جدید ترین

پیروزی ترامپ و هیجان رضا پهلوی- مهران محبی

به دنبال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، رضا پهلوی سریعاً پیام تبریک خود را که حاوی انتظارات وی برای موردتوجه قرار داده شدنش در کمک به رسیدن به تاج‌وتخت در ایران بود، به ترامپ ارسال کرد.

رضا پهلوی در پیام خود چنین نوشت: “جناب رئیس‌جمهور ترامپ… شما در اولین دوره ریاست‌جمهوری خود قاطعانه در کنار مردم ایران و علیه جمهوری اسلامی ایستادید. رژیمی که نه فقط خاورمیانه بلکه مردم آمریکا را با ترور، بی‌ثباتی و آشوب تهدید می‌کند. اکنون شما این فرصت را دارید که تاریخ‌ساز شوید و با کمک به پایان‌دادن به این تهدید یک‌بار برای همیشه میراثی از صلحی پایدار به جا بگذارید. در این مأموریت، مردم ایران بهترین شریک صلح شما هستند”.

این هم نمونه‌ای دیگر از وقاحت و دروغ‌گویی فرزند شاه از قدرت به پائین کشیده شده است که سعی می‌کند برای به‌قدرت‌رسیدن خود، هر راسیست، ضد مهاجر و هر لمپن و نماینده و عصاره لجنزار گندیده سرمایه‌داری در قدرت حاکمه هر یک از نظام‌های مدعی برتری سیاسی، اقتصادی و نظامی و دارای هژمونی بر بخشی از نظم جهانی موجود را به‌عنوان ناجیان صلح و ثبات به مردمی که برای به زیر کشیدن حکومت جمهوری اسلامی عزم جزم کرده‌اند، حقنه کند.

رضا پهلوی از طرف مردمی اعلام همسویی و شریک بودن در صلح با مهره‌ای از آن‌سوی دنیای متعفن سرمایه‌داری می‌کند که در حال کندن گور یک حکومت سراپا جنایت، ضد انسان، ضد زندگی و عقب‌مانده و فوق ارتجاعی هستند که ۴۵ سال از جمله به‌خاطر حمایت‌های سیاسی و دریافت مشروعیت بین‌المللی توسط دولت‌هایی مانند آمریکا و غرب مدعی دمکراسی و افرادی مانند ترامپ که در قدرت بوده‌اند، توانسته است حکومت کند.

چنین وقاحتی تنها می‌تواند جزو اشتراکات اسلام سیاسی جمهوری اسلامی و ناسیونالیسم و راست تشنه احیای سلطنت به زیر کشیده شده باشد که یکی مردم ایران را مؤمن به ولایت‌فقیه جار می‌زند و دیگری مردم را جان‌فدای سلطنت می‌خواند.

اما هر دو طرف این بی‌شرمی می‌دانند و به‌ویژه در مدت بیش از دو سالی که از شروع انقلاب “زن، زندگی، آزادی” می‌گذرد رضا پهلوی و طرف‌دارانش دیده‌اند که مردم علیه همه ستم‌ها، تبعیضات، نابرابری‌ها، جنایات و خفقان‌ها و همه کثافاتی هستند که یک حکومت ارتجاعی می‌تواند برای حفظ بقای خود به یک جا در ماهیتش داشته باشد و هم جمهوری اسلامی و هم سلطنت آریامهری که امروز رضا پهلوی به‌عبث در تلاش بازگرداندن آن است، این خصوصیات ضدانسانی را در خود داشته و دارند.

همین مردم تشنه آزادی و برابری و رفاه که رضا پهلوی قول همسویی‌اش با ترامپ برای ایجاد صلح و دمکراسی نوع ترامپیستی را می‌دهد، در این مدت که جامعه وارد فاز انقلابی و تشدید اعتراضات علیه جمهوری اسلامی شده‌اند و او که فکر می‌کرد شانسی برای به تخت نشستن از طریق ساخت‌وپاخت کردن با دولت‌های غربی و آمریکا با قیچی‌کردن انقلاب جاری مردم ایران یافته است، با به شکست کشاندن همه پروژه‌های رژیم‌چنجی‌اش از ققنوس که قبل از شروع انقلاب جاری ایجاد و بلافاصله شکست خورد تا جبهه هفت آبان و احیای حزب ایران نوین و کنفرانس جورج تاون، پروژه وکالت و غیره، نشان داده‌اند که به کمتر از رسیدن به همه آزادی‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و رفع همه تبعیضات قومی، مذهبی و جنسی و برخورداری از رفاه و آرامش رضایت نخواهند داد و به هیچ آقابالاسری مانند آنچه در دوران پهلوی بوده اجازه حاکمیت و به بند کشاندن اکثریت جامعه را نخواهند داد.

رضا پهلوی که همه پروژه‌ها و تلاش‌هایش در بارگاه نظام‌های ارتجاعی غربی برای قیچی‌کردن انقلاب “زن، زندگی، آزادی” گاهی با امیدبستن به حمله نظامی اسرائیل و آمریکا و کشتار مردم و گاهی عوام‌فریبانه با گرفتن ژست حقوق بشری درخواست پرهیز از خشونت، با رادیکال‌تر شدن مبارزات جامعه علیه جمهوری اسلامی و عمق یافتن خواست‌ها و روشن‌تر شدن افق رهایی به شکست کشیده شده‌اند، بار دیگر با پیروزشدن ترامپ قند در دلش آب شده و امیدوار شده بلکه این بار با کمک او بتواند به رؤیای دست‌نیافتنی‌اش برسد.

در توهم رضا پهلوی که در دوران بایدن اتفاقاً زیر فشار انقلاب مردم ایران، لحن اکثر دولت‌ها و رؤسای جمهور مخصوصاً در آمریکا و غرب به نفع مردم و انقلاب تغییر کرده بود و برای مهار انقلاب هر امکانی را در اختیار او قرار دادند تا او را به‌عنوان آلترناتیو به جامعه قالب کنند ولی دیدند که در انقلاب و آینده سیاسی ایران نمی‌توانند جایی برای امثال رضا پهلوی متصور شوند و به معنایی او را دیگر به‌حساب نیاوردند، حالا ترامپ که دررابطه‌با جمهوری اسلامی سخت‌گیرتر است و ادامه جنگ میان دولت اسرائیل تحت حمایت آمریکا با جمهوری اسلامی و گروه‌های نیابتی‌اش می‌تواند میدان جنگ را در ایران گسترش دهد، روزنه‌ای باز شده است که جمهوری اسلامی با موشک‌ها و بمب‌افکن‌های اسرائیل و آمریکا فروبپاشد و او بتواند دوران بحران بعد از فروپاشی رژیم را به کمک اکثریت بقایای سپاه و ارتش و دیگر دستگاه‌های سرکوبگر باقیمانده از جمهوری اسلامی مدیریت و به‌زعم خودش خلأ قدرت را پر کند.

در پیامی که یک ماه پیش به کشورهای همسایه ایران و مردم در داخل داده بود به‌صراحت آنچه که در بالا مورد اشاره قرار گرفته را به طور خلاصه بیان کرده است. او اعلام کرده که اجازه نخواهد داد پس از فروپاشی جمهوری اسلامی خلأ قدرت اتفاق بیفتد و همچنین به مردم یادآوری کرده که برای عملی‌کردن به‌زعم خودش وعده به وظیفه‌ای که بنا به خواست مردم برای نظارت بر گذار مسالمت‌آمیز به دمکراسی و بازگشت ایران به جامعه ملل بر عهده وی گذاشته شده است، گام برخواهد داشت.

در این پیام نیز رضا پهلوی جدا از اینکه خود را باز هم قیم مردم ایران پنداشته، به‌وضوح نیات و معانی وظایفی که برای خود در آینده بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی معین کرده را تعریف کرده است. ایشان قرار است مانع از بروز هرج‌ومرج در جامعه بشود و هرج‌ومرج از نظر وی، همان به‌هم‌خوردن قاعده حاکمیت اقلیت صاحب سرمایه بر اکثریت کارگر و زحمت‌کش، یعنی افتادن کنترل جامعه به دست مردم است که می‌تواند آغازگر تاریخی نوین در منطقه و جهان برای پایان‌دادن به همه نظام‌های سرمایه‌داری باشد.

اما برای تعبیر خواب و خیال‌های جریانات راست و در رأس آنها رضا پهلوی بسیار دیر شده است. در جامعه‌ای که هر روز آتش اعتراضات علیه فقر، بیکاری، گرانی، حجاب، اعدام، جنگ‌افروزی و مذهب و همه تبعیضات و تفرقه‌افکنی‌های قومی و نژادی زبانه می‌کشد، حتی اگر دامنه جنگ به داخل ایران هم کشیده شود، امکانی برای قبضه شدن قدرت و به دست‌گرفتن کنترل جامعه توسط ارتجاع راست که سمبل و تکیه‌گاهشان ترامپ و بایدن و نتانیاهو باشد، دست نخواهد یافت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *