behroz mehrabadi

بهروز مهرآبادی

b.mehrabadi@gmail.com

با یارانه و یا بی یارانه

behroz mehrabadi

بهروز مهرآبادی:
نمایش مرحله دوم پرداخت “یارانه های هدفمند” از روز ۲۰ فروردین آغاز شد. این مرحله از پرداخت یارانه ها از چند ماه قبل با افزایش قیمت آب، برق، بنزین، گاز و … آغاز گردید و با بحث هایی در مورد اینکه یارانه به چه کسانی تعلق می گیرد و چه تعداد از مردم باید حذف شوند ادامه یافت. شروع ثبت نام مرحله دوم که فقط از طریق ثبت نام اینترنتی امکان پذیر است، با صف ها و ساعتهای طولانی انتظار مردم در مقابل کافه نت ها، مراکز پلیس بعلاوه ۱۰، کمیته امداد، سازمان بهزیستی، دفاتر پیشخوان دولت جریان دارد. دولت به شکل های مختلف تلاش می کند که تعداد ثبت نام کنندگان را کاهش دهد از وعده بیمه رایگان به انصراف دهندگان گرفته تا بوجود آوردن مراحل پیچیده بوروکراتیک و حتی اختلالات اینترنتی. جمهوری اسلامی می داند که زندگی اکثریت مردم زیر خط فقر است، مردم گرسنه اند و از مبلغ ناچیز یارانه هم صرفنظر نمی کنند، اما از سوی دیگر حذف بخش بیشتری از مردم می تواند موجب عصبانیت بیشتر مردم و اوجگیری اعتراضات شود. رژیم از این وحشت دارد و به همین دلیل با حقه بازی های مختلف سعی در کم کردن تعداد یارانه بگیران دارد.
دادن “یارانه های هدفمند” بخشی از سیاست جمهوری اسلامی برای برآورده کردن خواست های صندوق بین المللی پول برای حذف سوبسید ها و ارائه خدمات عمومی توسط دولت به مردم بود. دادن سوبسید به بخشهایی از مایحتاج اساسی و عمومی مردم سیاستی بود که از دوران شاه آغاز شده بود و از محل درآمد های عمومی دولت بویژه فروش نفت، تامین میشد. دولت با دادن سوبسید دستمزدها را پائین نگاه داشته و در عین حال از بروز اعتراضات کارگران و حقوق بگیران جلوگیری می کرد. اما در عین حال سطح ناچیزی از زندگی برای کارگران را تامین می کرد تا باز هم کار کنند، چرخهای سرمایه را در گردش نگاه دارند و سودهای هنگفت برای آن تولید نمایند.
اما دادن سوبسید با کارکرد عمومی سرمایه در تناقض است و موجب بوجود آمدن ناهماهنگی و بروز تناقضاتی در بخشهای مختلف سرمایه داری میشود. این مسئله موجب تمرکز سرمایه در زمینه های خاص و ایجاد اختلال در بازار میشد و بر تناقضات و بحران های معمول سرمایه داری می افزود.
جمهوری اسلامی از اوایل دهه ۶۰ تلاشهای خود را برای حذف سوبسید ها آغاز کرد و این امر در دستور کار تمام دولتهای حاکم جمهوری اسلامی قرار داشت. همگی این دولتها اعم از دولت موسوی، خاتمی، رفسنجانی و احمدی نژاد برای حذف سوبسیدها اتفاق نظر داشتند اما وحشت از واکنش مردم عملی ساختن این سیاست را به تعویق انداخت. اختلاف نظر باندهای حکومتی در مورد زمان و نحوه انجام حذف سوبسید ها بود. سرانجام دولت احمدی نژاد با گسترش سرکوبها توانست سیاست حذف سوبسید ها را به مرحله نهائی برساند و از طرف صندوق بین المللی پول مورد تشویق قرار بگیرد. دولت روحانی هم تمام تلاش خود را بکار می برد تا این طرح را تکمیل کرده و به اتمام برساند، این سیاست خود را در میزان افزایش گرانی نشان داده و پیش بینی های مطرح شده حتی از طرف مقامات رژیم صحبت از بیشتر شدن تورم و بالا رفتن قیمت ها در ماههای آینده است.
گذاشتن “یارانه های هدفمند” ترفندی بود که از طرف رژیم برقرار شد تا بتواند مانع اعتراضات مردم شود. قرار بود که در مقابل حذف سوبسیدها هر ماه مبلغی تحت عنوان یارانه به مردم پرداخت شود. یارانه ها از محل بالا بردن قیمت حاملهای انرژی که در انحصار دولت است تامین میشود. یعنی در حقیقت پول یارانه ها از جیب مردم بیرون می آید. بخشی از این پول در بوروکراسی فاسد توسط مقامات ریز و درشت رژیم بالا کشیده شده و بخش کمتر آن به مردم داده میشود. تمام کوشش دولت و باندهای مختلف رژیم برای این است که هر چه تعداد کمتری از مردم یارانه دریافت کنند. رژیم و همه جناحهای سرمایه داری در ایران خواهان حذف یارانه ها و برآورده کردن کامل شرایط صندوق بین المللی پول هستند و تمام شگرد ها و بازی های رژیم در این راستا است اما در عین حال از واکنش مردم در هراس است.
نتیجه مرحله دوم یارانه ها مشخص است. رژیم به تعداد بسیار کمتری از مردم یارانه خواهد داد. اما نه سوبسید ها جوابگوی یک زندگی انسانی برای اکثریت مردم ایران بود و نه مبلغ ناچیز یارانه ها، کمک چندانی به زندگی چندین برابر زیر خط فقر مردم می کند. بیکاری، فقر و گرسنگی اکثریت مردم را ناچار می کند که حتی بدنبال دریافت همین مبلغ ناچیز هم باشند. مردم می دانند که باید هر لقمه ای را از چنگال های جمهوری اسلامی بیرون بکشند ولی به آن قانع نیستند. سطح معیشت مردم باید نیازهای یک زندگی انسانی در قرن بیست و یکم را برآورده کند. بیش از هر چیز دستمزدها باید تا سطح برآورده کردن این نیازها افزایش یابد. بیمه بیکاری، بازنشستگی، بیمه های درمانی باید عمومی و شامل همه مردم شود. داشتن مسکن مناسب، غذای مکفی و سالم، پوشاک مناسب، درمان و بهداشت قابل دسترس رایگان، آموزش و تحصیل رایگان ، مسافرت و استفاده از امکانات تفریحی، هنری و فرهنگی و … حق همگان است. بی یارانه و یا با یارانه همه مردم باید از این امکانات برخوردار باشند. در شرایط امروز یک خانواده چهار نفره باید حداقل ماهیانه پنج میلیون تومان درآمد داشته باشد تا بتواند از حداقل امکانات زندگی برخوردار باشد. این رقمی است که مقامات رژیم هم در مورد خط فقر اعلام کرده اند.
نه تنها باید یارانه ها به همه مردم پرداخت شود، بلکه باید میزان آن تا حد تامین یک زندگی انسانی برای مردم بالا برود. باید با اعتراضات وسیع، با تجمع، با اعتصاب و تظاهرات به رژیم فشار آورد. کارگران، معلمان، پرستاران و همه حقوق بگیران و مردم زحمتکش می توانند با صف متحد خود حکومت را وادار به عقب نشینی کنند. حکومت از اعتراضات مردم در هراس است و به همین دلیل سعی در امنیتی کردن فضا دارد و بطور دائمی اوباش سرکوبگر خود را به خیابانها میفرستد. در مقابل سیاستهای ضد انسانی جمهوری اسلامی نباید ساکت نشست. حکومتی را که نتواند یک زندگی انسانی برای مردم تامین کند، باید شرش را از سر مردم کم کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *