کارگران در هفته ای که گذشت

 سیل ویرانگر، خواستهای مردم و اداره شورایی

حدود یکماه است که سیل ویرانگر از خراسان تا خوزستان و از آذربایجان تا سیستان و بلوچستان را به کام خود کشیده است. در جریان آن مردم بسیاری از هست و نیست زندگیشان ساقط شده اند. روستاهای بسیاری زیر آب فرو رفته و خیلی جاها راههای ارتباطی مسدود شده است. در این هفته سیل بیشتر از هر جا مردم خوزستان را به چالش کشید. امدادگران مردمی در کنار مردم سیل زده یک کارشان جنگیدن با هیولای سیل و سد کردن آن است. در جاهایی حکومت با فرمان تخلیه روستا و یا شهر برای حفاظت از مراکز اقتصادی اش خود آب را بسوی اماکن مسکونی مردم باز کرده و سیل بندهای مردم را تخریب میکند. از همین رو درگیری با نیروهای سرکوبگر حکومتی برای ساختن سیل بند ها بخش دیگری از جدال مردم شده است. در این میان خانه های بسیاری با لجنی که سیل با خود آورده است، پر شده و بخاطر آمیخته شدن فاضلابها با سیل و دامهای تلف شده ای که آب با خود همراه آورده است، شیوع بسیاری از بیماری های عفونی مردم را تهدید میکند. در برابر این فاجعه انسانی هولناک جامعه از خشم و نفرت علیه حکومت اسلامی سرمایه داران به غلیان آمده  است. مردم حکومت را عامل و مسبب مستقیم تبدیل شدن سیل به چنین فاجعه عظیم انسانی میدانند و در برابر بی کفایتیهایش خودشان وارد عمل مستقیم شده و ستادهای همیاری شان را در سطحی سراسری شکل داده اند و گفتمان بر سر اداره شورایی داغ است.  وارد عمل  شدن وسیع و مستقیم مردم و فضای پر از خشم و اعتراض جامعه حکومت را به شدت به وحشت انداخته است. از جمله وزیر کشور هراسان از اینکه استاندار گمیشان را مردم در یک روز سه بار کتک زده اند سخن گفته و سرشان را می دزدیدند که مبادار به باد رود. نماینده مجلسشان نیز هوشدارش اینست که سیل همه شان را با خود خواهد برد. در تقابل با چنین فضایی از خشم و اعتراض حکومت با امنیتی کردن مناطق سیل زده، و دستگیری امدادگران مردمی میکوشد، کنترل اوضاع را بدست گیرد. در همین فضاست که سر و کله نیروهای ارتجاعی حشدالشعبی و غیره نیز پیدا شده است. اما از ترسشان این نیروهای ارتجاعی مسلح سرکوبگر را تحت عنوان نیروی امداد وارد منطقه کرده اند. ولی می بینیم که مردم خشمگین و معترض وحشتی ندارند. از جمله در یکجا وقتی یکی از همین نیروهای حشد الشعبی مزاحم زن و مرد جوانی شده و به حجاب آن زن گیر میدهد، آنچنان مقابلش می ایستند و درگیر میشوند که ناچار میشود بساطش را جمع کند و برود.

خلاصه کلام اینکه ستادهای همیاری امروز برای مردم تمرینی برای اداره شورایی جامعه است. اما یک گام مهم در این همیاری ها طبعا ایستادن در کنار مردم سیل زده و قرار دادن مطالباتی فوری در مقابل حکومت و وادار کردن آنان به پاسخگویی فوری به آنها است. حکومت موظف است مردم سیل زده را فورا اسکان دهد. باید شهرها و روستاهای سیلزده سریعا پاکساری و با تمهیدات فوری بهداشتی از شیوع بیماریها جلوگیری شود. باید جاده های ارتباطی برای گذران امور مردم  بازسازی شوند.  باید به همه کسانیکه کار و معاششان را از دست داده اند بیمه بیکاری مکفی داده شود و درمان و نیازهای بهداشتی مردم رایگان شود. باید در مناطق سیل زده بیمارستان و مراکز درمانی مجهز ایجاد شود. باید برای کودکان مدارس امن و مناسب برپا شود و به وضعیت نابسامان و مشکلات جسمی و روانی آنها فورا رسیدگی شود و باید  به تک تک سیل زدگان خسارت وارده شده به  خانه ها، اموال و وسایل زندگی و دامها و هست و نیستشان جبران شود. مردم خودشان باید از طریق ستادهایشان بر توزیع کمک های جمع آوری شده در مناطق سیل زده نظارت داشته باشند و باید به امنیتی کردن مناطق سیل زده خاتمه داده شده و بساط نیروهای سرکوبگر حکومت و جک و جانورهایی چون حزب الله و حشد و الشعبی از این مناطق جمع شود. مردم سیلزده و تمامی مردم باید با این خواستها صف اعتراض خود را متحد کنند و با تجمع در مقابل مراجع قدرت حکومت اسلامی آنها را طلب کنند. مردم باید وسیعتر و قدرتمند تر به جلو بیایند و با شوراهایشان خود  امورشان را به جلو ببرند و پیگیر مطالباتشان شوند.  پایه های این شوراها گذاشته شده است. پایه های اولیه آن ستادهای اعتراضی مردم سیل زده همراه با ستادهای همیاری مردمی است که سراسری شکل گرفته است. مردم باید با خواستهایی که برشمردم صف اعتراضشان را متحد کنند و با تجمع در مقابل مراجع اداری حکومت اسلامی آنها را طلب کنند. جرقه این اعتراضات زده شده است. اعتراضات مردم در این هفته در اهواز و روستاهای اطرافش نشانگر بارز این فضاست. باید وسیعا از این اعتراضات حمایت و پشتیبانی کرد. باید همه جا را به صحنه اعتراض خود تبدیل کرد. جمهوری اسلامی عامل چنین ابعادی از  ویرانگری و تلفات ناشی از سیل و مصائب حاکم بر گرده کل جامعه است.  جمهوری اسلامی با کل بساط چپاول و دزدی و سرکوب و جنایتش باید گورش را گم کند و برود.

اقتصاد ویران و موج گسترده بیکارسازیها

شیرازه اقتصادی جمهوری اسلامی از هم گسسته است. بر اساس گزارش مرکز آمار جمهوری اسلامی که روز یکشنبه ۲۵ فروردین منتشر شده است، در ۹ ماهه پارسال، خصوصا فصل پاییز، به غیر از افت تولید و صادرات نفت ایران، برخی از بخش‌های صنعتی دیگر کشور نیز با کاهش چشمگیر تولید مواجه شده‌اند. این گزارش همچنین از رشد اقتصادی منفی ۳.۸ درصدی کشور طی ۹ ماهه سال ۹۷ خبر داده است. در این میان گزارشات مختلف از تحرک پیدا کردن بیشتر اقتصاد مافیایی و رو شدن ارقام جدیدی از دزدی ها و اختلاس ها و حقوقهای نجومی حکایت میکنند.

خلاصه کلام اینکه ابعاد وسیع تحریمهای اقتصادی آمریکا، تشدید بساط چپاولگری های حکومتیان اوضاع بشدت بحرانی اقتصاد جمهوری اسلامی را به چنان بن بستی کشانده است که  تاثیرات آشکارا مخربش را بر تمام وجود زندگی مردم میتوان دید. از نوامبر گذشته تا کنون قیمت اجناس سرسام بالا رفته و گرانی و بعضا نایابی بسیاری از اجناس مورد نیاز مردم بیداد میکند. فقر و فلاکت زندگی و معیشت مردم را به مرز تباهی کشانده است و بیکاری میلیونی مردم در کنار موج وسیع بیکارسازیها ابعاد فاجعه باری بخود گرفته است.

در چنین اوضاعی  هر روز خبر تعطیلی یک مرکز کارگری جدید رسانه ای شده و کارگران در آنها در معرض اخراج و بیکار سازیها قرار میگرند. از جمله  بنا بر خبر های منتشر شده در همین هفته  بخاطر تصمیم گیری سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری مبنی بر عدم تمدید قرارداد خود با شرکت‌های بهره بردار ۴۰۰۰ نفر در استان مازندران از کار بیکار میشوند. در همین راستا ۶٠٠ کارگر چوب نکا قراردادشان در پایان ماه جاری پایان می یابد و در اعتراض به این موضوع این کارگران در ٢۶ فروردین دست به تجمع اعتراضی زدند. همچنین کارخانه هپکو در اراک نیز برای سومین بار به حراج گذاشته شده و برای چندمین بار به بخش خصوصی واگذار می‌شود. و این کار علیرغم اعتراضات گسترده این کارگران علیه این بساط چپاولگری صورت میگیرد. در نتیجه این تصمیم بیش از هزار کارگر هپکو کار خود را از دست میدهند. در برابر این بساط چپاول و دزدسالای و علیه اخراجها اعتراضات گسترده است و بطور مشخص یک موضوع مهم اعتراضات کارگری در این یک ساله اعتراض علیه بیکارسازیها و به سرقت رفتن دستمزدها و کل بساط دزدی ها و چپاولها بوده است. نمونه های بارزی از آن اعتراضات قدرتمند کارگران نیشکر هفت تپه، گروه ملی و هپکو است. در بسیاری از این مبارزات کارگران علیه اخراجها، علیه اختلاسها و برای نقد کردن طلبهایشان به خیابان آمده اند، اما اعتراضشان به کل بساط  سرمایه داری دزدسالار حاکم بوده است.

روشن است که در کشاکش ایران و آمریکا هر کدام منافع جنایتکارانه خود را دنبال میکنند و جمهوری اسلامی در طول ۴٠ سال حاکمیتش چیزی جز فقر و تباهی برا ی مردم نداشته و مردم این حکومت و کل سیستم سرمایه داری مافیایی حاکم را مسبب وضعیت جهنمی خود میدانند. از جمله این را کارگران بارها با شعارهایی چون دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست بیان کرده اند  و یک جنبش قدرتمند برای سرنگونی این حکومت در سطح جامعه در حرکت است. ضمن اینکه همین امروز کارگران در مبارزاتشان با خواستهای فوری ای همچون توقف فوری بیکارسازیها، کوتاه شدن دست چپاولگران مافیایی از سر کارخانجات و محیط های کار و پایان دادن به این بساط دزدسالاری، پرداخت فوری دستمزدهای به سرقت رفته، افزایش حقوق ها به بالای خط فقر ٧ میلیونی، درمان رایگان برای همه، تحصیل رایگان برای همه کودکان و پایان دادن به سرکوبگری های رژیم و کل بساط شکنجه و زندانش حکومت اسلامی را در حلقه محاصره  هر روزه خود قرار داده اند. بر محور چنین خواستهایی کارگران و مردم معترض با تجمعات اعتراضی و تبدیل آن به مارش در وسط خیابانها و با اعتصابات سراسری و با گفتمان اداره شورایی هر روز جلوتر آمده اند. نکته اینجاست که امروز که جامعه چنین در خشم و اعتراض میجوشد، حلقه اعتراضات علیه رژیم اسلامی را باید تنگتر کرد. از جمله امروز که بیکاری و بیکارسازیها چنین گسترده و فاجعه بار است، بیمه بیکاری مکفی و ممنوعیت اخراجها و متوقف ساختن آنها، میتواند و باید خواست فوری در دفاع از زندگی و معیشتمان باشد.

بیمه بیکاری برای سیل زدگان و همه کارگران بیکار

در شرایطی که بیکاری بیداد میکند، در شرایطی که هر روز تعداد بیشتری از مراکز کارگران به تعطیلی کشیده شده و موج گسترده ای از بیکارسازیها به راه افتاده است، زیر آب رفتن زمین های زراعی مردم و نابودی دامهایشان و نیز به تعطیلی کشیده شدن بسیاری از مراکز تولیدی و مراکز کاری  بخاطر سیل هولناکی که به راه افتاده است، بیکاری را به بلایی خانمانسوز در سطح جامعه تبدیل کرده است. از جمله خبرهای تا کنونی از بیکاری دستکم ۵ هزار کارگر در استان گلستان و تخریب ٢٠٠ واحد تولیدی و ۶٠ واحد مرغداری در شهرک صنعتی آق قلا، بیکاری٣٠٠کارگر مزارع پرورش ماهی دراستان کهگیلویه و بویراحمد، بیکاری ۱۳۰۰ کارگر ساختمانی و ۴ هزار کارگر سایر صنوف در معمولان و پلدختر، خسارت دیدن  حدود ۱۳۰ کارگاه صنایع دستی و از بین رفتن حدود ١٢٠٠ راس دام و ۱۴ مزرعه پرورش ماهی و حدود ۲۰۰ راس دام سنگین در استان لرستان و نابودی کامل بسیاری از  واحدهای دامپروری و کشاورزی در مناطق سیل زده به عنوان عوامل تشدید بیکاری خبر میدهند. همچنین  کریم باوری مدیرکل حمایت از “پایداری مشاغل وزارت کار” در گفتگو با خبرگزاری دولتی مهر اعلام داشت که  براساس اطلاعات اولیه دولتی حدود۱۰هزار شغل تحت تأثیر سیل قرارگرفته و از بین رفته اند. زیر فشار فضای اعتراضی جامعه با اشاره به آغاز پرداخت بیمه بیکاری به کارکنان “مشمول قانون کار” درمناطق سیل زده از حمایت و اعطاء تسهیلات به بنگاه‌های اقتصادی حادثه دیده خبر میدهد. این در حالیست که بخش عظیم کارگران در ایران بخاطر قراردادهای موقت کاری شامل قانون کار سرمایه دارانه و ضد کارگری جمهوی اسلامی نمیشوند. ضمن اینکه آنچیزی هم که قرار است به آن بخشی از کارگران که “مشمول قانون کار” کذایی شان میشوند تحت عنوان بیمه بیکاری پرداخت شود، میزانش حتی از حداقل دستمزد کارگران که خود چند بار زیر خط فقر است کمتر است. زیرا بنا بر قانون کار جمهوری اسلامی میزان آن تنها  ۵۵ درصد میانگین حقوق دو ماهه آخر بیمه شده است و برای شمولیت همین مبلغ بسیار ناچیز نیز باید از هفت خوان رستم گذشت. اما مردم در جریان این سیل ویرانگر کار و هست و نیستشان را از دست داده اند و  خشمگین و معترض حق و حقوقشان را طلب میکند. روشن است که کارگران و مردم معترض در مقابل این زورگویی ها خواهند ایستاد. بیمه بیکاری مکفی حق همه کارگران و از جمله کارگرانی است که در جریان سیل کار خود را از دست داده اند. خواست افزایش دستمزدها به بالای خط فقر ٧ میلیونی خواست فوری کارگران، معلمان، بازنشستگان و بخش عظیم حقوق بگیران جامعه است. سطح بیمه بیکاری نیز نباید از این میزان کمتر باشد. باید فورا به کارگران سیل زده ای که کار و امکان امرار معاش  خود را از دست داده اند بیمه بیکاری مکفی پرداخت شود. و نه تنها این بلکه درمان رایگان،  تحصیل رایگان برای کودکان و تامین مسکن مناسب از جمله دیگر خواستهای کارگران و مردم مناطق سیل زده است.

مسعود رضایی نماینده مجلس اسلامی : خطر بیکاری از خطر آمریکا و داعش بیشتر است

مسعود رضایی نماینده مجلس اسلامی در شیراز طی نطفی در جلساتشان میگوید:” چگونه از جوانان بدون اشتغال توقع رفتارهای معنوی داشته باشیم. به کرات به مسئولان هشدار داده شده است که خطر بیکاری از خطر آمریکا و داعش بیشتر است و اثری نداشته است.” مسعود رضایی در ادامه سخنانش ضمن اشاره به فسادهای مالی و اداری در دستگاههای دولتی  میگوید:” مسولان، بیایید با مردم رو راست باشیم. اگر جای اشتباه و خطایی مرتکب شده ایم،با شهامت به خطای خود اعتراف کنیم و از مردم عذرخواهی کنیم. این ملت از تبعیض و بی عدالتی بیش از کمبودها و تحریم ها عصبانی هستند و از دروغ گفتن بیشتر”. او ادامه داده و میگوید:”چگونه انتظار داریم معلمان آموزش و پرورش با دستمزد روزی ۵۰ و یا ۸۰ هزار تومان، فرزندان ما را آموزش دهند؟ مگر پایه هر توسعه ای آموزش و پرورش نیست؟ پس چرا به آن عمل نمی‌کنیم؟ چرا بازنشستگان کشوری و لشکری را درنمی یابیم؟ آیا می دانید بیشتر بازنشستگان در بنگاه های اقتصادی کار خدماتی انجام می دهند و با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند؟ آیا می دانید زندگی کارگری چقدر سخت است؟ باکمترین امکانات سال را سر می کنند.”.

خشم و اعتراضات مردم بحدی رسیده است که دست اندرکاران حکومت چپاولگر اسلامی دیگر نمیتوانند وحشت خود را از سرنگونی محتوم حکومتشان با سیل انقلاب مردم مخفی کنند. قبلا نیز نماینده گنبد با اعتراف به اینکه همه شان مقصرند به اینکه سیل همه آنها را با خود خواهد برد هشدار داده بود. این چنین است که جنایتکاران حکومتی به غلط کردن افتاده و از مردم طلب مغفرت میکند. چرا که صدای پای قدرتمند انقلاب را میشوند که با صلابت به جلو گام بر میدارد. زنده باد انقلاب مردم!

انترناسیونال ۸۱۲

شهلا داشنفر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *