تزهمه کاره وچند منظوره فلسفی، اخلاقی، اجتماعی اقتصادی وسیاسی جنسیتی!

سهند:
این متن کوتاه قبل از اینکه حساسیت برسر جایگاهها باشد، درجه حساسیت بین قضاوت ناموس پرستان و بی ناموسها را به نمایش می گذارد!! امیدوارم هردو طیف بدون تعمق وتحقیق نخوانده، دسته ی اول مهر باطل را برروی مطلب نکوبند و دسته ی دوم هم مبحث را دست کم نگیرند ؟! بسیار با دقت بخوانید متشکرم.
حضور دختران و زنان در محیطهای کارمانند مراکز تولیدی ، خدماتی، مختلط نمودن مراکز کسب تحصیل علم و دانش، دخالت کردن آنان به شکل گسترده دربخش امورات اجتماعی ، صنعت آب وبرق ، حمل ونقل ، زیبا سازی وآراسته کردن محیط زندگی از نظراستفاده از طرح وایده های زیبا یی شناسی زنان ، معماری ومدیریت جامعه بلحاظ پرداخت وزنده کردن میلیاردها ایده دفن شده وانتقال بخش حساس کار درجامعه به آنان، وبلاخره دخالتگری در سایرعرصه های اجتماعی،فرهنگی، اقتصادی وسیاسی وغیره ، تاثیرمثبت و آنی در ابعادگسترده وغیر قابل باور برجامعه خواهد گذاشت!
نقش ارزنده نصف دیگر از پیکره بشریت یعنی زنان در بالا بردن راندمان کارهای اقتصادی ، اجتماعی و سلامت روانی بر بخش دیگر، یعنی مردان وعلاقه مند شدن به نقش واقعی ولذت بخش به مفهوم کار و زندگی، باور به توان و خلاقیتهای نهفته در همدیگر، عشق ورزی وتبادل دراین مراوده اجتماعی وخنثی نمودن انگیزه سوأستفاده توهین آمیز جنسی مردان نسبت به زنان ، بهره وری ودست یابی به نا شناخته ها، لذات زندگی مشترک انسانی در تولید را به معنای واقعیش در جامعه به نمایش خواهد گذاشت.!
تلاش برای این اقدام مهم ضمن اینکه یک اصل انسانیست، شدنی ، ضروری ، راحت وممکن است ونیاز به سپری شدن زمان ندارد. این تحول در بیش از یک قرن است که همنوعان ما به خدمت گرفته و از این طریق جامعه مورد نظر شان را ساخته اند . تازه آنان به این وضع هم معترض هستند! در کشورهای عقب نگه داشته شده، یک بخش از این پدیده ی غیر انسانی برمی گردد به فضای بسته سیاسی ، فرهنگی واعتقادی منظور (مالکیت خصوصی وسود پرستی ، مرد سالاری و وجود چیزی مانند مسئله ناموس وبرتری وتقدس جنس مرد در هر شرایطی و در عین حال اهانت به کرامت زن و…) بخشی نیز در قالب شکل یافتگی سیاسی وسازمان دادن پدیده ارتش بیکاری در راستای کسب سود ناشی از پائین آوردن سطح توقعات و محتاج نمودن بیش از دو سوم انسانها به نان، اعم از زن ومرد که ۷۵ درصد آن دو سوم زنان می باشند در نتیجه باید علت این تراژدی را درچنین سیاستهای ضد انسانی طبقاتی دنبال کرد و دانست که فرای تبعیض جنسیتی بحساب می آیند.؟! زنان این ۵۰ در صد از بشریت کارگران بی اجر ومزدی هستند که در هیچ تقویمی تعطیلی ندارند! پس بنظر می رسد زنان تمام تلاششان باید بر این باور باشد که از حالت ابزار و اساسیه ، خود را خارج کنند وبه اسقلال اقتصادی که همانا استقلال سیاسی واجتماعی وانسانیشان باشد، دست پیداکنند!
ناگفته نماند زنان نباید بدون آگاهی طبقاتی وشناخت علل وعوامل این اختلافها ، وارد کار زار فعالیت در این زمینه شوند!؟ جهت اطلاع – طیف وسیعی از زنان مبارز ، به دام مقوله ی فمنیستی افتاده و تمام مشکلات خود وجامعه را ناشی از مردان می دانند. درصورتیکه خود مردان قربانی این وضع نابرابر وغیر انسانی جامعه طبقاتی گشته اند. نمونه های دیگری در اشکال مبارزه در قالب همین محدود نگریها و خوش باوری ما زنان ومردان به چشم میخورد . اشاره به دو نکته ی از انها می تواند کمک خوبی برای ما باشند. مثلا -۱- در ارز یابی فکری کسانی که اعتقاد دارند که در جامعه بی طبقه ، ظلم ونابرابری دیگه وجود ندارد! به طرفداران خود دیکته می کنند که برای بهبود وضع زندگی خود وجامعه شون ، مبارزه وفعالیت مطالباتی نیاز نیست! در درازمدت همه چیز حل خواهد شد؟ ! در صورتی که تلاش برای هرنوع پیشرفتی، باید خواست ومطالبه درخور همان اید ه را طرح وحول آن فعالیت نمود.-۲- یا در سیاست سود پرستانه پسامدرنیسم که یک گرایش لیبرالی محسوب می شود اعلام میدارد که امروز دیگه عصر آنفرماتیک والکترونیک است، عصر اطلاعات وارتبادات است ودیگر نیاز به تولید نیست وازاین طریق عده ای از انسانهای خوش قلب را می فریبند ومورد اخاذی قرار می دهند ؟! از این طریق شرکتهای هرمی مانند گل کویستها را سازمان می دهند و دست به چپاول مردم محروم می زنند و ثروت اندوزی می کنند. بنا براین هدف ازآوردن چنین نمونه هایی تنها برای دقت وهوشیاری بیشتر در شناخت جایگاه انسانیمان است . مبارزه زنان برای رهایی از قید اسارت ، یک واقعیت طبقاتیست وباید از زاویه سیاسی به آن نگریست. خواست ومطالبات زنان قرار گرفتن درمقام وزیر وسفیر نیست ! تغیر جایگاه زن بر مرد از نطر اقتصادی ومدیریتی نیست !خواست زنان رهایی کامل از هرگونه ستم جنسی ، ملی، نژادی وطبقاتی وکسب موقعیت انسانی شان است. بهر حال : به موضوع برگردیم.
چند نمونه ای از مراکز تک جنسی ومردانه ، خشن و خطرناک باهزاران عارضه غیر انسانی ، تیتر وار برایتان بازگو می کنم تا بیشتر به واقعیتهای راز زندگی انسانی نزدیک شویم.
۱- بیشترین مراکز کار وتولید مردانه اند!؟
۲–مراکز نظامی وجبهه های جنگی تمامآ مردانه هستند ،سرباز خانه ها خالی از دختران سرباز می باشند!! (البته این مسئله خود جای بحث دارد.؟) مقرهای نیروهای چریکی ۹۹%ا قهرمانان مردند !
۳- جداسازی جنسی در مراکز تحصیلی اعم از مدارس ، دبیرستان ودانشگاهها، درزیر تحلیل حجاب قانون در موردشان وضع شده!!
۴- بازداشتگاها وبندهای زندانها
۵- اردو گاهای کار اجباری زیر مجموعه جرائم اجتماعی
۶- خوابگاهای دانشجویی و رهروهای تفریحی وتحقیقی وبعضی از مکانهای نمایشگاها وغیره
۷- مراکز شنا، کنار در یا و استخرها
۸- مشاغلی مانند حمل ونقل عمومی ( تاکسی ، اتوبوس واز دو جانب ( حامل ومحمول)؟
۹-انواع سالن های ورزشی، فوتبال وسایر ورزشهای جمعی والآ آخر… تماما مردانه بی ریخت وقواره ومرده وفضای بی علاقگی ودهها گونه از این قبیل جدا سازیها ، ساختن پرداختن ، شکل دادن به چنین دسته بندیهای جنسیتیی ، قدامی هستند برای باز تولید برتری بخشی بر بخش دیگر جامعه. منظور مردان بر زنان! اما درقالب تامیین به اصطلاح زندگی یا اداره امور خانواده واز این قبیل توجیهات منفعت طلبانه! از طرف دیگر رسمیت بخشیدن به نیروی کارازان دم دست سرمایه داران . نتیجه این مهندسی نظام اقتصادی ، زنان را به اشیاء چند کاره البته با تمام مصیبتهای ناشی ازمناسبات موجود تبدیل کرده است.وجود و سر برآوردن این همه جنایت ، تبعیض ونابرابری ناشی ازگندیدگی نظام سیاسی اقتصادی رایج دراین جوامع با نسبیتهای خاص خود شان در جهان است. در ورای این جامعه سرمایه داری و تقسیم بندیهای نابرابر وغیر انسانی ، منظور حضور گسترده وفعال وانسانی زنان، یعنی بدون در نظر گرفتن جنسینتش ، این ارزشهایی که در پایین به آن اشاره می کنم در درون زندگی واقعی انسان خوابیده است .
-الف: آرامش روانی وسلامت جسمی
– ب: شکوفایی خلاقیتها و مسلط شدن بشر برتمام غیر ممکنها وغلبه هرگونه رکود ورخوت سیاسی ، اجتماعی واقتصادی در جامعه
– پ: بالارفتن اصول واستانداردهای زندگی : اعم از تقسیم کار به شیوه ی علمی و – در عرصه های آموزش وپرورش ، بهداشت ودر مان و تغذیه وسلامت و…
— ت- پیشرفتهای تکنولوژیکی وهر آنچه مربوط ومرتبط به زندگی در شان انسان باشد،در آن جامعه توسعه وتکامل پیدا خواهند کرد!
بدست آوردن این دنیای واقعی ، تنها با برداشتن جور و بند واجبار وناخواسته های تحمیل شده برسرانسان امکان پذیرخواهد بود.ونیازی به پیدا کردن راه حل ها ی بروکراتیک وپیچیده نیست!! یکی از اقدامات جانبی آن این است که تمام انسانهای قابل بکار بالای هجده سال ، بدون در نظر گرفتن هیچ گونه هویتی واز جمله تبعیض جنسیتی، بتوان در جامعه شرایط کار مناسب برایشان فراهم گردد ویا اینکه از درآمد عمومی بطور ۱۰۰% تامین اجتماعی شوند . در جامعه ای که آحاد انسانهای آن در کار وتولید نقش داشته باشند، آن جامعه به معنی واقعیش انسانی ، متنوع وجذاب خواهد بود .و قطعآ هم از نظر ثروت افزایی و رفاه عمومی خوش بخت ترین جامعه ویا کشور وهر گونه نامی که بر آن که بگذارند خواهد بود! وهم باسر کار رفتن وایجاد اشتغال برای کلیه انسانهای قادر بکار، تاثیرش بر ساعت کار حد اقل به یک پنجم امروزیش خواهد رسید !؟ در مقابل : ثروت اجتماعی بصورت تساعد افزایش خواهد یافت. وآنگاه تعریف کار چنین خواهد یود ؟کار یک تفریح خلاقانه ، با علاقه و یک هنر تخصصی در بارور نمودن شعور وآزاد کردن توانائیهای بشر برای زندگی کردن ودر خدمت تعالی وتوسعه بخشیدن به دنیای بهتر خواهد بود.
اجازه بدهید اصل ماجرا راتعریف کنم.؟؟!! درسایت یا فضای کارگاه با یکی از دوستان بطرف سالن غذا خوری در حرکت بودیم ، از گرد وخاک داخل کارگاه شاکی بودیم . مسئله آب پاشی خیابانهای اصلی را من با عده ای از مسئولین در میان گذاشتم و در این باره سرگرم صحبت بودیم. ناگهان دوستم برگشت وگفت عزیز جان تو با آب پاشی میخواهید طراوت رابه محیط ببخشید !اما من با نگاههان یک غزال مهندس پژمرده گی جسم وجانم که ناشی از سختی محیط کار تاقت فرسا بود، فراموش کردم وازتنم دررفت .با احساس آرامشی گل سنگ دلم زنجاب شد .انگاه قوث وخزه ی قلبم که ناشی تراوت بخشید ن ندای آن نگاه بود جان گرفت ؟!! گسترده باد محیط های زنانه ومردانه درکاروزندگی بشر
حکمت دخالت زنان در تمام موارد کار و زندگی ضروری ودارای اهمیت است .البته این نوع از برابری، مانند ملکه شدن و رئیس جمهور شدن زنان ، و یا در صف اول اقامه ی نمازوحتی زنان را در قسمت جلوی مترو واتوبوس نشا ندن یک دمکراسی بورژوایی وپوچ وتوهین آمیزاست وربطی به آزادی وبرابری ندارد
زنده باد انسان بودن بدور از هرگونه مرزعقیده، جنسیت ، زبان و رنگ وملیت. فعلآ این جایگاه انسان است ، البته نه به زیبایی این تصاویر. همه ما این را لمس کرده ایم اون روی سکه را هم تصور کنید؟!
جامعه ای که اساس آن انسانیت باشد
من بر خلاف تمام تعبیرهای شبه لیبرالی، سوداگرانه وبند وبست های تجاری ، گستاخانه ویا از روی برنامه ، ابزاری کردن انسان، باروش عوام فریبانه و…، رایج در گرایشات چپ غیراجتماعی و از نوع حقوق بشری آن، اساس انسان بودن را پراتیک کمونیستی در چار چوب اخلاق وتواضع صمیما نه،اذعان به حقانیت، جای اعتماد بودن، تعلق خاطر به همگان، شفاف سازی وروان کردن مسیر زندگی انسانی می دانم.
با داشتن منش وروش صراحت کلام وصداقت در رفتار وکردار انسان، دیگرجایی برای هیچ گونه فضای ناخالصی دروجود خود انسان وهمچنین جامعه، مانند تمرکزاعمال عده ای خاص، بکاربردن شگرد وترفند، ترور، تحقیر ویا تزویر وکوچک نمودن جایگاه انسان نمی ماند. هرچه غیر ازاین باشد ورای انسانیت قضاوت میشود.
در یک کلام کمونیست داستان زندگی واقعی بشر باتمام خصوصیات انسانیش با پراتیک اجتماعی است. باید این جدال لذت بخش را اینقدرادامه داد تا به فرهنگ غالب جامعه تبدیل گردد.
بشر متمدن بیزار از خشونت ونابرابریست. همچنین مکتب تفرق وتنزل، انتقام وارعاب نیست.سلاح جنگش منطق ، اقناع ودوستی ، باور به امکان پذیری وارج نهادن است. من ازاین جنبش واز این نوع انسانم.
شخصآ تمام انسانها را با هر عقیده ودر هرسطحی از دانش وتوانایشان قلبآ دوست دارم .انسانها بدون استثنا پاک وارزشمندند.این شرایط اجتماعی، اقتصادی وسیاسی غالب بر جامعه است که بخاطر حفظ موقعیت حاکمانش ودرچارچوب یک مناسبات سود پرستانه ، انسانها را ناخواسته وبه ناچار در موقعیت غیر انسانی ودر مقابل هم قرار می دهد. بایداتحاد وهمبستگی طبقاتی درجهت بزیر کشیدن این جهان وارونه را جای گزین تمام مناسبات اقتصادی ،سیاسی، فرهنگی آن کرد . زنده باد جامعه ای که اساسش انسانیت باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *