جدید ترین

کارگران در سال ٩٧

انترناسیونال 808

سال ٩٧ سال درخشش جنبش کارگری در جلوی صحنه سیاسی جامعه با گفتمان های آزادیخواهانه و برابری طلبانه  بود. سال ٩٧ سال به چالش کشیدن سرمایه داری وحشی حاکم در کف خیابان از سوی کارگران، معلمان، بازنشستگان و بخش های وسیعی از مردم معترض بود. به این اعتبار سال ٩٧ نمادی از حضور برجسته چپ، کمونیست و گفتمان های حزب در راس جنبش کارگری و مبارزات جاری در سطح جامعه بود. سال ٩٧ در عین حال سال همبستگی ها و اتحاد مبارزاتی بخش های مختلف طبقه کارگر و نود و نه درصدی های جامعه علیه سرمایه داری حاکم و مصائب آن بود. بدین ترتیب سال ٩٧ نقطه عطفی در جنبش کارگری و جنبش انقلابی مردم برای خلاص شدن از شر جهنم جمهوری اسلامی و یک سال تاریخی بود. اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه، گروه ملی فولاد اهواز، اعتصابات سراسری کارگران شهرداری ها، آتش نشانی، راه آهن و اعتصابات قدرتمندی از نوع اعتصابات سراسری معلمان در بیش از ١١٠ شهر و رانندگان کامیون در بیش از ٣٢٠ شهر، اعتراضات قدرتمند کارگری در مراکزی چون هپکو و آذرآب، تجمعات هر ماه و بعضا در چند روز متوالی در طول یکماه  از سوی بازنشستگان، اعتراضات کارگران صنایع فولاد و نمونه های بسیاری دیگر از همین دست سرتیترهایی از اتفاقات شورانگیز جنبش کارگری در سال ٩٧ است.

با قدرت این اعتراضات است که درب زندانهای حکومت ترک برداشته و میرویم تا آنها را تماما بگشاییم. و همه این پیشرویها، نوید چشم انداز امید بخشی در مقابل کارگران و کل جامعه است. با این قدرت است که میرویم تا کل بساط منفور جمهوری اسلامی را جارو کنیم و به حکومت سرکوب و شکنجه پایان دهیم.  سال ٩٨ را به همگان شادباش میگویم.

 

زنده باد کارگران نیشکر هفت تپه

سال ٩٧ سال نقش آفرینی کارگران نیشکر هفت تپه و در صف پیشاپیش آن رهبر محبوبی چون اسماعیل  بخشی بود. کارگران هفت تپه با اعتراض به دستمزدهای پرداخت نشده و اختلاسها و دزدهای پشت پرده که کار و شغل آنها را به خطر انداخته بود، به پاخاستند. اما این اعتراضات در کف خیابان به اعتراض علیه فقر و گرانی، تبعیض و نابرابری و کل بساط دزدسالار سرمایه داری حاکم تبدیل شد. از جمله اسماعیل بخشی رهبر محبوب کارگران در سخنرانی روز ٢٧ مرداد ماه خود در رابطه با وضع بحرانی کارخانه گفت:” شرایط امروز به دلیل عملکرد طبقه سرمایه دار بوده است. بنابراین دلیلی وجود ندارد تا طبقه کارگر را تحت فشار قرار دهند.”.  او همچنین  با گفتمان اینکه برای جلوگیری از اختلاس ها از بالا تا پایین راهکارش ایجاد شوراهای مستقل کارگری و مردمی است و با شعار نان، کار، آزادی، اداره شورایی نه فقط در برابر کارگران نیشکرهفت تپه بلکه در برابر کل جامعه راه نشان داد.

 

نقطه اوج مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه  آبانماه و آذرماه بود که به خیابان کشیده شد. در آبانماه این اعتراضات در روز چهاردهم شروع شد و اعتصاب تا یازدهم آذر ادامه یافت. اکنون نیز یک خواست فوری کارگران آزادی رهبرشان اسماعیل بخشی است. دراعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه خانواده ها به میدان آمدند و در طول اعتصاب در کنار رهبران کارگری قرار گرفتند و از ادامه اعتراضاتشان سخن گفتند. سپس بدنبال سخنرانی تاریخی اسماعیل بخشی در ٢٥ آبان و تاکیدش بر درد مشترک همه کارگران و حمایت همه مردم از مبارزاتشان، شهر شوش به حرکت در آمد.  یک تحول مهم در حرکت این روز و روز گذشته اش، حضور چشمگیر خانواده ها در پاسخ به فراخوان نمایندگان کارگران بود. کارگران گروه ملی فولاد اهواز در این روز با شعارهای “نیشکر هفت تپه، ما هستیم”، “فولاد، هفت تپه، اتحاد، اتحاد” پاسخ فراخوان کارگران هفت تپه به همبستگی را دادند. بدین گونه ٦ هزار کارگر هفت تپه و ٤ هزار کارگر گروه ملی با همبستگی شورانگیز خود یک گام تاریخی برداشتند و حضور صدها تن از اعضای خانواده های کارگری هفت تپه نیز به این جنبش فضای شورانگیزی داد  و بازتاب گسترده ای داشت. حرکت روز ٢٧ آبان کارگران نیشکر هفت تپه با سخنان اسماعیل بخشی از نمایندگان شورای کارگران آغاز شد. او در یکی دیگر از سخنرانی های تاریخی اش به موج گسترده همبستگی ها با مبارزات نیشکر هفت تپه اشاره کرد و گفت:” “ما زیباترین اعتصابی که تا اکنون امکان داشته، بدون خشونت و بدون آسیب زدن به چیزی انجام داده ایم. حتی اعتصاب ما آنقدر زیبا و باشکوه بوده که مردم شوش، بازاریان، دانشجویان، معلمین هم به ما پیوستند.” (کف زدن جمعیت). بدنبال این سخنان ادامه اعتصاب برای روز بعد را اعلام کرد. در این تجمعات شاهد لحظات شورانگیزی بودیم. معلم، استاد دانشگاه، دانشجو، کارگری از کارخانجات دیگر، همسر کارگران ، هر کدام با بدست گرفتن میکروفون اعلام حمایت کرده و از همبستگی مبارزاتشان با یکدیگر سخن میگفتند.

این چنین بود که مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و در راس آن اسماعیل بخشی به صدای اعتراض کل کارگران و کل جامعه تبدیل شد و پژواک اعتراضاتشان در دانشگاه و در میان بخش های مختلف جامعه طنین انداخت. و این چنین بود که شبکه ای از همبستگی مبارزاتی شکل گرفت و  با این اتفاقات جنبش آزادیخواهی قدرتمند تر از هر وقت قد علم کرد. این جنبش را با هیچ درجه از توحش و سرکوب نمیشود عقب زد.

 

در این مقطع یعنی بیست و هفتم آبانماه بود که جمهوری اسلامی که در برابر اتفاقات شورانگیزی که در نیشکر هفت تپه و در کنارش در گروه ملی فولاد اهواز و در سطح جامعه خود را مغبون میدید،  هراسان از طوفانی که بر پا شده و با شتاب به جلو میرفت، همانند همیشه به ابزار سرکوبش دست برد. از اینرو با یورشی شبانه اسماعیل بخشی و اعضای هیات نمایندگی شورای کارگران هفت تپه همراه با سپیده قلیان خبرنگاری که اخبار این اعتراضات را رسانه ای میکرد، بازداشت شدند. با این دستگیری ها موجی از اعتراض در هفت تپه و در دانشگاهها و در همه جا به پا شد. شعار ” اسماعیلو گرفتند ما همه بخشی هستیم” در دانشگاه و  در هفت تپه سر داده شد. سرانجام بدنبال اعتراضات گسترده همه بازداشت شدگان به جز اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و علی نجاتی آزاد شدند.  در چهارم دیماه فرزانه زیلایی، وکیل مدافع کارگران بازداشتی شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه از صدور قرار منع تعقیب برای۱۵ عضو مجمع نمایندگان کارگران نیشکر هفت تپه که در جریان اعتراضات این کارگران بازداشت شده بودند، خبر داد. از سوی دیگر حکومت اسلامی تقلا کرد که حتی بصورت نمایشی هم که شده شورای اسلامیش را در هفت تپه برپا کند. این خود به عرصه جدالی در این کارخانه تبدیل شد. در ادامه همه این اتفاقات  سرانجام اسماعیل بخشی در ٢١ آذر بعد از ٢٥ روز حبس و سپیده قلیان در ٢٧ آذر بعد از ٣٢ روز حبس آزاد شدند. پس از آن نیز علی نجاتی در هشتم دیماه تحت عنوان مرخصی استعلاجی از زندان مرخص شد.

 

اسماعیل بخشی بعد از گذشت یکماه از آزاد شدنش در ١٤ دیماه از شکنجه های درون زندان اعلام شکایت کرد و وزیر اطلاعات یکی از بالاترین مقامات دستگاه سرکوب حکومت را به مناظره فراخواند. شکایت او در واقع کیفرخواسیت علیه کل بساط شکنجه و زندان بود و این اقدام جسورانه وی خود به جنبشی با عنوان “من هم شکنجه شده ام” تبدیل شد و جنبش دادخواهی علیه ٤٠ سال شکنجه و زندان حکومت اسلامی را به جلو آورد. سپیده قلیان نیز که در جریان همین دستگیریها در زندان زیر شکنجه و اذیت و آزار قرار گرفته بود، به کیفرخواست اسماعیل بخشی پیوست و از شکنجه های خود در زندان گفت. این اتفاقات بیش از بیش صدای اعتراض کارگران نیشکر هفته تپه، صدای اعتراض اسماعیل بخشی و صدای اعتراض مردم را علیه بساط سرکوب و شکنجه حکومت اسلامی جهانی کرد. بطوریکه بطور بیسابقه ای بزرگترین سازمانهای کارگری و انساندوست در سطح جهان به حمایت از آن برخاستند و انزجار خود را اعلام داشتند. این اتفاق ضربه ای دیگر بر بدنه حکومت و ماشین سرکوب و جنایتش بود. زیر فشار چنین جنبشی جمهوری اسلامی بر اسماعیل بخشی فشار آورد که شکایت خود را پس بگیرند. اما او و سپیده قلیان ایستادند و بر محاکمه علنی تاکید کردند و جامعه نیز به حمایتشان برخاست. انتهای این ماجرا پخش مفتضحانه “مستند طراحی سوخته “در بیست و نهم دیماه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی بود. پخش این فیلم تحت عناوینی چون بخشی وابسته به حزب کمونیست کارگری بوده، سپیده قلیان کمونیست است و اینها همه طرحهای آمریکا و ضد انقلاب است و غیره حاکی از پرونده سازی های جدید علیه بخشی و قلیان بود. و این چنین بود که هر دوی آنها در سی ام دیماه دوباره بازداشت شدند. اما جامعه با شعار بخشی را گرفتید، ما همه بخشی هستیم، ما همه سپیده قلیان هستیم جوابشان را دادند.

 

پخش برنامه “مستند طراحی سوخته” از سوی جمهوری اسلامی بر خشم و نفرت مردم بیشتر دامن زد و سپیده قلیان در آخرین کلیپ ویدوئویی که در مدیای اجتماعی قبل از دستگیری اش پخش کرده بود، مستند واقعی را در اختیار همگان گذاشت. در این کلیپ او جسورانه از شکنجه های وحشیانه رژیم اسلامی در زندان پرده برداشت. او از اینکه چگونه در زندان به عنوان یک زن  با تحقیر و توهین و اتهامات “اخلاقی” زیر فشار شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفته است، سخن گفت. سخنان او با موجی از حمایت روبرو شد. از سوی دیگر در واکنش به پخش “مستند” دست ساز شکنجه گران جمهوری اسلامی از صدا و سیما جمهوری اسلامی فرزانه زیلابی وکیل اسماعیل بخشی با اعلام اینکه حتی بر اساس قوانین خود حکومت انجام این کار غیر قانونی و جرم محسوب میشود، از خواست موکلش بخشی مبنی بر برگزاری یک دادگاه علنی و اجازه دفاع دادن به او در همان تریبونی که این مستند پخش شده است، خبر داد. در همین راستا ٢١ وکیل دادگستری این گفته فرزانه زیلابی را تایید کردند. خلاصه کلام اینکه جمهوری اسلامی با پخش “مستند طراحی سوخته” و هیاهو بر سر “اعتراف” بخشی و قلیان و نجاتی و غیره و وصل کردن آنها به توطئه آمریکا و دشمن، و راه انداختن همان تبلیغات نخ نمای همیشگی تلاش کرد مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و گروه ملی را تخطئه کند. اما جامعه جوابش را داد. یک نمونه زیبای آن تجمع اعتراضی بازنشستگان در دوم بهمن ماه در مقابل مجلس اسلامی با شعارهایی چون” توپ، تانک، مستند” ، “شکنجه، مستند، دیگر اثر ندارد”، “زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، “صدا و سیمای ما، ننگ ما ، ننگ ما” بود. در هشت مارس امسال در تهران نیز شاهد این بودیم که روز جهانی زن به سپیده قلیان تقدیم شد.

اکنون اسماعیل بخشی و سپیده قلیان همچنان در بازداشت بسر میبرند. در ادامه این سرکوبگریها جعفر عظیم زاده دبیر  اتحادیه آزاد کارگران ایران و از رهبران سرشناش کارگری و پروین محمدی نایب رئیس این اتحادیه در نهم بهمن ماه بازداشت شدند. پروین محمدی بعد از اعتراضات بسیار آزاد شد، اما جعفر عظیم زاده با ٦ سال حکم در زندان است و جنایتکاران حکومت اسلامی تحت عنوان غیبت از مرخصی با گستاخی تمام او را به ٣٠ ضربه شلاق محکوم کرده اند. بعلاوه در این مدت شماری از معلمان و کارگران معترض مورد سرکوب و تعرض قرار گرفته اند. اما کارگران و بخش های مختلف جامعه با مبارزات جانانه شان در برابری این سرکوبگری ها ایستاده اند و جنبش علیه شکنجه و زندان با قدرت ادامه دارد و اعتراض به مجازات های وحشیانه اسلامی و احکام شلاق حرکتی اعتراضی به راه افتاده است. اعتصاب سه روزه معلمان در روزهای ١٢، ١٣ و ١٤ اسفند، جواب درخوری به این سرکوبگری ها و برای آزاد کردن معلمان زندانی و تمامی زندانیان سیاسی است که صدو ده شهر را دربرگرفت.

 

فولاد اهواز یک سنگر مهم در کنار نیشکر هفت تپه

سال ٩٧ کارگران گروه ملی فولاد اهواز با اعتراضات قدرتمندشان و با مارش عظیم شان در خیابانهای شهر، اهواز را به تحرک در آوردند. گروه ملی فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه دو سنگر مهم جنبش کارگری با دستاوردهای ارزشمند هستند. این کارگران در مبارزاتشان در سال ٩٧ توانستند توازن قوای سیاسی جامعه را به نفع مبارزات همه مردم تغییر دهند و با جلو آوردن گفتمان های رادیکال و انسانی، کارگر و چپ را  در جلوی صحنه سیاسی جامعه قرار دادند. حضور فعال خانواده ها در این اعتراضات، جلو آمدن صفی از رهبران کارگری و سخنرانی های پرشور آنان در اجتماعات کارگران و با  حضور وسیع مردم، پیوستن وسیع زنان و مردان آزادیخواه و بخش های مختلف مردم از جمله کارگران، معلمان، بازنشستگان به این اعتراضات همه و همه ابعاد اجتماعی و به یاد ماندنی اعتراضات کارگران گروه ملی و نیشکر هفت تپه را بیان میکند.  این دستاوردها، این  پیشروی های ارزشمند را با هیچ درجه ای از سرکوب و دستگیری نمیتوان به عقب زد. مبارزات این کارگران تا همین جا شکست بزرگی برای حکومت اسلامی و یک پیشروی بزرگ برای کل جامعه است. از همین روست که مبارزات کارگران گروه ملی و فولاد اهواز در حلقه حمایت وسیع کارگران و بخش های مختلف مردم قرار گرفت و صدای اعتراض این کارگران را قدرتمند و رسا در دانشگاه ها و در میان بخش های مختلف جامعه انعکاس داد. این همبستگی ها بیش از هر چیز همسرنوشتی طبقاتی ٩٩ درصدی های جامعه را به نمایش گذاشت.

کارگران گروه ملی فولاد اهواز بعد از یکماه اعتراض در اسفند ٩٦، در هشتم خرداد دور دیگری از اعتراضات خود را آغاز کردند. در جریان این اعتراضات ٥٢ نفر بازداشت شدند. بدنبال این دستگیری ها مبارزات کارگران گروه ملی فولاد اهواز وارد مرحله دیگری گردید. ٤ هزار کارگر گروه ملی فولاد اهواز همراه با خانواده های کارگران بازداشتی در مقابل این سرکوبگری ها جانانه ایستادند. بدنبال این اعتراضات تمامی بازداشت شدگان آزاد شدند. اعتراض کارگران گروه ملی فولاد اهواز به دستمزدهای پرداخت نشده و خطر تعطیلی تولید کارخانه و بیکارسازی ها بود. اما در اینجا نیز این کل بساط فقر، تبعیض، نابرابری و دزدسالاری حاکم به چالش کشیده شد. از جمله میثم آل مهدی در بخشی از سخنرانی خود در تجمع اعتراضی روز ٢٩ مرداد ماه کارگران گروه ملی فولاد اهواز چنین گفت:”ما کارگریم. ما اهرم اقتصادی دست کسی نیستیم. یعنی هیچ سرمایه داری نمیتواند بیاید ما را اهرم قرار دهد برای اینکه اقتصادش بهتر شود. ما کارگریم. ما خود چرخه صنعتیم. ما قدرت خودمان را میدانیم. ما باید شورای مستقل کارگری خود را تشکیل بدهیم.”.  دور بعدی اعتراضات کارگران گروه ملی فولاد اهواز از نوزدهم آبانماه آغاز شد . تجمع اعتراضی هر روزه این کارگران و مارش آنها در خیابانهای شهر و شعارهای کوبنده شان، بار دیگر شهر اهواز را به تحرک در آورد.

 

بدنبال ٣٦ روز مبارزه جانانه کارگران گروه ملی فولاد اهواز حکومت اسلامی نگران از ابعاد اجتماعی مبارزات این کارگران در روزهای بیست و ششم و بیست و هفتم آذرماه دست به دستگیری های شبانه زد و در جریان آن ٤١ نفر از کارگران بازداشت شدند. این دستگیری ها به خشم کارگران دامن بیشتری زد و اعتراضات گسترده تری را در پی داشت. همبستگی های جهانی گسترش یافت و بدنبال کارزاری گسترده تمامی بازداشت شدگان آزاد شدند. در عین حال به کارگران توانستند به بخشی از خواستهایشان برسند.

کارگران گروه ملی فولاد اهواز طی پیامی به مناسبت فرارسیدن سال ٩٨ عزم جزم خود را برای پاسداری از دستاوردهایشان اعلام کرده اند. در این پیام کارگران گروه ملی فولاد اهواز بر دستاوردهای مشخصی که در نتیجه مبارزاتشان داشته اند تاکید کرده و بر حفظ این دستاوردها به عنوان سکوی پرشی برای حرکت به جلوی خود تاکید کردند. این موارد به قرار زیر است:

بیرون انداختن موسوی از کارخانه، برپایی مجمع عمومی و نهادینه کردن گفتمان شوراها، افشاء و بیرون کردن مدیران مافیایی، خارج کردن سهام اکسین از زیر چوب، پرداخت حقوقها به روز، جلوگیری کردن از دست اندازی به حق بیمه های اجتماعی کارگران، ورود مواد اولیه به کارخانه و جلوگیری از به تعطیلی کشیده شدن کارخانه. از جمله روشن نگاه داشتن چرخ سه کارخانه .

در عین حال کارگران فولاد اهواز در پیام نوروزی خود از نقاط درخشان اعتراضاتشان در سال ٩٧ سخن میگویند. از همبستگی های شورانگیز با مبارزاتشان و پیوند ناگسستنی اعتراضات بخش های مختلف طبقه کارگر و درد های مشترک همه مردم سخن میگویند. در این پیام کارگران فولاد اهواز از قدرت اعتصاب متحدانه شان و دستاوردهای مبارزاتی شان سخن میگویند. در این پیام این کارگران بر قدرت اتحادشان بعنوان پیام اصلی مبارزات خود در سال ٩٧ و اینکه هیچ سطحی از تهدید، ارعاب، زندان و اخراج، نفاق و ناامیدی نمیتواند این اتحاد را بشکند سخن میگویند. در این پیام کارگران فولاد تعرض به اسماعیل بخشی، محمد حبیبی، جعفر عظیم زاده و دیگر فعالان کارگرای دربند را به عنوان تعرضی به خود محکوم کرده و بر همبستگی و حمایت از آنان تاکید میکنند. در این بیانیه کارگران گروه ملی فولاد اهواز بر دستاوردهای مشخصی که در نتیجه مبارزاتشان داشته اند تاکید کرده و بر حفظ این دستاوردها به عنوان سکوی پرشی برای حرکت به جلوی خود تاکید کردند. این موارد به قرار زیر است.

 

مبارزات بازنشستگان جبهه شورانگیزی از جنبش آزادیخواهی

سال گذشته سال تجمعات هر ماهه و بعضا چند روز متوالی در هر ماه بود. در این اعتراضات بازنشستگان در در مقاطع مختلف بعنوان مدافع سنگرهای پیشروی جنبش کارگری و جنبش های اعتراضی در سطح جامعه نقش مهمی ایفا کردند. افزایش حقوقها به بالای خط فقر، درمان رایگان برای همه، تحصیل رایگان برای همه کودکان و پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات و آزادی معلمان زندانی، کارگران زندانی و تمامی زندانیان سیاسی از جمله خواستهای آنها بوده است که همواره در تجمعاتشان فریاد زده اند. بازنشستگان همچنین با شعارهایی چون حکومت “سرمایه داری مفتخور نمیخواهیم”، “حکومت فقر و چپاول و شکنجه نمیخواهیم”، “دولت سرمایه دار حرف حالیش نمیشه”، “حکومت سرمایه دار مفتخور نمیخوایم”، “حقوقهای نجومی فلاکت عمومی”،” اگر که ما نبودیم، تو اون بالا نبودی، ” حکومت شلاق و شکنجه نمیخوایم”، بطورواقعی کل بساط سرمایه داری وحشی حاکم را به چالش کشیده اند. در عین حال وقتی حکومت اسلامی به سرکوبگریهایش شدت داد. “مستند طراحی سوخته” اش را به تلویزیون آورد، بازنشستگان با شعارهای مستند، شکنجه، دیگر اثر ندارد، توپ، تانک ، فشفشه دیگر اثر ندارد پاسخ محکمی به گستاخی رژیم دادند و خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند. با چنین مبارزات درخشانی بازنشستگان نقش مهمی در شفافیت دادن به خواستهای کل جامعه داشته و بطور واقعی سوسیالیسم و انسانیت را فریاد زدند.

نگاهی به همه اعتراضاتی که بر شمردم نشان میدهد که چگونه کارگر، معلم، بازنشسته، دانشجو، و بخش های مختلف جامعه همچون ارکستر واحدی عمل میکنند و هماهنگ و زیبا سرود آزادی و برابری سر میدهند.  واقعیت مهمتر اینکه همه این اتفاقات را باید در روند رو به جلوی جنبش انقلابی مردم بعد از خیزش دی ماه ٩٦ دید.

در آن مقطع ما از عروج چپ و رادیکالیسم در راس جنبش های اعتراضی در سطح جامعه سخن گفتیم و امروز در سیر رو به جلوی آن جنبش انقلابی مردم هر روز با شعارها و خواستهای چپ تر و رادیکال تری به جلو گام برداشته و دارد در کف خیابان سوسیالیسم را فریاد میزند. زنده باد انقلابی انسانی برای جامعه ای انسانی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *