جدید ترین

بخش چهارم میزگرد ایسکرا با نسان نودینیان، ناصر اصغری و عبدل گلپریان در مورد روز جهانی کارگر

ایسکرا: جمهوری اسلامی هر سال در آستانه روز جهانی کارگر و برای ایجاد فضای رعب و وحشت دست به اقدامات خشنی می زند. مثلا از بازداشت و احضار فعالین کارگری گرفته تا دست زدن به اعدام فعالین سیاسی و اجتماعی در زندانها که قبلا حکم اعدام گرفته اند. پیشتر در سنندج دو رهبر کارگری شیث امانی و مظفر صالح نیا را احضار و از آنها خواسته بودند که در مورد اجرای طرح سوبسیدها نباید حرفی بزنند.
چرا جمهوری اسلامی سیاست امنیتی ـ پلیسی را پیشه خود کرده و اساسا در سایر کشورها سیاست دولت ها در ارتباط با روز کارگر چگونه است؟

نسان نودینیان: امنیتی کردن و فضای نظامی ـ پلیسی در آستانه روز جهانی کارگر توسط دولتهای سرکوبگر در ایران یا شیلی و ترکیه و ده ها کشور استبداد زده وجود دارد. روز جهانی کارگر روز صف آرایی طبقات متخاصم و اصلی جامعه است. “در این پیکار سترگ، دو جهان چهره به چهرۀ یک دیگر می ایستند: جهان سرمایه و جهان کار؛ جهان استثمار و بردگی، و جهان برادری و برابری”(لنین ـ اول ماه مه) صف کارگران با کیفرخواست طبقاتی و صف دولت و سرمایه داران با حمایت دستگاه سرکوب(پلیس، ارتش، دادگاه و قضات و زندان و دستگیری). “در یک سو، مشتی ثروتمند خون آشام قرار دارند. آن ها هستند که کارخانجات و مراکز تولیدی، ابزارها و ماشین آلات را تصرف و میلیون ها جریب زمین و کوه هایی از پول را تحت مالکیت خصوصی خود درآورده اند. آن ها حکومت و ارتش را به خدمتگزاران، سگ های پاسبان باوفای ثروت انباشتۀ خود مبدل کرده اند.
در سوی دیگر، میلیون ها نفر از محرومان جای دارند. کسانی که مجبورند به مشتی نوکیسۀ پولدار التماس کنند تا به آن ها اجازۀ کار کردن بدهند. با کار آن هاست که این افراد تمام ثروت ها را خلق می کنند؛ با این حال خودشان باید در تمام طول زندگی برای خرده ای نان مبارزه کنند” این قاعده همیشه وجود داشته و فقط و فقط تحت تاثیر تناسب قوای طبقاتی ـ توده ای کارگران و مزدبگیران جامعه یکی بر دیگری غلبه کرده است. تلاش دولت و بورژواها مهار کردن مطالبات کارگران در روز کارگر است. در کشورهای اروپایی مهار و کاستن بار رادیکال شعار و مطالبات کارگران را اتحادیه های کارگری پیش میبرند. با وجود محدودیتهایی که اتحادیه کارگری ایجاد میکنند اما در مراکز تولیدی و کارخانه ها کارگران از اعمال قدرت برخوردار هستند و از کانال شوراهای کارخانه رابطه خود با کارفرماها و قراردادهای کار و دستمزد و ایمنی و امنیت شغلی و سلامتی و بیمه ها را نمایندگی میکننند. در اینجا وجود کارگر و تشکل و اعتراض و رژه و مارش کارگر و اعتصاب و تحصن حمایت میشود و تضمین شده است. معضل اصلی برای کارگران، مهار مطالبات رادیکال آنها توسط اتحادیه ها است. در ارتباط با موقعیت کارگران در ایران و البته کشورهای استبدادی رابطه کارگر با دولت و سرمایه داران، به لحاظ اقتصادی هم اکنون با تحمیل ریاضت کشی اقتصادی، دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر و در شکل سیاسی سرکوب و محدودیتهای اعتراضی خودنمایی میکند.
در ایران هر اعتصاب و اعتراض کارگری به دلیل نوع حاکمیت نظام سیاسی است. اعتصاب علیه دستمزدهای پرداخت نشده سیاسی میشود، محیط و محل اعتراض کارگران نظامی ـ پلیسی میشوند. به همین دلیل رژه و مارش روز جهانی کارگر هم سیاسی میشود. در قوانین موجود قانون کار روز کارگر در ردیف تعطیلات رسمی (و البته باید بارها به تکرار این دستاور توسط جنبش کارگری اشاره کرد که تعطیل اعلام کردن روز کارگر با فشار اعتراضات کارگری در سالهای ۱۳۶۰ ببعد با تحمیل به دولت«دولت دوره موسوی» برسمیت شناخته شد) است. روز کارگر تعطیل است. و کارگران میتوانند در این روز مارش و جشن و مراسمهای خود را برگزار کنند. اما از آنجا که ترس و واهمه بسیار زیادی از تجمع و مارش کارگران وجود دارد دولت و کارفرماها با همکاری تنگاتنگ “تشکلهای زرد” از جمله خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار مانع برگزاری مراسم مستقل و جشن کارگران و خانوادهایشان میشوند. اما، با وجود تمام محدودیتها در سی سال گذشته کارگران برای برگزاری جشن و مراسم و مارش روز کارگر تلاش های مثمر ثمر و مفیدی را بسرانجام رسانده اند. در شهرهای کردستان علیرغم فشارهای پلیسی مراسم های روز کارگر در اشکال متنوعی برگزار شده اند.
امنیتی کردن فضای شهرها در آستانه روزکارگر و ۸ مارس(روز جهانی زن)از طرف جمهوری اسلامی تاکتیکی آشنا برای مردم در جامعه است. به نظر من روشهای جمهوری اسلامی و امنیتی کردن فضای شهرها در عین حال ناکام شده است. امنیتی کردن شهرها و فضای بگیر و ببند آن تاثیراتی را که در دهه های ۶۰ و ۷۰ در مرعوب کردن جامعه و فضای ترس و رعب داشت، ندارد. در ایران تحت حاکمیت نظام جمهوری اسلامی مبارزه عظیم کار علیه سرمایه، به بهای فداکاری های عظیم کارگران در جریان است. کارگران بهای حقّ برخورداری از یک زندگی بهتر و آزادی و تامین معیشت را با اعتراضات مداوم و زندان و دستگیری، پرداخته اند. شاهرخ زمانی و ده ها نفر از کارگران در بند که در راه آرمان طبقۀ کارگر مبارزه می کنند، مورد اذیت و آزارهای بیشمار جمهوری اسلامی قرار می گیرند. مقاومت و عدم تمکین به خواست های ضد کارگری را اینها با این روحیات بالا و تعرض ناکام گذاشته اند و تسلیم نشده اند. مقاومت و ایستادگی شاهرخ زمانی و صدها کارگر معترض و انقلابی صفحه درخشانی را از اسم “مقاومت و ایستادگی” بجای “استیصال وتسلیم” در تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی ایران و منطقه را به ثبت رسانده است. من امیدوارم امسال با وجود این همه اعتراض و ایستادگی توسط کارگران ما در شهرهای کردستان شاهد مراسم ها با شکوه در روز جهانی کارگر باشیم. زنده باد جشن و گردهمایی کارگران و خانواده هایشان، مارش و میتینگ های کارگران در ۱۱ اریبهشت.

ایسکرا: کارگران خواستها و مطالبات زیادی برای طرح در روز جهانی کارگر دارند که در بخشهای قبلی این میزگرد به مهمترین آنها پرداختیم. اما هر سال شاهد طرح مطالبات اجتماعی بخشهای محروم جامعه در سطحی وسیعتر و در بیانیه ها و قطعنامه تشکل‌های کارگری بوده‌ایم که جنبش کارگری و تشکل‌هایش بدرست بعنوان صاحب جامعه و در دفاع از این خواستها ظاهر شده‌اند. شما اگر بخواهید بر این خواستهای عمومی و اجتماعی مردم تاکید مجددی داشته باشید این مطالبات را چگونه بر می شمارید؟

ناصر اصغری: همانطور كه در جواب به سئوالات پیشین هم گفتم، تعدادی از مطالبات مطالبات همیشگی كارگران بوده و تا بحال بیجواب هم مانده اند كه كارگران حتما باید آنها را باز هم مطالبه كنند. مثل افزایش دستمزدها طوری كه یك زندگی انسانی را تأمین كند. بیمه بیكاری مكفی، امنیت شغلی، آزادی تشكل‌های مستقل كارگری و غیره. اما مطالباتی هستند كه بقول شما مطالبات كل جامعه هستند و كارگران هم بعنوان رهبران و صاحبان این جامعه باید آنها را در روز جهانی كارگر مطالبه كنند. مثل آزادی بیان، آزادی پوشش، دفاع از محیط زیست، برابری كامل زنان و مردان، لغو حكم ضدانسانی اعدام، دفاع از كرامت انسانی سالمندان و كودكان، دفاع از حق آزادی و برابری كامل برای پناهندگانی كه در ایران زندگی می كنند، نخواستن ماجراجوئیهای جنگی مثل تروریسم اسلامی و هسته‌ای كه تحریم‌ها را به دنبال داشته، جدائی دین از دولت، اخراج پاسداران و آخوندها و دیگر پادوهای رژیم از مدارس و دانشگاهها، آزادی كلیه زندانیان سیاسی، جدائی كامل دستگاه قضائی از دولت و آخوند جماعت. اینها صرفا نكاتی نیستند كه وقتی ما در بیانیه هایمان می آوریم بعنوان نكات تزئینی و یا لوكس و به اصطلاح چپ نشان دادن خودمان این كار را می كنیم. خیر. وقتی كه جامعه ای آزاد داشته باشیم اول از همه كارگران از آزادی بیشتری برخوردار خواهند بود. وقتی كه بتوانیم آزادی بیان را به دولتی تحمیل كنیم، كارگران امكان آزادی اعتصاب و تشكل و بیان و غیره را می یابند. وقتی كه سالمندان و بازنشستگان از یك زندگی انسانی شایسته برخوردار می شوند، كارگر بعنوان كسانی كه آینده بازنشستگی در انتظارش است خیالش راحت می شود كه اگر فردا سالمند و بازنشسته شد زندگی اش انسانی و تأمین خواهد بود. اگر آزادی پوشش در جامعه به رسمیت شناخته شد، كودكان مان فرصت می كنند شاد باشند و شاد بپوشند. وقتی كه آخوند جماعت از مدارس گورشان را گم كنند، كودكان ما مجبور نیستند كه ترهات مذهبی یاد بگیرند. برابری زن و مرد، یعنی برابری همه انسانها در زندگی و در برابر قانون و غیره. یعنی عدم دست درازی به جان و آزادی زنان كه در ایران زن اصلا انسان بحساب نمی آید. دفاع از حقوق شهروندی پناهندگانی كه در ایران زندگی می كنند، یعنی انسان صرفنظر از اینكه كجا بدنیا آمده، صرف انسان بودنش باید برابر باشد و از هرگونه تعرض به امنیت و شان انسانی اش در امان باشد. لغو حكم اعدام یعنی دفاع از جان انسان و گرفتن حربه ایجاد رعب و وحشت در جامعه از دولت.
اینها نكاتی هستند كه كارگران عملا و هر جائی كه فرصت كرده اند خواهان آن بوده اند. در برابر دست درازی دولت به آزادی و رفاه، به سركوب كارگران و زندانیان سیاسی مقاومت كرده اند. شما در چند سال گذشته هیچ بخشی از جامعه را نمی بینید كه به اندازه جنبش كارگری و فعالان و نهادهای این جنبش از حقوق انسانی كودكان، زنان، سالمندان و كارگران افغانستانی دفاع كرده باشد. هیچ بخشی از جامعه را نمی بینید كه در اعتراضش به اندازه اعتراضات كارگران خواهان عدم دست درازی رژیم به جان و مال و امنیت زنان، كودكان و كل جامعه بوده باشد. “انرژی هسته ای” نخواسته است. در برابر ماجراجوئی جنگی رژیم، خواهان رسیدگی به رفاه كل جامعه بوده. در برابر كمك به تروریسم اسلامی در منطقه، خواهان رسیدگی به وضعیت جامعه بوده است. كارگران و رهبران كارگری امسال هم باید بعنوان رهبران كل جامعه و بعنوان آلترناتیو این رژیم، مطالبات كل جامعه را مطرح كنند و جامعه را حول این مطالبات دور خود گرد آورند.

ایسکرا: فضای عمومی جامعه این تصویر را دارد منعکس می کند که امسال در روز جهانی کارگر مردم علی العموم توقع یک حرکت تعیین کننده را با حضور گسترده در خیابانها که بتواند نقطه عطفی در تحولات سیاسی جامعه رخ دهد را انتظار دارند. این توقع آیا بجا و درست است؟ درصورت عدم چنین تحولی آیا احساس نا امیدی در میان طیفهای مختلف از کارگر گرفته تا فعالین اجتماعی و مردم را در بر نخواهد داشت؟.

عبدل گلپریان: وجود این فضا و گسترش رو به فزونی خشم و نارضایتی عمومی مردم از اوضاع فلاکتباری که بهشان تحمیل شده است یک واقعیت است. جامعه تشنه رفاه، آزادی و برابری آنهم در جهنمی که حکومت اسلامی سرمایه برای مردم بوجود آورده است، در فکر خلاصی از شر اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه است.
این خواست ۹۹ درصد کل مردم است و مدام به این فکر می کنند که در یک روز معین و به مناسب و بهانه ای فرصتی فراهم گردد، وارد میدان شده و یکبار برای همیشه به این همه تباهی پایان دهند. التهاب و جوش و خروش مردم و امیدشان به اینکه در روز جهانی کارگر، کارگران و توده های میلیونی مردم به خیابانها بریزند و از این فرصت برای شروع کارزاری سیاسی اجتماعی استفاده لازم را بکنند، آرزوی قلبی آنان است. این توقع و این چشم انداز، آرمان و آرزوی کل جامعه است.
جامعه ایران شبیه دیک سر بسته پر از آبی است که درجه حرارت زیر این دیک آب به آخرین مرحله خود رسیده است و دیگر دارد به نقطه انفجارمی رسد. در طول تاریخ مبارزات مردم علیه حکومتهای مستبد، استثمارگر و دیکتاتور نیز مردم با استفاده از فرصتها و سربزنگاههایی برای تعیین تکلیف با حکومت به میدان آمده اند. اگر فضای عمومی جامعه اینچنین به اوضاع می نگرد، شروع و سرآغاز چنین روزی می تواند روز جهانی کارگر، روز جهانی زن و یا تجمع و اعتراض مردم علیه اعدام و یا هر حرکت اعتراضی دیگری باشد و این آرزوی قلبی مردم است که در روز جهانی کارگر استارت آغاز سرنگونی این رژیم را بزند.
منتها در صورت عدم چنین تحولی قرار نیست و نبوده که مردم احساس نا امیدی بکنند. برای وقوع یا عدم وقوع چنین تحولی، مبارزه فعالین و تشکلهای کارگری، فعالین و تشکلهای اجتماعی و اعتراض و مبارزه هر روزه مردم برای تحقق خواستها و مطالباتشان کماکان در جریان است و بصورت تعطیل ناپذیر ادامه دارد. فعالین و تشکلهای کارگری و دیگر فعالین عرصه های مختلف اجتماعی این تصور را ندارند که اگر اتفاق زیر رو کننده ای رخ نداد گویا تلاشهایشان بی ثمر بوده است خیر. تاریخ مبارزات و اعتراضات هر روزه بخشهای مختلف مردم نیز در طی این 35 سال حاکمیت اسلامی نشان داده است که ذره ای از تلاش و اعتراض برای بهبود وضع زندگیشان کوتاه نخواهند آمد و این تلاشها و این مبارزات درست در جهت تقویت مبارزه برای تعین تکلیف نهایی و برای پایان دادن به اوضاع موجود است.
هیچ کسی این وعده را نداده است که اگر در روز جهانی کارگر تحول بنیادی و زیر و رو کننده ای رخ ندهد پس دیگر کاری نمی شود کرد. این درک و تصوری سطحی و مقطعی از روند اوضاع و شرایط مبارزه در کل جامعه است. مهمترین امری که امروز تشکلها، فعالین کارگری و اجتماعی می توانند در جهت تحقق اقدامات مهم و موثر در دستور خود قرار دهند این است که صفوف خود را متحد و متشکل سازند و با بسیج و سازماندهی گسترده توده ای و اجتماعی برای روز جهانی کارگر ظاهر شوند.
در سالهای قبل نیز تشکلها و فعالین کارگری برای حضور گسترده کارگران، خانواده های کارگری و کل مردم، و برای برافراشتن پرچم خواست و مطالبات خود و کل جامعه تمام تلاش خود را بکار گرفته اند. نهادها و ماموران حکومتی نیز تلاش کرده اند مانع از تجمعات و مراسمهای روز جهانی کارگر شوند اما همین تشکلها و فعالین کارگری، پر قدرت تر از هر زمانی به تلاش و مبارزه خود برای تحقق خواستها و مطالباتشان به میدان آمده اند. در یک جمله بگویم اگر قرار است تحرکی بنیادی را ایجاد کرد باید در فکر بسیج و سازماندهی گسترده، اجتماعی و توده ای برای روز جهانی کارگر بود. از این سر است که می توان به پیشرویهای بزرگ دست یافت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *