هیجده سال پیش، در سال ١٩٩٩ با تلاش و پیگیری صدها فعال جنبش لغو کار کودکان، به ابتکار و تلاش مستمر (کایلایش ساتیراتی)، از فعالین برجسته لغو کار مزدی کودکان، راهپیمایی سراسری از پاکستان شروع شد و به ژنو ختم شد و شانزده کودک به نمایندگی از سیصد کودکی که در این راهپیمایی هشتصد هزار کیلومتری شرکت کرده بودند در صحن علنی سازمان جهانی کار (آی ال او) با شعار دیگر استثمار بس است حضور یافتند و قطعنامهای در لغو کارهای سخت و زیان آور برای کودکان به تصویب سازمان جهانی کار رساندند. این روز نتیجه تلاش به یاد ماندنی، ارزشمند و گرامی این مبارزین است. این دستاورد، حاصل تلاش تحسن برانگیز و غرورآفرین آنان است؛ حاصل کارهیچ دولتی نیست!
پدیدهای به نام کار کودکان در عصر ما، ریشه اش در کارمزدی است. هرجا سرمایه و سرمایه دار برایش میسر و ممکن باشد، مرز سنی کار مزدی را عقب میکشد و کودکان را هم بعنوان کارگران خردسال استثمار میکند. پدیده کار حرفه ای کودکان، نسبت مستقیم با نابرابری و تبعیض اقتصادی در جامعه دارد. هر کجا کار کودک رایج است، بالای سرش یک حکومت دیکتاتوری وحشی ایستاده است. هر جا آزادی و رفاه نسبی در جامعه هست، کارمزدی کودکان کمتر و یا بسیار مخفی تر است.
جنگیدن برای متوقف کردن کار حرفهای کودکان بخشی جدا ناپذیر از جنبش آزایخواهی و برابری طلبی کارگری است. نمونه ای از تمدن و ارتقا سطح آگاهی هر جامعه است.
چرا این مبارزه طولانی است؟ همانطور که مبارزه برای استثمار دارد کشدار و طولانی میشود. حقیقتا نظام سرمایهداری بیخودی دارد به حیات خود ادامه میدهد. سالها پیش بشریت باید خود را از شرش خلاص میکرد.
اما منطق سود و سرمایه کار خودش را میکند. هرچه این مبارزه دیر فرجام تر باشد، لطمات و خساراتش بطور حیرت انگیزی بیشتر و بیشتر میشود. به اندازه اول ماه مههایی که با خواست لغو کارمزدی برگزار میشود، دوازده ژوئن ها هم برگزار میشود.
مبارزه برای لغو کار کودکان در موقعیت اعتراضی بیشتری نسبت به قبل قرار دارد. لغو کار کودکان واقعا همین حالا ممکن است. میتوان این میدان را از سرمایهداری گرفت و کودکان را نجات داد!
کامنتی که در یکی از صفحات اینترنتی منتشر شده بود:
“چگونه لغو کار کودک همین امروز ممکن است؟ اگر همین امروز ممکن است پس چرا نمی رویم این کار کودک را لغو کنیم؟ لغو کار کودک همین امروز ممکن نیست. کار کودک در مناسبات نابرابر اقتصادی، اجتماعی ــ سیاسی جامعه طبقاتی و بطور ویژه نظام سرمایهداری ریشه دارد. پس تا زمانی که این مناسبات به حیات خود ادامه میدهند، کار کودک نیز پابرجاست. برای لغو کار کودک٬ باید برای برچیده شدن مناسبات سرمایه داری مبارزه کنیم تا زمانی که خانواده های کارگری با بیکاری، دستمزدهای پایین و عدم امنیت شغلی روبرو هستند، چگونه می توان انتظار داشت که کودکان این خانواده ها به عرصه کار رانده نشوند. پس دوستان لغو کار کودک همین امروز ممکن نیست”.
اولین نکته این است که در این اظهار نظر، همه چیز را ثابت فرض شده است. چون کار حرفهای کودک و نظام سرمایه داری لازم وملزوم هم هستند پس پیش شرط یکی مسبب دیگری است. کجای جهان، کارگر استثمار نمیشود؟ پس چرا کار کودکان مثلا در اروپای شمالی و کلا جوامع مرفه، یا اصلا بکلی لغو شده است و یا بشدت نادر است؟ حتی نرخ بیکاری هم تاثیر مستقیم بر آن ندارد. مثلا اگر شما در نروژ یا فنلاند کارتان را از دست بدهید، کودک شما مدرسه و کودکستانش را از دست نمیدهد. اما همین اتفاق میتواند در ایران و بنگلادش و هند منجر به پیوستن کل خانواده به بازار کار مزدی بشود. حتی نیازی به بیکاری نان آور خانواده نیست. آنقدر سطح دستمزد پایین است که خود به خود باقی خانواده را به بازار کار حرفه ای میکشاند و یا بیشتر وابسته میکند. اینجا درجه رفاه جامعه تعیین کننده است.
سؤال اساسی این است که مشخصا در جمهوری اسلامی ایران، ثروت و امکانات برای متوقف کردن کار کودک در این جامعه موجود هست یا نیست؟!
بدون تردید ثروت در این جامعه آننقدر هست که هیچ کودکی مجبور به کار حرفهای نشود. نه فقط ثروت عظیم منابع و معادن، که مبالغ اختلاس، بریز و بپاشها و ثروتهای غیر قابل باور ایادی حکومتی ثروتهای نجومی برادران قاچاقچی، جیبهای گشاد آیتاللههای گردن کلفت و آقازادهها و همه مبالغ سرساماوری که خرج ماجراجوییهای جنگی و بودجههای حیرتآور برای امور امنیتی و انتظامی و نظامی و تأمین مخارج جریانات تروریستی میشود و غیره را که سرانگشتی حساب کنید، صدها بار بیشتر از آنکه به نظر بیاید، ثروت کلان برای رفع همه نیازمندیهای کودکان به وفور موجود است.
وقتی چنین است. باید با اعتماد کامل گفت؛ ممنوعیت کار کودکان همین حالا ممکن است! علیرغم هیولای گرانی و خط فقر و مصایب بیشمار در جامعه. توقف کار کودکان همین حالا میسر است. به این دلیل که جامعه میزان تولید ثروتش چندین هزار برابر امکاناتی است که در اختیار دارد.این برای توقف کل کار مزدی هم صادق است.
نباید فراموش کرد که میدان کار حرفه ای کودکان برای خود سرمایه دارای هم چندان قابل دفاع نیست. به همین دلیل به ظاهر، روی کاغذ هم که شده میپذیرد که کار کودک قانونی نیست! این را درجه پیشرفت و تمدن جامعه به سرمایه تحمیل میکند. کار کودکان ادامه می یابد اما نه قانونی و رسمی. حضور میلیونی کودکان خیابان هم به همین منوال است. سرمایهداری توجیه عملی برای آن ندارد. پس میشود راحتتر به عقبش راند. باید هم همین کار را کرد.
استثمار و کار کودکان عرصهای است که میشود از بازار سود و سرمایه پس گرفت و بعنوان بخشی از حرمت جامعه، به آن بازگرداند. لغو کارمزدی همین امروز ممکن است.
اما چرا عملی نمیشود چون بقدر کافی فشار به سرمایه وارد نمیشود. نیروی کار کودکان مانند هر کالای دیگری به بازار رانده میشود. ولی این کالایی نامقبول و ناموجه است. سرمایه داری نمیتواند از خودش در مقابل وجدان و تمدن و دستاوردهای جامعه دفاع کند. این را درجه پیشروی مطالبات و دستاوردهای اجتماعی تعیین میکند.
غیر قانونی بودن کار کودک ولو به ظاهر، نباید دست کم گرفت. این حاصل یک پروسه تاریخی جنگ و درگیری طبقاتی است. سودآوری نیروی کار کارگران کودک برای سرمایه غیر قابل گذشت است.
نیروی کار کم توقع، ساکت، مطیع و محروم از همه حقوق قانونی موجود. از این بهتر برای سرمایه دار ممکن نیست. اما نیروی دیگری در جامعه هست که میخواهد دست سرمایه را از این گنج باد آورده کوتاه کند و مانع شود کودکان به نیروی کار بدل شوند. این را اگر ندیده بگیریم، موقعیت اعتراضی و درجه مطالبات و دستاوردهای تاکنونی را ندیده ایم و در نتیجه از دستش خواهیم داد.
اگر گفته شود، توقف کار کودکان ممکن نیست! مبارزه برای خاتمه دادن به آن متوقف میشود. ممنوعیت آنهم زیر سوال نمیرود. عیلرغم هر درجه فشار و محرومیت تحمیلی به جامعه باید با این فشار و جنگید و تسلیم پذیری نسبت به کا رکودکان را مطلقا نپذیرفت. این منطق غلط که چون نمیتوانیم کار کودکان را متوقف کنیم پس دست از مبارزه با آن برداریم! بخشا از استیصال در برابر هجوم نتیجه میشود.
به مبارزه با حجاب اسلامی نگاه کنید٬، تحمیل حجاب پس از سی و هشت سال هنوز ممکن نشده است. این را خود جمهوری اسلامی هم اذعان دارد و مدام شکست خود را اعلام می کند. لغو کار کودکان قطعا به مراتب بیشتر از لغو حجاب ممکن است. هیچ پشتوانه و توجیهی ندارد. سرمایه دار و کارفرما نمیتواند بگوید مذهب و دین این را گفته است. دستور الهی است، حتی حکم حکومتی است. کار کودکان هیچ کجا وجاهتی ندارد. لکه ننگی است که هر چه زودتر باید از دامن جامعه پاک شود. برای همین سرمایه داری مخفیاش میکند و مخفیانه سود آوریش را تامین میکند.
ما ذره ای از حکم توقف فوری و بیدرنگ کار کودکان نباید کوتاه بیاییم. هیچ سازشی در کار نیست. کار کودکان غیرقانونی، وحشیانه و غیر انسانی است. به این توحش باید خاتمه داد! همین حالا!
لازم است بار دیگر اهمیت تاریخی این روز را متذکر شد. بویژه برای ما در این مقطع باید مانند کیفرخواست علیه این توحش و بانیان آن مطرح شود. استثمار کودکان باید جرمی جنایی محسوب شود. با همین روحیه باید مقابل آن ایستاد. کار کودکان٬ کاری اجباری است به کودک و خانواده او تحمیل میشود، حتی اگر خود خانواده کودک برایش کاریابی کرده باشند، تاثیری در اصل موضوع ندارد. توقف بیدرنگ کار کودکان، باید شعار تعطیل ناپذیر ما باشد!