جدید ترین

بیانیه دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری بمناسبت دومین سالگرد انقلاب زن زندگی آزادی

دو سال از فوران انقلاب زن زندگی آزادی گذشت. انقلابی که با فریاد زن زندگی آزادی و شعارهایی همچون “مرگ بر دیکتاتور” و “..میریم تا سرنگونی”، هدف مستقیم و فوری خود را سرنگونی حکومت اسلامی اعلام کرده و مردمی را نشان میدهد که نه فقط می خواهند به حاکمیت اسلامی سرمایه داران در ایران پایان دهند، بلکه در تلاشند با یک انقلاب همه جانبه و اجتماعی کل سنتها و سیاستها و پایه های حاکمیت جنایتکاران حاکم را در هم بپیچند و جامعه ای  مرفه و شاد و برابر را پایه ریزی کنند.  انقلابی که آوازه اش جهانی شد و همبستگی و حمایتهای وسیع بخشهای مختلف مردم جهان را به خود جلب کرد. گزارش کمیته حقیقت یاب سازمان ملل در مورد جنایات جمهوری اسلامی و تاکید بر اینکه این جنایات مصداق بارز جنایت علیه بشریت است، یک نمونه مشخص و مهم از تاثیر انقلاب زن زندگی آزادی در سطح بین المللی و انزوای جهانی جمهوری اسلامی است.

این انقلاب هنوز به اهداف خود نرسیده و حکومت اسلامی همچنان بر سر کار است و هر روز جنایات تازه ای را رقم میزند. اما نکته مهم و آشکاراینست که جامعه در برابر حکومت منفور اسلامی بسیار جلو آمده و خاکریزهای اساسی ای را فتح کرده است که برای پیشرویهای بعدی حیاتی است. فضای تعرضی جامعه در برابر حکومت، کنار زدن حجاب اسلامی توسط زنان و زیر پا گذاشتن وسیع آپارتاید جنسیتی توسط زنان و مردان، سرپیچی اجتماعی گسترده از قوانین و سنتهای اسلامی در مدرسه و دانشگاه و در کف خیابان و در کل جامعه، ابراز نفرت آشکار عمومی نسبت به حکومت، اعتراضات و اعتصابات مداوم بخشهای مختلف کارگران، پرستاران، معلمان و بازنشستگان  و مردم زحمتکش، اعتراضات و اعتصابات پیگیر زندانیان سیاسی و دیگر زندانیان، مخالفتها و اعتراضات علنی هنرمندان و سینماگران و  چهره های هنری و ورزشی، گفتمان بسیار فراگیر سرنگونی در جامعه و امید و عزم غیرقابل انکار مردم برای به زیر کشیدن حکومت، و بسیاری نمودهای سیاسی دیگر تاکید میکند که جمهوری اسلامی با مردمی مصمم و آگاه و متحد طرف است و در برابر آنها این حکومت نیرویی بسیار بیگانه و منزوی است که باید سرنگون شود و سرنگون خواهد شد. رشد وسیع همبستگی و اتحاد اجتماعی و گرایشات مدرن و انسانی و برابری طلبی در میان مردم و ضدیت  وسیع با نهادها و سنتهای مذهبی و تعصبات قومی و عقب مانده، گویای پیشروی و تقابل بارز مردم در برابر حکومت و کل سنتها و سیستم حاکم است. 

بازتاب این وضعیت را حتی در فراتر ر فتن مردم از تحریم مضحکه انتخابات ج ا و  عملا تبدیل آن به رفراندومی  برای سرنگونی حکومت میتوان‌دید. بهم ریختگی صفوف حاکمیت اسلامی و هشدارهای پی در پی در مورد خطر سر بلند کردن مجدد انقلاب زن زندگی آزادی، و رجز خوانیها و شدت دادن به خشونت ها و سنگربندی های حاکمین در برابر مردم نیز بیش از هر چیز وحشت و وضعیت نزار حکومت در برابر مردم سرنگونی طلب را به نمایش میگذارد.

گسترش دستگیریها، پلیسی تر کردن فضای شهرها، و افزایش اعدامها عمدتا در قبال مجرمین جرائم غیر سیاسی، و صادر کردن پی در پی احکام اعدام علیه معترضین اساسی ترین سیاست و پاسخ حکومت به فضای انقلاب در جامعه است.

اما هر ناظر بی طرفی اذعان می کند که این سیاستها و سرکوبها کمکی به حکومت برای کاهش چشم انداز و “خطر” انقلاب نکرده و برعکس به جنبش گسترده علیه اعدام، فضای خشم و نفرت از حکومت و ابراز انزجار علنی نسبت به نهادهای اسلامی و کل حاکمیت گسترش بیشتری داده است. تقابل هر روزه میان مردم و ماموران حکومت و حمایت از دستگیر شدگان در سطح شهرها و مناطق مختلف این فضا را بیش از هرچیز به نمایش میگذارد. خواست آزادی زندانیان سیاسی و ابراز انزجار نسبت به اعدامها و دفاع از آزادی های سیاسی در میان مردم وسیعا موج می زند. جنبش دادخواهی و جنبش علیه اعدام بیش از هر زمان در جامعه جا باز کرده و فضای دادخواهی در برابر جنایات حکومت اکنون از هر زمان گسترده تر است. خانواده های جانباختگان مورد وسیعترین حمایتهای مردمی هستند.

شفافیت خواستها و حساسیت و آگاهی عمیق و گسترده اجتماعی بخشهای مختلف مردم در مورد آینده و چشم انداز تحولات یک خصوصیت بارز جامعه کنونی ایران است. مخالفت با اقلیت فاسد و استثمارگر و صاحب امتیاز و گفتمان اداره شورایی و حکومت شورایی و جمعی در میان کارگران و مردم بسیار وسیع است. امروز و بویژه بدنبال انقلاب زن زندگی آزادی همه بخشهای مختلف مردم حتی کودکان دبستانی “سیاسی” شده اند و به راه حلهای سیاسی می اندیشند. بازتاب این فضا را در بیانیه ها و شعارها و اعتراضات روزمره مردمی نیز میتوان به وضوح مشاهده کرد.

گفتمان رهبری انقلاب و مساله ویژگی نظام آینده بعد از جمهوری اسلامی در میان مردم بسیار فعال است. این فضا باعث شده است که جریانات مختلف تلاش نمایند به شیوه های مختلف به مساله رهبری انقلاب پاسخ ویژه خود را بدهند. منشور خواستهای حداقلی ۲۰ تشکل و میثاق انقلاب زن زندگی آزادی و منشور مطالبات پیشرو زنان فرموله کننده خواستها و اهداف انقلاب از منظر کارگران و گرایش چپ اجتماعی و مردم سرنگونی طلب است و به کرسی نشاندن آنها به معنای عملی شدن خواستهای مردم انقلابی و پایان دادن قطعی به کل سیستم ستمگرانه و ارتجاعی موجود و ایجاد تحولاتی عظیم و رو به پیش در جامعه خواهد بود. در عین حال جریانات راست نیز تلاش میکنند طرحهای ارتجاعی و از بالا، گفتمانهای عقب مانده خود را بر فضای انقلاب حاکم نمایند. اما فضای چپ جامعه و هشیاری وسیع طیفهای پیشرو انقلاب باعث شده است که تمام طرحهای آنها تاکنون نقش بر آب شده و گفتمان رادیکال و چپ و انسانی دست بالا داشته باشد.

حزب کمونیست کارگری خود را یک پای محکم و فعال پیشروی انقلاب زن زندگی آزادی می داند، از قبل به استقبال چنین انقلابی رفته و فوران ناگزیر آنرا با نقش بارز زنان و طبقه کارگر تاکید کرده و در دامن زدن و گسترش گفتمانهای چپ و انسانی و پیشرو در میان فعالین انقلاب و بخشهای هرچه وسیعتری از کارگران و مردم نقش اساسی دارد و تلاش می کند که این انقلاب در ادامه خود به عمیق ترین و انسانی ترین تحولات اجتماعی منجر شود و یک بار برای همیشه به حاکمیت مذهب و سلطه یک اقلیت استثمارگر و ستمگر پایان دهد. برپایی جامعه ای انسانی و آزاد و بدون سرکوب و اعدام ، جامعه ای برابر و متکی بر رفاه و ایمنی تک تک مردم،  دخالت و تصمیم گیری توده مردم در سرنوشت جامعه از طریق سیستم شورایی، آزادی عقیده و آزادی های بدون قید و شرط سیاسی، فوری ترین و مهمترین اهدافی است که این انقلاب میتواند و باید در ادامه خود به کرسی بنشاند.

حزب تلاش کرده و می کند که این گفتمانها را وسیعا در سطح جامعه و انقلاب جلو بیاورد، پیشروان و رهبران انقلاب را به اهداف و سیاستهای کمونیستی طبقه کارگر هرچه بیشتر آشنا و مجهز کند، و در جهت سازماندهی و بسیج گسترده زنان و جوانان و بخشهای پیشرو کارگری برای ایفای نقش هرچه موثرتر در انقلاب زن زندگی آزادی تلاش و مبارزه نماید. انقلاب جز با این جهت گیری نخواهد توانست اهداف تحول بخش و انسانی خود را متحقق نماید.

دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران

۱۱ شهریور ۱۴۰۳ – ۱ سپتامبر ۲۰۲۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *