌های کارگران نمی گویند. هر ناظری به راحتی می بیند که این جدالها، ریشه در جنگ و دعوای، متأسفانه، تعطیل ناپذیر اعضای کمیته هماهنگی دارد.(١) از همان اولین روزهای انتشار اطلاعیه مربوط به نشست دوم این دوستان در سقز، نظرم را نوشتم. (٢)

منتها در حاشیه مباحث حول نشستهای این دوستان یک نکته مهم برجسته شده است؛ اینکه کارگران از تشکل‌های توده‌ای خود محرومند. اما تلاش و مبارزه برای ایجاد تشکل‌های توده‌ای طبقه کارگر، دقیقا در خود همین مسئله است: تلاش برای ایجاد تشکل توده‌ای کارگران! این مسئله را می‌خواهم برجسته کنم، چرا که در بعضی از نوشته‌ها و مصاحبه‌ها آمده است که می‌شود مثلا از ناکافی بودن دستمزدها و یا اعتراض به گرانی نان و غیره، کارگران را به متشکل شدن فراخواند.

تا آنجا که به تاکتیک مبارزات کارگران برمی گردد، واضح است که فعالین جنبش کارگری از هر فرصتی استفاده خواهند کرد که کارگران را متشکل کنند. کارگری که مشکل نان دارد، کارگری که دستمزدش پرداخت نشده است، کارگری که با بیکاری روبروست و غیره و غیره، برای اعتراض به وضعیت آن مسئله مشخص اعتراض می کند و اعتراضش را هم متحدانه پیش می برد. اعتراض اینچنینی با سطحی از متشکل شدن امکان پذیر بوده. اما یک خواست اصلی و همیشگی فعالین کارگری، “آزادی بدون قید و شرط ایجاد تشکل کارگری” است. به نظر من این دوره بحثی که باید در میان فعالین کارگری تقدم پیدا کند، نه ایجاد تشکل سراسری! بلکه ایجاد تشکل‌های توده ای کارگران است. وقتی کارگران تشکل‌های توده ای خود را نداشته باشند، کسی که می خواهد تشکل سراسری ایجاد کند، چگونه میخواهد یک چنین تشکلی را ایجاد کند؟! به نظر من واقعی نیست و از همین سر هم نتیجه می گیرم که جدل‌های این افراد مشغله جنبش کارگری نیست. بحث این است که توده کارگران بدون متشکل شدن در سطوحی از تشکل، مثلا تشکل‌های محیط کار، یکسره در تشکلی بزرگی به نام “تشکل سراسری کارگران” متشکل نمی شوند. منظورم این نیست که بحث تشکل این نوعی در تاریخ جنبش کارگری بدیع است. خیر. مثلا دوره ای در آمریکا آنارکوسندیکالیستها از تشکلی به نام “یک اتحادیه بزرگ” (One Big Union) حرف می زدند که آن هم در شرایطی کاملا متفاوت و در تقابل با سازشکاری‌های فدراسیون کار آمریکا مطرح می شد. و حتی مهمتر از آن، ریشه در ساختاری داشت که از آنارشیسم می آمد. اما همانطور که اشاره کردم در بحث دوستان کانون مدافعان و بخشی از ناراضیان کمیته هماهنگی از یک طرف و جدل‌های مقابل آن، بحث و مشغله، بی تشکلی کارگران نیست. دعواهای خود را از این کانال به پیش می برند که ما هم باید در همان سطح به آن برخورد کنیم.

تشکل‌های توده ای کارگران
آزادی ایجاد تشکل و تلاش برای تشکل توده ای کارگران، گفتم که باید محور بحثهای این دوره فعالین جنبش کارگری باشد. و اینکه بحث اصلی نباید حول اینکه از یک حلقه ضعیف شروع کنیم و به سمت متشکل شدن کارگران پیش برویم، ابدا بدین معنا نیست که اهمیت تلاش برای متشکل کردن کارگران حول خواستهای جلوی پای کارگران را زیر سئوال ببرد. این نکته را خود من بارها تأکید کرده ام که در یک دوره مشخص می شود کارگران را حول یک خواست مشخص متشکل و متحد کرد. اما در حول و حوش جدال‌های این دوره باید بر این نکته تأکید شود که بحث اصلی “ایجاد تشکل توده ای کارگران” است.

اما در این میان بحثهای دیگری هم هست که باید به آنها فکر کرد. بحث اصلی ما ایجاد تشکل است. واضح است که بخش وسیعی از کارگران یا بیکارند و یا در معرض بیکاری قرار دارند. این مسئله ایجاد نوعی تشکل که کارگران بیکار را متشکل کند تا از سقوط این بخش از کارگران به قعر جلوگیری کند، صد چندان می کند. ایجاد تشکل کارگران بیکار بسیار سخت تر از کارگران شاغل است. چرا که اینها معمولا پراکنده هستند و همچنین دنبال پیدا کردن راهی برای زنده ماندن هستند. دور هم جمع کردن این کارگران بسیار وقت بر است. اما حیاتی، هم برای کارگران شاغل و هم برای کارگران بیکار است. برای کارگر بیکار حیاتی است چرا که مطالبه بیمه مکفی بیکاری مهمترین مطالبه و رسالت اصلی تشکیل آن است. برای کارگر شاغل حیاتی است چرا که جلوی رقابت برای به ته چاه رسیدن را می گیرد.

یک سطح دیگر از متشکل شدن که شاید ساده تر به نظر برسد و در دنیای واقعی ساده تر هم خواهد بود، ایجاد تشکل‌های توده ای در یک رشته مشخص میباشد. مثلا ایجاد تشکل معدنکاران که می توانند یک نوع مطالبات داشته باشند. یا ایجاد تشکل کارگران پتروشیمی ها، نساجی ها و غیره. کارگران، بخصوص در پتروشیمی ها و معادن، نشان داده اند که این کار شدنی است. اگر کارگران یک رشته موفق شدند که تشکل‌های خود را در آن رشته ایجاد کنند، این نه تنها راه را برای متشکل شدن در رشته های دیگر باز می کند، بلکه راه را برای متشکل شدن همه کارگران باز خواهد کرد و تجربه ارزنده ای خواهد بود برای کل جنبش کارگری.

خانه کارگری ها
در این دوره، و بحث حول ایجاد تشکل کارگری، یک مانع مهم می تواند نهادهای سر به خانه کارگر باشند. نه تنها خانه کارگری‌ها سعی خواهند کرد که زبان و ادبیات خود را عوض کرده و لباس تشکل کارگری بپوشند، بلکه گرایش راست و توده ایستی درون جنبش کارگری سعی خواهد کرد که با از غیردولتی بودن خود، کارگران را به رو آوری به شوراهای اسلامی کار و انجمن های صنفی کارگران، که نهادهای سرکوب در میان کارگران هستند، ترغیب کنند. (٣) هر کسی تحرکات گرایش راست درون جنبش کارگری را دنبال کرده باشد، بخوبی می تواند در دستور بودن تطهیر نهادهای سر به خانه کارگر توسط این گرایش را ببیند. یک رکن از فعالیت ما در میان کارگران و بخصوص در بین فعالین جوانتر جنبش کارگری، باید بطور دائم افشاء خانه کارگر و شاخکهای گوناگون آن که اکنون با نام و عناوین مختلفی فعالیت می کنند، باشد. این خطر از آنجا سرچشمه می گیرد که بخشی از فعالین کارگری کم تجربه به راحتی میتوانند به دام قانونی بودن این نهادها بیافتند و آلت دست این نهادهای سرکوب بشوند.

در حول و حوش جدلهای این دوره “تشکل سراسری کارگری” بحثهای مختلف دیگری نیز مطرح شده است که باید به همه آنها پرداخت. من به نوبه خود سعی خواهم کرد که در فرصتهای دیگر جواب بعضی از آنها را بدهم.

توضیحات
========
(١) تعدادی می گویند که این تماما جنگ و دعوای بین دو طیف نامبرده نیست و کسانی مثل بهنام ابراهیم زاده و شاهرخ زمانی هم فراخوان به چنین تشکلی داده اند. می دانیم که آن نامه اولیه ای که به نام این دو نفر منتشر شد سریعا غلاف شد و گویا بهنام ابراهیم زاده امضاء چنین نامه‌ای را تکذیب کرده است. درباره نوشته هایی هم که مخصوصا در این مدت با نام شاهرخ زمانی منتشر شده اند، کافی است خواننده کمی در فاکتها و نقل قولها تعمق کند تا پوچی چنین ادعاهایی را متوجه شود. اما من ادعا نمی کنم که شاهرخ زمانی، بهنام ابراهیم زاده و یا هر کس دیگری نمی تواند چنین نظری داشته باشد. منظورم این است که این نوشته ها به نظر نمی آیند نوشته شاهرخ و بهنام باشند. به نظر می رسد تعدادی می خواهند نظرات از دور خارج شده خود را که بازاری ندارند، با امضاء افراد خوشنام دیگری به جلو می برند.

(٢) خواننده علاقمند می تواند به نوشته “درباره جلسه عده ای از فعالان كارگری در سقز” مندرج در شماره ٣٠٦ نشریه “کارگر کمونیست” رجوع کند.

(٣) خواندن دو نوشته از جعفر عظیم زاده تحت عنوان: “ما هر گونه تلاش حکومتی و غیر حکومتی را برای نهادینه کردن تشکلهای زرد کارگری به شکست خواهیم کشاند” و “جنبش کارگری ایران، خواستهای ما کارگران و تلاشهای ریاکارانه خانه کارگر برای تطهیر قانون کار موجود” در سایت http://www.etehadeh.com/ به درک این مسئله کمک می کنند.
١٥ دسامبر ٢٠١٤

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *