kolbar

دردی جانگاه بنام زندگی کولبران در کردستان ایران!

kolbar
محمدامین کمانگر:
نیازمندیهای انسانها هر روز در حال پیشرفت و ترقی است. هر روز اخبار جدیدی از پیشرفتهای بشر و دستیابی او به تکنولوژیهای نوین می شنویم هر روز از اختراعات جدیدی جهت افزایش و راحتی و آرامش و آسایش انسانها صحبت می شود!؟ در واقع ما باید از پدر بزرگها یا اجدادمان بسیار راحت تر زندگی کنیم. بشر قرن بیست و یکمی وقتی که به تکنولوژی امروز نگاه می کند گاهی آه می کشد که بیچاره اجداد ما با چه سختیهایی دست و پنجه نرم کرده اند و چه زندگی سختی داشته اند. امّا آیا واقعا این چنین است یا زندگی امروزی توام با فقر و فلاکت و در ماندگی برای میلیونها انسان بسی پیچیده تر و سخت تر شده است؟. در یک کلام زندگی برای اکثریت قریب به اتفاق ساکنان کره زمین فقط طلاتم و تلاشی و حشتناک بین مرگ و زندگی است. آیا این انسانها پیشرفتی را در اعماق قلب خود حس می کنند. جز جنگ اعصاب و غم و غصه وفقر و بیماریهای جدید و استرس بی انتها؟. نسلهای آینده زمانیکه تصاویروحشتناک ما را ببینند بما چنین می گویند، بیچاره گان عجب زندگی سختی داشته اند.
امروزه برای میلیونها انسان زندگی و زنده ماندن عبارت است از خوردن، آشامیدن، و تولید مثل آنهم در جدالی وحشتناک و بی انتها که معنی همه اینها در واژه ای به نام زندگی جای داده می شود.
نگاهی به زندگی اسفناک کولبران درکردستان ایران مهریست بر این مدعا که تکنولوژی در خدمت کیست؟
هر روزه خبر تازه ای دریافت می کنیم. او تازه مدرسه اش تمام شده بود. اوپسر بزرگ خانواده بود. او تازه سربازیش تمام شده بود همراه پدر بزرگ و مادربزرگش زندگی می کرد. او تازه ازدواج کرده و هنوز یک ماه از عروسیش نگذشته بود. او پنج تا بچه کوچک دارد. او سر پرست یک خانواده 9 نفره است. او 60 و اندی سال داشت. او 14 سال بیشتر نداشت از فقر و بیکاری خانواده، مجبور شد مدرسه را رها کند. اهل فلان روستا و فلان شهر. او… و. او های دیگر که تنها نان آور خانواده هستند راه پر مخاطره کولبری را به سوی مرز عراق پیش گرفتند. آنها دیگر، هیچگاه باز نگشتند.
در دل کوههای جنگلی مرزهای ایران و عراق مبارزه ای همه جانبه و بی امان برای زندگی و زنده ماندن در جریان است. لشکری از انسانها در سنین مختلف در جاده ها و کوره راههای حیوان رو و هراس انگیز در رفت و آمدند و از هیچگونه امنیت جانی و مالی ای بر خوردار نیستند. در سرمای سرد زمستان و در گرمای وحشت انگیز تابستان زیر سایه ترس از جان، در مناطق صعب العبور باید گذر کرد . باید کار کرد و کار کرد تا زنده ماند. باید قوی بود، قدرت داشت و بار سنگینی را برداشت و حمل کرد تا در مقابل پولی برای نان کودک چشم براه دریافت شود. مسافت چندین و چند ساعت نیست، شبها و روزهای پی در پی در مرزهای این دو کشور که به دور و نزدیک بودن شهرها و روستاهای کردستان ایران بستگی دارد. باید مدتها کار کرد تا اگر کسانی آینده ای برایشان باقی بماند بتوانند با قرض کردن پولی از دیگران چهار پایی را بخرند( اسب یا قطر) تا درآمد داشته باشند. هر چند این چهارپان هم بارها و بارها از طرف مأموران مرزی به رگبار بسته شده اند و هر بار تعدادی از آنها راکشته اند.
اکثریت کارگران کولبر را افراد فقیری تشکیل می دهند که فقط و فقط جهت امرار معاش خود و خانواده هایشان به این کار خطرناک روی آورده اند و هر ساله صدها نفر از آنان جان خود را در این راه از دست می دهند از جمله عده ای توسط انفجار مین، عده ای توسط سرمای سرد زمستان، عده ای توسط ریزش بهمن واکثریت بدست ماموران نیروی انتظامی نظام ضد انسانی اسلامی ایران کشته می شوند.
این شیوه زندگی مردم را بخصوص جوانان را از درون، دگرگون می سازد و به آنها آموزش میدهد که چگونه بیزاری خود را نسبت به حاکمان اسلامی و نمایند گان خدا بر روی زمین نشان دهند.
بانی و باعث بیکاری و مرگ و فقر وفلاکت این مردم همین حکومت غیر انسانی اسلامی ایران است. تا این حکومت وجود دارد فقر و نداری بی آیندگی، کشتار و بی امنیتی از هر لحاظ نه تنها برای کولبران و مردم کردستان بلکه برای همۀ مردم ایران وجود دارد.
29 مارس 2014

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *