جدید ترین
logo axbar kargari

اخبار کارگری

logo axbar kargari
٢٩ بهمن ـ ٥اسفند ماه ١٣٩٢
نسان نودینیان – داوود رفاهی

اعتراضات کارگری

هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی همراه با جمعی از کارگران با تجمع در محل وزارت کار خواهان پاسخ وزیر کار به خواست هایشان شدند
هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی همراه با جمعی از کارگران با تجمع در محل وزارت کار خواهان پاسخ وزیر کار به خواست هایشان شدند – خبر تکمیلی
اتحادیه آزاد کارگران ایران: از ساعت ده صبح امروز جمعی از کارگران تهرانی از کارخانه های مختلف که در جمع آوری امضا حول طومار ٤٠ هزار نفری کارگران فعالیت داشتند با تجمع در محل وزارت کار خواهان پاسخگوئی وزیر کار به خواستهای خود شدند.
هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی چهل هزار نفری کارگران پیش از این در سوم آذر ماه سالجاری نیز تلاش کردند با برگزاری تجمعی با مشارکت صدها کارگر از کارخانه های مختلف تهران نسبت به بی توجهی وزارت کار به خواستهایشان اعتراض کنند اما با تعرض پلیس امنیت که پیشاپیش در محل مستقر شده بود مواجه شدند با اینحال با مقاومتی که تعدادی از کارگران به خرج دادند موفق شدند با قرائت قطعنامه ای در محوطه وزارت کار به تجمع خود پایان دهند. این کارگران سپس در روز ١٨ آذز ماه این قطعنامه را به همراه نامه ای به وزیر کار تحویل وزارت کار دادند اما از آنزمان تاکنون پاسخی از وزیر کار دریافت نکردند. به همین دلیل صبح امروز جمعی از این کارگران با تجمع در محل وزارت کار خواهان پاسخگوئی وزیر کار به خواستهایشان و افزایش حداقل مزد بر اساس ماده ٤١ قانون کار شدند.
بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران بدنبال این تجمع مامورین حراست وزارت کار با دعوت کارگران به سالن انتظار از آنان خواستند تا نماینده هائی جهت مذاکره انتخاب و به این ترتیب خانمها پروین محمدی، اشرف بنائی، اکرم محمدی و شاپور احسانی راد به عنوان نماینده های کارگران عازم دفتر هفده تن معاون کل وزیر کار شدند.
بنا بر این گزارش طی مذاکراتی که در دفتر هفده تن ما بین نماینده های کارگران و چند نفر از مسئولین وزارت کار صورت گرفت نماینده های کارگران خواهان حضور وزیر کار در جلسه شدند اما به آنان اعلام شد وزیر و حتی معاون کل وی آقای هفده تن در محل وزارتخانه حضور ندارند به همین دلیل مذاکره با حضور یوسفی مشاور معاون روابط کار و چند نفر دیگر از مسئولین وزارت کار به پیش رفت. در این جلسه مسئولین وزارت کار ابتدا سعی کردند با عنوان کردن این مسئله که ما با نماینده های کارگران برای تعیین حداقل مزد چهارشنبه گذشته جلسه ای داشتیم و شما باید از طریق آنها مسائل خود را پیگیری کنید حضور این کارگران در محل وزارت کار را زیر سوال ببرند اما با پاسخ قاطعانه نماینده های کارگران مبنی بر اینکه آنان مطلقا نماینده های ما کارگران ایران نیستند مواجه شدند و بناچار جلسه را حول مطالباتی که نماینده های کارگران در مورد حداقل مزد داشتند ادامه دادند. در این جلسه نماینده های کارگران به مسئولین وزارت کار اعلام کردند: این تجمع و حضور امروز ما در محل وزارت کار یک هشدار است . سپس با بر شمردن شرایط سخت معیشتی کارگران و پیش بینی افزایش سرسام آور هزینه های زندگی در سال آینده اعلام کردند: چنانچه حداقل مزد بر اساس ماده ٤١ قانون کار و چندین برابر افزایش پیدا نکند اطمینان داشته باشید کارگران از همه چیز خود خواهند گذشت و دست به اعتراضات گسترده ای خواهند زد و هیچ نیروی سرکوبی نیز قادر به خانه نشین کردن آنان نخواهد بود. در پایان این جلسه از آنجا که از اول جلسه نماینده های کارگران خواهان حضور وزیر کار برای پاسخگوئی به خواستهای خود شده بودند توافق شد جلسه دیگری قبل از اعلام حداقل مزد با حضور وزیر کار یا معاون کل وی برای پاسخگوئی به خواستهای کارگران برگزار شود. این وعده در حالی به کارگران تجمع کننده داده شد که طبق خبری که آنان در محل وزارت کار بدست آوردند حداقل مزد در روز چهارشنبه گذشته با شرکت نماینده های دست ساز کارگری تصویب شده است اما وزارت کار هم جلسه چهارشنبه گذشته و هم تصویب حداقل مزد را مسکوت گذاشته است.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – چهارم اسفند ماه ١

٦ ماه عدم پرداخت مزد، کارگران پروفیل ساوه را درشرایط معیشتی توانفرسائی قرار داده است
اتحادیه آزاد کارگران ایران: ١٢٠٠ کارگر کارخانه پروفیل ساوه از مهر ماه سالجاری تاکنون دستمزدهای خود را دریافت نکرده اند و پیگیریهای تا کنونی آنان نیز نتیجه ای جز وعده و وعید از سوی کارفرما در بر نداشته است.
بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، گذشته از اینکه کارفرمای این کارخانه در طول نزدیک به شش ماه گذشته دستمزد کارگران را پرداخت نکرده است بلکه بدنبال پیگیری کارگران برای اعمال قوانین مشاغل سخت و زیان آور و زیر پوشش قرار گرفتن بخش تاسیسات کارخانه تحت شمول این قوانین، کارفرما در اقدامی برای فرار از این قانون دست به تعطیلی بخش تاسیسات کارخانه زده و ٦ نفر از کارگران بالای ٢٠ سال سابقه در این بخش را اخراج و مابقی آنان را به دیگر قسمتهای کارخانه منتقل کرده است.
بنا بر این گزارش بدنبال پیگیری کارگران این کارخانه برای دریافت دستمزدهای معوقه در پایان سال، مدیریت کارخانه قول پرداخت دو ماه از دستمزد معوقه و عیدی کارگران را داده است اما علیرغم این وعده تاکنون خبری از این پرداخت نشده است.
همچنین بنا بر خبر دیگری که از کارخانه نورد لوله صفا به اتحادیه آزاد کارگران ایران رسیده است در این کارخانه نیز که متعلق به کارفرمای کارخانه پروفیل ساوه میباشد کارگران از آذر ماه به این سو به جز نصف حقوق آذر ماه دستمزدی دریافت نکرده اند و بدلیل کمبود مواد اولیه، کارخانه در طول ماههای گذشته بطور مرتب هر دو هفته یکبار بمدت ٤ روز از سوی کارفرما تعطیل اعلام شده است.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – ٤ اسفند ماه ١٣٩٢

تجمع اعتراض‌آمیز آرایشگران زن در کامیاران
٧٠زن آرایشگر در کامیاران نسبت به عدم حداقلی حمایت دولتی از این صنف و کم‌توجهی به بیمه آنان تجمع اعتراض‌آمیزی داشتند. در کامیاران بالغ بر ٩٧ آرایشگاه دارای جواز کسب و بیش از ١٥ آرایشگاه فاقد جواز کسب در حال فعالیت هستند. اکثر آرایشگران این شهر یا سرپرست خانوار بوده و یا مطلقه هستند که این شغل منبع درآمدی آنها است. تا کنون بیش از ٢٠ مورد از این تعداد به علت نداشتن درآمد مناسب تغییر شغل داده‌اند. صنف آرایشگران فاقد تعاونی هستند و با وجود پرداخت مالیات و عوارض هیچ‌گونه امتیازی به آنان تعلق نمی‌گیرد. بزرگترین مشکل عدم برخورداری آنان از بیمه است. از میان ٩٧ آرایشگر در حال فعالیت، تنها ٣ نفر بیمه هستند

تجمع اعتراضی کارگران مترو در مقابل ساختمان مرکزی شرکت راه آهن شهری تهران و حومه
٢٩بهمن: ٢٠٠ کارگر خطوط مترو تهران به دلیل پرداخت نشدن حقوق و حق بیمه در تجمعی مقابل ساختمان اداری مترو خواستار دریافت مطالبات خود شدند تجمع از ساعت ١١صبح به مدت ٢ساعت در مقابل ساختمان مرکزی شرکت راه آهن شهری تهران و حومه (مترو) به طول انجامید. بسیاری از کارگران معترض برای بیان مشکلات خود به مسوول مربوطه با ممانعت نیروهای حراست مواجه و از ساختمان اداری خارج شدند. مترو تهران سال گذشته با شرکت تاسیساتی ˈتابان نویدˈ قراردادی را امضا کرد که مسوول شرکت ٥ ماه حقوق و مزایای کارگران این شرکت را پرداخت نکرده است. هر یک از کارگران این شرکت بیش از ٥ میلیون تومان از حقوق گذشته خود را دریافت نکرده اند. کارگران شرکت تابان نوید در خطوط متروخیابان گلشهر تا صادقیه، اکباتان تا صادقیه، خط یک مترو تهران و خطوط ٤تهران مشغول به کار می باشند.

تجمع پرستاران در اعتراض به تبعیض کارانه
١٠٠ نفر از پرستاران خمینی به دلیل آنچه «بی توجهی مسولان بیمارستان نسبت به مطالبات صنفی‌‌شان» می‌خواندند، در حیات این بیمارستان تجمع کردند. سه ماه پیش پرستاران بیمارستان خمینی در این بیمارستان در اعتراض به تبعیض در پرداخت کارانه‌ها تجمع کردند؛ نماینده‌ای از بین آنها‌ تعیین شد و با وجود توافق و ابلاغ دستورالعملی از جانب رئیس بیمارستان، مدیران میانی بیمارستان در برابر نظارت و رسیدگی نماینده پرستاران در نحوه پرداخت پرستاری در ابعاد مختلف مقاومت کردند و اجازه ندادند که اطلاعات در اختیار نماینده پرستاران قرار گیرد. در بهمن ماه کارانه معوقه مهرماه را با ٥ ماه تاخیر پرداخت کردند که حدود ١٠ تا ١٥ درصد کارانه همه پرستاران کاهش پیدا کرده بود. به رغم اینکه پرستاران موتور محرکه بیمارستان هستند و بیشترین حضور و فشار کاری را دارند کارانه‌ای که برای آن‌ها پرداخت می‌شود دارای تبعیض بسیار زیادی نسبت به پزشکان است. این در حالی است که اغلب، اعضای هیات علمی و به ویژه جراحان در بیمارستان حضور ندارند و تنها مهرشان کار می‌کند اما با این وجود کارانه میلیونی می‌گیرند. خواسته پرستاران بیمارستان خمینی اصلاح سیستم پرداخت کارانه و اجرای تعرفه گذاری خدمات پرستاری توسط وزارت بهداشت است.

تجمع کارگران صنعت ماشین آلات تراکتورسازی تبریزجلوی فرمانداری تبریز
در مورخه ٢١/١١/١٣٩٢ تعداد ١٥٠ الی ١٧٠ نفر از کارگران اعتصابی صنعت ماشین آلات تراکتورسازی تبریز که ٩ نفر از آنها کارگر زن بودند، در جلوی فرمانداری تبریزتجمع کرده بودند. یکی از کارگران زن اظهار می کردند که حدود ٩ ماه است که حقوق های ما را پرداخت ننموده اند.

گزارش ویژه دستمزدها:

هزینه زندگی کارگران ٣٠٠ درصد از دستمزد عقب افتاد
طی سی و چند سال گذشته دستمزد کارگران ٦٠٠ درصد و هزینه های زندگی ٩٠٠ درصد افزایش یافت که نشان از اختلاف ٣٠٠ درصدی مزد و هزینه ها دارد. شکایت مزدی کارگران همچنان درنوبت است و هنوز به نتیجه نرسیده است. بر اساس تحقیقی که در این نهاد کارگری صورت گرفته است, از سال ٥٨ تاکنون روند افزایش دستمزد کارگران نسبت به روند افزایش هزینه‌های زندگی خانواده‌های کارگری ٣٠٠ درصد عقب‌تر بوده‌ است. برآورد‌های اخیر نشان می‌دهد که از سال ٥٨ تاکنون دستمزد کارگران ٦٠٠ درصد افزایش یافته است و درهمین مدت هزینه‌های زندگی خانواده‌های کارگری رشدی ٩٠٠ درصدی را تجربه کرده‌ است.

کارگران
جعفر عظیم زاده در گفتگو با سایت اتحاد: دورنمائی که دولت روحانی برای سر و سامان دادن به سود آوری سرمایه در ایران ترسیم کرده است چیزی جز سر پا نگه داشتن اقتصاد بحران زده موجود از طریق تحمیل برده وارترین شرایط بر طبقه کارگر ایران نیست.
اتحادیه آزاد کارگران ایران: آخرین هفته های اعلام حداقل مزد کارگران از سوی شورایعالی کار در حال فرا رسیدن است. در این میان دولت در لایحه بودجه سال آینده اجرای مرحله دوم قطع سوبسیدها را گنجانده است و قرار است از ١٥ فروردین سال آینده افزایش قیمت حاملهای انرژی به اجرا در بیاید. بی تردید چنین رویکردی از سوی دولت در سال آینده هزینه های زندگی را به دو برابر افزایش خواهد داد. در عین حال هیچ ترسی نیز از چنین افزایش قیمتی وجود ندارد و انگار نه انگار که چنین رویکردی از سوی دولت باعث تورمی دهشتناک در کل حوزه های اقتصادی خواهد شد اما آنجا که نوبت افزایش چند درصدی حداقل مزد کارگران فرا میرسد بلافاصله فریاد وا تورما از سوی دولتمردان و قلم بدستان حامی دولت و سرمایه داران سر به فلک می ساید. مسئله چیست؟ چرا علیرغم وعده ای که روحانی در دوران تبلیغات ریاست جمهوری خود داد این دولت نیز همچون دولت پیشین در صدد تحمیل حداقل مزد ناچیزی بر طبقه کارگر ایران است و هر روز حرف و حدیثی از سوی دست اندرکاران وزارت کار در باره حداقل مزد بگوش میرسد و در این میان به تنها چیزی که اشاره نمیشود ماده ٤١ قانون کار است. دولت روحانی در قبال کارگران چه خواهد کرد و آینده زندگی معیشتی میلیونها کارگر با رویکردی که این دولت اتخاذ کرده است به کجا ختم خواهد شد و در این میان طبقه کارگران ایران ممکن است چه عکس العملی به شرایط فلاکتبار موجود بدهد. این سوالات و همچنین نگاهی به فرا خوان برخی نهادهای مرتبط با جنبش کارگری در مورد حداقل مزد مجموعه مسائلی هستند که آنها را سایت اتحاد طی مصاحبه ای با جعفر عظیم زاده عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و از هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی کارگران در میان گذاشته است. وی در این مصاحبه در رابطه با رویکرد دولت روحانی به شرایط کار و معیشت کارگران گفت: این دولت بطور بسیار مدون و تصمیم سازی شده ای، عزم خود را در تحمیل بی حقوقی مطلق بر طبقه کارگر ایران چنان جزم کرده است که حاضر نیست حتی ذره ای از بار فلاکت موجود بر دوش طبقه کارگر ایران بکاهد و نه تنها این، بلکه قراین موجود حکایت از تحمیل شرایطی بمراتب فلاکتبارتر بر طبقه کارگر از سوی دولت یازدهم دارد. از همین الان و با استناد به لایحه بودجه سال آینده برای همگان روشن است که از اوایل سال ٩٣ هزینه های زندگی به دو برابر افزایش پیدا خواهد کرد و گذشته از این، بنا بر تصمیمی که دولت گرفته، قرار است از سال آینده همین چندر غاز یارانه نقدی نیز بر اساس سقفی که دولت برای حداقل در آمد خانوارها تعیین خواهد کرد به مردم پرداخت شود. پیش بینی من با سیاست اقتصادی که دولت در پیش گرفته است، این است که به احتمال زیاد یارانه نقدی اکثریت خانواده های کارگری قطع خواهد شد و این یارانه ها به خانواده های کمیته امدادی تعلق خواهد گرفت. جعفر عظیم زاده در ادامه این مصاحبه اظهار داشت: با توجه به نکاتی که فوقا اشاره کردم روشن است که سال آینده به لحاظ گذران زندگی برای میلیونها خانواده کارگری، بدترین سال در طول ٣٥ سال گذشته خواهد بود چرا که از طرف دیگر نه تنها هیچ بحث و طرحی برای تطابق حداقل مزد کارگران با تورم سال آینده مطرح نشده است بلکه شواهد موجود حاکی از عزم دولت برای تحمیل حداقل مزد بسیار ناچیز بر طبقه کارگر ایران است. از همین الان و با مباحثی که از سوی مسئولین وزارت کار مطرح میشود میتوان پی بینی کرد که حداقل مزد کارگران برای سال آینده ١٨ درصد و در خوشبینانه ترین حالت تا ٢٥ درصد افزایش پیدا خواهد کرد. این میزان از افزایش مزد حتی با تورم موجود فاصله فاحشی دارد چه رسد به اینکه پاسخگوی پیش پا افتاده ترین نیازهای زندگی میلیونها خانواده کارگری در سال آینده باشد. وی در ادامه این مصاحبه اظهار داشت: از نظر اینان کارگر موجود حقیری است که گویا میتوانند هر بلائی که بخواهند بر سرش بیاورند. همین تیمی که در وزرات کار دولت روحانی مستقر شده است به صراحت در تجمع کارگران فولاد زاگرس اعلام کرد: “من به مقامات بالائی گفته ام از کارگران نترسید اگر کارگری حرکتی انجام دهد آن دیگری جلویش را خواهد گرفت بنا براین ما ترسی از کارگر نداریم”. این نگاه یکی از معاونین وزیر کار به کارگران است. از همین رو هم است که سیاست سرکوب اعتراضات کاملا صنفی کارگران به یک اولویت در دولت روحانی تبدیل شده است. اگر در دولتهای پیشین برخوردی با اعتراضات سازمانیافته و آگاهانه کارگرانی همچون کارگران شرکت واحد تهران، کارگران نیشکر هفت تپه و یا تشکلها و نهادهای مستقل کارگری صورت میگرفت در این دولت دامنه سرکوب بطور کاملا نقشه مندی به هر گونه اعتراض کارگری کشیده شده است. به همین دلیل باید اذعان کنم که دورنمائی که دولت روحانی برای سر و سامان دادن به سود آوری سرمایه در ایران ترسیم کرده است چیزی جز سر پا نگه داشتن اقتصاد بحران زده موجود از طریق تحمیل برده وارترین شرایط بر طبقه کارگر ایران نیست. جعفر عظیم زاده در باره عکس العمل کارگران نسبت به وضعیت موجود گفت: درست است که امکان شکل گیری هر گونه اعتراض قدرتمند و سراسری از کارگران ایران سلب شده است اما واقعیت زندگی اجتماعی بشر چیزی ورای این معادلات قابل مشاهده است. بر این اساس باید بگویم بطور واقعی و خارج از اراده من نوعی، تداوم وضعیت حاضر یک رو در روئی بسیار جدی را میان کارگران ایران و کسانی که در صدد تحمیل فقر و فلاکت بیشتر بر آنان هستند رقم خواهد زد و طوفانی از تلاطمات اجتماعی را با خود به همراه خواهد آورد. جعفر عظیم زاده در رابطه با رویکرد حال حاضر اتحادیه آزاد کارگران ایران و هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی نسبت به حداقل مزد گفت: آخرین باری که ما روز سوم آذر با محور افزایش حداقل مزد در محل وزارت کار تجمع کردیم از سوی پلیس امنیت که پیشاپیش آنجا مستقر شده بود مورد تعرض قرار گرفتیم اما کارگران حاضر در محل با ایستادگی و قاطعیتی که به خرج دادند توانستند اعتراض شان را طبق برنامه ای که داشتند به پیش برند. ما پس از آن، قطعنامه این تجمع را به همراه نامه ای به وزیر کار دادیم اما تاکنون پاسخی نگرفته ایم. لذا ما پیگیریها و اعتراضات خود را همچنان به پیش خواهیم برد و چنانچه پاسخ شایسته ای به خواستهای ما ندهند و حداقل مزد سال آینده را بر مبنای رعایت کامل و دقیق ماده ٤١ قانون کار تصویب نکنند دولت و وزارت کار با اعترضات گسترده تری از سوی ما و عموم کارگران مواجه خواهند شد. وی در این مصاحبه با قدردانی از شاهرخ زمانی و بهنام ابراهیم زاده که از درون زندان خواهان افزایش حداقل مزد شده اند و تلاشهای اتحادیه آزاد کارگران ایران را در این زمینه مورد حمایت قرار داده اند، پیرامون فراخوان اخیر کمیته هماهنگی در باره افزایش حداقل مزد اظهار داشت: متاسفانه در میان نهادهای مستقل کارگری و فعالین این نهادها، این سنت جا افتاده است که هر ساله یکی دو هفته مانده به اعلام حداقل مزد، بیانیه ای صادر میکنند تا سالی دیگر از راه رسد و بیانیه ای دیگر صادر کنند. امسال نیز طبق روال این سنت، کمیته هماهنگی و برخی فعالین خوشنام جنبش کارگری دست به اینکار زده اند. این در حالی است که نزدیک به دو سال است بخشی قابل توجهی از کارگران ایران از طریق طومار و تجمعات اعتراضی محدودی که قادر به آن شده اند درگیر مبارزه ای سخت برای افزایش حداقل مزد و اعمال فشار بر دولت و کارفرمایان بوده اند. لذا به نظر ما چقدر خوب بود که این دوستان و یا سایر دوستان کمی سنت شکنی میکردند و پرداختن به حداقل مزد را به آخرین هفته های سال موکول نمیکردند و با قرار گرفتن در کنار مبارزه دو سال گذشته کارگران حول افزایش حداقل مزد، قدمی جدی تر بر میداشتند و یا خود راسا به هر شکلی که خود مناسب میدیدند در طول سال کاری از پیش می بردند. با اینحال ما بیانیه کمیته هماهنگی در باره افزایش حداقل مزد را ارج می نهیم و آنرا تا آنجا که مسئله حداقل مزد را مورد نظر قرار داده است به نفع کارگران میدانیم و دست این دوستان را می فشاریم. جعفر عظیم زاده در پایان این مصاحبه با اشاره به محتوای “اتحاد کارگران” در بیانیه کمیته هماهنگی اظهار داشت: از آنجا که فراخوان کمیته هماهنگی معطوف به همکاری حول چندین مسئله از جمله مزد و ایجاد صندوق برای کارگران زندانی و… است و از طرف دیگر معطوف به فائق آمدن بر جدائی ها و تفرقه در میان کارگران است لذا به نظر میاید این دوستان هر چند که نامی از نهادها و تشکلهای موجود نبرده اند اما رویکردشان به مقوله اتحاد کارگران ایران، اتحاد میان صفوف خودشان و همچنین نهادها و تشکلهای موجود است چرا که از طرف دیگر و به معنای واقعی کلمه، مثلا کارگران ایرانخودرو با کارگران پتروشیمی ها و یا کارگران صنایع فولاد حول خواست افزایش مزد هیچ مشکل و اختلافی با هم ندارند و اینگونه نیست که گویا کارگران این بخشها حول خواست افزایش مزد با هم دچار اختلاف و تفرقه شده اند که حال کمیته هماهنگی یا دیگرانی بخواهند این اختلافات را در میان آنان حل کنند و برایش فراخوان صادر نمایند. لذا با در نظر داشت رویکردی که نسبت به مقوله اتحاد کارگران در فراخوان کمیته هماهنگی نهفته است و معطوف به اتحاد میان خود این دوستان و معدود تشکلها و نهادهای موجود است باید بگویم، اولا چنین نگرشی به مقوله اتحاد یک طبقه بزرگ اجتماعی یک نگرش توهم آمیز و از بالا به طبقه کارگر است چرا که اتحاد چند نهاد معدود و کوچک مرتبط با جنش کارگری را خواسته و ناخواسته به جای اتحاد کارگران یک کشور می نشاند. دوما و در دنیای واقعی اتحاد طبقاتی کارگران در سطح جغرافیای سیاسی یک کشور، نه حاصل اتحاد چند نهاد کوچک کارگری که حتی از حفظ انسجام درونی خود نیز ناتوانند، بلکه حاصل تعمیق و گسترش و به این معنا تابعی از انکشاف مبارزه طبقاتی و بر این بستر تغییر توازن قوا به نفع طبقه کارگر است. به نظر من امروزه این روند در میان طبقه کارگر ایران بشکل پیشرونده ای جاری است و تنها بر این بستر است که احیانا اتحادی نیز میان چند نهاد کارگری میتواند معنائی پیدا کند و به منشا اثری تبدیل شود. نشاندن اتحاد چند نهاد متشتت مرتبط با جنبش کارگری به جای اتحاد طبقاتی کارگران ایران و فراخوان به چنین اتحادی در حاشیه (و نه متن) مبارزات روزمره کارگران، لول خوردن در دایره ای بسته و بی انتها است که در کمال تاسف و علیرغم میل باطنی ام باید بگویم حتی برای انسجام صفوف درونی فراخوان دهندگانش نیز دستاوردی نخواهد داشت

این‌جا مرگ هم ناله می‌کند!
این نامه یک زندانی سیاسی، یک کارگرزندانی از درون زندان است. این نامه به خوبی فاجعه ای را که روزانه در زندانهای ایران اتفاق می افتد، ترسیم میکند، این نامه عمق فاجعه را با احساسات فردی که دیوار به دیوار این فاجعه بوده و آنرا لمس کرده بیان میکند، این نامه فریاد کسی است که اعدام یعنی قتل عمد خونسردانه و وحشیانه و از قبل طراحی شده را از نزدیک دیده و صدای جلادان، چهره قربانیان و ترس و وحشت آنها را لمس کرده است. این نامه بیانگر گوشه ای از فاجعه در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است!
این نامه را بخوانید، آنرا به زبانهای مختلف ترجمه کنید و ببینید ما با چه حکومتی دست و پنجه نرم میکنید و مبارزه علیه این جنایات مبارزه علیه اعدام چقدر مهم است.
مینا احدی
بگذار بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
قانون قصاص در کشتار قربانبان بی‌گناه ناعدالتی‌های اجتماعی، کلاه شرعی ولایت مطلقه‌ی فقیه برای ادامه‌ی تبعیض و نابرابری، جهت ممکن و پنهان کردن دزدی‌ها، اختلاس‌ها و کسب ثروت‌های میلیاردی است.
به خاطر اعتراضی که به اعمال و رفتارهای مسئولین زندان در مقابل بستن کتابخانه و افزایش فشارها و محدودیت‌های دیگر کرده بودیم، مرا با دوستم رسول بداغی چند روز به سلول‌های انفرادی البته جداگانه بردند. ای کاش به جای این چند روز ماه‌ها مرا در زندان دیگری به حبس انفرادی می‌بردند ولی در این جهنم نبودم و صحنه‌هایی را که طی چند روز در انفرادی دیدم یا بر اثر شنیدن صداها و فضای موجود تجسم کردم را ندیده و حس نمی کردم، چرا که آن صحنه‌ها و شرایط تمام وجودم را مملو از خشم و غم و اندوه کرده است.
چهار روز پیش یعنی روز سه‌شنبه ٢٩ بهمن ماه بود که در یکی از سلول های انفرادی بند ٥ بودم و داشتم به ستم و اجحافی که در حقم شده بود فکر می کردم و این‌که چه شرایط سختی را باید تحمل کنم و خلاصه برای خودم دل می سوزاندم که صدای پاسدار بند مرا به خود آورد:
«وسائلت را جمع کن باید سلولت را عوض کنم!»
وسائلم را که دو تخته پتو بود زیر بغلم زدم و به دنبال پاسدار بند راه افتادم. همان موقع هشت مرد جوان را دیدم که از روبرو به همان راهرو وارد می‌شدند که من در حال خروج از آن بودم. برق چشمانشان نشان از جوانی آن‌ها داشت ولی وحشت و هولِ هراس انگیزی در نگاه‌شان موج می‌زد. هرگز چنین وحشتی توام با شوق زندگی، ناامیدیِ توام با امید نا مفهوم و شعله‌هایی از نفرت وعشق جمع شده در چشمان کسی ندیده بودم. در هر لحظه از نگاه هر کدام از هشت نفر می‌شد به غوغای آشفته بازارِ طوفانِ فکری آن‌ها که می‌خواستند گذشته، حال و آینده‌ی دهشتناک خود را در یک لحظه به هم پیوند بدهند، دیده می‌شد. فکری صاعقه‌وار در ذهنم پیدا شده بود، قلبم به طپش افتاده بود و تمام وجودم می‌لرزید، بی‌اختیار از پاسدار بند پرسیدم این‌ها را برای چه آورده اند؟ گفت برای اجرای حکم! ابتدا خشکم زد. احساس کردم نمی‌توانم نفس بکشم. نفسم به شماره افتاده بود. دهانم مزه‌ی تلخی گرفته و طوفانی از وحشت و اندوه بر قلبم هجوم آورده بود. نمی‌توانستم درک کنم، درونم در آشوب بود. لحظه به لحظه حالم تغییر می‌کرد، به سختی آب دهانم را قورت دادم و پرسیدم یعنی همه این‌ها را می‌خواهند فردا حلق آویز کنند؟ در اوج وحشت کلمه «آری» را شنیدم. مات و وحشت‌زده بودم، پاسدار بند ادامه داد:
«یکی دو روز است که کارمان همینه، فردا قرار است تعداد بیشتری را بالا بکشند.»
طی چند روز هفته‌ی گذشته من از روزنه‌ی دربسته‌ی سلول شاهد صحنه‌ها، صداها و حرف‌هایی بودم که نشان از مقدمات افزایش جنایت همه جانبه هستند. به گفته پاسدار بند قرار بود فردای آن روز تعداد بیشتری را بالا بِکِشند، یعنی انسان‌های بیشتری را بکُشند. (نظام هیولایی برای سرپا ماندن چقدر خون لازم دارد؟)
پاسدار بند گفت: «ما به خاطرکمبود جا قبول نکردیم، ٤٠ نفر تا آخر این ماه (طی دو روز) در نوبت هستند که برای اعدام باید به اینجا بیاورند.»
نمی‌دانم حرف‌های دیگر پاسدار بند چه بود. او حرف می‌زد ولی من در خود فرو رفته بودم. دیگر هیچ چیزی نمی‌شنیدم. ناخودآگاه و بی اختیار با هر دو دستم بر سرم کوبیدم و از ژرفنای وجودم ضجه‌ای زدم و آه جگرسوزی از درونم بر آمد. می‌خواستم با ذره ذره‌ی توانم فریاد کنم و قطره قطره وجودم را زار زار بگریم. در درون مغزم کلمات، عبارات و جمله‌ها متقاطع و به سرعت در حرکت بودند، که ای نفرین و ننگ بر ما! در کجای این جنایت‌کده ایستاده ایم که این گونه جوانان را به صف کرده به سلاخی می‌برند؟ به کدام دیوار این مسلخ بکوبم سر سنگین و منگ خود را؟
دیگر پاهایم تحمل وزنم را نداشتند. خودم را در سه کنجی سلول به دیواری چسباندم و همان‌جا روی زمین نشستم، نمی‌دانم چقدر طول کشید، همین قدر می‌دانم چهره‌های آن ٨ جوان لحظه‌ای از جلوی چشمم پاک نشدند، اما می‌دانستم قطعا” یکی از آن‌ها همان زمان در همان سلولی بود که من بودم و در همان جا روی همان گلیمی نشسته بود که من نشسته بودم که لابد خیس از اشک و خون صدها جوان بینوای دیگر نیز بوده است. یا شاید در میان طوفانی از فکر و خیال بی‌سرانجام قدم می‌زند. نمی‌توانستم تصور کنم الان به چه چیزی فکر می‌کند و این چند ساعت پایانی زندگی، تا پگاه خونبار فردایش را چگونه خواهد گذراند. کدام تصاویر را در ذهنش مجسم می کند؟ تصویر همسر، فرزند، پدر و مادر، برادر و خواهر…؟ به آن‌ها چه می‌گوید؟ و از آن‌ها چه می‌خواهد؟
باز هم نمی‌دانم، چند ساعتی گذشته بود و چه ساعتی از سحرگاه بود که تق تقِ در سلول‌ها شروع شد، شدت سر و صدای گفتگوها و دستورات و صدای افراد در حال آمد و شد به شدت افزایش یافته بودند و بلافاصله ناله و ضجه و التماس آن بینوایان، ضجه‌های دلخراشی که تا مغز و استخوان را می‌خراشند همه وجودم را تسخیر کرده بود. بالاخره رسیده بود هنگامه‌ی مرگِ دستور داده شده! پس از سال‌ها انتظار در میان امید و ناامیدی و ساعت‌های دهشتناک انتظار در ناامیدی، من که فقط ناظری بودم از پس دیوار که بطور ناقص و بریده بریده این رابطه‌ی خونبار میان حاکمان خونریز با این جوانان را که قربانی‌ مناسبات درنده خوی اجتماعی بودند درک می‌کردم. تنها صدای بال‌های جغد مرگ را از پس دیوار سلول‌های مجاور می‌شنیدم و نمی‌توانستم ضرورت چنین خون‌ریزی را درک کنم، اما سایه‌ی مرگ را از در و دیوار سلول‌های مجاور و مقابل و در تمامی فضای محیط حس می کردم. گویی که ساعت‌ها پیش مرده بودم، ساعت‌ها پیش بار ها و بارها طناب دار را بر گلوی خود و بالا کشیده شدن را احساس کرده بودم. پنجه‌های بغض آن‌چنان گلویم را فشرده بود که یارای حرکت نداشتم، تنها به درب سلول چسبیده بودم، به امید درک کردن خبری یا شاید شنیدن خبری از اعدام نکردن جوانان! در میان گریه و ناله و ضجه‌ها، صداهای دیگری می‌شنیدم. شاید خانواده‌ی آن جوانان بینوا و یا خانواده‌ی شاکیان و اولیای دم را آورده بودند. دیگر زبانم از شرح ماجرای این همه شقاوت و بی‌رحمی ناتوان است.
کاش می‌توانستم! ای کاش می‌توانستم به جای کشاندن خانواده‌ی این جوانان بینوا و قربانی به این مسلخ، خانواده‌ی لاریجانی‌ها، قضات و دیگر حاکمان را به این قربان‌گاه‌ها بیاورم و به آن‌ها بگویم، خوب تماشا کنید، سلاخی و کشتاری که پدران، فرزندان، برادران و خواهران شما راه انداخته‌اند و جوانانی را که طی ٣٥ سال حکومت شما زاده و بزرگ شده‌اند و هر چه هستند محصول تعلیم و تربیت و آموزش جمهوری اسلامی هستند. به آن‌ها می‌گفتم هیولایی که امروز شما از برکت وجود آن احساس خوشبختی می‌کنید با این چنین خون‌ریزی‌ها ارتزاق کرده و پابرجا مانده است و برای برقرار ماندنش هر روز باید خون‌های بیشتری ریخته شود. به آن‌ها بگویم آن چیزهایی که شما با داشتنشان احساس خوشبختی می‌کنید و آن چیزهایی که شما با استفاده از آن‌ها زندگی می‌کنید، رفت و آمد می‌کنید و همه‌ی آن غذاها و خوراکی‌های خو شمزه‌ای که می‌خورید بوسیله‌ی پدر، برادر، خواهر و فرزندانتان با چنین سلاخی‌هایی کسب شده و به خون آغشته شده و با چنین سلاخی‌هایی ادامه پیدا می کنند. اگر با چنین جنایات و سلاخی‌هایی که اقوام درجه یک شما پیش می‌برند مخالفت نکنید شما هم شریک جرم این جنایات هستید.
ای کاش می‌توانستم فیلم و یا حداقل تصاویری از کشتارها تهیه کنم، تا ضمن ثبت در تاریخ به جوامع بشری و حقوق بشری ارائه بدهم و بگویم در زیر کلاهی به نام حسن روحانی و با اسم موهوم «حقوق بشر اسلامی» چه جنایاتی نه تنها هنوز ادامه دارد، بلکه به شدت افزایش یافته است. چگونه جوانان بینوای ایران را که هرچه باشند حاصل موجودیت جمهوری اسلامی هستند، دسته دسته به دار کشیده، برای تداوم زندگی هیولا در پای مناسبات و روابط ارتجاعی ذبح می کنند و دندان‌های خونین خود را پشت نقاب‌هایی با لبخند پنهان می‌کنند. این جنایت‌ها در مقابل چشمان مثلا” مسئولین به اصطلاح محیط زیست و حیات وحش که با فیس و افاده‌های عاریت گرفته شده و رقت‌انگیز از دل‌سوزی‌هایشان نسبت به حیات وحش و حفاظت آن داد سخن سر می‌دهند اتفاق می‌افتد. این که چگونه جوانان تیره بخت و مظلوم، آری انسان‌ها را دسته دسته در مقابل دیدگان عزیزانشان بر دار می‌آویزند و برای سر پا نگهداشتن هیولا چنان طرحی برای افزایش سلاخی دارند که دچار کمبود جا برای کشتار شده‌اند.
وای بر ما، وای بر کسانی که از حاصل خونریزی‌ها زندگی می کنند، وای بر کسانی که خونریزی‌ها را دیده با همکاری‌های‌شان آن را بزک می کنند، وای بر صیادان انسانها که جز مرگ سخت سرنوشتی ندارند.
اعدام انسانها باید ممنوع شود
شاهرخ زمانی
زندان گوهردشت
٣/١٢/١٣٩٢

قطع گاز و استفاده از مازوت غیر استاندار در کارخانه کیان تایر منجر به مرگ دو کارگر شد
اتحادیه آزاد کارگران ایران: بدنبال قطع گاز کارخانه کیان تایر و جایگزینی آن با مازوت، دو کارگر یک شرکت پیمانکاری توزیع کننده سوخت به نامهای رضا جواد زاده و علی عباسی در نتیجه انفجاری که حین تخلیه مخزن مازوت رخ داد جان باختند. بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، این حادثه حوالی ساعت ٢١ دیشب در حالی رخ داد که این کارگران با نصب پمپ شناور در داخل مخزن ١١٠٠٠٠ لیتری مازوت در صدد تخلیه آن بودند اما با شروع بکار پمپ و آتش سوزی که رخ داد، انفجار شدیدی بوقوع پیوست و در نتیجه آن یکی از کارگران با سقوط از بالای مخزن و همکار دیگرش با فرو افتادن در داخل مخزن، در دم جان باختند و یکی دیگر از آنان نیز در نتیجه مصدومیت شدید ناشی از انفجار به بیمارستان منتقل شد. بنا بر این گزارش، بدنبال قطع گاز کارخانه کیان تایر به دلیل کمبود گاز ناشی از کاهش دمای تهران در دو هفته پیش، مدیریت این کارخانه طبق روال معمول از سوخت مازوت برای راه اندازی بویلرهای کارخانه استفاده کرد اما سه شنبه هفته گذشته این بویلرها بدلیل غیر استاندارد بودن مازوت مورد استفاده خاموش شدند و بدنبال آن نمونه ای از این مازوت جهت آزمایش به شرکت ملی نفت ارجاع شد و پس از اثبات غیر استاندارد بودن آن، مقرر گردید مازوت مورد نظر تخیله و ارجاع داده شود. به همین دلیل حوالی ساعت ٢١ دیشب چهار کارگر شرکت پیمانکاری توزیع کننده سوخت در محل حاضر شدند تا اقدام به تخلیه مازوت از داخل مخزن بنمایند اما اینکار فاجعه ای جبران ناپذیر را برای کارگران مامور تخلیه رقم زد و در آستانه سال نو خانواده های آنان را در غمی جانکاه فرو برد. از پنجشنبه گذشته تا دیروز، این سومین سانحه ناشی از شرایط غیر ایمن کار در کارخانه های مختلف است که منجر به جان باختن ٤ کارگر و تبدیل محیطهای کار به قتلگاه روزمره کارگران شده است. تردیدی نیست که تنزل هر روزه تامین ایمنی کارگران در محیطهای کار به عنوان عامل کشتار هر روزه آنان و نیز حوادثی مشابه آنچه که دیشب در کارخانه کیان تایر رخ داد حاصل آن مجموعه شرایط و اوضاع و احوالی است که اداره کنندگان جامعه بر مردم ایران تحمیل کرده اند و در نتیجه آن چنان شرایط منزجر کننده ای پیش آمده است که دومین کشور دارنده ذخایر گازی دنیا، قادر به تامین گاز مورد نیاز مردم در فصول سرد سال نیست و به همین علت در این فصول اقدام به قطع گاز کارخانه ها و مراکز تولیدی میکنند و در نتیجه آن فاجعه ای جبران ناپذیر و دردناک برای خانواده های کارگری رقم میخورد. اتحادیه آزاد کارگران ایران با ابراز تاسف عمیق از جان باختن رضا جواد زاده و علی عباسی در کارخانه کیان تایر و تسلیت این حادثه دردناک به خانواده های آنان، مسئولیت کشتار روزمره کارگران ایران در کارخانه ها و مراکز تولیدی را مستقیما متوجه تمامی کسانی میداند که هم اکنون اداره جامعه و ایمنی کارگران در محیطهای کار را بر دوش دارند و به جای تامین یک زندگی شرافتمندانه و محیطی امن برای فعالیت آنان، هر روزه هزینه های سرسام آوری را صرف گسیل نیروهای انتظامی و امنیتی باتوم بدست برای سرکوب کارگرانی میکنند که ماههاست حقوقی دریافت نکرده اند. از نظر ما کارگران ایران چنین وضعیتی قابل دوام نیست و در نتیجه تداوم آن، دیری نخواهد پائید که میلیونها کارگر خشمگین خیابانها را از آن خود خواهند کرد. اتحادیه آزاد کارگران ایران – ٢٨ بهمن ماه ١٣٩٢

احضار کارگران به دادگاه های طبقاتی!!! / شاهرخ زمانی , خالد حردانی , محمد جراحی و بهنام ابراهیم زاد
شکایت کارفرمایان از کارگران روش جدید سر کوب کارگران است!!! این اوج عدالت اسلامی است که در روش جدید سرکوب کارگران جای شاکی و متهم عوض شده است. جمهوری اسلامی سرمایه داری ایران از صد ها روش سرکوب علیه کارگران استفاده کرده و همچنان استفاده می کند اکنون در نوع جدید سرکوب ،در هماهنگی و توافق همه جانبه ای میان کلیت نظام اسلامی (که خود از پایه و اساس کارفرما و دولت کارفرمایان است) به صورت شفاف و رسمی با کارفرمایان به شکل یک ترفند جدید و برنامه ریزی شده دادگاه های طبقاتی را پیش می برند، در این نمایش مشترک میان کارفرمایان و دولت سرمایه داری اسلامی ، کارفرمایان جنایت کار و زالو صفت که با ربودن دست رنج کارگران به زندگی انگلی خود ادامه می دهند، در نقش شاکی مظلومی که حقش توسط کارگران پایمال شده است و دولت جنایت کار اسلامی در نقش مجری عادل که می خواهد عدل و عدالت و عطوفت اسلامی را در جامعه جاری سازد و دزدان و اختلاس کنندگان و استثمار گران را شناسایی کرده به جزای خود برساند دیده می شوند. کارگرانی که دستمزد ناچیز و چهار بار زیر خط فقر شان توسط کارفرما با حمایت های دولت بارها و بارها به تعویق می افتد بعنوان متهم به دادگاه احضار می شوند، با این نمایش ها دولت اسلامی سرمایه داری ضمن پنهان کردن طبقاتی بودن خود و تحت الشعاع قرار دادن و پنهان کردن دزدان و اختلاس کنندگان حکومتی و دیگر سرمایه داران، خود را بی طرف و قانونمدار نشان داده، سرمایه داران را مظلوم و کارگران را ظالم نشان می دهد.
جمهوری اسلامی در جهت افزایش سود سرمایه و حفاظت قانونی از مالکیت خصوصی، صاحبان اصلی تولید را که کارگران هستند محاکمه می کند تا با ترساندن و با مجازات های مختلف سرکوب کارگران را پیش ببرد. طی ماه های اخیر در این نمایشهای مضحک قانونمداری، بدنبال شکایت کارفرما از کارگران دستگاه قضایی جمهوری اسلامی چندین بار کارگران را که فقط برای دفاع و نجات خود و خانواده، از فقر و فلاکت دست به اعتراض زده اند به دادگاه احضار کرده است، دستگاه قضایی دولت سرمایه داری با احضار کارگران به دادگاه عملا” ثابت کرده است جمهوری اسلامی حکومت طبقه سرمایه داری است، دادگاه های موجود دادگاه های طبقاتی و هدف از بیان عدالت دفاع از سود ، سرمایه و مالکیت خصوصی است. بار دیگر ثابت می شود که برقراری عدالت در حاکمیت سرمایه داری دروغ و نمایشی بیش نیست. در هماهنگی عوامل دولت با کارفرما ، کارفرما از کارگرانی که نسبت به ظلم و ستم و دستمزدهای معوقه، پائین بودن دستمزد، نبود امنیت شغلی، اخراج های دسته جمعی، بیکاری، فقر و فلاکت وگرانی و تورم روز افزون، دزدی و به ورشکستگی کشاندن شرکت ها و کارخانه ها دست به اعتراض می زنند، شکایت می کند و دستگاه قضایی، کارگران را به دادگاه احضار می کند و بدین طریق نمایش کمدی- تراژیک شروع می شود. طی ماه های گذشته شکایت کارفرما ها بسیار گسترده شده است، هرچند که نمونه های ان در سال های قبل دیده شده بود، اما اکنون بسیار گسترده و روز افزون دیده می شود، از جمله می توان سه مورد از این دادگاه های طبقاتی که جای شاکی و متهم را بر عکس نشان می دهد، واضح و شفاف مثال آورد، که عبارتند از :شکایت کارفرمای پلی اکریل اصفهان از کارگران معترض پلی اکریل ، شکایت کارفرمای معدن چادرملو از کارگران معترض این معدن و شکایت کارفرمای پتروشیمی رازی از کارگران معترض این مجتمع تولیدی. در اخرین پرده از این سری نمایشاتی توسط دادگاه های طبقاتی که خود شریک دزد و رفیق قافله هستند هشت نفر از کارگران مبارز پتروشیمی رازی به نام های : غلامحسین حیدری موسی ، هندی جانی ،مازیار رحیم زاده،فریبرز کیانی، نسیم جونکی، علیرضا بهادری، عادل راشدی، علی ساجدی نیا به دنبال شکایت کارفرمای پتروشیمی رازی با اتهام “اخلال در روند تولید”(شما بخوانید اعتصاب) به دادگاه احضار شده اند، وقتی اتهامی با عنوان “اخلال در روند تولید” می تواند وجود داشته باشد، یعنی اعتصاب غیر قانونی است، بنا براین کارگران که تنها سلاح مبارزه و دفاع از جقوق شان اعتصاب است با قبول چنین اتهامی خلع سلاح می شوند، به این دلیل است می گوییم دادگاه های طبقاتی علنی شده اند، هر دادگاهی، کارگران را به اتهام اعتصاب محاکمه کند، به صورت علنی به دفاع از طبقه سرمایه دار و در جهت خلع سلاح کارگر در مقابل سرمایه داران مسلح به دولت، ارتش ، دادگاه ، پلیس، روزنامه و تلویزیون و … اقدام کرده است. وقتی اتهام ( اخلال در روند تولید ) پذیرفته می شود، باید در انتظار اتهاماتی مانند “کم تولید کردن” ، ” آهسته راه رفتن” ، ” بربر نگاه کردن” ، ” آب خوردن” ،” …” و ” نفس کشیدن” نیز باشیم. از دادگاه های کمدی – تراژیک چهل دزد اسلامی خدمت گذار سرمایه داری غیر از این نمی توان انتظار داشت. قاضی احضار کننده کارگران مبارز پتروشیمی رازی که خود هر ماه چندین میلیون دستمزد و یا پاداش از محل استثمار کارگران دریافت می کند، حالا می خواهد به جای افزایش دستمزد کارگران آنها را محاکمه ، مجبور به پذیرش دستمزدهای چهار بار زیر خط فقریا اخراج و زندان نماید. رابطه دادگاه های حکومت ایران با کارفرمایان دقیقا” مانند رابطه داروغه با دزدان است، که در تاریخ ایران به وفور بافت می شود. کارگران به خاطر خواستن مطالبات خود توسط دادگاه ها احضار می شوند که این دادگاهها هنوز مملو از هزاران پرونده است، که به روشنی نشان می دهند هزاران کارفرما و دولت مرد مانند شهرام جزایری، زنجانی، هاشمی ها، باختری ها، رفیق دوست ها و … دزدی ها و اختلاس های هزار میلیاردی کرده اند بسیاری از پرونده ها پنهان می شوند و بسیاری تعقیب نمی شوند و هزاران کارفرما و دولت مرد دزد، ثروت جامعه را غارت کردند، اما تحت حفاظت و حمایت جمهوری اسلامی نه تنها آزادند، بلکه همچنان به تاراج اموال مردم مشغول هستند، و قضات محترم با بهانه اینکه نباید با آبروی اشخاص بازی کرد، مشغول پنهان کردن دزدی ها و مشمول مرور زمان قرار دادن جرایم انها هستند ، اکنون این دادگاها با چنین کارنامه سیاهی با شدت و عزم راسخ می خواهند، کارگران را محاکمه نمایند ، دستگیری و محاکمات گسترده کارگران در شهر های مختلف همگی نشان از دشمنی طبقاتی دارند، که در شکل و شمایل دادگاه های طبقاتی خود را نشان می دهند. فراموش نکنیم بسیاری از کارگران فعال و مبارز در زندانها به سر می برند، تعدادی بر اثر سیاست های بیمار سازی جمهوری اسلامی در زندانها دچار بیماریهای کشنده شده اند ، بسیاری تحت تعقیب و مراقبت های پلیس قرار دارند، تعدادی مجبور به خروج از کشور شده اند، همچنین بسیاری از کارگران در انتظار محاکمه به سر می برند، و خیلی از کارگران نیز هر لحظه در خطر دستگیری و محاکمه روزگار می گذرانند، کارگرانی که در کارخانجات هنوز مشغول به کارهستند یا کارگرانی که در تشکل های کارگری و تشکل های فعالین کارگری ماننذ سندیکای شرکت واحد، سندیکای هفت تپه، سندیکای نقاشان ، کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، اتحادیه آزاد کارگران و… همگی در خطر تعقیب، دستگیری ، محاکمه و زندان قرار دارند، جمهوری اسلامی سرمایه داری اکنون دستگیری فعالین کارگری عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری را در دستور روز قرارداده و هر روز چند نفر از این دوستان را دستگیر یا احضار می کند، باید اماده باشیم، بدون شک فردا نوبت تشکل دیگری خواهد بود. و فراموش نکنیم این تعقیب و مراقبت ها، دستگیری و محاکمه با بهانه های مانند امنیت عمومی ، ایجاد اغتشاش ، اخلال در روند تولبد ،… و اخیرا” رسیدگی به شکایت کارفرما، در دادگاه های طبقاتی و سرکوب و زندانی کردن کارگران در جهت افزایش سود سرمایه ، حفاظت از مالکیت خصوصی ، حفظ حاکمیت طبقه سرمایه دار است، در یک کلام دادگاه های طبقاتی بخشی از ابزار های حکومت سرمایه داری اسلامی در مبارزه میان کار و سرمایه، جهت سر کوب کارگران می باشد. بدون شک اگر امروز کارگران ایران متحدانه به حمایت از هم طبقه های به دادگاه احضار شده خود، دست به اقدامات عملی نزنند، فردا آنها نیز با شکایت کار فرمای خودی روبرو شده و به دادگاه های طبقاتی احضار خواهند شد . ما ضمن محکوم کردن احضار و محاکمه کارگران از تمامی کارگران ، تشکل های کارگری ، احزاب و سازمانهای انقلابی ، مردم آزادیخواه، جوانان و دانش آموزان و دانشجویان و همچنین از تشکل های کارگری کشور های دیگر می خواهیم از هر طریق ممکن و به صورت متحدانه در دفاع از کارگران احضار شده پتروشیمی رازی ، پلی اکریل اصفهان ، معدن چادرملوی یزد و فعالین کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری دست به اقدامات حمایتی عملی و معنوی بزنند. همچنین از فعالین و کارگران مبارز بیکار شده یا مشغول بکار در داخل کشور می خواهیم، با توجه به تجربیات موجود و شرایط سرکوبی که در جریان است ،خود و همکاران را در محل کار و زندگی سازماندهی کنند، چرا که راه دیگری برای کسب مطالبات وجود ندارد، هر چند دشمن طبقاتی ما از ترس متحد شدن ما بطور مستمر با استفاده از هر ابزاری مشغول سرکوب و افزایش پراکندگی و تفرقه در میان ما است، اما باید بدانیم او از ترس قدرت اتحاد ما، دست به چنین سرکوب های وجشیانه می زند، بنا براین تنها راه نجات ما و تنها ابزار موثر برای شکست دادن سرمایه داری و کسب مطالبات کارگری و انسانی ” و تنها راه نجات زحمت کشان وحدت و تشکیلات است” پیش بسوی ایجاد تشکل و همبستگی طبقاتی شاهرخ زمانی و خالد حردانی از زندان گوهر دشت محمد جراحی از زندان مرکزی تبریز بهنام ابراهیم زاده از زندان اوین١/١٢/١٣٩٢

متن مصاحبه با زبیده حاجی زاده،همسربهنام ابراهیم زاده
با سلام و تشكر از اینكه پذیرفتد كه ما را در جریان وضعیت بهنام قرار دهید
س. لطفا از وضعیت كنونی همسرتان بهنام ابراهیم زاده توضیح بدهید. ج .سلام و با تشكر از اطلاع رسانی شما، بهنام به جرم دفاع از كودكان و كارگران همچنان در زندان بسر میبرد مانند خیلی دیگر از زندانیان وضعیت رضایت بخشی ندارد و از بیماریهای مختلفی رنج میبردكه عمده ناراحتی اصلی اش آرتروز گردن و ناراحتی و مشكلات كلیه است، وضعیتی كه حتی بارها و بدفعات پزشكی قانونی اوین آنر را تأیید كرده اند كه نیاز به درمان دارد. س. مشكلات ایجاد شده برای او آیا قبل از رفتن به زندان هم بود؟چی باعث شد كه ایشان به این وضعیت دچار شدند؟ ج. خیر، هیچگونه مشكل جسمی از قبل نداشت و ایشان زمانی كه بازداشت شد به مدت ٤ ماه در سلولهای انفرادی بند ٢٠٩ وزارت اطلاعات تحت شدیدترین ضرب و شتم و فشارهای بازجویان قرار گرفت كه تمام این برخورد ها موجب این وضعیت شده كه الان بوجود آمده است. س. ما قبلا همین موارد ضرب و شتم وشكنجه در حین بازجویی در رابطه با ایشان و سایر زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر را شنیده بودیم،میتوانید در این رابطه بیشتر توضیح بدهید؟ ج. شكنجه ، بی احترامی و ضرب و شتم به همراه تحقیر و تهدید، یكی از اتفاقات معمولی است كه در برخورد با زندانیان رخ میدهد. بهنام از همان ابتدای دستگیری، حتی در زمان انتقال به پلیس امنیت، مورد ضرب و شتم و توهین و نقض حرمت های فاحشی قرار گرفتند و در تمام طول بازجویی در سلولهای انفرادی بند ٢٠٩ این روند ادامه داشته اشت. شرایط نگهداری در بندهای انفرادی خود به شكلی شكنجه است. شرایط بسیار ناراحت كننده، هراه با توهین و عدم رسیدگی پزشكی و محروم بودن زندانی از تلفن و تماس با خانواده و محدودیت های دیگری در زندان كه خود نیز به نوعی شكنجه محسوب میشود. توقف اعزام به بیمارستان و پیگیری درمان بخاطر اطلاع رسانی در مورد وی از طریق سایتهای حقوق بشری و رسانه های خارجی س. گویا دادیار ناظر بر زندان” خدابخشی” ایشان را تهدید كرده اند كه تا زمانیكه سكوت اختیار نكند و سایت های خارج از كشور از وی مطلبی بنویسند وبگویند و خبری انعكاس بدهند، اقدامی برای انجام رسیدگی پزشكی انجام نخواهند داد، آیا این وضعیت درست است؟ ج. بله این را بارها به وی اعلام كرده اند كه تا زمانی كه از وی خبر و هر موضوع دیگری منتشر شود و سایت ها و رسانه ها اخبار و وضعیت وی را پوشش خبری بدهند، هیچ اقدامی در رابطه با شرایط بیماری اش جهت درمان انجام نخواهد گرفت س.آیا تا بحال به بیمارستان اعزام شده است؟ ج. در تمام این مدت، سال گذشته یكبار كه میخواستند وی را به بیمارستان اعزام كنند، ولی چون دست بند نزد، از اعزام به بیمارستان باز ماند، اما به تازگی از ١٥ بهمن امسال به بیمارستانی در خارج از زندان اعزامش كردند كه قرار بود طی روزهای آینده برای ادامه درمان اعزامش كنند كه این كار را مجددا متوقف كردند كه احتمالا به همان دلایل قبلی است. س. در خصوص درمان بیماری ایشان چه اقدامی صورت گرفته و مسئول پیگیری آن كیست، وزارت اطلاعات یا زندان؟ ج. متأسفانه اقدام موثری تا كنون صورت نگرفته، نه تنها برای هیچكدام از زندانیان ، اقدامی جدی صورت نگرفته است، ما امروز شاهد به تحلیل رفتن جان زندانیانی چون احمد و محسن دانشپور مقدم، حمید نوید، داوود اسدی ،محمد جراح و زندانیانی چون مصطفی دانشجو،حمیدرضا مرادی و محمد حسن یوسف پورسیفی كه در حال حاضر ماههاست در بیمارستان بستری هستند،اما اقدام جدی برایشان صورت نگرفته و نداده اند، این زندانیان به مراتب در شرایط بدتری نسبت به بهنام قرار دارند. پیگیری وضعیت زندانیان بیمار ظاهراً توسط قضاییه و زندان است و مسئول نهایی وضع پیش آمده وزارت اطلاعات است، كه البته تفاوت كیفی ما خانواده ها در تنظیمات آنان با بطور خاص زندانیان بیمار ندیده ام. تأثیرات وضعیت كنونی درمورد شرایط زندان بهنام بر روی خانواده. س. دستگیری ایشان در زندگی شما و فرزندتان و كل خانواده چه تأثیرات و خساراتی داشته است، بطور خاص با توجه به بیماری نیما تنها فرزند نوجوان شما؟ ج. مسلما خسارت جبران ناپدیری داشته ، همانظور كه میدانید، تنها فرزندمان در زمان بازداشت بهنام در دیماه گذشته به سرطان خون مبتلا شده بود، خود بهنام در وضعیت بد پزشكی قرار دارد، از طرفی وضعیت یكی از چشمان من نگران كننده و احتیاج به عمل جراحی دارد. پدر و مادر بهنام از ناراحتی های خاص خودشان رنج میبرند و در شهرستان زندگی میكنند كه بدفعات زمانی كه راهی تهران شده اند دچار تصادفات جاده ای شده اند، قطعا تمامی مشكلاتی كه توسط قوه قضاییه، یا اطلاعات در مورد ممانعت با مرخصی های درمانی و دیدار با خانواده برای وی و ما بوده، تأثیر بسیار منفی بر روحیه خانواده خصوصا فرزند بیمارمان گذاشته است. اما آنچه كه توانسته در تلخ ترین لحظات زندگی ما را سر پا نگهدارد این باور است كه ما عضو یك خانواده امتحان پس داده ایم و با كمكهای روحی، روانی و مناسبات انسانی دوستانمان و سایر حمایت های خانواده های خودمان، بطور خاص در مورد نیما و شرایط سنی اش و همچنین نیازش به روحیه جنگندگی در مقابل بیماری اش، توانسته ایم به امتحانات فراوانی فائق آییم و سرمان خم نبوده و نیست و در این رابطه افتخار میكنیم. س. فعالتی های بهنام درچه زمینه ای بوده كه این همه سختگیری و نقض حقوق در مورد وی صورت میگیرد؟ ج. فعالیت های ایشان وبلاگ نویسی، آشكار كردن بی عدالتی ها ودفاع از كودكان و كارگران و زنان كه در كل فعالیت های حقوق بشری بوده است. تمام تلاشهای وی در راستای لغو كار كودكان و بخاطر اینكه خودش یك كارگر بوده و حق و حقوق كارگران را حس میكرده و رنج ها و مرارت ها و شرایطی كه كارگران می بینند را كاملا فهم و لمس میكرده و میكند، احقاق حقوق كارگران وطنمان بوده است. در همین راستا، سخگیریها و فشارها در زمان بازجویی و حتی دادن حكم سنگین محاربه و بیست سال حبس، میشه گفت چون ایشان در راستای تشكل یابی كارگران فعالیت میكرد و این اتهام اینكه ایشان برای سازماندهی جوانان و دانشجویان در سطح كشور فعالیت داشته و با رسانه های خا رج از كشور مصاحبه كرده، به اعتقاد بازجویان، مسائل اجتماعی را بزرگ نمایی كرده و همچنین عضویت در كمیته پیگیری و جمعیت دفاع از كودكانِ كار و كودكانِ كارگران و تن ندادن ایشان به خواسته های ناروای بازجویان و مهمتر اینكه تا كنون حاضر نشده عفو و ندامت بنویسید و از اعتقادات خودش كوتاه بیاید، باعث فشار و تهدید ایشان است كه تا كنون ادامه داشته و دارد. س. به تازگی تعدادی از زندانیان بند ٣٥٠ آزاد شده اند اگر اكان دارد مختصری در این رابطه توضیح بدهید ج . ببینید دستگاه قضاییه و امنیتی برای تبلیغ و جلب توجه عمومی دست به این اقدامات عوامفریبانه میزند.اول باید دید این زندانیان آزاد شده چه میزان از حبسشان باقی مانده بود و آیا كسانی بودند كه عفو و ندامت نوشته بودند؟ كه اینطور نیست، تا انجا كه اطلاع دارم زندانیان آزاد شده هیچكدام حبس طویل و دراز مدت نداشتند اگر درست میگویند، به زندانیانی كه بعضا سالهاست در زندان هستند، چراحتی اجازه شركت در مراسم كفن و دفن عزیزانشان را نداده و نمیدهند. چرا خیلی از زندانیان كه بواقع بیمار و از ناراحتی های شدید قلبی و سایر بیماریهای سرطانی و … رنج میبرند، را به بیمارستان اعزام نمیكنند و برای آنان مانع تراشی میكنند و یا با قصد تحقیر آنان،میخواهند كه با دستبند و پا بند به بیمارستان اعزامشان كنند كه آنها نیز با توجه به آبرو و حیثیت سیاسی و اجتماعی شان تن به این تحقیر نمیدهند و از مراجعه به بیمارستان بیرون صرف نظر میكنند.پس مردم ما با چشمان بیدار این وضعیت را پیگیری میكنند و تمامی سیاست های غیر مردمی را نیز خوب حس میكنند،كه چه نیاتی پشت چنین اقداماتی پنهان شده است. س. پیام شما به خانواده هایی كه مانند شما درزندانهای امنیتی و سیاسی درگیر هستند چیست؟ ج. در كنار تمامی فشارها و تهدیدها وسختی ها خانواده ها باید ضمن افتخار به زندانیان سیاسی، صبوری پیشه كنند و برای دست یابی به آزادی و عدالت در زمینه سازی برای پیشرفت آبادانی و رشدكشور از پرداخت هزینه دریغ نورزند مطمئنا این تلاشها به ثمر خواهد نشست و زمستان سپری میشود و بایستی به بهار اندیشید. هیچ جهانی با ظلم آباد شدنی نیست و نخواهد بود س. چه درخواستی از حكومت ایران دارید كه از این تریبون بزنید؟ ج. با توجه به اینكه دولت روحانی با شعار تدبیر و امید آمده بود، آزادی زندانی سیاسی و عقیدتی یكی از مطالبات مردم بوده است، انتظار داشتم، برای آزادی آنها اقدام كنند.اما متأسفانه در طول چند ماه گذشته انتظارات ما خا نواده های زندانیان برآورده نشده است، ما دیگر امید عدالت را از مسئولان ایرانی از دست داده ایم، پروسه چندماه ریاست جمهوری وی نیز همین را ثابت میكند، چون فشارها بر زندانیان سیاسی افزایش یافته و متأسفانه اعدامهای علنی و غیر علنی نیز بیشتر شده كه البته دیگر راه به جایی نمیبرد. درخواست از جامعه بین المللی و سازمانهای حقوق بشری س. خواسته شما از جامعه جهانی و افكار عمومی و سازمانها و نهادهای حقوق بشری و بین المللی چیست؟
ج. فكر میكنم كه جامعه جهانی دیگر گول فریبكاریهای مختلف بطور خاص در رابطه با نقض حقوق بشر را نخواهند خورد، الان در شرایط سیاسی اجتماعی و حقوق بشری ایران میخواهند كه تمامی درخواستهای منطقی و قانونی فعالین حقوق بشر و كودكان و زنان را با سركوبی و زندان پاسخ دهند، هیچ كس نیز پاسخگوی این همه بی عدالتی در داخل ایران نیست، من از جامعه جهانی و افكار عمومی و سازمانهای حقوق بشری درخواست دارم كه بطور خاص وضعیت حقوق بشر در ایران را مورد بازدیدهای مختلف قرار دارند و با بازدید از زندانهای این كشور وضعیت و شرایط زندانیان و خواسته ها و یا دلیل و اتهامات آنان را بررسی كنند كه به چه دلیل این عزیزان بایستی در زندان باشند؟ چرا بایستی اطلاع رسانی جهانی و حقوق بشری زندانیان موجب محرومیت آنان حتی از بیمارستان و پیگیری های پزشكی شان گردد و زندانیان بایستی زجر كش شوند.چرا بایستی فرزند بیمار من نیما كه در دهم اسفند مجددا در بیمارستان جهت شیمی درمانی بستری میشود، در چنین وضعیت و شرایطی و در سنین نوجوانی اش كه نیازمند در كنار پدر بودن است، مستمرا چشم انتظار بابایش باشد كه آیا میتواند در بیمارستان وی را همراهی كند یا خیر؟ ما صدایمان را به گوش تمامی مجامع حقوق بشر میرسانیم و دیگر نمیتوانیم سكوت كنیم، سكوت ما مرگ تدریجی ما در مقابل ظلم است، همانگونه كه میخواهند عزیزانمان در زندانها زجر كش شوند. جامعه جهانی و حتما كه مجامع حقوق بشری از این وضعیت مطلع هستند و خبر دارند كه وضعیت بیماران زندانی چگونه است،ما از آنان نیز میخواهیم كه در این رابطه اقدام كنند و به زندانهای ایران نیز سری بزنند و بازدید كنند.همچنان از همه فعالین راستین حقوق بشر نیز متشكرم كه ما را تنها نمیگذاراند و صدای مظلومیت ما را به تمام گوشهای شنوا می رسانند. خبرنگار.با تشكر از شما و وقتی كه در اختیار ما گذاشتید. پاسخ. خواهش میكنم، موفق باشید

توهین و اذیت و آزار بهنام ابراهیم زاده از سوی مقامات زندان اوین!
امروز سه شنبه بیست و نهم بهمن ماه کارگر زندانی بهنام ابراهیم زاده جهت گرفتن آزمایش و عکسبرداری به بیمارستان شهدا تجریش واقع در میدان تجریش منتقل شد و بعد از عکسبرداری و انجام آزمایشات پزشکی‌ به هنگام ورود به زندان به دستور قبادی رئیس حفاظت اوین مورد بدترین توهین‌ها قرار گرفت و همچنین زندانبانان جهت شکستن روحیه بهنام او را مجبور به لخت شدن کامل کردن برای بازرسی و برگشت به بند ٣٥٠ زندان اوین ، این در حالی‌ است که بهنام همچنان از ملاقات حضوری با خانواده اش هم محروم است. توهین و اذیت و آزار زندانیان سیاسی زندان اوین به دستور مستقیم علی‌ اشرف رشیدی رئیس زندان اوین صورت می‌گیرد ، توهین و تخریب شخصیتی زندانیان بیمار در کنار محدودیت‌هایی‌ دیگری چون نبود غذای خوب و کافی‌ ، نبود امکانات بهداشتی و از دسترس خارج کردن کتاب ، مجله و جزوات بخش‌های دیگری از اذیت و آزار مسئولین زندان اوین است. کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده ضمن محکوم کردن برخورد غیر انسانی‌ امروز زندانبانان و مقامات زندان اوین خواستار آزادی سریع و بدون قید و شرط کارگران ، فعالین کارگری و زندانیان سیاسی است! بیست و نهم بهمن ماه ١٣٩٢ شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده

رضا شهابی ذکریا، فعال کارگری و عضو هیئت مدیره سندیکای اتوبوسرانی تهران و حومه که دوران محکومیت ٤ سال حبس خود را در زندانی اوین می گذراند، به عنوان یکی از شش برنده از دوره اول جوایز حقوق بشری رها، معرفی شد.
شش برنده جایزه، توسط هیات داوران ویژه ای متشکل از شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل، آرون رودز از بنیانگذاران و محقق اصلی پروژه حقوق آزادی و مدیر اجرایی سابق فدراسیون بین المللی هلسینکی برای حقوق بشر و کارولینا یانوزفسکی، وکیل حقوق بشر و عضو هیئت مدیره سودویند، انتخاب شدند. رضا شهابی ذکریا، یکی از اعضای هیئت موسس بازگشایی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه است. وی در خرداد ١٣٨٤ به عضویت هیئت مدیره این سندیکا انتخاب شد. از عملکردهای جدی این سندیکا می توان به اعتصاب کارگران شرکت واحد در زمستان ١٣٨٤ اشاره کرد که به دستگیری و اخراج رضا شهابی و تعدادی از همکارانش منجر شد. اخراج رضا شهابی در جریان این اعتصاب، مانع ادامه فعالیتهای وی در راستای مطالبات کارگری و فعالیتهای سندیکایی نبود. وکالت رانندگان اخراجی از شرکت واحد و پیگیری و دفاع از شکایات همکاران در ادارات کار استان تهران، برای بازگشت به کار آنان و جمع آوری کمک مالی برای کارگران اخراجی، از جمله فعالیتهای رضا شهابی در این دوره بود که موجب خشم کارفرما و تهدید وی از سوی حراست شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، شده بود. رضا شهابی علیرغم تهدیدات کارفرما و پس از پیگیریهای مداوم در تیرماه ١٣٨٨ موفق به دریافت حکم بازگشت به کار شد. او که در میان استقبال رانندگان شرکت واحد و به خصوص در منطقه کاری خویش- منطقه ١٠ شرکت واحد- به سر کار بازگشت، از بدو ورود، فعالیتهای خودش را آغاز کرده و با حضور در میان رانندگان در پایانه ها و سرویس های کارگری، برای همکاران خود از دست آوردهای سندیکا می گفت و آنها را از ظلم و ستمی که کارفرما بر ایشان روا می داشت، مطلع می ساخت و کارگران را به اتحاد و همبستگی و حضور فعال در سندیکا دعوت می کرد. رضا شهابی سرانجام ٢٢ خرداد ٨٩، در حین کار با اتوبوس شرکت واحد و در مقابل دیدگان مسافران اتوبوس، در شرایطی غیرانسانی توسط ٤ مامور لباس شخصی دستگیر شد. او به اتهام اجتماع و تبانی بر ضد امنیت کشور، توسط ماموران لباس شخصی بازداشت و به بند ٢٠٩ زندان اوین منتقل شد. او در حین انتقال به بند ٢٠٩، به دلیل ضرب و شتم شدید از ناحیه گردن به شدت آسیب دید. ١٩ ماه نگهداری رضا شهابی در بند٢٤٠ و ٢٠٩ زندان اوین و بازجویی ها تحت فشار و شکنجه و تهدید به اعدام، موجب شد تا او برای رسیدگی به وضعیت حقوقی و قضایی چندین بار دست به اعتصاب غذا بزند. یک‌شنبه ٢٩ آبان‌ماه سال ٩٠، دکتر پیمان گودرزی، پس از معاینه این زندانی در کلینیک شهید عراقی، اعلام کرد که غضروف مابین مهره‌¬های ٣، ٤، ٥، ٦ و ٧ ستون فقرات او از بین رفته و این مهره‌¬ها بر روی عصب فشار وارد می‌¬کنند و احتمال پاره شدن اعصاب و در نتیجه از کار افتادن دست و پای چپ، بسیار زیاد است.” طبق توصیه دکتر گودرزی، رضا شهابی که از درد شدید در ناحیه‌ گردن، کمر و دست رنج می‌برد و قلب و کلیه‌اش وضعیت خوبی نداشت، باید به صورت اورژانسی در بیمارستان بقیه‌الله بستری و عمل میشد. دکتر طول مدت درمان برای این عمل را در حدود ٦ ماه اعلام کرده بود اما مسئولان زندان از جراحی و درمان او ممانعت کرده و وی را به زندان بازگرداندند. رضا شهابی در سال ٩٠ در واکنش به بازداشت، شکنجه و بلاتکلیفی خود در سلول انفرادی زندان اوین، که مصادف با جنبش ٩٩ درصدی ها در ایلات متحده آمریکا بود، گفت: “حرف هایی را که اکنون مردم در سراسر جهان می‌زنند و می گویند ما ٩٩ درصد زحمت‌کش جامعه هستیم را ما از سال ٨٤ می زدیم، حال چگونه است که مسئولین از این اعتراضات حمایت می‌ کنند و من را دقیقاً به دلیل گفتن همین حرف ها ١٩ ماه است که بازداشت غیرقانونی کرده‌اند. مگر من قاچاقچی هستم یا از دیوار کسی بالا رفته‌ام؟ مگر تاکنون جز دفاع از حقوق صنفی کارگران کار دیگری کرده‌ام که مستحق ماهها زندان و تازه آن هم بدون محاکمه باشم؟! در این مدت که این جا بودم دزدها وقاچاقچی‌ها آمدند و رفتند، اما من هنوز بلاتکلیف در زندان مانده‌ام.” اول آذر سال ٩٠، اولین اعتصاب غذای رضا شهابی در زندان در اعتراض به بی توجهی مسوولان به سلامت و بلاتکلیفی او در انفرادی ٢٠٩ و ممانعت از آزادی وی به قید وثیقه، شکل گرفت. او پس از این اعتصاب اعتراضی، در بیمارستان امام خمینی تهران، تحت عمل جراحی از ناحیه گردن قرار گرفت اما علیرغم توصیه پزشکان به استراحت و طی دوران نقاهت در منزل، به زندان بازگردانده شد که موجب عفونت و مشکلاتی در محل جراحی شد. رضا شهابی پس از تحمل ٢٢ ماه بازداشت بلاتکلیف و بدون حکم، و پس از چند جلسه برگزاری دادگاه که با تهدید به اعدام توسط قاضی صلواتی، همراه بود، نهایتا اواسط تیر ماه ١٣٩١، از سوی شعبه ١٥ دادگاه انقلاب تهران، به ٦ سال حبس تعزیری محکوم شد. حکم او شامل یک سال زندان به اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” و پنج سال حبس به اتهام “تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” بود. او همچنین به ٥ سال ممنوعیت از فعالیت سندیکایی و هفتاد میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. ربابه رضایی، همسر رضا شهابی، حکم جریمه مالی را در نتیجه سمت مدیریت مالی سندیکای اتوبوسرانی و کمک مالی او به دیگر کارگران، اعلام کرده است. رضا شهابی در آخرین مورد، روز ٢٦ بهمن ١٣٩٢، به بیمارستان اعزام شد. پزشکان معالج به علت وخامت وضعیت وی در ناحیه کمر و پای چپ، تاریخ ٢٨ بهمن را برای عمل جراحی وی تعیین کردند. جایزه حقوق بشری رها، از جانب سودویند برای ادای احترام و ستودن رضا شهابی، که سهمی در ارتقاء و حفاظت از حقوق بشر در ایران داشته است، در نظر گرفته شده است. مراسم رسمی اهدای جوایز به برگزیدگان، در جریان ٢٥مین اجلاس شورای حقوق بشر در ژنو، برگزار خواهد شد.
سازمان غیردولتی اتریشی سودویند، در سال ١٩٧٩ بنیانگذاری شده است و از سال ٢٠٠٩ دارای مقام مشورتی شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد می باشد. سودویند که به توسعه جهانی پایدار، حقوق بشر و شرایط کاری مناسب در جهان خود را متعهد می داند، از سال ٢٠١٠ در شورای حقوق بشر از طریق تنظیم موضع گیری های خود و تدارک اجلاس های موازی در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران توسط نمایندگان خود در شورای حقوق بشر، حسن نایب هاشم و شعله زمینی، شرکت داشته و در زمینه طرح موارد نقض حقوق بشر در ایران و جلب توجه بین المللی به آن، می کوشد.

آخرین خبر از زندان رجایی شهر‎
بعد از انتقال شاهرخ زمانی و رسول بداغی به سلول انفرادی،هشت تن از زندانیان سیاسی به نام های سعید ماسوری،صالح کهندل،ناصح یوسفی،خالد حردانی،محمد علی منصوری،محمد بنازاده امیرخیزی،حمیدرضا برهانی و میثاق یزدان نژاد در اعتراض به انتقال این دو به انفرادی دست به اعتصاب غذا زدند.همچنین تعداد دیگری از زندانیان نیز اعلام کردند در صورت برنگرداندن شاهرخ زمانی و رسول بداغی به سالن ١٢ آنها نیز به این اعتصاب می پیوندند. امروز پنجشنبه ١ اسفند ١٣٩٢ با پافشاری زندانیان،مسئولین زندان مجبور به بازگرداندن شاهرخ زمانی و رسول بداغی به سالن ١٢ شدند. کمیته حمایت از شاهرخ زمانی از اتحاد و پافشاری زندانیان برای رسیدن به خواسته شان کمال تشکر را دارد.

اعلام همبستگی باکارگران ماهشهروکارگران دیگرمراکزکاروتولید،برای تعیین دستمزد ٢٠٠٠٠٠٠ تومانی برای سال ١٣٩٣
٢ اسفند: کارگران وهم طبقه ای های تحت ستم واستثمار! متعاقب فراخوانی که جهت اتحادکارگران،تشکل هاوفعالین کارگری،حول مسئله ی دستمزد داده ایم ودرراستای همبستگی بیشتربرای نهادینه شدن این خواست ومطالبه ی کارگری،باتمام توان،ازپیشنهادکارگران ماهشهرورفقای دربند و زندانی خود،برای تعیین حداقل دستمزدسال ٩٣ به میزان ٢٠٠٠٠٠٠ تومان اعلام پشتیبانی نموده واین خواست برحق رابه عنوان مطالبه ی امروزکارگران دررابطه بامسئله دستمزد دانسته وباتمام توان ازآن حمایت عملی ونظری می نماییم. زنده باد اتحادوهمبستگی کارگری. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

ناپدید شدن حسن رسول نژاد از اعضای کمیته هماهنگی
به گزارش رسیده روز چهارشنبه ٣٠/١١/٩٢ حسن رسول نژاد فعال کارگری وعضوکمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری از محل کار خود در یکی از محلات شهر بوکان توسط چند نفر لباس شخصی ربوده شد و تا به الان نیز خبری از وی در دست نیست. لازم به ذکر است که این فعال کارگری سال گذشته از طرف اداره اطلاعات شهر بوکان به وسیله تلفن احضار شده بود. کمیته هماهنگی برای کمک بع ایجاد تشکل های کارگری ١ اسفند ١٣٩٢

گزارش

احظار ٨ کارگر معترض پتروشیمی رازی به دادگاه
«غلامحسین حیدری موسی»، «هندی جانی»، «مازیار رحیم زاده»، «علیرضا بهادری»، «عادل راشدی»، «علی ساجدی‌نیا»، «فریبرز کیانی» و «نسیم جونکی» کارگرانی هستند که با شکایت مدیریت مجتمع پتروشیمی رازی از سوی دادسرای عمومی و انقلاب احظار شده‌اند. احظار شدگان از اعضای اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی بندر امام نیز هستند. دلیل این شکایت اعتراض کارگران به خودداری کارفرما از اجرای توافق‌نامه مربوط به افزایش حقوق و دستمزد بوده است. چندی پیش کارگران این مجتمع در مورد افزایش دستمزدها توافقاتی انجام دادند اما از مدتی پیش مدیریت حاضر به انجام تعهدات خود نشد و در نتیجه کارگران این مجتمع صنعتی به اعتراضات پرداختند. در این رویه کارفرما مدیریت و یا شرکت پیمانکاری نیروی انسانی با وارد کردن اتهاماتی چون ایجاد اختلال و یا اغتشاش در محیط کار با کارگران معترض برخورد می کند. نمونه مشابه این شیوه برخورد اقدام مدیریت پتروشیمی فجر در خصوص طرح شکایت مشابه از یکی از اهالی کارگری شاغل در این مجتمع بود. گفتنی است ظرف یک ماه گذشته برخوردهای مشابه قضایی با کارگران معترض در معدن چادرملوی یزد و پلی‌اکریل اصفهان صورت گرفته است.

کارمند خودسوزی کرده در وزارت نفت درگذشت
یکی از کارکنان صنعت نفت که همزمان با بازدید حسن روحانی از وزارت نفت اقدام به خودسوزی در مقابل این وزارتخانه کرده بود بر اثر شدت جراحات وارده درگذشت. گزارش‌های تایید شده حاکی از آن است که فرد یاد شده که یکی از کارمندان صنعت نفت در جنوب کشور بوده است بر اثر شدت جراحات وارده در بیمارستان درگذشته است.

گزارش ملاقات با سازمان بین المللی دفاع از حقوق انسان
نسرین بشارت
روز جمعه ١٤ فوریه ٢٠١٤ نسرین بشارت ملاقاتی حضوری با مسئول سازمان دفاع از حقوق بشر كانادا، آقای ماریو گیلومبو، Mario Guilombo داشت. در این ملاقات نسرین بشارت آقای گیلومبو را از وضعیت اعدامها و بخصوص اعدامهای اخیر در ایران مطلع كرد و گزارش كوتاهی از فعالیت علیه اعدام در تورنتو، همراه با عكسهایی از اعدامی ها در ایران، به ایشان داد. در ادامه این گزارش از ایشان خواسته شد كه زندانیان بسیار زیادی در ایران در انتظار اعدام هستند و به حمایتی جهانی احتیاج دارند كه نهادهایی مثل نهاد ایشان باید به جمهوری اسلامی فشار بیاورند تا این ماشین اعدام از كار بیافتد. آقای گیلومبو مشخصا با دیدن عكسها و آمار اعدامی ها در همین چند ماهی كه حسن روحانی رئیس جمهور اسلامی شده ابراز تأسف كرد و اعلام كرده این جنایات باید هر چه زودتر متوقف شوند. در این ملاقات نسرین بشارت مشخصا وضعیت وخیم فرزانه مرادی و محمد رضا حدادی را برجسته كرد و از مسئول سازمان دفاع از حقوق بشر كانادا خواسته شد كه وضعیت اضطراری است و باید هر چه زودتر واكنش نشان داده شود. آقای ماریو گیلومبو ضمن ابراز تاسف از قتل و جنایاتی كه توسط دولت جمهوری اسلامی به راه افتاده است گفت سازمان ایشان نسبت به این اعدام ها واكنش نشان خواهد داد و اعدام ها را محكوم میكند و سازمان ایشان از هیچ كمكی دریغ نخواهد كرد. نسرین بشارت ضمن تشكر از ایشان تصدیق كرد كه فشارهای جهانی به جمهوری اسلامی كلید اصلی توقف اعدام ها خواهد بود. گزارش: نسرین بشارت

کسر بی‌دلیل از حقوق کارگران فضای سبز پالایشگاه آبادان
٨٠ کارگر قرادادی فضای سبز پالایشگاه آبادان نسبت به کسر ماهانه ٤٠ تا ٥٠ هزار تومان از حقوقشان معترض‌اند و معتقدند پیمانکار بدون دلیل قانع‌کننده‌ای، هر ماه بخشی از حقوقشان را کسر می‌کند. کارفرما از مردادماه امسال می‌بایست حق بن کارگران را از رقم ٣٥ هزار تومان به ٥٠ هزار تومان افزایش می‌داد اما ر مورد کارگران فضای سبز این بخشنامه اجرا نشده است.

ناامنی محیط کار

٣٣٠٣ نفر از کارگران در بخش‌های مختلف در ٢ سال گذشته جان خود را از دست داده‌اند
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: در سال ٩٠، ١٥٠٧ نفر و در سال ٩١، ١٧٩٦ نفر از کارگران شاغل در بخش‌های مختلف جان خود را از دست داده‌اند که این موضوع هشداری جدی به حساب می‌آید. حسین طلا در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی فارس، اظهارداشت: در دو ماه اخیر دو موضوعی که گسترده به آن پرداخته شد حادثه آتش‌سوزی کارگاه خیابان جمهوری و حادثه معدن کرمان که منجر به فوت چند کارگر شد و در هر دو حادثه فوق بازرسین کار وظایف خود را در بررسی ایمن محل کار به خوبی انجام نداده بودند.

بر اثر انفجار معدنی در کرمان ٣ کارگر کشته و ١٠ نفر مصدوم شدند.
کرمان، حادثه بر اثر انباشته شدن گاز در تونل معدن «چشمه پودنه» بخش «طغرل جرد» شهرستان کوهبنان اتفاق افتاد. بر اساس گزارش اولیه از این حادثه تا کنون ٣ نفر کشته، ٤ نفر زخمی و ٦ نفر دچار گاز گرفتگی شده‌اند. «محمدرضا صادقی» ٣٤ ساله و متاهل، «سین محمدی» ٢٧ ساله و مجرد، «حسین اسلامی» ٣٤ ساله و متاهل از کشته شدگان این حادثه بوده‌اند. حادثه در ساعت ١١ ظهر زمانی که کارگران مشغول به کار بودند بر اثر انباشته شدن و انفجار گاز در تونل معدن چشمه پودنه ٣ کارگر کشته شدند. در هفته ی گذشته سه تن از کارگران ایران خودرو و کیان تایر در حوادث مشابه کاری کشته شده بودند. بر پایه ی آمارهای اعلام شده روزانه بین سه تا چهار کارگر در اثر حوادث کار در ایران کشته می شوند.

تیرآهن کارگر ساختمانی را له کرد
سقوط تیرآهن بر سر یک کارگر ساختمانی،‌ مرگ وی را رقم زد.

سقوط مرگبار کارگر ساختمانی در خیابان شریعتی
٣٠بهمن: سقوط ناگهانی کارگر ساختمانی از طبقه هفتم به طبقه منفی دو، مرگ وی را در یک ساختمان در حال ساخت در خیابان شریعتی، بن بست حسینه ارشاد، در پی داشت.

مرگ یک کارگر در کارخانه سیمان غرب کرمانشاه
بر اساس خبر دریافتی روز پنج شنبه ٢٤ بهمن یکی از کارگران شرکت پیمان کاری کارخانه سیمان کرمانشاه به نام علیرضا کاووسی، متاهل و پدر دو فرزند، هنگام تعمیرات سالیانه، به داخل آسیاب سقوط کرده و به طرز دل خراشی جان خود را از دست می دهد. بر اساس گفته همکاران علیرضا کاووسی، سال گذشته نیز این تعمیرات به وی محول می شود، اما او به دلیل ناامن بودن این اقدام، از انجام آن خوداری کرده و گفته بود که این کار باید با دستگاه صورت گیرد که ممانعت او باعث می شود که تمیز کردن جداره ها با دستگاه انجام گیرد.اما متاسفانه امسال با تهدید اخراج و جریمه، او ناچار می شود که این کار را انجام دهد. لازم به ذکر است که بازرس و نماینده اداره کار و تامین اجتماعی کرمانشاه رای صادره را اینگونه اعلام نموده اند: ٢٠ درصد پیمانکار ، ٣٠ درصد کارخانه سیمان و ٥٠ در صد کارگر جان باخته را مقصر دانسته اند. اما این رای مورد اعتراض کارگران همکار او قرار گرفته و در نهایت رای صادره را به شورای حل اختلاف اداره کار برای تجدید نظر ارجاع داده اند. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری جان باختن علیرضا کاووسی کارگر کارخانه سیمان کرمانشاه را به خانواده و همکاران وی تسلیت گفته و داشتن محیط ایمن در محل کار برای کارگران را حق طبیعی آنها می داند. مرگ روزانه حداقل پنج نفر کارگر در محیط کار فاجعه ای انسانی برای کارگران ایران است که باید متحدانه و از هر طریق ممکن از تداوم آن جلوگیری کرد. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

جان باختن ٣کارگر معدن زغال‌سنگ چشم‌پودنه منطقه پابدانا
١ اسفند: سه نفر از کارگران معدن زغال‌سنگ چشم ‌پودنه منطقه پابدانا در شهرستان کوهبنان بر اثر انفجار گاز جان خود را از دست دادند. و ١٠ نفر از زیر آوار بیرون آورده شدند. بر اثر این انفجار تجمع گاز در معدن ، رضا صادقی، حسین اسلامی و حسین محمودی جان خود را از دست دادند. همچنین پنج تن دیگر از کارگران به علت شدت جراحات و سوختگی بالای ٧٠ درصد به بیمارستان امام علی زرند منتقل شدند.

حقوق و دستمزدهای پرداخت نشده
کارکنان شهرداری سمیرم سه ماه حقوق نگرفته اند
٢٨بهمن: کارکنان شهرداری سمیرم خواستار رسیدگی به وضعیت بیمه و حقوق ماهیانه شان شدند. علاوه بر پرداخت نشدن حقوق ماهانه، حق بیمه تامین اجتماعی کارکنان و کارگران هم پرداخت نشده است. شهرداری سمیرم با ٦٣سال سابقه، ١٢٠ کارمند و کارگر خدماتی و پرسنلی دارد. شهر سمیرم با افزون بر ٢٦ هزار نفر جمعیت دارای هفت محله خواجگان، قلعه، دهان، دلگر، جنگل، محله علیا و ماندگار در فاصله ١٦٥ کیلومتری جنوب اصفهان واقع است.

اخراج و بیکارسازی

بیکاری ١١٠ کارگر «پیشرو مصالح» با دو ماه و نیم حقوق معوقه
کارگران کارخانه پیشرو مصالح شرق یکی از عوامل تعطیلی کارخانه‌شان را افزایش تدریجی و انباشت بدهی‌ها به دو اداره گاز و برق ذکر می‌کنند. این کارخانه از ١٥ روز گذشته به دلیل آنچه از سوی کارفرما «کمبود منابع مالی» ذکر شده، تعطیل شده است. با تعطیلی این کارخانه، ١١٠ کارگر این کارخانه با وجود آنکه ظرف دو ماه و نیم گذشته حقوقی دریافت نکرده‌اند، بیکار شدند. کارگران کارخانه پیشرو مصالح شرق یکی از عوامل تعطیلی کارخانه‌شان را افزایش تدریجی و انباشت بدهی‌ها به دو اداره گاز و برق ذکر می‌کنند. با تعطیلی کارخانه همه ١١٠ کارگر برای دریافت مستمری بیمه بیکاری به اداره تعاون کار ورفاه اجتماعی معرفی شده‌اند.

١٠٠ کارگر شاغل در دفا‌تر پخش و فروش صنایع لبنی چاشت پسند (هنی) در آستانه سال نو تعدیل شدند.
با ادغام دفتر پخش و فروش صنایع لبنی چاشت پسند، حدود ١٠٠ کارگر شاغل در این دفا‌تر بیکار شدند. حقوق آذر ماه کارگران بیکار شده هنوز پرداخت نشده و مدیریت به کارگران اعلام کرده است مطالبات شان در ٤ قسط و تا اواسط سال ٩٣ پرداخت خواهد . بیش از ٧٠ درصد از کارگران تعدیل شده، فاقد هرگونه قرارداد کار یا بیمه بوده‌اند. پس دفتر جدید پخش و فروش صنایع لبنی چاشت پسند (واقع در چهارراه ایران خودرو) با حدود ١٥ کارگر و کارمند فعالیت خواهد كرد. کاهش تولید در صنایع لبنی چاشت پسند تعداد زیادی از کارگران شاغل در بخش تولید این واحد تولیدی (واقع در کیلومتر ١٨ اتوبان تهران – کرج) نیز بیکار شده باشند.

اخبار بین المللی

اسپانیا – تبعیض جنسیتی برای پرداخت دستمزد
دستمزد کارکنان زن در اسپانیا ٢٣ درصد کمتر از مردان این کشور است. بر اساس آمار رسمی، دستمزد متوسط زنان با نزدیک به بیست هزار یورو در سال، حدود شش هزار یورو کمتر از حقوق سالانه مردان است. این نابرابری حتی در مورد فارغ التحصیلان دانشگاهی بالاتر است.

تایلند – معترضان در برابر ساختمان دولت دیوار کشیدند
هزاران معترض به دولت در بانکوک پایتخت تایلند، روز دوشنبه ١٧ فوریه (٢٨ بهمن) ضمن برگزاری تجمع در برابر ساختمان مرکزی دولت دیوار کشیدند. این اقدام اعتراضی به درخواست کناره گیری ینگلوگ شیناواترا، از مقام نخست وزیری تایلند صورت گرفت. خیابان های بانکوک از ماه نوامبر سال گذشته میلادی شاهد راهپیمایی هایی بزرگ علیه نخست وزیر بوده است.

یونان – کشاورزان دست به اعتراض زدند
کشاورزان یونانی روز چهارشنبه١٩ فوریه (٣٠ بهمن) در اعتراض به افزایش مالیات بخش کشاورزی تظاهرات کردند. این تظاهرات در مقابل پارلمان یونان در آتن برگزار شد و بیش از چهار هزار کشاورز از سراسر کشور در آن شرکت کردند. آنها دولت را به “اجرای مو به موی سیاست های تحمیل شده از سوی اروپا” و فقیرتر کردن کشاورزان متهم کردند. یکی از تظاهرکنندگان می گوید: “ما به مبارزه علیه دولت که می خواهد کشاورزان را به انزوا بکشد و جیره خوارشان کند ادامه خواهیم داد.” فرد دیگری می گوید: “من از سیاستمدارها می خواهم که محل کار راحت خود را ترک کنند و به مزارع بیایند، گله ها را به چرا ببرند و شیر بدوشند تا بفهمند زندگی یک کشاورز چطور است.” کشاورزان تهدید کرده اند، در صورتی که به خواسته هایشان رسیدگی نشود، جاده ها مسدود می کنند و در تمام شهرهای بزرگ تظاهرات خواهند کرد. آنها گفته اند که تا برآورده شدن خواسته هایشان به اعتراض خود ادامه خواهند داد.

قطر – مرگ بیش از ٥٠٠ کارگر مهاجر هندی ظرف دو سال
روزنامه گاردین چاپ لندن میگوید از ابتدای سال ٢٠١٢ تا کنون بیش از ٥٠٠ کارگر مهاجر هندی در قطر جان خود را از دست دادهاند. طبق گزارش این روزنامه، سفارت هند در قطر با تایید تعداد افرادی که در قطر جان خود را از دست دادند از ارائه اطلاعات بیشتر در مورد مرگ این افراد خودداری کرد. به نظر میآید تعدادی زیادی از مرگ و میر کارگران مهاجر هندی، بر اثر حوادثی مرگبار در پروژههای مرتبط با جام جهانی ٢٠٢٢ قطر بوده است. پیش از این هم گزارشهایی در مورد مرگ بیش از ١٨٥ کارگر ساختمانی نپال در سال گذشته بر اثر حوادث مرتبط با محیط کار در قطر منتشر شده بود. یک هفته پیش برگزارکنندگان جام جهانی قطر پس از فشار فدراسیون بین المللی فوتبال فیفا در رابطه با تغییر شرایط کاری کارگران در قطر “منشور حقوق کارگران” را منتشر کردند . به غیر از مرگ این افراد، به دلیل عدم رعایت موارد ایمنی در محیط کار و فشار زیاد کاری بسیاری دیگر از کارگران هم مجروح شدهاند. علاوه بر شرایط محیط کار، بسیاری از کارگران از شرایط زندگی در قطر شکایت داشتهاند. اتحادیههای کارگری و گروههای حقوق بشری از شیوه استخدام کارگران در قطر که به آن شیوه “کفیلی” گفته میشود به شدت انتقاد کردند. در این شیوه، کارگر مهاجر در اختیار شرکتی است که با حمایت او به قطر آمده است، این کارگران برای خروج از کشور نیاز به تایید آن شرکت دارند در غیر این صورت برای آنها خروجی صادر نمیشود.

فرانسه – حبس مدیران یک کارخانه توسط کارگران
روز پنجشنبه ٢٠ فوریه (١ اسفند( کارگران کارخانه “دپالور” در فرانسه برای دومین روز متوالی سه تن از مدیران این کارخانه را در حبس نگه داشتند.روز چهارشنبه ٣٠ بهمن ماه کارگران کارخانه دپالور واقع در ناحیه “لورن” فرانسه که تولید کننده صفحه های چوبی است، پس از اطلاع از تصمیم مدیران این کارخانه مبنی بر تعطیلی آن، مدیرعامل، مدیر فنی و مدیر مالی را در یکی از دفاتر کارخانه حبس کردند. کارگران اعلام کرده اند تا زمانی که مدیر اجرایی ارشد شرکت “کرونو” سوئیس که مادر کارخانه مذکور شمرده می شود در محل حضور پیدا نکند، این سه مدیر را همچنان در حبس نگه خواهند داشت. این دومین مورد در فرانسه طی دو ماه گذشته است که طی آن کارگران اقدام به حبس کارفرمایان می کنند.

آفریقای جنوبی – تاکید معدنچیان بر ادامه اعتصاب
روز پنجشنبه ٢٠ فوریه (١ اسفند( اتحادیه معدنکاران پلاتین آفریقای جنوبی ضمن تاکید بر خواست افزایش دستمزدها از ادامه اعتصاب در این معادن خبر داد. اتحادیه “آمکو” که اعتصاب کارگران معادن پلاتین آفریقای جنوبی را از چهار هفته پیش رهبری می کند ضمن تاکید بر خواست خود مبنی بر افزایش دستمزد کارگران، تهدیدات کارفرمایان را در خصوص اخراج کارگران در صورت ادامه اعتصاب، رد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *