Nesan Nodiniam
نسان نودینیان

دامنه فقر! استیصال یا تعرض!

Nesan Nodiniam

نسان نودینیان
در حاشیه اخبار کارکری هفته نهم(٢٠١٤)
شما در ایران برای اثبات و نشان دادن مصائب اجتماعی لازم نیست تحقیق عجیب و غریبی را در دستور کار بگذارید! گزارش و به تصویر کشاندن زندگی مردم و فقر و دامنه گسترده و اجتماعی آن اینروزها از روزنامه و سایتهای دولتی به وفور دیده میشود. تعدادی از این گزارشها “دلسوزی” برای آسیب دیدگان فقر اجتماعی میکنند، با روای بی آزار. تعدادی هم میخواهند بعنوان “ناجی” ظاهر شوند. جواب به اینکه چرا این همه مطلب و گزارش تکان دهنده از سایتها منعکس میشود، ساده است. دامنه فقر، پدیده عظیم و گسترده ای شده است. مساله به همین سادگی است. ترند جمهوری اسلامی هم عادی کردن اوضاع است و میخواهد بگوید که کارگران و مزدبگیران جامعه مستاصل هستند. زیر بار فقر له شده اند. “سرنوشت” مردم همین است! آیا واقعا اوضاع اجتماعی و صف بندی طبقات اجتماعی و دولت با این “ترند” ها و با منعکس کردن کوهی از زندگی فلاکتبار مردم، میتواند عادی شده باشد؟! و مردم مستاصل شده؟! تلاش دولت و بورژواها برای استثمار و بردگی مزدی به قدمت وجود مناسبات کار و سرمایه است. فقر و فلاکت بی سابقه ای حلقوم میلیونها نفر از مردم را میفشارد. شورش و طغیان اجتماعی در راه است. بیلان اعتراضات کارگری در سه ماهه گذشته بالا است. و این اعتراضات رشد کمی و کیفی خود ویژه ای بخود گرفته است. انعکاس مطالبات اساسی سه ماهه گذشته، پویایی و پیگیری و تداوم اعتراضات را بخوبی منعکس میکند. موضوع این نوشته ارزیابی از جنبش کارگری نیست. در حاشیه مسائل کارگری هر هفته گوشه ای از رویدادها و اتفاقات و ترند و روش های اعتراضی و مسائل جنبش کارگری را مورد بررسی قرار میدهد. فقر و بیکاری زندگی کارگر و مزدبگیران جامعه را محدود میکند، محافظه کاریش بیشتر میشود، تامین زندگی و معیشت خود و خانواده اش محور فعالیت و مشغله هایش میشود. با وجود تمام این واقعیتها، مردم در سطح میلیونی مرعوب نشده اند. رضایت ندادن و تن ندادن به وضعیت کنونی در گرو گسترده کردن اعتراضات است. فعالین کارگری تجارب مهم و ارزنده ای در به تصویر کشاندن چهره اعتراض و عدم تمکین به وضعیت کنونی دارند. فعالین کارگری، جنبش زنان و کودکان پتانسیل گسترش این تجارب را دارند. پاتک تصویر استیصال مردم و دامنه فقر، کار سازمانیافته و پر حوصله جنبش اجتماعی علیه فقر است.
به منظور اطلاع از وضعیت اجتماعی کارگران و مزدبگیران، گوشه هایی از دامنه فقر را که پایشان به مطبوعات رژیم رسیده، منعکس میکنم.
قالیباف شهردار تهران در برج میلاد میگوید: “آمار و ارقام نشان می‌دهد ‌در حالی که ٥٠٠ هزار خانوار در شهر تهران بیش از نیاز خانواده‌هایشان امکانات و درآمد دارند، ٣٠٠ هزار خانوار نمی‌توانند حتی نیازهای اولیه زندگی‌شان را تامین کنند. در شهر تهران برخی افراد حتی با گذشت دو فصل یک وعده گوشت نمی‌خورند و برخی دیگر نیز هستند که حتی ابتدایی‌ترین نیاز زندگی‌شان را نمی‌توانند تامین کنند”. فالیباف در ٢٩بهمن این صحبتها را در «برج میلاد» کرده است.. ٥٠٠هزار خانوار مرفه ار دوایر نزدیک به قالیباف و بیت رهبری و سعدآباد نشینها هستند. اما آمار سوال برانگیز ٣٠٠هزار خانواری هستند که نمی توانند حتی نیازهای اولیه زندگی شان را تامین کنند. ما میتوانیم بگوییم که ٣٠٠هزار خانوار با جمعیتی ٤نفر به بیش از یک میلیون میرسد. آفای شهردار نامحترم! معیشت چند میلیون دیگر ساکن تهران در چه سطحی است؟! در رستوران گردان برج میلاد قیمت یک شام یا ناهار ٩٨ هزار تومان است. فرض كنید یك خانواده چهار نفری بخواهند یك شب در این رستوران شام بخورند. هزینه شام آنان با احتساب هزینه حمل و نقل و غیره معادل ٧٠٠ هزار تومان میشود. حال اگر به این مسئله توجه كنیم كه متوسط در آمد هرخانوار چیزی در حدود ٤٠٠ هزار تومان است و عملاً با توجه به خط فقر اعلام شده كه بیش از دو میلیون تومان است، امکان استفاده این خانوارها از این رستوران غیر ممكن است. خانواده ای میتواند ماهی یكبار از این رستوران استفاده كند كه درآمد ماهیانه ای معادل ده میلیون تومان و بیشتر داشته باشد. كه در صد این خانوارها به نسبت كل خانوارهای دیگر خیلی ناچیز است و در اقلیت هستند. سعادت و خوشبختی ما در گرو رفتن خامنه ای و فالبیاف و کل نظام جمهوری اسلامی است.
بردگی به جای عاشقی: اینجا دروازه غار است این گزارش را روزنامه ی اعتماد در شماره ی روز سه شنبه ی خود منتشر کرده است. گزارشگر آن سهیل سرابیان است. : این گزارش شروعی ندارد. «مشتری دارد، او را تا دو و نیم میلیون تومان می خرند. برای چه تحویل شما بدهم؟» راحله سیزده سالش است، مادر مواد فروشش در زندان است و برادرش سرپرستی او را به عهده دارد. راحله شناسنامه ندارد. برادرش نمی خواهد او را تحویل موسسه خیریه دهد. «دو میلیون بده بچه را ببر هر جا که خواستی.»این گزارش نیست، روایت نبض کند کودکانی است که هرروز آنها را سر چهارراه ها یا مترو می بینیم. نه می توانند بخوانند نه می توانند بنویسند، تنها چیزی که از همان ابتدا آموزش دیده اند کار کردن است. کارگرانی که اگر خوب کار کنند، خریداران فراوانی دارند. قیمت این کودکان برده را می پرسم: «از صد هزارتا پنج میلیون.» بردگی به جای عاشقی اینجا دروازه غار است، ناف تهران. سوار مترو که شوی، کمتر از یک ساعت به ایستگاه شوش می رسی و چند قدم پیاده که بیایی جایی سردرمی آوری که انسانیت دود شده و به هوا رفته است. صبح ها خلوت و شب ها از زمین بچه می جوشد. نه عاشق می شوند نه کودکی می کنند. وقتی به سن دوازده، سیزده سالگی می رسند باید ازدواج کنند و بچه دار شوند، این چرخه زندگی کودکان برده است. راه دیگری مقابل پای آنها نیست، فکر می کنند حتما این صحیح ترین راه است. آنها را غربتی صدا می زنند. از لب خط تا دروازه غار خانه هایی را می بینی با حیاط هایی بزرگ و هشتی و اندرونی و بیرونی، در تمام این اتاق ها خانواده هایی زندگی می کنند با چند بچه. هر بچه سرمایه یی برای خانواده، برای این والدین فرزند بیشتر، زندگی بهتر است. بیمارستانی شبیه به وال استریت: دختربچه ١٤ ساله افغان سال پیش بچه دار شده بود، او حتی توان بلند کردن بچه را هم نداشت اما حالابچه او پیش خودش نیست. نوزادش را سه میلیون تومان فروخته است.
سایت تابناک سوم اسفند نوشت«برای ویزیت این پزشکان، باید ار نیمه شب در صف بایسید. کافی است به جای ساعت چهار بامداد، پنج از خواب برخاسته و پنج‌و‌نیم صبح به مرکز رسیده باشید تا خواهی نخواهی، زمان احتمالی ویزیت شدنتان، به بعد از ساعت ده صبح موکول شود؛ نه آنکه پزشکان دیر بیایند، بلکه بیشتر ساعت هشت تا هشت و نیم در محل کار حاضرند، ولی صف مراجعان زیاد است و‌ شمار افرادی که پزشکان معاینه می‌کنند و یا به معاینه آنان می‌رسند، محدود.
در میانشان همه جور فردی می‌توان یافت؛ از بی‌سواد تا افراد با تحصیلات عالی؛ از مقیم تهران تا اهالی شهرستان‌های دور و نزدیک‌‌ پایتخت که تازه از راه رسیده و با ساک و بارو بنه انتظار می‌کشد. هر چه وجوه متمایز کننده زیاد باشد، همه در یک چیز مشترکند؛ بیماری. همه بیمارند و همه برای رهایی از دردی که به آن مبتلایند، راه گریز را در این صف دیده‌اند که شبانه تشکیل می‌شود. در روزگاری که کسر بودجه وزارت بهداشت، شیوع روزافزون پدیده زیرمیزی در پزشکان، هزینه‌های سرسام‌آور درمان، حمایت اندک بیمه و موارد متعدد، موجب شده که بیماران و خانواده‌هایشان در رنج و مضیقه دوچندان باشند و به گواه آمار و ارقام، بسیاری به دلیل تقبل هزینه‌های درمان، فقیر شوند، هستند کسانی که راه فرار از این معضل را در صفوف متراکم پزشکان دولتی در مراکز دولتی یافته و حاضرند در این راه، هر رنج و محنتی را متحمل شوند! منبع: تابناک».
به گفته رضا جهانگیری فر معاون امور اجتماعی سازمان رفاه شهرداری تهران ظرفیت مراکز مدد سراهای فرامنطقه‌ای بیش از ٦٠٠ نفر و ١٠ گرمخانه‌های اضطراری پایتخت نیز جمعاٌ پذیرای بیش از ١٢٠٠ نفر است که معمولا این مراکز از ظرفیت موجود هم بیشتر پر می‌شوند. او می‌گوید: در زمستان‌ها تعداد مراجعین به این مراکز بسیار بیشتر از دیگر فصول سال است و ما در برخی شب‌های زمستان پذیرای بیش از ٣٠٠٠ نفر نیز بوده‌ایم. به عنوان مثال در مرکز خاوران که ظرفیت ٣٣٠ نفر را داراست، در برخی شب‌ها مجبور به پذیرش ١١٠٠ نفر نیز شده‌‌ایم و قطعا امکانات این مراکز جوابگوی این حجم از مراجعه کنندگان نیست. معاون امور اجتماعی سازمان رفاه شهرداری تهران: ٧٠ درصد از مراجعان گرمخانه، معتادان هستند. منبع: تسنیم
رضا ملک‌زاده، معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت ایران، نسبت به پایین بودن مصرف میوه و سبزیجات در ایران هشدار داده است. “میانگین مصرف میوه و سبزی تازه در کشور یک سوم میزان لازم است و ٤٧ میلیون ایرانی این محصولات را به میزان کافی مصرف نمی‌کنند.” او ضمن اشاره به موفقیت ایران در کنترل بیماری‌های عفونی و واگیردار گفته است عواملی در کنترل بیماری‌ها وجود دارند که در ایران به آنها توجه نمی‌شود. او توضیح داده است: “مثلا هر فرد باید روزانه پنج نوبت میوه و سبزیجات تازه مصرف کند، در حالی که ٨٨درصد مردم ما کمتر از این میزان میوه و سبزی می‌خورند و میانگین میوه و سبزی مصرفی یک و نیم واحد است.” بنا به آمار سازمان بهداشت جهانی در سال ٢٠٠٨ ایران از نظر امید به زندگی (متوسط عمر- برای حدود زنان ٧٤ سال و برای مردان ٧٠ سال) رتبه ١٠٦ را در میان ١٩٨ کشور دارد. بنا به گزارش سال ٢٠٠٠ همین سازمان، نظام بهداشت ایران بین ١٩٠ کشور رتبه ٩٣ را دارد. قیمت میوه و سبزیجات، در حدود یک سال اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است. بنا به آمار بانک مرکزی ایران، قیمت میوه در هفته آخر بهمن امسال نزدیک به ٣٢درصد نسبت به سال قبل و قیمت سبزی تازه نزدیک به ٧٠درصد نسبت به سال قبل بالا رفته است.
گزارش «قانون از مشکلات درمانی بازنشستگان… طب سالمندی مختص بازنشستگان در کشور وجود ندارد. محمود حریرچی، متخصص سلامت عمومی، به خبرنگار قانون می‌گوید: در حال حاضر حدود ٧ میلیون نفر سالمند در کشور وجود دارند (٦٥ سال به بالا)، که مطابق با تحلیل‌های جمعیت شناسی، پیش بینی می‌شود که ٢٠ تا ٢٥ سال آینده از هر سه نفر، یک نفر در کشور سالمند شود. با وجود آن که سالمندان در کشور مشکلات و نیازهای خاص خود را دارند، اما مسائل مربوط به بازنشستگی، حقوق، مستمری و مشکلات درمانی آنها نشان از آن دارد که به مشکلات و نیازهای مهم و اساسی آنها رسیدگی چندانی نشده است. وی ادامه می‌دهد: بسیاری از بازنشستگان از مستمری برخوردار نبوده و به حمایت‌های ویژه درمانی نیاز ویژه ای دارند.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: ٣٣٠٣ نفر از کارگران در بخش‌های مختلف در ٢ سال گذشته جان خود را از دست داده‌اند. در سال ٩٠، ١٥٠٧ نفر و در سال ٩١، ١٧٩٦ نفر از کارگران شاغل در بخش‌های مختلف جان خود را از دست داده‌اند که این موضوع هشداری جدی به حساب می‌آید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *