انترناسیونال: عضویت در حزب کمونیست کارگری ساده است. در دوره هایی مثل تحولات سال ٨٨ حزب با رشد قابل توجهی روبرو بوده است. وضعیت اکنون به چه صورت است؟ آیا حزب عضوگیری داشته است؟
شهلا دانشفر: در طول سالها فعالیت حزب کمونیست کارگری ایران عضویت در حزب و خصوصا آمار عضویت کارگران و اکتیویست های رادیکال و چپ جنبش های اعتراضی موجود، همواره سیر صعودی داشته و این روندی مثبت و شورانگیز است. این را اجتماعا هم میتوان مشاهده کرد. از جمله وقتی به جنبش کارگری نگاه میکنید، وقتی به جنبش های اعتراضی موجود در جامعه علیه سرمایه داری حاکم و جهنمی که به پا کرده است نگاه میکنید، شما آشکارا عروج رادیکالیسم و چپ را میبیند و حزب خود نقش اساسی در این تحول سیاسی و تاریخی مهم داشته است. در همین راستا توجه رهبران کارگری، توجه رهبران جنبش های اعتراضی موجود در جامعه به حزب بیشتر شده است. از جمله نمونه ای مثل عضویت محمد جراحی از رهبران سرشنناس کارگری در حزب کمونیست کارگری ایران یک شاخص است. به این معنا من میتوانم از یک اقبال و روی آوری به حزب صحبت کنم. اما از سوی دیگر با توجه به موقعیتی که گرایش چپ در جامعه دارد، با توجه به ابعادی که گفتمان های ما در جنبش کارگری و جنبش های اعتراضی موجود در جامعه جاریست، میزان روی آوری به حزب به نسبت اهدافی که داریم، هنوز رضایتبخش نیست و به عنوان یک مشکل اساسی بر سر راه مبارزه کارگری برای رهایی از شر سرمایه داری و برای به پیروزی رساندن سوسیالیسم باید موانعش را شناخت و برای رفع آنها تلاش کرد. این موضوعی است که در نشست اخیر کمیته مرکزی مورد بحث قرار گرفت و بر سر تشکلیابی حزبی کارگری قراری مصوب شد و وظایفی را در جهت رفع موانع عضویت در حزب در دستور کار ما گذاشت. اجازه بدهید در این مورد کمی بیشتر توضیح دهم.
یک مانع اساسی در رابطه با عضویت کارگری، محرومیت کارگران و کل جامعه از حق تشکل و به طریق اولی، حق متشکل شدن در حزب است. از همین رو یک عرصه دائمی نبرد کارگران و مردم معترض در ایران همواره مبارزه برای حق تشکل، حق تجمع، حق اعتصاب و آزادی های سیاسی پایه ای در جامعه بوده است. از جمله کارگران با اعلام اینکه داشتن تشکل امر خود آنهاست و نیاز به مجوز ندارد، تشکلهایشان را شکل داده اند و برای آن هزینه داده اند. اما علیرغم همه پیشرویهای جنبش کارگری، موانع ذهنی جدی ای بر سر ایجاد تشکلهای سراسری توده ای کارگری و طبعا تحزبیابی کارگری وجود دارد. با این تفاوت که گفتمان بر سر تشکلیابی توده ای کمابیش به گفتمانی جاری تبدیل شده است و هر روز جلو تر می آید، اما گفتمان در مورد تحزیبابی کارگری و عضویت در حزب هنوز یک تابو است. یک امر فوری حزب پاسخگویی به موانع ذهنی بر سر تحزبیابی کارگری و عضویت در حزب است. برای مثال وقتی بحث از عضویت در حزب میشود در برابر ما فورا فاکتور امنیت و خفقان را قرار میدهند. اما با یک مشاهده ساده میتوان دید مشخصه جمهوری اسلامی خفقان نیست، آنطور که در دیکتاتوری شاه بود. اما سرکوب هست و در برابر آن نیز جامعه ایستاده است. از جمله کارزار علیه امنیتی کردن مبارزات، کارزاری علیه ماشین سرکوب و جنایت حکومت و در دفاع از حق تشکل، حق آزادی بیان و آزادی های سیاسی پایه ای در جامعه است. به عبارت روشنتر کارگران و اساسا کل جامعه با جنگ هر روزه شان از دیوار اختناق رژیم اسلامی عبور کردهاند. برای مثال کارگران و مردم معترض در مبارزات هر روزه شان آشکارا علیه فقر، تبعیض، نابرابری، علیه سرمایه داری حاکم و کل بساط سرکوب و دستگاه قضایی آن، علیه اختلاس ها و چپاولگری های حکومت شعار میدهند، بیانه و قطعنامه صادر میکنند، تجمع و اعتراض بر پا میکنند و در واقع کل حاکیمت را به چالش میکشند. اما وقتی بحث بر سر تحزب و عضویت در حزب میشود، “امنیت” را به عنوان یک مانع نشان ما میدهند. به نظر من همانطور که کارگر علیه سرمایه داری، علیه اختلاس ها، علیه جنایات رژیم بحث میکند. همانطور که کارگر در قطعنامه هایش کیفرخواست خود را علیه سرمایه داری اعلام میکند و همواره یک بند قطعنامه های اول مه ها تاکید بر حق تشکل، حق تجمع و آزادی های سیاسی پایه ای که کارگر هنوز پیشروی های خود را باور ندارد، قدرت اجتماعی مبارزاتش را نمی بیند و وظیفه ماست که این پیشروی های و استنتاجهای عملی برای برداشتن گامهای بعدی مان به جلو را نشان دهیم. و حزب ما همواره در این جهت تلاش کرده و پاسخ های خوبی نیز گرفته ایم . اما وجه دیگر موضوع نقش گرایشات راست و ارتجاعی است که پشت حباب “امنیت” سنگر میگیرند و تردید و ناباوری در صفوف طبقه کارگر دامن میزنند. به عبارت روشنتر “امنیت” پوششی برای گرایشات راست و حزب گریز است که با چماق آن میکوشند صف اعتراض کارگر و مردم معترض را پراکنده و دچار تردید و ناباوری کنند. باید در مقابل آن هوشیار بود و این خط را افشاء و طرد کرد و این تردید ها را از بین برد. بنابراین اگر چنین نیست، دلیلش به سادگی اینست که هنوز مساله حزبیت و عضویت در حزب جای خود را در ذهن جامعه باز نکرده است. از نظر من بخشی از مساله به این برمیگردد بیانیه میدهد و کل سیستم حاکم را به چالش میکشد، باید نشان داد که مشکل “امنیت” نیست. مشکل “خفقان” نیست و همانطور که اشاره کردم مشکل ندیدن این توازن قوا و قدرت خود و پیشروی های جنبش کارگری و کل جامعه است. مشکل گرایشات عقب مانده تحزب گریزی است که مستقل بودن افراد و تشکلها را یک فضیلت میدانند و آنرا تقدیس میکنند. و این یک خط راست و عقب مانده است که عملا در جهت دور کردن کارگر از سیاست، در خدمت حفظ نظام موجود و خفه کردن مبارزات کارگری و کل جامعه در چهارچوب سیستم حاکم است. این گرایش عملا در جهت منافع طبقه سرمایه دار و خلع سلاح کارگر از متشکل بودن در ستاد مبارزاتی خود علیه سرمایه داری قرار دارد. این چنین است که میتوانیم به این معضلات فایق آییم.
کار بزرگی که محمد جراحی در آخرین روزهای زندگیش کرد، این بود که این تابو را شکست. او با گفتن اینکه کارگری دارم صحبت میکنم و با اعلام اینکه برای رهایی از سرمایه داری وپیروزی سوسیالیسم حزب لازم داریم و با اعلام عضویتش در حزب، گفتمان بر سر تحزب و عضویت درحزب را در جنبش کارگری به جلو آورد. و بدین ترتیب او بدرسی به ضرورت زمانه پاسخ داد.
اما بدنبال این توضیحات اجازه بدهید که به ادامه سوالات شما پاسخ دهم. همانطور که در سوالتان اشاره کرده اید، در دوره هایی مثل تحولات سال ٨٨ حزب با رشد قابل توجهی روبرو بوده است و این خود نشانه اینست که وقتی ذره ای توازن قوا تغییر میکند، چگونه مردم انتخاب خودشان را میکنند. اما دیدیم خیزش مردم در سال ٨٨ با سرکوبی وحشیانه روبرو شد. با وجود این سرکوبها و توقف موقتی روی آوری به حزب، در این یک دهه تحولات بزرگی اتفاق افتاده است. از جمله ما شاهد این هستیم که جنبش کارگری و جنبش های اجتماعی هر روز سازمانیافته تر و با خواستهای متعین تر و روشنتری به جلو می آیند. یک شاخص مهم این پیشروی ها عروج چپ در راس این جنبش هاست. در بستر چنین حرکت تحولسازی است که محمد جراحی عضو حزب میشود و پرچم حزبیت کارگری را بدست میگیرد. در چنین شرایطی است که این موضوع به بحثی داغ در جنبش کارگری تبدیل شده و گفتمان بر سر عضویت در حزب و تحزبیابی کارگری را به جلو می آورد. در ادامه همین روند یک شاخص مهم رشد نفوذ حزب در میان فعالین جنبش کارگری و جنبش های اجتماعی، نزدیکتر شدن برخی از فعالین این جنبش ها به حزب و تقاضاهای بیشتر عضویت است. این ها همه اتفاقات سیاسی مهمی هستند که پیشروی بیشتر جنبش کارگری را نشان میدهد.
در هر حال وظیفه ماست که تمام این بحثها را به گفتمان جاری در جنبش کارگری و کل جامعه تبدیل کنیم. و همانطور که در قرار پلنوم ٤٧ تاکید کرده ایم، از آنجا که یک رکن مهم تشکلیابی طبقه کارگر تحزب و سازمانیابی حزبی است، مقابله فعال با حزب گریزی و نقد گرایشاتی که فعالیت غیرحزبی و “مستقل” از احزاب چپ و کمونیستی را یک فضیلت میدانند در دستور کار خود قرار دهیم و ضرورت و حیاتی بودن تحزب و حزب برای رهائی طبقه کارگر را به یک گفتمان رایج در جامعه و در میان فعالین و توده کارگران تبدیل کنیم. عضو حزب کمونیست کارگری ایران بشوید!