ناصر اصغری
از شواهد و اخبار چنین برمیآید که نیروهای آدمکش طالبان، شهرهای افغانستان را یکی بعد از دیگری به تصرف خود در میآورند و قساوتهای دوران گذشته را بار دیگر یاد مردم میآورند. هنوز قدرت را تصرف نکرده شروع کرده اند به آتش زدن دانشگاه و مدارس. شروع کرده اند به قتل و کشتار هنرمندان و زنان. طالبان را نباید گذاشت بار دیگر بر جان و زندگی مردم افغانستان حاکم شود.
زندگی برای کسانی که بعد از سقوط طالبان و القاعده در سال ۲۰۰۱ در افغانستان ماندند مطلوب نبود، اما طالبان چیز دیگری است. تباهی است. مرگ است. سنگسار و گریه و شیون است. دخترکشی است. به دار آویختن تلویزیون است. منفجر کردن مجسمه است. بستن در مدرسه است. تنبیه کسانی است که ریش نمیگذارند. کشتار زنانی است که برقع نمیپوشند. طالبان مقاومت در برابر استعمار و نیروهای خارجی نیست. طالبان در جبهه “جهان سوم”گرائی نیست. طالبان قرار نیست اقتصاد و سیاستی خودکفا طراحی کند. قرار است باقیمانده هر آنچه را که از مدنیت بوئی برده را تخریب کند.
زندگی پسا طالبان مطلوب نبود، اما دختران بار دیگر مدرسه رفتند. مردم بار دیگر تلویزیون نگاه کردند. صدای زن بار دیگر شنیده شد. مردم کراوات زدند. ریش تراشیدند. برقع را کنار زدند. نباید اجازه داد بر افغانستان، بار دیگر کابوس طالبان حاکم گردد.