ناصر اصغری:
باب كرو، Bob Crow، یكی از مهمترین رهبران اتحادیه های كارگری انگلیس، روز ١١ مارس ٢٠١٤ در سن ٥٢ سالگی بر اثر سكته قلبی درگذشت. هنگام مرگش و با شنیدن این خبر ناگوار، چند مطلب از روزنامه “گاردین” را در نظر داشتم مرور كنم تا شناختی نسبی از این رهبر كارگری به دست بیاورم كه متأسفانه آن زمان میسر نشد. اما هیچ وقت دیر نیست كه یاد این رهبر بسیار مهم جنبش كارگری انگلیس را با مراجعه به دو سه نوشته ای از روزنامه “گاردین” پاس بداریم.
با نگاهی كوتاه به زندگی یك چنین “شیرآهن كوه مردی” در می یابیم كه باب با حمایت اعضای اتحادیه خود و شنا كردن كاملا خلاف جریان، چه در دوره ای كه مبارزه كرده، چه در بین دیگر رهبران اتحادیه ها و چه در مقابله با حزب لیبر، به چهره ای محبوب در جامعه و در میان رفقا و همكارانش تبدیل می شود. مخالفین سیاسی اش در طرف راست صحنه سیاست نیز و همچنین كارفرمایانی كه موقع مذاكرات با وحشت و واهمه و ناخن جویدن با باب روبرو می شدند نیز از او با احترام بسیار یاد می كنند. به یك چنین چهره ای كسی نمی تواند در آن جامعه بی اعتنائی كند.
بی بی سی به نقل از یكی از رهبران اتحادیه های كارگری می نویسد: “باب مورد ستایش اعضای اتحادیه خود بود، اما صاحبان و مدیران كار از او واهمه داشتند و این همان چیزی بود كه باب می خواست.” اد میلبند، رهبر حزب لیبر هم می گوید: “من از نظر سیاسی همیشه با نقطه نظرات باب موافق نبودم، اما به تعهدی كه او به اعضای اتحادیه خود نشان می داد احترام زیادی قائل بودم.” و دیوید كامرون، نخست وزیر بریتانیا از حزب محافظه كار نیز، به گفته بی بی سی، از مرگ باب متأسف شده است.
جنبش كارگری به رهبرانی مثل باب كرو احتیاج دارد
یادنامه كوتاهی كه “گاردین” روز ١١ مارس درباره باب كرو منتشر كرده، به چند نكته از زندگی سیاسی او اشاره می كند كه برای فعالین كارگری همه جا و از جمله ایران هم آموزنده اند. به محبوبیت باب اشاره می كند و می نویسد كه در بین كارگران از حتی رهبران كارگری قدیمی تر و با رده تشكیلاتی بالاتر در اتحادیه ها هم محبوب تر بود و حرفش برو داشت. و این را به میلیتانسی ای كه پشتش به توده كارگران بود، نسبت می دهد. می نویسد بدون ترس و واهمه و با حرارت در رادیو و تلویزیون ظاهر می شد، چرا كه چنین احساساتی حمایت توده های وسیعتری هم در جامعه و هم در بین اعضای اتحادیه ها را به دنبال داشت.
باب كرو در زندگی كوتاه و پرباری كه داشت، در مدت كوتاهی به یك چهره مهم اتحادیه قدرتمند حمل و نقل بریتانیا تبدیل می شود. او درست در زمانی كه اتحادیه ها و جنبش كارگری در بریتانیا و در سراسر دنیا در برابر تاچریسم و ریگانیسم دست به عقب نشینی زده بودند، بر علیه سیاستهایی كه رهبری آن اتحادیه اتخاذ می كرد برخاست. همین باعث محبوبیت و جمع شدن اعضای اتحادیه مزبور حول او می شود. باب بعد از مرگ رئیس اتحادیه مزبور، جیمی ناپ (Jimmy Knapp) و با دو سوم آرأ رئیس آن اتحادیه می شود. تحت رهبری باب و زمانی كه اكثر اتحادیه ها در اروپا كرور كرور عضو از دست می دادند، شمار اعضای اتحادیه مزبور از ٥٧ هزار به ٨٠ هزار نفر رسید. و “گاردین” این را به سیاست رادیكال و عقب ننشستن از میلیتانسی او نسبت می دهد.
فراتر از سندیكالیستم
باب كرو از آن دسته از رهبران اتحادیه های كارگری نبود كه سرنوشت دیگر كارگران برایش مهم نباشد. “گاردین” می نویسد باب كرو در اتحادیه خود همیشه با جناح راستی كه مخالف سیاستهای حمایت از كارگران غیر اعضای اتحادیه خود بود، روبرو بود. می نویسد باب از كارگران نظافتچی ای كه عضو اتحادیه حمل و نقل نبودند و دستمزدی بسیار پائین دریافت می كردند حمایت می كرد. و رانندگانی كه دستمزد بالائی می گرفتند همیشه معترض این سیاست باب كرو بودند. برای باب دفاع از حقوق كارگران بسیار فراتر از “دفاع از منافع اعضا بدون در نظر گرفتن دیگر كارگران” بود. نویسنده “گاردین” به دستمزد باب كرو اشاره می كند و با اینكه دستمزدی بالا دریافت می كند، اما در یكی از خانه های دولتی (سوبسیدی) زندگی می كرده. باب در جواب به كسانی كه از این شیوه زندگی می پرسند، می گوید كه او به سوبسید برای مسكن اعتقاد عمیق دارد. همه باید از این حق برخوردار باشند!
“گاردین” فرصت را غنیمت شمرده و هنوز هم، بعد از نزدیك به سی سال، با حمله به آرتور اسكارگیل، رهبر اعتصاب تاریخی معادن انگلیس در دهه ٨٠ قرن گذشته، متد باب كرو را در تقابل با متد اسكارگیل قرار می دهد.
می نویسد: “برخلاف آرتور اسكارگیل كه حزب سوسیالیست كارگری (Socialyst Labour Party) را بنیان نهاد كه باب هم زمانی عضو آن بود، باب كرو همیشه اولویت را به منافع اعضای اتحادیه خود می داد.” و سپس از یكی از مدیرانی كه در طرف مقابل او در مذاكرات دسته جمعی قرار داشته می نویسد: “او می خواست دنیا را تغییر بدهد، اما بجای ترغیب اعضای اتحادیه برای یك نوع انقلابی، اولویت خود را بهتر كردن زندگی آنها تعریف كرده بود.” این دو گانگی البته در ذهن و تفكر آن مدیران و نویسندگان و سردبیران “گاردین” وجود دارد و كسی مثل باب كرو تمام زندگی كوتاه اش این را پراتیك كرده كه تقابل و تضادی بین فراخوان به انقلاب و فراخوان به اعتصاب برای كاهش ساعت كار و افزایش دستمزد و ایمنی محیط كار وجود ندارد. هر كس كه بخواهد این را ببیند، فقط لازم است كه زندگی سیاسی باب كرو را مرور كند.
رابطه بین باب كرو و حزب لیبر یك رابطه “رهبر سندیكالیستی” با حزب سوسیال دمكرات نبود. ظاهرا اتحادیه های كارگری زیر مجموعه های حزب لیبر بریتانیا هستند. در كنفرانس سالانه در گلاسگو در ٦ فوریه ٢٠٠٤، اتحادیه حمل و نقل تصمیم می گیرد كه از كاندید حزب لیبر حمایت نكند و در عوض از یك كاندید سوسیالیست حمایت می كند. این سیاست باب كرو بود و توضیح آن هم در رسانه ها و به اعضا هم بر عهده باب كرو می افتد. “گاردین” می نویسد كه حزب لیبر بخاطر این تصمیم اتحادیه حمل و نقل را اخراج می كند.
باب كرو همچنین یكی از كسانی بود كه از طرفداران پر و پا قرص اتحاد احزاب و گروههای چپ و سوسیالیست برای مقابله با حزب لیبر بود. او خود در اواخر عمرش عضو یكی از همین جریانات به نام Socialist Alliance بود.
نفرت باب كرو از نهادهای ریاضت اقتصادی هم جزئی از زندگی سیاسی پر سر و صدای وی بود. “گاردین” به مهارت باب در مذاكرات با مدیران و كارفرماها اشاره می كند و سپس به نقل از یكی از اعضای هیأت “فدراسیون بین المللی كارگران حمل و نقل” كه به واشنگتن و برای مذاكره با “بانك جهانی” به همراه باب كرو و تعدادی دیگر مسافرت كرده، می نویسد: “باب كرو نتوانست خودش را كنترل كند و گفت: من واقعا نمی دانم چرا ما باید با این نهاد حرف بزنیم!”
باب كرو اكنون در میان ما نیست؛ اما سیاست و رادیكالیسم او همراه ماست و راهنمای ما در مبارزه برای خلاصی از فقر و ریاضت اقتصادی و سیاسی است. یادش گرامی باد.
١٥ ژوئن ٢٠١٤