بخش دوم میزگرد ایسکرا با نسان نودینیان، ناصر اصغری و عبدل گلپریان در مورد روز جهانی کارگر

ایسکرا: خواست افزایش دستمزدها و مسئله گرانی از مطالبات محوری کارگران است. علاوه بر این، چه مطالبات دیگری را شما تاکید می کنید که باید در بیاینه ها و قطعنامه ها گنجانده شود؟

ناصر اصغری: تا آنجا كه به مطالبات خود كارگران برمی گردد، افزایش دستمزدها و گرانی مهمترین مطالباتی هستند كه قدرت بسیج توده هر چه وسیعتری از جامعه و كارگران را دارند. اما یادمان باشد كه همه مسائل در این جامعه مستقیما بر زندگی و موقعیت كارگران تأثیر می گذارند. خود مسئله بیمه، تشكل، ایمنی محیط كار از جمله مسائل مهم جلوی پای كارگران هستند كه مطرح كردن مسائل محیط كار كارگران بدون مطرح كردن این موارد ناقص خواهند ماند.
اما در كنار اینها خشونت بر علیه زنان، تحمیق مذهبی در مدارس، خشونت سیستماتیك هم در قوانین و هم در خانواده و جامعه بر علیه كودكان و مسئله كودكان كار، موضوعات مهم دیگری هستند كه كارگران بعنوان صاحبان جامعه نمی توانند از كنار آنها بساده‌گی بگذرند. موضوعات مهم دیگری هم هستند كه تأكید بر آنها در بیانیه های محافل و جمعهای كارگری نشان از آگاهی طبقاتی آنهاست. مثل حمایت از كارگران و پناهندگان افغانستانی در ایران. تأكید بر همبستگی بین المللی. خواست آزادی فوری و بدون قید و شرط زندانیان سیاسی و از جمله حمایت و خواست فوری آزادی رضا شهابی، شاهرخ زمانی، بهنام ابراهیم زاده، محمد جراحی، رسول بداغی و غیره كه اتفاقا بخاطر دفاع از منافع كارگران زیر اخیه هستند. خواست آزادی بیان و غیره از دیگر مطالباتی هستند كه ربط مستقیم به كارگران دارند. مسئله یارانه ها كه ربط مستقیم به فقیرتر شدن خانواده های كارگری دارد هم از موضوعاتی است كه می تواند در بیانیه ها گنجانده شوند. می خواهم بگویم كه كارگران بعنوان رهبران جنبش اعتراضی بر علیه این موقعیت، بعنوان رهبران و صاحبان جامعه باید نبض جامعه را در دست داشته باشند و به مطالبات آزادیخواهانه آنها بی تفاوت نمانند.

ایسکرا: برای تدارک روز جهانی کارگر کدام اقدامات محوری و کارساز هستند.

نسان نودینیان: بخشهای زیادی از فعالین جنبش کارگری بر این واقعیت تاکید دارند که سال گذشته(92) سال اعتراض کارگران در چند عرصه برجسته از جمله برای افزایش دستمزد، علیه بیکاری و برای تحقق حقوق و دستمزدهای پرداخت نشده، بود. این روند و این اعتراضات در سال 93 ادامه دارد. در سال 92 کارگران به موفقیتهای قابل توجهی رسیدند. بویژه در عرصه دریافت حقوق و دستمزدهای پرداخت نشده. و پیگیری اعتراض علیه دستمزدهای مصوب شورایعالی کار. این اعتراضات بخشهای زیادی از کارگران را بهم نزدیک کرد. روحیه همبستگی و کار و فعالیت مشترک را تقویت و در عین حال اعتماد به هم و کار مشترک را بالا برد. موقعیت ایجاد شده یعنی؛ “اعتماد و باور به اعتراض همبسته” فاکتور مهمی برای تدارک روز جهانی کارگر است. جمع شدن و دعوت از كارگران در محل كار و توليد، همسايه ها و كسانيكه با آنها شب نشيني و نشست و برخاست داريم، براي با شكوه كردن و توده اي كردن مراسمهاي اول ماه مه از ملزومات تدارك اين روز است. بيان اين حقايق و اصرار براي جمع كردن روابط پيراموني امري روتين و احتمالا براي تعداد زيادي از فعالين كارگر و كسانيكه در فكر تدارك روز كارگر هستند، از بديهيات پايه اي است. اما بايد اذعان كنيم كه با توجه به مشقات زندگي و اينكه گرفتاري و مصيبت هاي زندگي از فشار مالي گرفته تا خستگي كارهاي دو و سه شيفتي و از طرف ديگري ناباوري و اينكه در روز اول ماه مه كه كاري از ما ساخته نيست و سنگي روي سنگ نگذاشته ايم، دلائل و بهانه هايي براي عدم شركت در ميان بخشي از كارگران و خانواده ها است، و وجود دارد. اينجا بايد به كاري آرام و متين دست زد. تماس نزديك و توضيحات كافي اهميت مهمي دارند. براي ايندسته از كارگران بايد روح و فلسفه اول ماه مه را بروشني بيان كنيم. و برايشان از هم سرنوشتي با ديگر هم طبقه اي ها يمان و راه عملي رهايي مان بگوييم، بر وجدان كارگريشان انگشت بگذاريم و همين گرفتاريهاي روزانه و مشقات تامين اين زندگي سخت و بي رحم و مشكلاتي كه گلوي آنها را ميفشارد انگيزه اي براي شركت فعالتر و مصمم ترشان در كنار كارگران ديگر خواهد شد. دعوت به همسرنوشتي براي كارگران بدور از خط و مرز گرايشات و وابستگي و دلمشغولي هايي است كه طبيعتا در ميان محافل كارگري وجود دارد، انجام شود. اين همسرنوشتي طبقاتي است و براي امري طبقاتي كه قدرت و نيروي طبقه كارگر و مزدبگيران جامعه را به نمايش ميگذارد ضروري است. كسي از آحاد و شهروند جامعه در سطح طبقه و اقشار اجتماعي در شهرها نيست كه با اول ماه مه و روزكارگر آشنا نباشد. روز كارگر همچنانكه روز جهاني زن روزهاي شناخته شده و محبوبي هستند. دولت، كارفرما و بورژواها در روز كارگر ضمن گرفتار شدن به درد شديد و ترس از متحد و همبسته شدن كارگران تلاش ميكنند با «مراسمهاي» فرمايشي روز كارگر را سمبل كنند، و با اينكار اندكي از درد و ترس خود را براي جلوگيري از متحد شدن كارگران و به منظور كم كردن راديكاليسم طبقاتي مطالبات و خواستهاي روز جهاني كارگر، بكاهند. بورژواها و دولت از همسرنوشتي طبقه كارگر و روزي كه اين همسرنوشتي به نيروي مادي به تجمعات مختلف و به روز كيفرخواست و مطالبات مزدبگيران جامعه تبديل شود، ميترسند. ترس آنها واقعي است. همچنانكه اگر هم سرنوشتي و اتحاد طبقه كارگر در روز جهاني كارگران و در مراكز كار و توليد و در شكل مجمع عمومي و تجمعات و اعتصابات كارگري به واقعيات مادي تبديل شود، سرنوشت و رابطه كار مزدي و افق اجتماعي جامعه و زندگي ميليونها انسان دگرگون ميشود. تاكيد بر ايجاد همسرنوشتي و ايجاد يك صف متحد و همبسته براي برگزاري اول ماه مه از مهمترين كاري است كه از همين الان بايد بفكرش بود. دعوت و مطلع كردن و يا بعبارت امروزي تر پوشش خبري مراسمهاي اول ماه مه در تشويق و آمدن و شركت كارگران و دوستان موثر است. مكانيسم ارتباطات زنده از همه ابزارها موثرتر است. بايد براي ايجاد و تحكيم و راه هاي رسيدن به همسرنوشتي طبقاتي در اول ماه مه از رابطه زنده و فعال استفاده كرد. اگر اين تجربه را بخوبي آزمايش و با موفقيت تعداد زيادي از كارگران و خانواده هايشان را براي مراسم روز كارگر بسيج كرده باشيم و از بابت شركت وسيع مطمئن شويم، وقت اينكه چطور توطئه و بازي هاي «مراسمهاي» خانه كارگر و دولت و البته اخيرا هم جريانات اصلاح طلب حكومتي از جمله سبزها را خنثي كنيد، ميرسد. مهم اين است كه خشت اول كه همان بسيج و ايجاد صف قدرتمند توده اي و روحيه همسرنوشتي را ايجاد كرده باشيم. در دنيا مجازي امروز توجه به اين نوع از كار و بسيج كارگران و خانواده هايشان متاسفانه كمرنگ شده. فضاي گراميداشت اول ماه مه همه جا در سايتها، فيس بوك و تويتر و كلا در فعاليت مجازي بسيار بالا و برجسته است. اين نقطه قوت است. فعاليت مجازي و پمپاژ ايده هاي خوب و دلسوزي براي كارگران و اول ماه مه كافي نيست. هنوز به ابزاري براي بسيج توده اي كارگران در ايران تبديل نشده است. فعالين كارگري و كسانيكه در فكر برگزاري روز اول ماه مه و بفكر تحكيم و قدرتمند كردن هم سرنوشتي كارگران هستند، فعاليت تبليغي حضوري، و احساس نزديكي و اعتماد به كار مشترك ضروري است. سنت روز جهاني كارگر بر پايه همسرنوشتي جهاني طبقه كارگر و هم سرنوشتي كارگران براي نمايش و مارش و اعلام كيفرخواست و مطالبات فوري و سياسي پايه ريزي شده است. اگر هم سرنوشتي و جمع كردن كارگران كم رنگ و به هر درجه تحت هر شرايطي صرفا به آكسيون و تجمعات كم قدرت و ضعيف تبديل شود، يك اول ماه مه هم سرنوشت ساز را از دست داده ايم.

ایسکرا: جسته و گریخته اخباری منتشر میشود که گویا حزب اسلامی کار گفته است اجازه داده شود که مراسم روز جهانی کارگر برگزار شود. با توجه به اینکه حدود ده سال است هیچ گونه مجوزی از سوی دولت برای برگزاری این روز داده نشده است، آیا این امکان هست که اجازه برگزاری روز جهانی کارگر از سوی دولت داده شود؟

عبدل گلپریان: حزب اسلامی کار یا شورای اسلامی کار و هر نهاد دولتی دیگر که رژیم آن را طی این سالها برای خود در رابطه با مسایل کارگری ایجاد کرده است، در طول دوران حاکمیت جمهوری اسلامی نهادها و ابزارهایی در خدمت دولت و برای عقیم گذاشتن هر گونه صدای اعتراضی و حق طلبانه کارگر بوده است. مثلا در سال 83 از سوی خانه کارگر رژیم اسلامی برگزاری روز جهانی کارگر با مجوز دولت برگزار شد اما تشکلها و فعالین کارگری و توده وسیعی از کارگران در تهران و دیگر شهرستانها از این موقعیت استفاده کردند و پرچم خواست و مطالبات مستقل خود از دولت را بالا بردند.
در شرایطی که یک رژیم به تمام معنا ضد کارگر در ایران حکم می راند و زندگی اش زیر خط نیستی قرار گرفته، معلوم است که چنین سیستم بغایت خشنی مانع از حضور گسترده توده کارگر برای بلند کردن صدای حق خواهی اش در روز جهانی کارگر و یا در هر اعتراض و تجمعی برای گرفتن حق و حقوقش می شود. بنظر من زمزمه های حزب اسلامی کار که پیشتر از سوی خانه کارگر که آبرو باختگی اش بعنوان یک نهاد دولتی برای همه آحاد کارگران برملا شده و امروز با نام حزب اسلامی کار می کوشد این آبروباختگی را جبران کند ناشی از فضای پر جوش و خروش و اعتراض کارگری و دیگر اعتراضات اجتماعی مردم در سطح کل جامعه است.
حتی اگر رسما دولت به نهادهای زیر مجموعه خود مجوز برگزاری روز جهانی کارگر را بدهد چنین اقدامی را باید از دو جنبه مورد بررسی قرار داد. یکم اینکه تن دادن به صدور چنین مجوزی قبل از هر چیز ناشی از فضای اعتراض عمومی کل جامعه و در راس آن جنبش کارگری علیه وضع موجود است. این فضا و این تحرک اعتراضی را حاکمیت بخوبی بو کشیده است. نکته دیگر و در همین رابطه این است که دولت و کل حاکمیت با بو کشیدن این فضای اعتراضی و تشخیص دادن اینکه بر بستر چنین اوضاع فلاکتباری که برای کل جامعه بوجود آورده اند، احتمال این هست که کارگران و تشکلهایشان و دیگر بخشهای مختلف مردم برای بلند کردن صدای حق خواهی شان در روز جهانی کارگر در سطح وسیع و گسترده ای به میدان بیایند. از این روممکن است دولت از طریق نهادهای ضد کارگری اش صدور مجوز را راهکاری برای کنترل بر اوضاع در دستور قرار دهد و تلاش کنند فضا را در دست خود بگیرند و مانع از برگزاری مراسمهای مستقل کارگران و تشکلهایشان بشوند.
در نتیجه من فکر میکنم در صورت دادن مجوز برای برگزاری روز جهانی کارگر از سوی دولت، کارگران و تشکلهایشان با فراخوان به توده وسیعی از مزدبگیران در جامعه می توانند برگزاری روز جهانی کارگر را مستقل از برنامه های دولتی و با طرح خواست و مطالبات خود برگزار کنند، به خیابانها بیایند و این روز را به روز اعلام کیفر خواست طبقه کارگر و کل جامعه علیه دولت و سرمایه داری تبدل کنند.
در غیر اینصورت همانطوریکه پیشتر اشاره کردم فضای اعتراض اجتماعی و اعتراضات هر روزه کارگری این امکان را فراهم کرده است که توده وسیعی از کارگران با دعوت از بخشهای مختلف جامعه روز جهانی کارگر را با برافراشتن پرچم مطالبات برحق خود برگزار کنند. فضای اعتراضی کل جامعه به ما می گوید که می توان در روز جهانی کارگر قدرتمند تر از سالهای قبل به میدان آمد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *