علی ربیعی از صدور بخشنامه برای پرداخت “تمام دستمزدهای معوقه” خبر داده است. جالب است. ده بیست سال است که کارگران و معلمان و بازنشستگان و حقوق بگیران با دستمزد پرداخت نشده به مدت یک سال و دو سال و بیشتر دست و پنجه نرم میکنند و با جنگ و جدال و اعتصاب و راهپیمایی ذره ذره حقوقهایشان را نقد کرده اند، اما اکنون وزیر کار میگوید با یک بخشنامه این مساله قابل حل بوده است. داستان چیست؟
اعتراض علیه دستمزدهای به سرقت رفته و جنبش علیه زندگی زیر خط فقر و با خواست حداقل دستمزد ٥ میلیون تومان دو عرصه مهم اعتراضات کارگران، معلمان، بازنشستگان و بخش عظیمی از حقوق بگیران جامعه است. این اعتراضات بطور واقعی کل بساط تبعیض، نابرابری، و بساط دزدسالار سرمایه داری حاکم را نشانه گرفته و مستقیما رژیم را به چالش کشیده است. در نتیجه این اعتراضات کارخانجات مختلف در استانهای مختلف به کانون های داغ مبارزه تبدیل شده و فضای شهر ها را تحت تاثیر قرار داده است. یک نمونه برجسته آن اعتراضات کارگران گروه ملی در اسفند ماه ٩٦ و مارش عظیم آنها در وسط این شهر بود که شهر را به تحرک در آورد. نمونه دیگرش اعتراضات قدرتمند کارگران هپکو در اراک است که از جمله اتفاقات مهم در سال ٩٦ بود که در راهپیمایی با شکوه خود در وسط شهر سرود “زیر بار ستم نمیکنیم زندگی، جان فدا میکنیم در ره آزادگی” را سر دادند. همچنین از نوع سراسری اعتراض بر سر این موضوع اعتراضات معلمان، بازنشستگان و کارگران مراکزی چون راه آهن است که با فراخوانهای اعتراضی شان به میدان می آیند.
علاوه بر اعتراضات گسترده علیه تعویق پرداخت دستمزدها که گوشه ای از دزدیها و بچاپ بچاپ های سرمایه داران در پناه حکومت دزدسالار حاکم است، جنبش علیه زندگی زیر خط فقر با خواست مشخص حداقل دستمزد ٥ میلیون به جلو می آید. این جنبش با شعارهایش در تجمعات اعتراضی کارگران، معلمان و بازنشستگان در سال گذشته خیابانی شده و با بیانیه های تشکلهای مختلف کارگری و اعلام این خواست، تعین بیشتری پیدا کرد.
زیر فشار این اعتراضات است که شورایعالی کار تا ٢٢ فروردین نتوانسته بود تصمیم بر سر میزان حداقل دستمزدها برای سال ٩٧ را نهایی کند و آنرا بصورت بخشنامه ای اجرایی اعلام کند. و زیر همین فشارهاست که علی ربیعی در نوزده فروردین طی اظهاراتی که از سوی خبرگزاری مهر منتشر شده است، از صدور بخشنامه ای برای پرداخت دستمزدهای معوقه در تمامی مراکز کارگری خبر میدهد. نفس بیان این نکته از جانب او، نشانگر استیصال و عقب نشینی حکومتیان در قبال جنبش قدرتمند کارگری و اعتراضات مردم است.
علی ربیعی میگوید:” متاسفانه برخی از واحدها و کارخانجات به دلیل مشکلات اقتصادی مدتها حقوق و دستمزد کارگران خود را پرداخت نکردند که در همین راستا با صدور بخشنامهای دستور دادم تا این واحدها شناسایی و به من گزارش شوند”.او ادامه داده و میگوید:” پس از شناسایی و اعلام این بنگاهها، به صورت جداگانه با مدیران آنها مذاکره خواهم کرد تا شرایط را برای پرداخت حقوق و دستمزد عقب افتاده کارگران فراهم کنیم”.ربیعی در ادامه این سخنان از اینکه در چند مورد با تامین اعتبار از منابع بانکی، حقوقهای عقب افتاده برخی از کارگران از جمله کارگران فولاد در اواخر اسفندماه گذشته پرداخت شد، خبر داده و میگوید که در هماهنگی با وزیر صنعت، معدن و تجارت قرار است بزودی و در اردیبهشت ماه حقوق معوق چند ماهه کارگران این واحدها تسویه شود.
اولین سوال اینست که اگر با بخشنامه حقوقهای معوقه قابل پرداخت بوده است، چرا سالهای سال است که کارگران با مشقت برای نقد کردن حقوقهای معوقه شان جنگیده اند و رنج کشیده اند و جمهوری اسلامی هیچ اقدامی در این جهت نکرده است؟ نفس این سخنان کیفرخواستی علیه کل جمهوری اسلامی است.
مساله بسادگی اینست که بخش مهمی از حقوقهای پرداخت نشده مربوط به موسسات دولتی است. و جمهوری اسلامی و وزرایی نظیر همین ربیعی در دزدی از سفره فقیرانه کارگران سهیم بوده اند. امروز سنبه کارگران پرزور شده و لذا تلاش میکنند خاکی به سرشان کنند و بهر شکل شده حقوق پرداخت نشده کارگران را بپردازند و با با وعده و وعید برای خودشان زمان بخرند.
سخنان علی ربیعی بیش از هر چیز قدرت مبارزات کارگران و جایگاه جنبش اعتراضی کارگری در فضای سیاسی کل جامعه را به نمایش میگذارد. گفته های او در عین حال جایگاه مبارزات جانانه کارگران گروه ملی فولاد اهواز و صنایع فولاد را در مبارزات سراسری کارگری و کل جامعه به روشنی نشان میدهد.
بعلاوه، سخنان علی ربیعی نشانگر اینست که کارگران امروز برای پیشبرد خواستها و مطالباتشان در موقعیت قدرتمند تری برای گرفتن طلبهایشان قرار دارند. و نه تنها این، بلکه در موقعیت قویتری برای به میدان آمدن با خواستهایی سراسری چون خواست حداقل دستمزد ٥ میلیون، بهداشت و درمان رایگان، تحصیل رایگان در تمام سطوح تحصیلی و ایجاد تسهیلات لازم برای تامین مسکن قرار دارند.
واقعیت اینست که بدنبال پشت سر گذاشتن سالی پر از اعتراض و مبارزه، سالی که مردم با خیزش انقلابی خود به میدان آمدند و گفتمان سرنگونی به گفتمان جاری مردم تبدیل شد، وارد سال ٩٧ شده ایم. و امروز اگر چه مردم بصورت تظاهراتهای توده ای در خیابان ها نیستند، اما جامعه انفجاری است و عمق فروپاشی و وضعیت نزار حکومت را در اظهارات حکومیتان و استحاله چی های سابق حکومتی آشکارا میتوان دید. از جمله نهضت آزادی به فروپاشی جمهوری اسلامی هشدار میدهد، شیرین عبادی از اینکه اصلاحات بی فایده است و از خطاهای گذشته اش سخن میگویند، حجاریان از تئوریسین های دوم خردادی ها از بازگشت قدرتمند تر موج اعتراضات مردم صحبت میکند و هشدار میدهد و ٣٠٠ نفر از سران باندهای حزب الهی و احمدی نژادی از اینکه کشور در بحران است و راه خروجی برای آن نیست، حرف میزنند. نشانه دیگر نیز از همین بساط آشفته حکومت سقوط ریال و افزایش بیسابقه قیمت دلار و رسیدن آن به ٦٠٠٠ تومان است که به یک موضوع سیاسی مهم تبدیل شده و از هم گسیختگی کامل اقتصاد جمهوری اسلامی را به نمایش میگذارد.
این بحران سرنگونی حکومت است. در چنین وضعیتی است که اعتراضات قدرتمند کارگری به جلو گام بر میدارد و با شروع سال جدید دهها حرکت و اعتراض کارگری به راه افتاده و همه جا بحث بر سر تداوم این مبارزات و برگزاری تجمعات اعتراضی سراسری است. در چنین اوضاعی است که کارگران نفت برای دوم اردیبهشت فراخوان به اعتراضی سراسری میدهند و کارگران پالایشگاه ایلام با خواست بازگشت به کار همکاران اخراجی خود دست به اعتراض میزنند و کارگران هفت تپه با قدرت در برابر پیگردها و اخراجها ایستاده و حق و حقوقشان را طلب میکنند. در چنین اوضاع و احوالی است که کارگران به استقبال اول مه روز جهانی کارگر میروند. و در چنین شرایطی است که حکومتیان چنین به هراس افتاده اند. سخنان علی ربیعی نیز در متن این شرایط قرار میگیرد.
این سخنان هنوز وعده ای بیش نیست. باید با گسترش اعتراضاتمان مجبورشان کنیم که نه فقط حقوقهای معوقه را فورا پرداخت کنند، بلکه جنبش افزایش دستمزد به بالای خط فقر یعنی بالای ٥ میلیون تومان را به خیابان بیاوریم و کل حکومت و سرمایه داران را به لرزه مرگ بیندازیم.