مضحکه انتخابات حکومت با بیرونکشیدن پزشکیان از صندوق رأی توسط خامنهای تمام شد. خامنهای و سپاه که نگران اوضاعبودند، ابراز رضایت کردند که اوضاع نظام خرابتر از آنی که بود، نشدو توانستند این مضحکه را مهندسی بکنند. در این مضحکه اکثریت مردم نه بزرگی به کل نظام دادند که پسلرزههایش برای نظامهر روز بیشتر وآشکارترمیشود. تشدید اختلافات و تعمیق شکافها در رأس نظام، کل حکومت و خامنهای را با چالش بزرگی روبرو کرده است. خامنهای،پزشکیان و کل عناصر بانفوذ حکومت میدانند که کار سختی در پیش دارند. آن اکثریت سرنگونیخواه که بازی مضحکه را برهم زدند، آن درصد ناچیز هم که با هر محاسبهایرأیدادند،نقشههایخامنهای را برهم زده و شکست سنگینی را به وی تحمیل کردند. رأیدهندگان در مقابل عناصری چون قالیباف و جلیلی که در دایره سرداران سپاه هستند، به پزشکیانرأی دادند. معنای این رأی هم درنهایت مخالفت رأیدهندگان با نمایندگان هسته اصلی و سخت حکومت، اصولگرایان و سپاهیها بود که اردوگاه اینها را در هر ریختهتروبی افق تر از هر زمانی کرده است.
بعدازاین مضحکه،جنگ و دعواهای هواداران خامنهای، سپاه و بیت رهبری در این جبههشعلهورتر و کشندهتر از هر زمانیشده است. مدیریت این وضعیت و عبوردادنکمهزینه هسته سخت و اصلی مدافع سیاستهایخامنهای، در دستور فوری خامنهای برای نجات رژیم از این موقعیت شکننده قرار دارد. اینکه خامنهای و سپاه موفق خواهند شد امید را به این جبهه بازگردانده و دوباره سرو سامانشانداده و حول خامنهای و سیاستهایش جمع نمایند، کارهرکولی برای بیت رهبری و بسیار سخت و بخشاً غیرممکن خواهد بود. اعتبارخامنهای و بیت رهبری مدتهاست که در میان عناصر و باندهای حکومتی زیر سؤال رفته است.
در طرف دیگر جریان در هر ریخته اصولگرایی،جبهه اصلاحطلبان حکومتی و عناصر میانهرونظام قرار دارند. اینها هم مدعی پیروزی بوده وطرح و نقشههایی برای بازگشت دوباره به آغوش نظام دارند که امیدوارند با پزشکیان شانس و اقبالشان را یکبار دیگر امتحان بکنند. کل ناراضیان حکومتی در این جبهه و چهرههای شاخص میانهرو و بخشاًاصولگرایانزاویهدار با بیت رهبری باورشان شده که این آخرین شانس نه فقط برای این جماعت، بلکه برای نجات کل نظام ازخطر سرنگونی توسط مردم است؛ لذا برای “نجات جمهوری اسلامی” از خطرانقلاب در کمین مردم، به تکوتا افتاده و مدام اعلامخطر کرده و وارد جدالهای اساسی و سرنوشتساز بر سر ماندن و نماندن کل نظام شدهاند. مدیریت این پروسه، جلو راندن عناصر شاخص و شمشیرزن نظام نکبت درهر دو جبهه اصولگرایان و اصلاحطلبان و میانهروها را استراتژی خود قرار داده و دارند برایش کار میکنند. یک هدف این جبهه درهمریختهحکومتی، جلب رضایت و حمایت خامنهای و سپاه ازپزشکیان و دولتش است که در حال انجام است. پزشکیان مورد تأییدخامنهای و مدافعسیاستهایخامنهای در عرضه داخلی و خارجی است که هر کجا ظاهر شده و حرفی زده، تأکیداتش را روی همین سیاستهایخامنهای گذاشته است.
موضوع آرایش کابینهپزشکیان، سهمخواهی باندهای حکومتی، تلاش خامنهای برای مهندسی این پروژه حکومتی با کمترین لطمات وصدمات برای کل نظام، در دستور فوری خامنهای قرار دارد.
سهم و میزان نفوذ عناصر باندهای حکومتی و نحوه حضورشان در دولت جدید، اینروزها اصلیترین مشغله کل نظام و باندهایش در کنار نحوه و نوع مقابلهشان با خطرو تهدید مردم معترضبر علیه کل نظام است.بعد ازانتخابات حکومت، مهندسی کابینه دولت جدید وسهمخواهی باندهای حکومتی ازپست و مقامگرفته تا تقویت موقعیتشان نزد خامنهای و سپاه وهرم قدرت وارد مرحله جدیدی شده است.
نگاهی به اظهارنظرها و مواضعچهرههای شاخص هر دو باند حکومتی نشان میدهد که تمایل و اجماع برای گزینش پستهای دولتی ازهر دو باند حکومت در دولت جدید در حال شکلگیری است. خامنهای هم در وضعیتی که در آن گرفتار شده، ابراز تمایل کرده که در ازای نظر مثبتش به پزشکیان،انتظار دادنپستهای وزارت به عناصری از باندهای حول بیت رهبری و سپاه را دارد. انتظاری که البته پزشکیان هم تمایل دارد و بارها گفته که دولت وی دولت همه باندها خواهد بود.
چیدمان کابینه جدید یک پرده دیگرشعلهورشدنکشمکشها واختلافات باندهای حکومتی در حساسترین دوره حیات رژیم است. سهمخواهی و شریککردن همه باندها در این پروسه یک سیاست مورد توافق همه این باندهااز جمله خامنهای نیز هست. دولتی متشکل ازهمه گرایشات درون نظام نه فقط خواست و تمایل کل باندها، بلکه یک خواست خامنهای هم میباشد؛ لذا دولت پزشکیان، دولت کل حامیان نظام و خامنهای ازهمه گرایشات حکومتی خواهد بود. اصلاحطلبان و امیدشان برای در دستگرفتنسکان اجراییدولتتوسط این باندها از فردای سخنرانی پزشکیان و اظهارات و تفاسیر چهرههای شاخص هر دوباند دود شده و هوا رفت.تقسیمو دستبهدست شدنقدرت دولتی در جمهوری اسلامی که سنتاً بین دو جناح رژیم صورت میگرفت، بعد از اعتراضات دهه نود وبهویژه سال ۱۴۰۱ و در نتیجه ضربات اعتراضات سرنگونیخواهانه مردم به کل نظام، کاراییاش را ازدستداده است. این را خود خامنهای و باندهایشمیدانند. در نتیجه تمایل عمومیشانتشکیل” دولت فراجناحی” برای نجات حکومت و از جمله دولت آتی در این دوره بحرانی شده است.
دولت پزشکیان با هر ترکیب و با هر درجه دوری و نزدیکی چهرههایش با بیت رهبری و سیاستهای اعلام شده کلی نظام توسط خامنهای، دولتی خواهد بود که اولین وظیفهاش تلاش برای ایجاد اتحاد و انسجام در ترکیب کابینه برای مقابله با مردم ناراضی است. سؤال این است که این دولت تا کجا و چقدر خواهد توانست نگرانیهایخامنهای درباره وضعیت رژیم را برطرف و امید و افق در صفوف کل نظام را دوباره حداقل به دوره رئیسی برگرداند. امری که خودشان هم میدانند بسیار سخت و تقریباًنشدنی است.بعد از پایان انتخابات حکومت، کل نظام باید مجدداً در مقابل مردم و جنبش سرنگونی آرایش جدیدی به خود گرفته و خودش را سازمان بدهد. دولت پزشکیان چه نقشی در این پروسه خواهد داشت و تا کجا میتواند مخرج مشترک کل حامیان و مدافعان نظام در برابر تعرض مردم به حکومت را نمایندگی بکند، هنوز روشن نیست.کابینه پزشکیان در چنین وضعیتی قرار است سکان دولت جمهوری اسلامی در این شرایطبهشدت بحرانی را دردست بگیرد. دهها معضل جدی و سؤال در مقابل این دولت و بخشاً بیت رهبری قرار دارد که پاسخ به آنها راحت و آسان نیست. از جمله:
نقش و جایگاه سپاه و بیت رهبری دراین تغییر وتحولات و انتقال قدرت چگونه باید مهندسی شود؟نقش سپاه چه میشود؟ آیا سپاه و دستگاههای امنیتی بهراحتی و بدون دردسر حاضر به کنارآمدن باپزشکیان، البته با در نظرداشتتوصیههایخامنهای در حمایت ازوی،خواهند شد؟ شکست خورگان این مضحکه حکومتی، جریان بهشدتدرهمریخته وتضعیف شده اصولگرایان حکومتی چه بر سرشان خواهد آمد؟.”جلیلیون” و رادیکالهایشان تا چه حد به خامنهای و توصیههایش در حفظ “وحدت درونی نظام”عمل خواهندکرد؟ ادعای پیروزی اصلاحطلبان چقدر واقعی است و اینها چه نقش و سهمی در شکلدادن به روندهای آتی نظام، از جمله تشکیل کابینه جدید خواهند داشت؟ نقش و جایگاه اصلاحطلبان حکومتی در”پروژه نجات رژیم” از این وضعیت چه میتواند باشد؟ آیا اساساً اینها قادر خواهند بود برای رژیم یک مشروعیت حداقلیدستوپا کرده و صرفنظر از اختلافاتشان با اصولگرایان حاضر خواهند شد با همدیگر و برای نجات نظام از تعرض آتی انقلاب مردم، متحد شوند و به چه قیمتی؟ احتمال کودتای سپاه و سرداران ناراضی از این وضعیت وبیت رهبری در صورت شکست پروژه مهندسی خامنهای در دوره حاضر چه جایگاهی در طرح واستراتژی نظام وبهویژه سپاه قرار دارد؟ موضوع انتخاب جانشین خامنهای با مرگ رئیسی و بعد انتخاب پزشکیان بهچه مسیری خواهدرفت؟چیدمان جدید آیتاللههای عضو مجلس خبرگان رهبری،تلاشهایخامنهای برای یکدست کردن این مجلس بهمنظورتأیید کاندید جانشینی خامنهای که با مرگ رئیسی در ابهام رفته است، چه خواهد شد؟ و بالاخره مهمتر ازهمهسؤالات بالا،حکومتی که تضعیف شده و بهشدتصفوشدرهمریخته شده با اکثریت مردم که یک نه بزرگ در این مضحکه به کل نظامدادند چگونه برخورد خواهد کرد؟ آیا قدرت سرکوب وپروژه خالصسازی درونی نظام و اینجا دولت که از دوره رئیسی در دستور خامنهای قرار دارد، پاسخی به بحران ساختاری و سیاسی رژیم میتواند بدهد یانه؟
در مرحله بعدی، بعد از تشکیل دولت و کابینه پزشکیان است که تازه موضوع سیاستها و وعدههای کلی داده شده از طرف وی و با تأییدخامنهای قرار است در دستور دولت قرار بگیرد.اظهارنظرهایپزشکیان در حمایت ازتروریسم اسلامی، تأکید بر نابودی اسرائیل، حمایت از حزبالله لبنان، رژیم اسد و مقابله با آمریکا و… فعلاً موضوعات مهم حکومت هستند که پزشکیان و خامنهای و سرداران سپاه بر سر آنها توافق حاصل کردهاند.
معضلات اقتصاد ورشکسته و زمینگیر شده، رکود، رشد منفی، بیکاری، عدم سرمایهگذاری خارجی، رابطه با غرب، بحران هستهای و برجام، موضوع تحریمها،وعده اجرای برنامه توسعه هفتم و….اینها چند قلم از معضلات حل ناشدنی است که ازدولت رئیسی به دولت پزشکیان رسیده است و قراراست دولت وی راهحلی برای این معضلاتحکومت ارائه بدهد که اینجا هم باید خامنهای و بیت رهبری را همراه خود داشته باشد.
در بطن یک چنین وضعیتی مردم معترض هم قطعاً ساکت نخواهند نشست و فشاراعتراض و مبارزات مردم دراین موقعیت شکنندهای که رژیم در آن قرار دارد، افزایش خواهد یافت. مردم پیروز واقعی میدان جنگ با حکومت تا همین حالا هستند. عدم شرکت اکثریت مردم درمضحکه انتخابات حکومت نشان داد که فضا و جو سرنگونی بزرگترین نیروی اجتماعی درجامعه ایران است کهیک خطر واقعی برای کلیت نظام است. خامنهای، سپاه، دولت پزشکیان و در یککلام نظام در ترس و وحشت از به میدان آمدن جنبش قدرتمند سرنگونی خواهی خواب آرام ندارند. بهویژه اینکه قدرت اجتماعی این جنبش را در سال ۱۴۰۱دیدهاند.
مهندسی این دوره خامنهای، دولت پزشکیان و سپاه برای نجات رژیم از خطر سرنگونی توسط انقلاب آتی مردم، مهمترین و اولین اولویت همه اینهاست. جامعه ایران وارد دوره جدیدی از رویارویی مردم با حکومت میشود. حکومت شکنندهتر وبهشدت تضعیف شده و صفوفشدرهمریخته و بیافقتراز هرزمانی زیر ضرب اعتراض و مبارزه مردمقرار خواهد گرفت. بازسازی قدرت سرکوب و جنایت برای دفاع از نظام کثیف در برابر تعرض مردم به کل نظام، بعد از تشکیل کابینه پزشکیان، یکی از مهمتریناولویتهای رژیم خواهد بود. تمامی باندهای حکومتی بر سر این موضوع توافق دارند.
انفجارهای بزرگ در راه است. نبرد نهایی مردم با حکومت آدمکشان اسلامی سرمایه برای پایاندادن به بیش از چهار دهه کشتار، جنایت، بیتامینی، فقر و فلاکت و… در ماههای آتی وارد دوران سرنوشتسازی خواهد شد. دولت پزشکیان با بیت رهبری، سپاه و کل باندهای حکومت بهشدت نگران هستند. در نتیجه ضرورت سازماندهی مبارزات سراسری، گسترده و سرنگونیطلبانه باید اولویت اول همهفعالین جنبشهای جاری، تلاش برای ایجاد وسیعترین اتحاد مبارزاتی میان مردم و فعالین جنبش سرنگونیطلبی باشد. صفوف دشمنان مردم دچار ترک و شکافهای بزرگی شده، اختلافات درونی حکومت اوج گرفته است. مردم و جنبش سرنگونی باید از این فرصت پیشآمده نهایت استفاده را کرده و کل جمهوری اسلامی، با دولت پزشکیان، خامنهای و باندهای حکومتی را زیر ضرب اعتراضات گسترده خود بگیرند!
۱۲جولای۲۰۲۴