بسیاری از رسانه ها و صاحبنظران پیروزی انتخاباتی ترامپ را با ضعفهای کلینتون و عدم اعتماد مردم به او، دور شدن حزب دموکرات از ریشه ها و پایگاه اجتماعی اش، غلبه “آمریکای سفید بر آمریکای رنگین پوست” و یا “انتقام آمریکای روستائی از آمریکای شهری” توضیح میدهند. اما این نوع ارزیابی ها سطحی و ژورنالیستی است.
ترامپ نماینده یک درصدیهای جامعه در برابر نود و نه درصدیها است. یک درصدیهائی که با یک بحران عمیق اقتصادی سیاسی و اجتماعی مواجه اند، صاحبنظران و متفکران و ایدئولوگهایشان افق و چشم انداز و تبیین و دکترین اقتصادی- سیاسی-اجتماعی روشنی ندارند، و مردم از الیت سیاسی و احزاب سنتی حکومتی شان روی گردان شده اند. ترامپ محصول بحران همه جانبه سرمایه داری عصر ما و بی افقی احزاب و دکترین های معمول حکومتی بورژوازی است. نفس اینکه کاندید ریاست جمهوری در آمریکا با حمله به سیستم موجود و باتلاق واشنگتن و انتقاد و حمله به هر دو حزب میتواند رای بیاورد نشانه ورشکستگی سیستم حکومتی در آن کشور است.
انتخاب ترامپ همانند برگسیت رای اعتراض مردم به وضع موجود است. در شرایط حاضر راست ترین نمایندگان بورژوازی با اسب ترویای “تغییر وضع موجود” به جلو رانده شده اند و موفق شده اند بخشی ازمردم تشنه تغیر را بدنبال خود بکشند. اما این شرایط دوران گذار است. دورانی با بیشترین تنشها و اعتراضات و نا آرامیهای اجتماعی و سیاسی. دورانی که یا به سلطه فاشیسم و راسیسم ختم خواهد شد و یا به نقد و تغییر واقعی و ریشه ای وضع موجود و خلع ید سیاسی و اقتصادی از یک درصدیهای حاکم.
آمال و خواستهای انسانی توده عظیم مردم، مردمی که هم اکنون علیه ترامپ به خیابانها آمده اند، را سوسیالیسم و نقد سوسیالیستی وضعیت موجود نمایندگی میکند. این نقد و افق سوسیالیستی باید در هیات چهره های سیاسی و تشکلها و احزاب رادیکال چپ وکمونیست از نوع کمونیسم کارگری، یک کمونیسم زنده و سیاسی و دخالتگر و کاملا متفاوت از تصویر جنگ سردی ای که در افکار عمومی از کمونیسم ساخته شده، در جامعه سر بلند کند و به سخنگو و رهبر و نماینده نود و نه درصدیها در برابر یک درصدی ها تبدیل بشود. سرنوشت جامعه آمریکا را نه مقابله بین شهر و روستا و یا سفید پوستان و غیر سفید پوستان، بلکه تقابل میان راست افراطی و جنبش چپ اجتماعی با پرچم سوسیالیسم رقم خوهد زد.
16 نوامبر 16