mina

قصاص و قرآنتان٬ هر دو را بايد به زباله دان انداخت! در پاسخ به صادق لاريجانی

mina

مینا احدی:
جمهوری اسلامی ایران از روز اول در یک دست قران و در دست دیگرش طناب دار داشت٬ و با سازمان دادن جنایت مقدس٬ زبانها را ساکت کرد و به جنایت و خونریختن تقدس بخشید.
از روزی که حسن روحانی لبخند بر لب٬ بر مسند ریاست جمهوری این حکومت تکیه زده٬ روزی نیست که لاریجانی٬ سند قتل چند نفر را امضا نکند. اعدامها بیشتر از دوره احمدی نژاد است. دلیل آنهم اینست که نظامشان در حال تغییر سیاست و کوتاه آمدن از شعارهایی است که با اتکا به آن قبلا اعدام میکردند و میکشتند. لاریجانی رئیس قوه قضاییه حکومت فاشیست اسلامی به محکوم شدن حکومت اسلامی در شورای حقوق بشر سازمان ملل٬ اعتراض دارد. او در روز چهارشنبه ۱۲ آذر ماه ٬ انتقادات نهادهای بین المللی علیه اعدام جوانان در ایران را قبول ندارد و این حرفها را همان حرفهای “ضد انقلاب” میداند و میگوید: “در بندهای این قطعنامه قصاص را مردود دانسته اند این در حالی است که قصاص در قرآن است و انتظار نابجایی است که ما از اجرای مضمونی قرآنی به دلیل تصویب یک قطعنامه دست بکشیم. وقتی قوه قضاییه را برای اجرای حکم قصاص محکوم میکنند در واقع میخواهند اعتقاد ما به اصل اسلام را محکوم کنند.”
این یک جاخالی دادن از سوی رئیس قوه قضاییه حکومت اسلامی است. نمیتواند بگوید زندانی جوان را در همین هفته در حالی که سکته کرده بود٬ دست و پا بسته بردیم و اعدام کردیم و کار خوبی کردیم٬ نه نمیتواند و جرات ندارد رسما از جنایاتشان دفاع کند٬ مجبور است به سنگر اسلام و قران پناه برده و با چسبیدن به الهی بودن این جنایات تعدادی را ساکت و اعتراضات را کم کند.
پاسخ من به لاریجانی که دستهایش خونین است و سبعیت و بیرحمی حتی در چهره کریه اش نیز حک شده است٬ اینست که حکومت فاشیست و بیرحمتان٬ در یک دست قران داشت و در دست دیگر کشت و سنگسار کرد و به آن جنایات همواره رنگ تقدس بخشید. این حکومت در مقابل خود طوفان درو کرد. آن جامعه نه فقط به حکومت اسلامی و آخوند و لاریجانی و روحانی و خامنه ای و سپاه پاسداران و رفسنجانی و همه جنایت کاران اسلامی نه گفت٬ بلکه به اسلام و قران و سنت و فرهنگ اسلامی نیز در عمل نه گفت. کافی است جناب لاریجانی گوشش را به زمین بچسباند و این هیاهوی عظیم را بشنود. بلی جناب لاریجانی٬ امروز در ایران٬ با این همه جنایت نه فقط گور خودتان و حکومت اسلامیتان را کندید٬ بلکه با چسبیدن به اسلام و قرآن وخدا برای ساکت کردن مردم و تقدس بخشیدن به رذالت حکومتتان٬ گور اسلام را نیز در آن جامعه کنده اید.
قصاص و قرآنتان هر دو را مردم دارند به زباله دان می اندازند. اگر حکومت شما بعد از این همه جنایت و به خاک سیاه نشاندن میلیونها نفر٬ یک تاثیر مثبت داشته باشد همین است که ماهیت اسلام و مذهب و قرآن و خدا را برای میلیونها نفر روشن کرد. این بساط جهل و خرافه و جنایت و ترور و سنگسار٬ از همان روز ازل برای تحمیق مردم و چاپیدن آنها بوده و اکنون بیش از همیشه روشن میشود که قرآن و خدا برای اینست که جیب خامنه ای از میلیاردها دلار پول پر شود و شما هم در معیت برادران دزدتان زمین و ثروت و پول بالا بکشید و خون بریزید و دعا بخوانید تا مردم ساکت شوند و به چشمشان خاک پاشیده شود و تردید کنند که با مشتی جلاد و جنایتکار حرفه ای طرف هستند که میکشند و می دزدند.
روحانی آمد و با شامورتی بازی آخوندی میخواهد نظام را کمک کند تا چند صباحی همه باهم عمر کنید چرا که همه باهم از عواقب حکومتتان میترسید و همه میدانید که دیر یا زود آن جامعه بلند خواهد شد و همه شما دست اندرکاران و همه شما سازندگان این دستگاه جهنمی را از اصلاح طلب تا محافظه کار از آخوندو معمم تا مکلا و کت و شلواری اتان همه را دادگاهی خواهد کرد و پاسخ این همه رذالت را روزی همه شما دریافت خواهید کرد. برای اینکه آن روز را عقب بیاندازید بیشتر میکشید. خیز برداشتن جنبش انقلابی در ایران علیه خامنه ای و حکومت اسلامی وتعیین تکلیف با “سر مار اسلام سیاسی” در ایران، واقعه ای است که دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد اینرا به شما قول میدهم. واقعه ای که میتواند تاریخ بشری را یک گام مهم به جلو ببرد.
خامنه ای و سران رژیم٬ برای اینکه کلاهشان را باد نبرد٬ فعلا در مقابل امریکا و دولتهای غربی٬ زانو زده و از شعار مرگ بر امریکا کوتاه آمده و برنامه تولید سلاح اتمی را فعلا مسکوت گذاشته و اجازه میدهند که کنترلشان کنند. این کوتاه آمدن و قبول شکست در یکی از مهمترین شعارهای استراتژیک جنبش اسلامی٬ یعنی ضدیت با شیطان بزرگ و امریکا٬ میتوانست و میتواند در داخل با تعرض مردم مواجه شود٬ چرا که ریختن ریش و پشم جنبش اسلامی به مردم و به جوانان منزجر از حکومت میتواند روحیه ای تعرضی داده و زمینه را برای یک اتفاق تاریخی بزرگ فراهم کند.
فراخوان من به جوانان در ایران٬ به خانواده هایی که اینها عزیزانشان را کشته و اجازه گریه کردن هم ندادند٬ به مادرانی که داغ دل جگر گوشه هایشان را بر دل دارند٬ به رهبران کارگری و دانشجویی و به همه مردم آزاده ایران اینست: راه دیگری نیست، باید بلند شد و تکلیف این حکومت و این چهره های کریه را هرچه زودتر یکسره کرد. این تنها راهی است که میتواند کمک کند٬ بختک جمهوری اسلامی را از سر آن جامعه برداشته و نفسی به راحتی بکشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *