جدید ترین

این هیاهو از جنس دیگری است!

حدود ٢۴ سال قبل منصور حکمت در یک مقاله درخشان با عنوان تاریخ شکست نخوردگان که در حقیقت ارزیابی از انقلاب ۵٧ ایران بود، نوشت: “مصائب دوران پس از انقلاب در ایران را باید بپاى مسببین آن نوشت. مردم حق داشتند رژیم سلطنت و تبعیض و نابرابرى و سرکوب و تحقیرى را که شالوده آن را تشکیل میداد نخواهند و به اعتراض برخیزند. مردم حق داشتند که آخر قرن بیستم شاه نخواهند، ساواک نخواهند، شکنجه گر و شکنجه گاه نخواهند. .. جنبش اسلامى و دولت اسلامى نه فقط محصول این انقلاب نبود، بلکه سلاحى بود که آگاهانه براى سرکوب این انقلاب، هنگامى که ناتوانى و زوال رژیم شاه دیگر مسجل شده بود، به میدان آورده شد.

ضد انقلاب اسلامى محصول این بود که ابتکار عمل در صحنه اعتراضى از دست حرکت مدرنیستى – سوسیالیستى کارگران صنعت نفت و صنایع بزرگ، به دست اپوزیسیون سنتى ایران افتاد. اینها بودند که پرسوناژ خمینى و سناریوى انقلاب اسلامى را از غرب تحویل گرفتند و عملا به توده مردم معترض فروختند”.

و چهل و دو سال بعد کماکان هیاهو برپا است و این بار صدای شکست خوردگان نیست که گوشها را کر میکند، صدای کسانی است که اتفاقا از یک انقلاب زیر و رو کننده که در راه است از موش کوری که زمین را کنده و دارد پیش میرود، میترسند. این بار طرفداران گذشته و جستجوکنندگان نان و نوایی در آینده ایران هستند که با سر و صدا و با حق بجانبی و با کمی وقاحت میتازند و میفرمایند، از نهایت شکم سیری انقلاب کردید و کاش ساواک بیشتر میکشت و اکنون باید راه بهشت را با دفاع از از تاج و تخت از تخت افتادگان جستجو کنید.

اکنون امر اصلی این هیاهو کنندگان، تف کردن به انقلابی است که ادامه آن خواستها و آن انقلاب سرکوب شده است و البته می بینند که این غول که سالهای سال است با حکومت جهنمی اسلامی دست و پنجه نرم میکند بسیار آماده تر از قبل است و با یک تکان اجتماعی دودمان همه اینها را نیز بر باد خواهد داد، چرا که این غول در همه زمینه ها و ابعاد با حکومت اسلامی با قوانین و مذهب و سیستم سرکوب و اخلاقیات و تفکر و ارکان و پراتیک این حکومت سرجنگ دارد و نه فقط این بلکه جنگیده و درس آموخته است.

چه کسی است که نبیند و نداند اگر اوضاع بهم بخورد این زنان و دختران معترض ایران، هستند که سر به آسمان خواهند کوبید؟ آنگاه صحبت کردن از کمی حق زن و قوانین مبتنی بر کمی اسلام و مذهب ، نمیتواند ابدا جایی در آینده ایران داشته باشد. چه کسی است که نمی بیند و نمیداند که کارگری که سالهای سال است با این حکومت مبارزه میکند و شعار شورای کارگری سر میدهد و پلاکارد معیشت منزلت حق مسلم ماست و کارگر بیدار است از استثمار بیزار است را با خود حمل میکند در مقابل فرمایشات شاهانه که خواهند فرمود کمربندها را سفت ببندید باید اول بازسازی کنیم، کدام پاسخ را خواهد گرفت؟ چه کسی است نداند که جوانی که از اسلام و محمد و پیغمبر و الله حالش بهم میخورد دیگر به مذهب رسمی و دخالت اپسیلن مذهب در زندگیش تن نخواهد داد؟

پس ایهالناس بدانید الا ن دیگر حمله به پنجاه و هفتی ها و درخواست معذرت خواهی در محضر سلطنت طلبان امروزی، فقط حمله به انقلاب پنجاه و هفت نیست حمله به ادامه انقلاب در بطن آن جامعه است. حمله به آماده سازی عظیمی است که به همت چپ ها و به زحمت فراوان صدها و هزاران و میلیونها نفر که مبارزه را ادامه داده و جان باختند، به همت زنانی که در همان سالهای اول شکست انقلاب زندانی شده و به خمینی و اسلام لبیک نگفتند و در تابوتها ماهها نشانده شدند که بگویند اسلام را قبول دارند، و اینرا نگفتند، به همت رهبران کارگری که در زندانها جان دادند و هم امروز نیز زندانی هستند و خانه و زندگی و امنیت فرزندان آنها نیز به گروگان گرفته شده است، به همت دانشجویان و بی خدایان و اکس مسلم ها در ایران، در آن جامعه در جریان است ، انجام میگیرد. این حمله ای است از ترس قدرت گرفتن چپ در آن جامعه . چپی که خون دل خورده قربانی داده و کوتاه نیامده و در همه این عرصه ها سالها است دارد مبارزه میکند،.

من مدعی هستم. ما چپهای طرفدار انقلاب، ما چپهای مخالف استالین و پوتین و بلوک شرق، ما مخالفین سرسخت حجاب از روز اول، ما مخالفین نسبیت فرهنگی در دنیا، ما طرفداران دنیای بدون استثمار و بدون آقا بالاسر و شاه و شیخ ، ما انقلاب پنجاه و هفت را گرامی میداریم و آنرا ادامه خواهیم داد تا تکلیف این حکومت و آینده ایران را روشن کنیم.

ما که در همه عرصه های مبارزه با حکومت فاشیست اسلامی حی و حاضر بوده و از روز اول فرمان سرنگونی اینها را دادیم و حتی وقتی همه و مطلقا همه این هیاهو کنندگان از سر دفاع از اصلاحات در لجنزار اسلامی غش کرده بودند کنفرانس برلین را ساختیم و اجازه ندادیم که دولت آلمان خاتمی را بعنوان رئیس جمهور عادی به افکار عمومی بفروشد. ما در دنیا علیه سروش ها و بنی صدرها که جزیی از سازندگان آن جهنم بودند بخیابان رفتیم و علیه جوایز متعددی که به حامیان اصلاحات داده میشد ایستادیم و در ژنو در مقابل ساختمان نوبل تظاهرات کردیم وقتی شیرین عبادی جایزه گرفت و از اسلام دفاع کرد و یا زیبا کلام بعنوان قهرمان آزادی بیان در شهر بن جایزه گرفت. به ما نگاه کنید در همه جا بودیم و هستیم و اکنون هم اجازه نمیدهیم مشتی تازه به دوران رسیده در مقابل انقلابی عظیم و بنیان کن که آنرا با زحمت و مرارت ساخته ایم بایستند و از گذشته دفاع کنند. بله چهل و دو سال بعد از انقلاب در ایران و بیست و چهار سال بعد از مقاله منصور حکمت باید بگویم این بار کسانی بما حمله میکنند که از آینده ای دفاع میکنند که مبتنی بر استثمار و نابرابری و دخالت مذهب در زندگی مردم است آینده ای بر اساس الگوی گذشته و ما و مردم رنج دیده و با تجربه ایران این اجازه را به کسی نخواهیم داد. یک دقیقه بعد از سرنگونی حکومت اسلامی دنیا و همه مردم دنیا خواهند دید که در آن جامعه چه ظرفیت بالایی از مدرنیته و پیشرفت و تابوشکنی و برابری طلبی نهادینه شده است. قدرت عظیمی که زیرب همه اینها را خواهد زد.

مینا احدی

انترناسیونال ۹۰۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *