۱- با تجمع جریانات متعدد قوم پرست به گرد شعار ارتجاعی فدرالیسم و حمایت بخشهایی از جریانات ملی- اسلامی و همچنین برخی از جریانات استراتژيست آمريكا از اين خواست٬ تبليغات و تحركات قوم پرستانه و ناسيوناليستي ابعاد گسترده تري يافته است. سازمان دادن حكومت فدرال قومي وشريك شدن ناسيوناليسم كرد در قدرت سياسي در عراق از يکسو، و بحران لاعلاج رژيم اسلامي و اميد به بازى گرفته شدن جريانات ناسيوناليست قومى بر اساس سناريوهاي نطم نويني از سوي ديگر عامل مهمي در تشديد اين تحركات در شرايط سياسي كنوني ايران است.
۲- در دوران نظم نوين جهاني٬ ناسيوناليسم و هويتهاي ناسيوناليستي و قومي و مذهبي بعنوان ماتريالي براي ايجاد شالوده ايدئولوژيك و كسب مشروعيت سياسي براي حكومتهاي دست ساز و مورد تاييد غرب٬ بكار گرفته ميشود. بورژوازي جهاني هر چه بيشتر از سكولاريسم و جدايي مذهب و مليت و قوميت از دولت دست شسته و ميكوشد فضا و فرجه اي براي جريانات مذهبي و قوم پرست ايجاد كند. در شرايط حاضر مطرح شدن شعار فدراليسم از جانب برخي از محافل استراتژيست آمريکا در عين اعمال فشار ديپلماتيک بر جمهوري اسلامي، تلاشي براي قراردادن يک آلترناتيو حکومتي نظم نويني در برابر جامعه است.
۳- با تشديد تبليغ پيرامون خواست فدراليسم٬ مناسبات ميان نيروهاي مختلف ناسيوناليسم بر هم خورده و تغييرات تازه اي در اردوگاه ناسيوناليسم در ايران صورت گرفته است. يك ركن اين تغييرات صف آرايي ناسيوناليستهاي قومي و ناسيوناليستهاي عظمت طلب در مقابل هم و دعوا بر سر “تماميت ارضي” است. جريانات ناسيوناليسم عظمت طلب بدون داشتن پاسخي به ستم ملي و مساله كرد٬ با تقديس “تماميت ارضي” و “تجزيه طلب” ناميدن جريانات قوم پرست٬ از هم اكنون نشان ميدهند كه از هيچ جنگ افروزي و سركوبي حتي درهمدستي با رژيم اسلامي٬ فروگذار نخواهند كرد. در طرف ديگر جريانات قوم پرست در مقابل سياستهاي استبدادي و عظمت طلبانه ناسيوناليسم ايراني براي مردمي كه خود را نماينده آنها قلمداد ميكنند پيشينه تاريخي و ملي ميسازند و به كينه و نفرت قومي ميان بخشهاي مختلف جامعه دامن ميزنند. تشديد و گسترش اين تخاصمات ميتواند منجر به يك كشمكش خونين در جامعه شود.
با توجه به نکات فوق حزب کمونيست کارگري ايران با تاکيد بر سياست اصولي خود در محکوميت شعار فدراليسم اعلام ميدارد:
۱- در شرايط جهاني امروز فدراليسم شعار و مطالبه اي عميقا ارتجاعي و ضد مردمي است. برخلاف ادعاهاي نيروهاي ناسيوناليست و استراتژيستهاي نظم نوين جهاني٬ فدراليسم نه تنها نسخه اي براي دموکراتيزه کردن ساختار حکومتي و راهي براي حل مساله ملي و رفع تبعيض و نابرابري و ستم بر مبناي انتساب مردم به مليتهاي مختلف نيست٬ بلکه سياستي ارتجاعي است که ميتواند عملا به يک کشمکش خونبار ميان بخشهاي مختلف مردم و منجر به پاکسازيهاي قومي و ملي در جامعه شود.
۲- فدراليسم و هويتهاي كاذب قومي و ملي جاي چنداني در ميان مردم ندارد. هيچ نشاني از وجود يك خصومت و كشمكش قومي و ملي در ميان مردم مشاهده نميشود. جامعه ايران ائتلاف شكننده و ناپايداري از “اقوام و ملل” نيست كه به محض شل شدن قدرت مركزي در تهران و روشن شدن سقوط محتوم رژيم اسلامي به جان يكديگرخواهند افتاد. اما عليرغم اين واقعيت وقايع دهه گذشته در سطح جهان نشان داده است كه حتي جريانات و حركتهاي ناسيوناليستي و قومي حاشيه اي تحت شرايط خاصي قادرند بزرگترين جدالها و كشمكشهاي خونين قومي را بر متن كوچكترين شكافهاي ملي و قومي در جامعه بپا كنند. ناسيوناليسم و قوم پرستي در جامعه ايران يك بيماري سياسي جدي نيست. اما اين بيماري نه ريشه كن شده و نه جامعه و مردم در برابر آن واكسينه شده اند. از اين رو حزب با تاكيد بر نقش مخرب ناسيوناليسم از هر شاخه و گرايشي اعلام ميكند كه بايد تفكر و سياست قومي و ملي را با جديت بيشتر و در تمامي سطوح افشاء و نقد كرد. همانطور كه مذهب امروز در اذهان مردم بي آبرو و منفور است٬ ملي گرايي و قومي گري نيز بايد بي آبرو و افشا شود. حزب سياست ارتجاعي و قوم پرستانه نيروهاي نظم نوين جهاني را به شدت محكوم ميكند.
۳- ستم ملي٬ تبعيض بر مبناي انتساب انسانها به مليت ها و قوميتهاي مختلف يكي از اشكال كريه و زشت نابرابري انسانها در جوامع سرمايه داري است. محو ستم ملي و تضمين برابري همه انسانها يك هدف اعلام شده حزب كمونيست كارگري است. يک پيش شرط تحقق اين هدف منزوي كردن و طرد جريانات ناسيوناليست قوم پرست و ناسيوناليست عظمت طلب ايراني و برسميت شناسي آزاديهاي سياسي و حقوقي و برابري تمامي مردم مستقل ازهويتهاي كاذب قومي و ملي و مذهبي است. حزب اجازه نخواهد داد جريانات قوم پرست و ناسيوناليست زمينه ساز خصومت و كشمكش خونين ميان مردم شوند.
۴- راه حل عمومي حزب كمونيست كارگري براي رفع ستم و تبعيض در سراسر ايران برقراري نظامي است كه در آن برابري حقوقي كليه اهالي و ساكنين كشور٬ مستقل از قوميت٬ جنسيت٬ نژاد٬ مذهب٬ و اعتقادات٬ بعنوان شهروندان آزاد و متساوي الحقوق تضمين شده باشد. در كردستان اما با توجه به سابقه طولاني ستم ملي بر مردم و سركوب خونين خواستها و اعتراضات حق طلبانه و جنبش هاي اعتراضي عليه ستم ملي در كردستان٬ چه در رژيمهاي سلطنت و اسلامي٬ حزب در ارتباط با مساله كرد يكبار ديگر بر اين موضع اصولي تاكيد ميكند که “اين تنها خود مردم كردستان هستند كه حق دارند و بايد در يك رفراندوم آزاد تصميم خود را در باره جدايي كردستان و يا باقي ماندن در چهارچوب كشور بعنوان شهروندان متساوي الحقوق كشور اعلام كنند.” از نظر ما موضوع رفراندوم عبارت است از “جدايي از ايران و تشكيل يك دولت مستقل٬ يا ماندن در چهارچوب ايران با تضمين برابري كامل در كليه حقوق و آزادي ها بعنوان شهروندان آزاد و متساوي الحقوق كشور” (قطعنامه دفتر سياسي در باره حل مساله كرد در كردستان ايران٬ آذر ۱۳۷۳). در شرايط حاضر توصيه حزب در اين رفراندوم ماندن در چهارچوب ايران بعنوان شهروندان آزاد و متساوي الحقوق كشور است. حزب سياست جريانات ناسيوناليست عظمت طلب ايراني كه بجاي پذيرش يك راه حل سياسي متمدنانه و مراجعه به آراء عمومي مردم در كردستان سياست سرکوب را توصيه ميکنند٬ قويا محكوم ميكند.
۵- سياست اعلام شده بورژوازي و كارنامه احزاب گوناگون آن نشان ميدهد كه امروز هيچكدام از اين جريانات نه تنها در صف مبارزه براي يك نظام سياسي سكولار و غير مذهبي و غير قومي قرار ندارند بلكه عملا در مقابل آن هستند. از اين رو در شرايط سياسي حاضر تنها نظام سياسي اداري سكولار مدرن و غير مذهبي و غير قومي كه در آن بطور عملي و واقعي برابري حقوقي كليه اهالي و شهروندان جامعه مستقل از قوميت٬ جنسيت٬ نژاد٬ مذهب و هويت ملي تضمين شده باشد٬ يك جمهوري سوسياليستي است. جمهوري سوسياليستي جامع ترين و كامل ترين نظام سياسي مدرن و سكولاري است كه ميتواند آزادي و برابري و رفاه مردم را تضمين كند.
حزب كمونيست كارگري براي ايجاد بيشترين آمادگي در صفوف طبقه كارگر و هشيار كردن كل جامعه و توده مردم بمنظور مقابله با مخاطرات و ظرفيتهاي مخرب جريانات ناسيوناليست و قومگرا٬ تلاش ميكند. اين سياست بخشي از تلاش ما براي متحد کردن صفوف هر چه وسيعتري از کارگران و توده مردم و سازماندهي و رهبري انقلاب اجتماعي عليه جمهوري اسلامي است. حزب با تمام قوا در برابر طرحهاي ارتجاعي فدراليستي و هر پروژه و سياستي كه در شرايط حاضر نفرت و خصومت ملي و قومي و تفرقه در صفوف مبارزه جاري مردم عليه رژيم اسلامي را دامن بزند و بتواند در نهايت به درهم شكستن شالوده زندگي مدني مردم و تخريب جامعه و مدنيت منجر شود٬ با تمام قوا ايستادگي كرده و طبقه كارگر و توده هاي مردم را براي مقابله با اين طرحها به ميدان خواهد كشيد. حزب تمامي كارگران و مردم آزاديخواه را به متشكل شدن تحت پرچم آزاديخواهانه و برابري طلبانه خود فرا ميخواند.
دفتر سياسي حزب كمونيست كارگري
۳۰ نوامبر ۲۰۰۵