جدید ترین
Nesan Nodiniam
نسان نودینیان

در حاشیه اخبار کارگری

Nesan Nodiniam
نسان نودینیان:

۱» اعتصاب کارگران معدن سنگ آهن بافق! هشدار افتصادی سایت تابناک! جواب کارگران انقلابی!
در یک ماه گدشته اعتصابات کارگری در ابعادی وسیع در جریان بوده. بعد از وقفه ای نسبتا درازمدت بعد از انتخابات رئیس جمهور و دولت یازدهم، کارگران در مراکز وسیع کارگری و کارخانه ها دست به اقدامات موثر اعتراضی زده اند. اعتصاب و راه پیمایی علنی و کشاندن اعتراض به خیابانها، شیوه عمل اقدام کارگران شده است.
اعتصاب هزاران کارگر معدن سنگ آهن بافق (واقع در استان یزد) از روزیکشنبه ٢٨ اردیبهشت ماه در اعتراض به خصوصی سازها و احتمال تعدیل نیروی کار و کاهش دستمزد و مزایا در پی خصوصی سازی این معدن، یکی از روشهای کارساز اعتراضی کارگران در ایران در یک دهه گذشته است. این اعتصاب بدلیل اینکه هزاران کارگر به منظور سد کردن سناریویی سیاهتر به لحاظ معیشتی و مالی به نسبت وضعیت کنونی و برای جلوگیری از تحمیل ریاضت کشی بیشتر، به اقدام جمعی و اعتصاب دست زده اند، خشم و ناخشنودی طیف های مختلفی از جناحهای نظام جمهوری اسلامی را برانگیخته است. سایت “تابناک” با مطلبی هشدار دهنده نوشته است: “اعتصابات در یزد، بیش از ٦٠ میلیارد خسارت به بار آورد” و نوشته است: ” یست‌وسه (٢٣) روز است، مردم شهرستان بافق و کارکنان معدن سنگ آهن ‌این شهر به محل کار خود نمی‌روند و دلیل این کار خود را ‌واگذاری‌های انجام شده از سوی دولت می‌دانند، زیرا منافع کارکنان و شهرستان در نظر گرفته نشده است؛ بنابراین، تا هنگامی که‌ این کار از سوی دولت تسهیل نشود، اعتصابات ادامه خواهد داشت”. در همین رابطه دخیل عباس زارع زاده، نماینده مردم بافق درباره این موضوع می‌گوید؛ “هم‌اکنون این معادن ‌حدود ١٣٠ هزار تن در روز تولید سنگ آهن دارند که میزان خسارات ناشی از تولید در روزهای اعتصاب، به ٦٠ میلیارد تومان می‌‌رسد”. خصوصی سازی و واگذاری کارخانه ها از بخش دولتی به بخشهای خصوصی در دو دهه گذشته و بویژه از دوره دولت رفسنجانی در جریان است. با محول کردن هر کارخانه ای به بخش خصوصی، زندگی کارگران شاغل مورد تهدید بیشتری قرار گرفته است. بر میزان خیل کارگران بیکار افزوده شده و روند قراردادهای کار نیز دستخوش حملات کارفرماها در موسسات و کارخانه های شده است. بیانیه اتحادیه ازاد کارگران ایران در ارتباط با اعتصاب کارگران معدن سنگ اهن بافق و نتایج خصوصی سازی جواب کارگران انقلابی به روند حصوصی سازی ها: ضرورت حمایت وپشتیبانی متحدانه وقدرتمند طبقه کارگراز خواسته مهم کارگران اعتصابی معدن بافق یزد! چنانکه میدانیم، هزاران (بین ٢٥٠٠ تا ٥٠٠٠) کارگر معدن سنگ آهن بافق (واقع در استان یزد) از روزیکشنبه ٢٨ اردیبهشت ماه در اعتراض به خصوصی سازی این معدن دست از کار کشیده‌اند. اکنون بیست ویک روز ازاین اعتصاب بزرگ میگذرد.کارگران معدن سنگ آهن بافق به حق، از احتمال تعدیل نیروی کار و کاهش دستمزد و مزایا در پی خصوصی سازی این معدن نگران‌اند. انتقال از مالکیت دولتی کارخانجات به بخش خصوصی طی سالیان دراز در این مملکت کارنامه سیاهی را پیش چشم کارگران به تصویر میکشد. سالهاست که واگذاری های رانتی از مالکیت دولتی به “بخش خصوصی” نتیجه ای جز به خاک سیاه نشاندن زندگی کارگران نداشته است. خصوصی سازی در ایران یعنی تعرض به سطح معیشت کارگران. پدیده خصوصی سازی یعنی اخراج کردن کارگران تحت عنوان تعدیل نیروی انسانی. یعنی دست اندازی مدیریت جدیداین کارخانجات بر زندگی وسرنوشت میلیونها کارگردر سراسر ایران. یعنی کاهش مستمر هزینه ها از سبدمعیشتی کارگران، یعنی ایجاد جو پلیسی و رعب ونگرانی برای تمکین کارگران به شرایط برده وار وخفه کردن صدای اعتراضی آنان، یعنی عدم امنیت شغلی وقراردادن کارگران در شرایطی ضعیف وشکننده برای تحمیل آنچه که به سود کارفرماست. آخروعاقبت وسابقه تیره وتار این خصوصی سازیها برای سرنوشت کارگران پیش روی ماست. بحث برسر این نیست که کارگران کارخانجاتی که تحت مالکیت دولت هستند،در رفاه وآسایش قرار دارند. خیر. سطح دستمزد ومعیشت کل طبقه کارگران ایران حتی نسبت به کارگران منطقه وهمسایه (مقایسه با کارگران کشورهای پیشرفته، پیشکش!) درشرایط نگران کننده ای است. اما میدانیم که شرایط کارگران در کارخانجات بزرگ دولتی مانند نفت،گاز و پتروشیمی. فولاد، صنایع و معادن،راه آهن وکشتیرانی وهواپیمائی و ده ها وصدها شرکت دولتی به یمن مبارزات طولانی خود کارگران ولذا تثبیت ضوابط حقوقی ومدنی پذیرفته شده مبتنی برقوانین کار ، از حداقل تضمین های معیشتی ، مزایای جانبی وثبات کاری قابل قبول تری برخوردار است. اخراج وتعرض به سطح معیشت کارگران در چنین عرصه هائی برای کارفرمایان دولتی پر هزینه خواهد بود. در این قبیل کارخانجات امنیت شغلی وقدرت ویکپارچگی کارگران در مقابل دست اندازی به منافعشان از سطح بالاتری برخوردار است. لذا، این تحول مالکیت، یعنی خصوصی کردن کارخانجات ومعادن وعرصه های تولیدی ، وسپردن آنها بدست بخش خصوصی (جدا از گسترش منافع رانتی اشخاص و مراکز مرتبط با مراکز قدرت )، یک جابجائی ساده نیست. این تحولات ، زندگی ومعیشت هزاران وبلکه میلیونها خانواده کارگری در ایران را دستخوش تحولات کمرشکن میکند و بمعنای رها شدن دولت از تعهدات وقوانینی است که برایش در تعرض بیشتربه منافع کارگران دست وپاگیر بوده واز طرفی باز کردن دست مدیریت های جدید برای دست اندازی به زندگی کارگران وبه عقب راندن کل طبقه کارگرایران میباشد. کارگران تحت مالکیت بخش خصوصی بسیار آسیب پذیرتر میشوند وتعرض به آنچه که کارگران تاکنون بدست آورده اندبرای صاحبان بانفوذ جدید، آسانتر وکم هزینه تر خواهدبود. درنتیجه حال که بعداز خصوصی سازی های خانمانسوز ، حدود ٥٠٠٠ کارگر سنگ معدن بافق برای جلوگیری از این تعرض به زندگی کارگران به مقاومت برخاسته ودست به این اعتصاب طولانی ومتحدانه زده اند، باید تمام توان خودرا برای پشتوانه این اعتصاب بسیج کنیم. این کارگران در این مقطع پرچمدار مقاومت ودفاع درمقابل تعرض سرمایه داران به زندگی کارگران شده اند لذا شایسته بیشترین وگسترده ترین حمایت ها میباشند. موفقیت آنها ،موفقیت کارگران ایران وشکست آنان عقب راندن طبقه کارگر است. فراموش نکنیم که این کارگران در آذرماه سال گذشته به حمایت کارگران اعتصابی معدن چادرملو برخاستند واز همکاران اعتصابی خود درآنجا دفاع کردند. این اعتصاب ، یک موقعیت تاریخی بینظیراز مقاومت گسترده کارگران در مقابل پدیده خصوصی سازی ونتایج زیان بار تاکنونی آنست. باپشتیبانی وایجاد فضای حمایتی قدرتمند به یاری این همکاران اعتصابی بشتابیم. اتحادیه آزاد کارگران ایران ١٧ خرداد ٩٣

۲» در نیمه راه یک اقدام سیاسی! بیانیه ١٥٧ نفر از فعالان سیاسی و اجتماعی در ایران در دفاع از رضا شهابی اقدامی مهم است. رضا شهابی بجای عمل جراحی مهره های کمرش و بستری شدن در بیمارستان و ادامه مداوای پزشکی به زندان رجایی شهر انتقال داده شده. رضا شهابی در اعتراض به این اقدام سیاسی در اعتصاب است. اعتصاب رضا شهابی با واکنشهای حمایتی و انسانی مهمی روبرو شده. از جمله بیانیه ١٥٧ نفر از فعالان سیاسی و اجتماعی ایران. امضا کنندگان این بیانیه از طیف های مختلف و الیت های سیاسی مختلف در ایران هستند. بیانیه و طومار در حمایت از رضا شهابی انعکاس موقعیت کنونی با دامنه وسیعتر اجتماعی علیه سیاستهای جمهوری اسلامی است. و همچمنین انعکاسی از موقعیت رضا شهابی کارگر فعال و چهره شناخته شده سندیکای کارکنان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه است. رضا شهابی در چند سال گذشته همواره به اعتراض و اعتصاب دست زده است. او در برابر اعمال خشونت آمیز و اذیت و آزارهای زندانبان مقاومت کرده است. رضا شهابی و تعداد بیشتری از زندانیان سیاسی و کارگران زندانی از جمله بهنام ابراهیم زاده، شاهرخ زمانی و رضا شهابی در درون زندان سنگر مقاومت و مدافع پیگیر حقوق انسانی خود و چهره شناخته شده مدافع کارگران برای آزادی تشکل و بیان شده اند. اینها کارگرانی هستند که با ایستادگی شان شایسته بیشترین حمایتها تا آزادی کامل از زندان هستند. بیانیه و طومار ١٥٧ نفر از فعالین سیاسی از این جهت مهم است اما کل مدافعین آزادی کارگران زندانی هنوز در نیمه راه مهم و اثرگذاری فرار دارند که باید با ابتکارات جدید و تعرضی تر در حمایت از زندانیان سیاسی از جمله رضا شهابی اقدامات رادیکال تر و اثرگزارتری را در دستور کمپین حمایت از کارگران زندانی قرار دهند.

طیف نسبتا وسیعی از امضا کنندگان طومار حمایت از رضا شهابی در ایران هستند. این طیف میتوانند با برپایی آکسیونهای علنی در مقابل نهادهای جمهوری اسلامی در مقلبل مجلس شورای اسلامی خواهان فوری رضا شهابی شوند. قدرت طومار و بیانیه در یک اقدام جمعی و علنی بیشترین تضمین کاری و مطالبه ای است که در بیانیه بر صفحه کاعذ خطاب به مردم در سطح ایران و جهان اعلام شده. و البته طیف دیگری از امضا کنندگان در خارج از کشور و در کشورهای اروپایی ـ کانادا و امریکا هستند. برای این طیف هم اقدامات موثرتر در راه ایده و مطالبه بیانیه در گرو دست زدن به اقداماتی است که نظر جامعه جهانی و افکار عمومی را بسیج و با زیر منکنه قراردادن جمهوری اسلامی راه رسیدن به آزادی رضا شهابی را هموار کند.

اعتصاب و مقاومت زندانیان سیاسی از جمله کارگران زندانی برای آزادی از زندان است. این مطالبه ای فوری است. هر اقدام حمایتی باید به این مطالبه کمک کند. طومار حمایتی و بیانیه ها نیمه راه اقدام انسانی و اقدامی سیاسی به منظور شروع اقداماتی تعرضی تر تا آزادی زندانیان سیاسی است.

در حاشیه اخبار کارگری این هفته متن بیانیه ١٥٧ نفر از فعالان سیاسی و اجتماعی ایران در دفاع از رضا شهابی را منتشر میکنیم:

بیانیه ١٥٧ نفر از فعالان سیاسی و اجتماعی ایران در دفاع از رضا شهابی
چهارده روز پیش رضا شهابی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارکنان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن انتشار بیانیه اعلام کرد که به دلیل تبعید خود از بند ٣٥٠ زندان اوین به زندان رجائی شهر دست به اعتصاب غذا زده است. او در قسمتی از بیانیه اعتصاب غذای خود نوشته است: «بیش از دو سال از بازداشتم در اعتراض به پایمال شدن حقوق هم طبقه های کارگرم می‌گذرد. در این مدت بر اثر شکنجه ها و انواع و اقسام فشار و تهدید علیه خودم و خانواده ام بخش عمده ای از سلامت جسمی و روحی ام را از دست داده ام، و ممانعت از ادامه درمان ستون فقرات و مهره های گردنم، باعث کشیده شدن کارم به جراحی شده و باز گردانده شدنم از بیمارستان به زندان آن هم درست در شب عید، تنها ذره ای از رنج هایی است که در این مدت متحمل شده ام. اینک در اقدامی دیگر بدون هیچ دلیلی و بطور غیر قانونی حکم به تبعید به زندان رجایی شهر داده اند. علی رغم وضعیت وخیم جسمی ام در اعتراض به این تبعید غیر قانونی از امروز ١١\٣\٩٣ تا رسیدن به خواسته های خود یعنی بازگشت به بند ٣٥٠ اعلام اعتصاب غذا میکنم و نیز اعلام میکنم که مسئولیت سلامتی اینجانب متوجه دادستانی تهران است.». بعد از دو هفته اعتصاب غذا اکنون فشار خون رضا شهابی افت محسوسی کرده و حال جسمی او رضایت بخش نیست، وی هنوز بعد از انجام جراحی گردن نیاز به استراحت دارد و این فشارها باعث تشدید ناراحتی جسمی او می‌شود. نباید فراموش کرد که او تا کنون دو مرتبه از زندان به صورت تحت‌الحفظ به بیمارستان منتقل شده است تا مورد درمان قرار بگیرد، بنابراین پزشکان سازمان زندانهای کشور نیز بیماری جدی این فعال کارگری را تایید کرده‌اند. دنیای فکری یک زندانی سیاسی بزرگ است اما محیط زندگی او در زندان بسیار کوچک است. عجیب نیست که یک زندانی بعد از روزهای متمادی زندگی در زندان، از انسان‌های همبند گرفته تا رنگ میله‌های زندان، به بسیاری امور روزمره عادت می‌کند و از این عادت، احساسی ضعیف از امنیت و آرامش به او دست می‌دهد. دقیقا در این نقطه است که دشمنان آزادی‌خواهان و برابری‌طلبان ایران به دنیای کوچک یک زندانی سیاسی نیز رحم نمی‌کنند و با تغییر محل سلول، بند و یا زندان، سعی در ایجاد شوک‌های روانی به فعالان سیاسی و اجتماعی می‌کنند. شوک‌هایی که به جز خود فرد زندانی، آرامش خاطر و امنیت درونی خانواده یک زندانی سیاسی را نیز به شدت تحت تاثر قرار می‌دهد. در دنیای کنونی مشاهده آنکه یک انسان به حدی از تنگنا رسیده است که برای زنده نگاه داشتن یک اندیشه یا برای حفظ جزئی‌ترین معیارهای زندگی، جسم زندانی خود را به عنوان آخرین حربه مبارزه مورد استفاده قرار می‌دهد بسیار تلخ است. این امر برای هر انسان پایبند به انسانیت، غیر قابل پذیرش و تحمل است. ما‌ ضمن درخواست از رضا شهابی برای پایان دادن به اعتصاب غذای خود اعلام می‌کنیم خواسته ما بازگشت رضا شهابی به زندان و بند پیشین خود نیست؛ خواسته ما آزادی او و تمامی فعالان کارگری از زندان است. ما معتقد هستیم تمامی زندانیان سیاسی باید از زندان آزاد شوند. ما خواهان به رسمیت شناخته شدن حق آزاد اندیشیدن، حق اظهار آزادانه عقاید، حق ایجاد آزادانه‌ تشکل‌های سیاسی، اجتماعی و صنفی مستقل توسط مردم ایران هستیم. این هدف ماست و برای تبدیل این هدف به واقعیت از ارائه تلاش‌های هر چند کوچک خود دست نخواهیم کشید چرا که معتقد هستیم هیچ حاکمیتی نمی‌تواند تا ابد در مقابل خواست مردم یک جامعه مقاومت کند.

اسامی امضا کنندگان: ناصر زرافشان. اکبر معصوم بیگی. فرج سرکوهی. محمد رضا شالگونی. احمد. سیف. عابد توانچه. احمد باطبی. سپهر ابراهیمی. علی عجمی. بامداد یاوری. مینا خانلرزاده. میدیا. بایزیدپور. پویا عزیزی. فاطمه لیلازی. مهران جنگلی مقدم. بهداد بردبار. احد خلیلوند. گلرخ . جهانگیری. مینا خانی. محمد امیرانی. خورشید شاه ابراهیمی. میترا یوسفی. الهام هومین‌فر رحمان جوانمردی. امیر غفاری. آیلین اسدی نژاد. محسن سهرابی . صلاح ایران دوست
سیمین روزگرد. احسان منصوری. بهرام رحیمی. حسین جندقیان. هادی خردمندپور. پیمان حکمت پور. مصطفی غفوری. آرش کیا. سولماز قبادی. محمدرضاحمیدی. ابراهیم قربانپور. بانو صابری. روح الله سپندارند. علی کلائی. امیر چمنی. آدرین جلالی. الوار قلی وند. ناصر اشجاری. پروین اردلان
بهاره فراهانی. حمید فراهانی. عمار گلی. تینا جاوید. عمار ملکی. ارژنگ علی پور. شیرکوه جهانی. سمیرا یحیایی. نظام جلالی. هومن طاهری. فربد رهنما. پژمان… رحیمی. پرنیان نعمتی. ساناز سالارتاش. آیدین خلیلی. آریسزارعی. شورش. عباسی. امید پویا. شورش زارعی. امیر امیرقلی. سیامک قبادی. بنان یحیا نیا. پرستو فروهر. امین یوسفی. سعید پوریان. امید شمس. احمد پوری. زهرا خندان. فریدون یزدی. سعید. منصوری. هژیر پلاسچی. محمد غزنویان. علیرضا هومینی فر. شراره نوری. سارا صالح. علی. رسولی. پروانه وزیری. جعفر زیاری. محمد خانی. مسعود وفابخش. برزو فولادوند. محسن مالجو. نیلوفر فولادی. امیر یعقوبعلی. مهران بوالحسنی. عماد برقعی. عابس خلقی. عبدی کلانتری. مینا سیگل. لیلا جدیدی. آناهیتا حسینی. ساسان قهرمان. هومن کاظمی. الهه کلانی. امیر جواهری لنگرودی. علی.. کلایی. ستاره صبور. صبری بهمنی. فرشین کاظمی نیا. آرمان احمدی. روبرت استپانیان. مجید فراهانی. عباس سماکار. هما علیزاده. جمشید جزستانی. هما فرید. مصی پوینده
فرامرز شیروند. پیمان پیران. مهرداد باران. جهانشاه رشیدیان. بابک مینا. مهوش علاسوندی
حسین افصحی. احسان حقیقت نژاد. پریسا مدیری. فریدا سهرابیان. رضا سپیدرودی
مریم محسنی. رزا فرج الهی. ارژنگ بامشاد. روبن مارکاریان. مریم عظیمی. جلال نادری
حمید آذر. سیرانوش مرادیان. مریم امانی. فرخ قهرمانی. مینا جوادی. ابولحسن عظیمی. احمد نوین. شهاب شکوهی. نادر فولادی. یوسف آبخون. بهروز نظری. هدایت غلامی. شاهین کاظمی. رفعت. رنجبران لنگرودی. رضا چیت ساز. رحیم استخری. محمد رضا شالگونی. مهرداد مهر پور محمدی
مریم اسکویی. پرویز جواهری. رحیم استخری. مجتبی نظری. اردشیر نظری. اصغر ارسنگ
عسکر شیرین بلاغی. سروژ قازاریان. حمزه عظیمی. نیکی دانش. سعید محمدی. شهاب شکوهی. نادر فولادی. یوسف آبخون. بهروز نظری. هدایت غلامی. شاهین کاظمی. رفعت رنجبران لنگرودی
رضا چیت ساز. رحیم استخری. مهرداد مهر پور محمدی. مریم اسکویی. پرویز جواهری. رحیم. استخری. مجتبی نظری. اردشیر نظری. اصغر ارسنگ. عسکر شیرین بلاغی. سروژ قازاریان. حمزه. عظیمی. نیکی دانش.. سعید محمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *