مینا احدی:
صحنه دلخراش سقوط دو زن کارگر از ساختمان چند طبقه ای که در آتش میسوخت، قلب میلیونها نفر را جریحه دار کرد، روحانی و شرکا با عجله و از ترس اعتراض عمومی اعلام کردند، رسیدگی خواهند کرد ، هم روحانی و هم قالیباف گفتند دو هفته وقت میخواهند، دوهفته گذشت! اکنون باید پاسخ دهند چه کسی مقصر بود؟ چرا این دو زن کشته شدند!
عجله و استرس یا بی ارزش بودن جان انسان در جمهوری اسلامی
نسرین فروتنی ٤٤ساله و آذر حقنظری ٦٠ساله دو جانباخته حادثه آتشسوزی کارگاه خیاطی در خیابان جمهوری تهران در روز یکشنبه ٢٩ دی ماه برابر با ١٩ ژانویه بودند. صحنه دلخراش سقوط این دونفر از ارتفاع بلند ساختمانی که در شعلههای آتش میسوخت را از آن روز تاکنون، میلیونهانفر در عکسها و فیلمهای ضبطشده از حادثه دیدهاند. البته این فاجعه، در ایران منحصر بفرد نیست. روزانه کارگران زیادی بدلیل شرایط اسفناک کار و همچنین ایمنی محیط کار قربانی میشوند. تیرماه امسال هم در حادثهای مشابه در یک کارگاه پارچه در خیابان جمهوری، سه کارگر جان خود را دز دست دادند
شاهد مرگ مادر!
محسن اکبرزاده فرزند آذر حق نظری میگوید:
“در اولین لحظات شروع آتشسوزی مادرم با من تماس گرفت و با ترس و لرز گفت محسن کارگاه آتش گرفته و همه جا را دود گرفته است، هرجا هستی خودت را به من برسان، کمکم کن. تلفن قطع شد و من با سرعت خودم را به آنجا رساندم، دیدم که دود سیاه و زبانههای بزرگ آتش از پنجرههای ساختمان بیرون میزند، یک عده از پنجره بیرون را نگاه میکردند و درخواست کمک داشتند، دو خانم هم از نردههای پنجره بیرون آمده بودند. مردم هم جمع شده بودند و ماشینهای آتشنشانی در پای ساختمان در حال آماده شدن بودند. از مردم شنیدم که ماشین آتشنشانی اولی که رسیده بود نردبانش باز نشد. کمی بعد من متوجه شدم یکی از زنهایی که از پنجره بیرون آمده مادر خودم است. با گریه و بغض فریاد میزدم که کمکش کنید، اما صدایم به جایی نمیرسید. کمی بعد خانم فروتنی سقوط کرد، مادر من اما بیشتر از پنجدقیقه خودش را نگه داشته بود و تحمل کرد. اما در همین فاصله یکی از آتشنشانها شروع کرد به آبپاشی، بهجای آنکه شیلنگ آب را به سمت شعلههای آتش بگیرد آن را به طرف مادرم گرفته بود و او را خیس میکرد، در صورتیکه آتش در سمت دیگر ساختمان بود. در نهایت مادرم نتوانست بیشتر از این خودش را نگه دارد و او هم سقوط کرد.”
این حرفها را درمصاحبه با شرق گفته است. آذر برای گرفتن حقوق معوقه به کارگاه رفته بود.
آذر حقنظری ١٠سال پیش از شوهرش جدا شده بود، دوفرزند داشت یک پسر و یک دختر، دخترش خارج از ایران است و او در منطقه ١٠ تهران در خیابان قصرالدشت با پسر و عروسش زندگی میکرد. او تا سه ماه پیش در کارگاه خیاطی محل حادثه به کار مشغول بود اما پس از آن، اینجا را ترک کرده بود. در روز حادثه برای پیگیری حقوق معوقه خود به محل حادثه میرود که آتش سوزی به وقوع میپیوندد.
آتشنشانها هم بهجای آنکه به او کمک کنند به او آب پاشیدند، اگرچه من خودم شاهد این ماجرا بودم اما این فقط حرف من نیست، در فیلمهایی که از روز حادثه گرفته شده بهوضوح این مساله مشخص است. آب ماشینهای آتشنشانی پر از کف بود و همهجا را لیز کرد، بدون شک لیزشدن قسمتهایی که مادرم خودش را با آنها گرفته بود نقش اصلی را در سقوط او داشت. علاوه بر این باید پرسید چرا آنها نردبان درست و تشک نجات نداشتند، چرا نحوه درستآبپاشیدن در موقعیت حساسی مثل این حادثه را بلد نبودند.»
نسرین طلاق گرفته و سرپرست یک دختر معلول بود!
نسرین فروتنی نیز چندسال پیش از همسرش جدا شده بود و در طبقه بالای خانه پدریاش تنها زندگی میکرد. او تنها یک دختر داشت، دختری متولد سال ١٣٧١ که به دلیل ابتلا به اختلال ذهنی از مدتها پیش در یکی از مراکز بهزیستی نگهداری میشود. او هنوز از مرگ مادر خود در حادثه دلخراش روز یکشنبه اطلاع ندارد. نسرین فروتنی دیپلم خیاطی داشت و به همین دلیل از هشت سال پیش تاکنون در این کارگاه خیاطی به کار مشغول بود.”
مرگ دو زن کارگر در مقابل چشم میلیونها موجی از خشم و اعتراض را دامن زد!
مرگ دو کارگر درمقابل چشم میلیونها نفر موجی از ابراز همدردی به این خانواده ها و نفرت از سیستم و بی کفایتی آنرا به دنبال داشت. مردم میگویند: “پولها را خرج دفاع از بشار اسد و حزب الله میکنند، ریخت و پاش در دستگاه حکومتی و بی کفایتی و بی لیاقتی، از سر و روی اینها می بارد. روز حادثه نردبان کار نمیکند و تشک ایمنی ندارند و همه اقدامات امنیتی و حفاظتی را غلط انجام میدهند و در این میان خود آتش نشان ها نیز بارها قربانی شده اند. “
بنرها و دسته گلهای ابراز همدردی سرتاسر کوچه محل زندگی آنها را پر کرده است، از پنجرههای ساختمانها صدای گریه و زاری میآید.
برادر نسرین فروتنی چنین میگوید:
“روز حادثه و در هنگام آتشسوزی یکی از همکاران نسرین با ما تماس گرفت و ماجرا را توضیح داد، اما نگفت که به صورت دقیق چه اتفاقی افتاده است، ما هم بلافاصله برای پیگیری ماجرا دست به کار شدیم، اما هیچکس نبود که به ما خبر بدهد او را کجا بردهاند، کدام بیمارستان، کدام درمانگاه ما خودمان پرسان پرسان اینسو و آنسو سراغ گرفتیم و در نهایت هشت، ٩ ساعت بعد از ماجرا از اصل داستان و اتفاقی که برای خواهرمان افتاد مطلع شدیم. بعد هم که شرح ماجرا را از همکارانش شنیدیم.”
خانواده ها دادخواهی میکنند! رژیم و دستگاههایش جاخالی میدهند !
افراد خانواده نسرین به خبرنگاران و مردم میگویند:
“من و خواهر و برادرانم اولین خواهشی که از شما داریم این است که در این قضیه ما را تنها نگذارید.”
او در ادامه میگوید: “شنیدم که مسوولان آتشنشانی و شهرداری گفتهاند که در این حادثه خود مقتولان مقصر بودهاند و عجله کردند و… باعث تعجب است، به جای آنکه بهدلیل کوتاهیهایی که در این حادثه کردهاند عذرخواهی کرده و از خانوادههای داغدار دلجویی کنند تقصیر را به گردن خود آنها میاندازند، اما واقعا آیا نیاز به گفتن دارد که در هنگام وقوع آتشسوزی هر فرد عاقلی تلاش میکند خود را از شعلههای آتش دور کند، خواهر من و مرحوم حقنظری هم همین کار را کردند، شعلههای آتش از سمت در ورودی کارگاه شروع شده بود و هر لحظه بیشتر میشد، آنها هم برای در امان ماندن از آتش این کار را کردند، آتشنشانی به جای این چیزها باید پاسخگو باشد که چرا نردهبان آنها در مهمترین لحظهای که به آن نیاز است باز نشد، باید جواب بدهند که چرا تشک نجات نداشتند تا در لحظه سقوط آنها را نجات بدهند.”
هیچ مقام دولتی و یا مسئول آتش نشانی به دیدن خانواده های داغدار نرفته و از آنها دلجویی نکرده است. خبرنگار شرق مینویسد: “وقتی از پسر آذر حقنظری و هم از برادران و خواهران نسرین فروتنی درباره اینکه آیا کسی از مسوولان شهرداری یا آتشنشانی یا جاهای دیگر در این چند روز برای دلجویی یا ابراز همدردی پیرامون حادثه با شما تماس گرفتهاند پرسیدم، پاسخ هر دو خانواده منفی است.”
روحانی و رژیم اسلامی وقت میخرد و میخواهد ماجرا مشمول مرور زمان شود!
در اثر اعتراضات و سوالات فراوان از شورای شهر تهران، محسن سرخو عضو شورای شهر در یک مقاله چنین مینویسد: “ضعف تجهیزات و ناکارآمدی آموزش ماموران امدادرسان باعث مرگ برخی از اتش نشانان شده است و در اغلب گزارشها این آتشنشانان یا در اثر واژگونی نردبانها یا در آتشسوزی جان خود را از دست داده بودند.”
اما رئیس سازمان آتش نشانی با وقاحت دروغ میگوید و در این مورد زنان را مسئول مرگ خودشان دانسته و میگوید: “مشکلی در بروزرسانی تجهیزات آتشنشانی ندارند و حتی در موضوع تجهیزات از آلمانها هم جلوتر هستیم!!!!.”
سازمان آتشنشانی تهران درباره آتشسوزی خیابان جمهوری گفته است که اگر دو زن کارگر عجله نمیکردند، الان زنده بودند. روحانی دستور رسیدگی به این حادثه را داده و شهردار تهران هم قول داده تا دو هفته آینده گزارش بدهد.
در حالیکه دهها نفر درمحل حادثه و همچنین هزاران نفر از طریق فیلم و عکسهایی که مردم در محل گرفته اند در جریان نحوه و چگونگی سقوط این دو کارگر قرار گرفته اند، شاهدان عینی و حتی سخنگوی سازمان آتش نشانی در مقابل دوربین گفته است که یکی از نردبانهای هیدرولیکی آتشنشانی در روز حادثه دچار اشکال شده بود و باز نشد؛ اما در گزارش سازمان آتشنشانی تهران به این موضوع اشارهای نشده است.
در گزارش سازمان آتشنشانی به شهرداری تهران تلویحا گفته شده است که اگر این دو نفر صبر میکردند، آتشنشانان آنان را از مرگ نجات میدادند.
در این گزارش گفته شده که محل حضور افراد گرفتار شده در گوشه شمال شرق اتاق با وجود مواد مشتعل، کاملا سالم باقی مانده بود، اما “وحشت” دو زن باعث خروج آنان از پنجره و مرگ آنها شده است.
اما حسین جعفری، یکی از همکاران دو زن کشته شده به رادیو ایران گفته است: “من فقط ١٥ دقیقه داد میزدم که نردبان بفرستید. اگر دو دقیقه نردبان دیرتر میرسید ما سوخته بودیم. واقعا نمیتوانستیم شرایط آنجا را تحمل کنیم.”
جمهوری اسلامی سفسطه میکند و بعید نیست در اثر اعتراضات و دادخواهی خانواده ها، ماموران امنیتی خود و وزارت اطلاعات را سراغ خانواده ها بفرستد. اینها جنایتکاران حرفه ای هستند و از مرگ دو کارگر ککشان هم نمیگزد. آنچه مهم است اعتراض و اعمال فشار عمومی است. باید به خواست خانواده های کشته شدگان پاسخ مثبت داد. باید اعتراض کرد و باید یک حرکت عمومی راه انداخت و از روحانی و شرکا خواست پاسخ بدهند. این موضوع را باید در سطح بین المللی رسانه ای کرد و در دنیا به همه مردم اعلام کرد که در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، در حکومتی که پولهای میلیاردی جابجا میشود و دزدی از ثروت عمومی امری روزمره است، سازمان آتش نشانی این مملکت در روز حادثه این چنینی نمیتواند چند نفر را نجات دهد و تازه طلبکار هم میشود. باید گفت اینها ظرفیت دروغ پردازی و پرونده سازی و شامورتی بازی دارند و قصد در رفتن از زیر بار این پرونده را دارند. اما دقیقا بدلیل اینکه این موضوع علنی شده و فیلم و عکس از روز حادثه هست، باید افشاگری کرد، باید حکومت را زیر فشار گذاشت و باید کاری کرد و روحانی و قالیباف و سران ریز و درشت حکومت اسلامی را زیر فشار بگذاریم.
یک ماه دیگر هشت مارس روز جهانی زن است ، اینها دو زن کارگر بودند که جلوی چشم ما جان باختند، هشت مارس امسال باید رنگ و بوی اعتراض به استثمار و تحمیل بی حقوقی مطلق به زنان کارگر را داشته باشد. باید امسال هشت مارس در مورد موقعیت و شرایط کار کارگران زن حرف زد و در عین حال دادخواهی دو خانواده کارگر، خانواده های نسرینفروتنی و آذرحق نظری را پی بگیریم.