حمید تقوایی:
نقطه درخشانی در مبارزه علیه توحش اسلامی!
جنبش شورانگیزی که هفته قبل علیه داعش و برای کمک رسانی به آوارگان قربانی این نیروی آدمخوار در شهرهای کردستان آغاز شد همچنان رو به گسترش است و به شهرهای دیگر نظیر ارومیه و کرمانشاه نیز بسط یافته است. این حرکت در خاورمیانه ای که به میدان یکه تازی سیاه ترین و هارترین دولتها و نیروهای اسلامی و به آزمایشگاه سیاستهای میلیتاریستی آمریکا و غرب تبدیل شده است، اولین گام در جهت راه انسانی برون رفت از وضعیت فاجعه باری است که دشمنان مردم در منطقه ایجاد کرده اند. در بطن و محور حرکت مردم انساندوستی عمیقی نهفته است که در نقطه مقابل اهداف و سیاستهای کلیه دولتها و نیروهای ارتجاعی موافق و مخالف با داعش قرار دارد. به همین دلیل است که جمهوری اسلامی تلاش میکند به انحاء گوناگون در برابر این حرکت مردم سد و مانع ایجاد کند و آنرا تحت کنترل خود بگیرد. در ابتدای پیشرویهای داعش در عراق برخی از سازمانها و فعالین اپوزیسیون نگران سر بلند کردن نیروهای سلفی طرفدار داعش در شهرهای ایران بودند. جمع محدودی از این نیروها نیز در بعضی از شهرهای کردستان تلاش کردند خودی نشان بدهند. اکنون جنبش انسانی مردم شهرهای کردستان ایران پاسخی به این نگرانی ها و تلاشها نیز هست. این جنبش یک بار دیگر نشان میدهد که جامعه ایران در صف مقدم مبارزه با نیروها و دولتهای اسلامی قرار دارد. این موقعیت حاصل بیش از سه دهه مبارزه بی وقفه مردم ایران و مردم کردستان علیه سلطه یک حکومت سرکوبگر اسلامی است. حرکت اعتراضی مردم ایران علیه داعش بعنوان نقطه درخشانی در مبارزه علیه توحش نیروها و دولتهای اسلامی در ایران و در منطقه ثبت خواهد شد.
*********************************
موج تازه اعتراض در دانشگاهها!
“امروز خطری در دانشگاه ها وجود دارد؛ دانشگاه ها آبستن فتنه جدیدی می شود؛ باید به تکلیفمان عمل کنیم و به عواقب نگاه نکنیم … باید از حجابی که همسر فرجی دانا هم دارد دفاع کنیم؛ امروز این ارزش ها زیر سوال است. باید دفاع کنیم.”
این بخشی از سخنان یک نماینده مجلس اسلامی در دفاع از استیضاح فرجی دانا، وزیر علوم، است. او را استیضاح و از کار بر کنار کردند چون ظاهرا در برخورد به جنب و جوش سیاسی مخالفین در دانشگاهها قاطع نبوده است. نماینده ای میگوید: “طی یک سال گذشته بیش از چهل تشکل سیاسی در دانشگاه ها تشکیل شده است و بررسی کنید ببینید چه گرایش هایی هستند و چه نشریاتی چاپ می شود؛ آقای فرجی دانا بهتر است این نشریات را بخواند چرا که توهین شده است”. و بنا به اظهارت نماینده دیگری در بلاگهای استادان و دانشجویان “نامه ها و تصاویری پخش میشود که توهین به همه ملت ایران، شهدا، مراجع، علما، مجلس و قوه قضائیه است. … به امام راحل، رهبری و دکتر روحانی توهین شده است، چرا برخورد نمیکنید؟”
از این اظهارات و ابراز نگرانی ها دو نکته روشن میشود: اول اینکه موج تازه ای از اعتراض در دانشگاهها شکل گرفته است و دوم اینکه نه تنها از وزیر علوم بلکه از دستگاه عریض و طویل حراست و نیروهای امنیتی و غیره نیز کار چندانی ساخته نیست.
دانشگاهها همیشه در صف اول اعتراض و مبارزه علیه جمهوری اسلامی و مقامات و ارزشها و مقدسات ضد انسانی اش قرار داشته است. مشکل حکومت ضعف وزیر علوم و ناتوانی اش در برخورد به “توهین” به سرتاپای نظام جمهوری اسلامی نیست، درد لاعلاج حکومت نارضائی عمیق و وسیع کل جامعه است و دانشگاهها تنها بازتاب و نماینده این تنفر و نارضائی عمومی از جمهوری اسلامی هستند. راه حل برکنار کردن این یا آن وزیر نیست، کل حکومت باید برکنار بشود.
*********************************
فلاکت اقتصادی و افراطی گری نوع داعش و بوکوحرام!
“اولین شاخص اوضاع ما، بیکاری جوانان ماست که نشان از رکود است و رکود وقتی با تورم همراه شود، فلاکت سر بر می آورد که زیبنده کشوری مثل ایران نیست.”
هاشمی رفسنجانی
بیکاری، رکود و تورم سه “دستاورد” اقتصادی جمهوری اسلامی است که فی الحال به فلاکت بخش وسیعی از کارگران و حقوق بگیران جزء منجر شده است. اما ریشه وعلت مساله چیست؟ بحران اقتصادی جهانی، بی لیاقتی دولت گذشته، سوء مدیریت، دزدیهای نجومی مقامات و آیت الله ها، فساد همه جانبه کل حکومت…؟ همه این عوامل در ایجاد وضعیت فلاکت بار اقتصادی نقش داشته اند اما ریشه این وضعیت قبل از هر چیز سیاسی است. اساس مساله وجود حکومتی است که بندنافش را با دزدی و چپاول و رانتخواری و اختلاسهای چند صد میلیارد دلاری بریده اند. حکومت باندهای مافیائی آیت الله ها و آقازاده ها و اعوان و انصارشان. جناب رفسنجانی خود سردسته یکی از این باندهای مافیائی است.
چماق سرکوب این باندها اسلام و قوانین اسلامی است. در ایران جمهوری اسلامی تفاوت فاحش میان دره فقر توده های مردم و ثروت نجومی باندهای حاکم با چماق اسلام تامین و بازتولید و حراست و نگهداری میشود. رفسنجانی در همین سخنان در انتقاد از باند اصولگراها میگوید: “نتیجه افراط گرایی، ظهور گروه هایی چون بوکوحرام، داعش، طالبان و القاعده است که کشتار مردم را وظیفه خویش می دانند.” اما کشتار مردم در ایران تنها کار افراطیون حکومتی نیست، ثمره کار کل نظام جمهوری اسلامی است. به لیست داعش و بوکوحرام و طالبان و القاعده باید جمهوری اسلامی را هم اضافه کرد. آمار کسانی که تحت حاکمیت حکومت اسلامی در ایران به جوخه های اعدام سپرده شده اند، در زندانهای جمهوری اسلامی و در اثر شکنجه جانشان را از داست داده اند، در سلسه قتلهای زنجیره ای به قتل رسیده اند و یا در خارج کشور ترور شده اند از مجموع قربانیان داعش و طالیان و القاعده و بوکو حرام بیشتر است. یک قلم آمار کشته شدگان تابستان ٦۷ از مجموع جنایات دیگر گروههای تروریست اسلامی پیشی میگیرد. در ضدیت و مقابله با تمدن و فرهنگ مدرن و پیشرو، و حتی مخالفت باشادی جوانان و در اعمال آپارتاید جنسی و تبعیض و توهین و تحقیر نسبت به زنان نیز فرق اساسی و کیفی ای بین سیاستهای جمهوری اسلامی و امثال داعش و بوکوحرام وجود ندارد. جنایات این گروهها همه از یک ایدئولوژی و فلسفه سیاسی و حکومتی نشات میگیرد. خلافت نوع داعش و ولایت فقیه نوع جمهوری اسلامی شاخه های مختلفی هستند از جهان بینی واحد و بغایت عقب مانده و ارتجاعی اسلامی.
جمهوری اسلامی با دزدیها و فساد و چپاولگری، با سرکوب و کشتار، و با فقر و فلاکتی که به بار آورده است نه تنها “زیبنده ایران”، بلکه زیبنده هیچ کشوری در دنیای قرن بیست و یکم نیست. سرنگونی این حکومت بقدرت انقلاب مردم، زیر پای داعش و بوکوحرام و طالبان و دیگر وحوش اسلامی را نیز جارو خواهد کرد.