تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
حسن صالحی: در برنامه این هفته پاسخ می خواهیم یکبار دیگر مروری داشته باشیم بر انقلاب زن زندگی آزادی. اعتراضاتی که از شهریورماه سال گذشته شروع شد و خود مردم بهش گفتند انقلاب. آیا اکنون که این اعتراضات نسبت به پارسال در خیابانها کاهش پیدا کرده، می توانیم از ادامه انقلاب حرف بزنیم؟ آیا جمهوری اسلامی موفق شده است این اعتراضات را سرکوب کند و یا به عقب براند؟ موقعیت امروز چی هست و چطور می توانیم به جلو برویم؟ اینها موضوعاتی هستند که در برنامه این هفته پاسخ به آن خواهیم پرداخت.
حمید تقوایی روشن است که تظاهرات تجمعات اعتراضی در داخل و خارج کشور نسبت به سال گذشته فروکش کرده است. آیا میتوان گفت که رژیم توانسته انقلاب را شکست بدهد یا لااقل متوقف بکند؟
حمید تقوایی: بهیچوجه. به نظر من رژیم نه توانسته انقلاب را شکست بدهد و نه حتی آنرا به عقب براند. اینکه تظاهرات ها و تجمعات خیابانی به نسبت سال گذشته کمتر شده یک واقعیت است ولی اعتراضات در سطح گسترده ای ادامه دارد. در خیابان ها کارگران و بازنشستگان تجمعات منظم برپا میکنند. شنبه های اعتراضی و یکشنبه های اعتراضی و دوشنبه های اعتراضی اعلام کرده اند و فقط هم نه در همین روزها بلکه در تمام روزهای هفته شاهد اعتراضات کارگران مراکز مختلف و بخشهای بازنشستگان در شهرهای مختلف هستیم. برای اولین بار کارگران شاغل و بازنشسته دوشادوش هم به خیابان می آیند. گرچه بخش اعظم خواسته هایش مربوط به شرایط معیشتی و اقتصادی خود کارگران است ولی اولا مبارزه آنها در همین سطح هم از مطالبات صنفی فراتر میرود و مساله معیشت و منزلت و فساد حکومتی را مطرح میکند که مساله کل جامعه است. یک شعار مهم بازنشستگان “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد” است که همه جامعه را به مبارزه برای معیشت و منزلت فرامیخواند.
ثانیا کارگران شعارهایی مطرح میکنند که فراتر از خواستهای اقتصادی است. علیه رئیسی و دولت و مجلس شعار میدهند، خواستار قطع دست پیمانکاران هستند که یک رکن سیاست ریاضت کشی اقتصادی رژیم است و همه بخشهای تولیدی و خدماتی را در بر میگیرد، علیه فساد و حقوقهای نجومی شعار میدهند، و غیره. اینها شعارهای عمومی انقلاب جاری هم هست.
بنابر این حتی اگر تنها همین فاکتور مبارزات کارگری را در نظر بگیرید به هیچوجه از شکست و عقب نشینی مردم نمیتوان صحبت کرد.
ببینید یک جامعه بپاخاسته و شکست خورده سرخورده می شود، مرعوب و افسرده و نومید میشود، یک نوع خفقان گورستانی بر آن حاکم میشود و در سوی دیگر رژیمی که انقلاب را شکست داده ار موضع قدرت تعرض تازه ای را به همه بخشهای جامعه شروع میکند. شرایط امروز ایران کاملا برعکس است. رژیم در ضعیف ترین و متزلزل ترین و به هم ریخته ترین شرایط به سر میبرد و جامعه نه تنها مرعوب نشده بلکه تعرضی تر و امیدوارتر در عرصه های مختلف حکومت را بچالش میکشد. جنبش بی حجابی هر روز گسترده تر و تعرضی تر میشود، مراسم های یادبود جانباختگان علیرغم تهدیدات و بگیر و ببندهای حکومت همچنان برگزار میشود، و مردم در مدیای اجتماعی حکومت و مقدساتش را سکه یک پول کرده اند.
در همین هفته ما مراسم های اهدای جوایز بین المللی به چهره ها و فعالین سیاسی در زندان و بیرون زندان را شاهد بودیم. خانواده مهسا و نرگس محمدی جایزه صلح و آزادی بیان میگیرند و با پیام های پر شور به استقبال این مراسم ها میروند و این پیامها در مدیا و رسانه ها جهانی وسیعا منعکس میشود. در این مراسم ها به احترام انقلاب زن زندگی آزادی و به احترام زنان ایران و زنداندانیان سیاسی به پا میخیزند و کلاه از سر برمیدارند. به این ترتیب میبینم که فضا و گفتمان جهانی نیز در حمایت از انقلاب ایران زنده است.
بنابراین باید گفت که گرچه انقلاب به معنی تظاهرات و تجمعات خیابانی نسبت به سال گذشته فروکش کرده ولی جنبش عظیمی علیه جمهوری اسلامی در حال پیشروی است. این واقعیت هم در ایران در عرصه های مختلف قابل مشاهده است و هم انعکاس و بازتاب جهانی اش را مشاهده میکنیم.
از طرف دیگر می بینید حکومت کاملا ضعیف شده و موقعیتی متزلزل و تدافعی پیدا کرده است. تصمیم گیری های امروز حکومت از ترس و نگرانی سرنگونی فرداست. رژیم به نظر خودش دارد از برآمد و از انفجار مجدد جامعه جلوگیری میکند. در واقع نه حکومت در حالت متعارف و نرمالی- حتی با معیارهای خود جمهوری اسلامی- به سر میبرد و نه جامعه از تعرض و مبارزه برای سرنگونی عقب نشسته است. شرایط حتی دیگر حتی شبیه ١٤٠٠ و ١٣٩٩ نیست. یک رژیم رسوا و به مخمصه افتاده در یرابر یک جامعه تعرضی، که حتی از خیزش ٩٦ و ٩٨ بسیار فراتر رفته، برای بقا دست و پا میزند. اینها همه نشان میدهد که نه تنها حکومت موفق به سرکوب نشده بلکه در موقعیت بسیار متزلزل و ناپایداری قرار دارد.
حسن صالحی: شما اشاره کردید که جنبش های اعتراضی ادامه داشته است. جنبش های اعتراضی که همیشه و بخصوص در یک دهه و دو دهه گذشته ادامه داشته است. آیا از اینها می شود بعنوان ادامه انقلاب یاد کرد؟
حمید تقوایی: ادامه انقلاب تعبیر دقیقی نیست. باید گفت این جنبشها که مدتهاست جریان دارند در اثر انقلاب زن زندگی آزادی بسیار تعرضی تر، فراگیرتر، رادیکالتر و سیاسی تر شده اند. مثلا جنبش معلمان همیشه فعال بوده، اعتراضات بازنشستگان مدت ها جریان داشته، جنبش کارگری، که قدمتش باندازه عمر جمهوری اسلامی است، نقطه اوجهای چشمگیری داشته مثل مبارزات هفت تپه، فولاد اهواز در دهه نود شمسی، نساجی های سنندج در سالهای ١٣٨١-٨٢ و حتی قبل از آن اعتصابات کارگران نفت در ۳ دهه قبل. اینها همه نشاندهنده سابقه و جایگاه جنبش کارگری است. ولی امروز می بینیم که جنبش کارگری، بویژه مبارزات کارگران نفت، که تعرضی ترین و پیشروترین بخش جنبش کارگری است، مهر انقلاب زن زندگی آزادی را بر خودش دارد. در اثر انقلاب است که این تحرک را در میان جنبش کارگری، کارگران شاغل و بازنشسته دوشادوش یکدیگر، میبنیم و این جنبش بنوبه خودش تاثیرات بسیار تعیین کننده و مثبتی بر جنبش عمومی مردم علیه جمهوری اسلامی میگذارد. جنبشهای دیگر مثل جنبش دانشجوئی و جنبش دادخواهی نیز با برآمد انقلاب فعال تر شده و بنوبه خود در پیشروی جنبش سرنگونی طلبانه مردم سهم مهمی ایفا کرده اند.
انقلاب معنی اش روشن است، جنبش مشخصی است که سرنگونی حکومت و زیرو رو کردن نظام را هدف گرفته است ولی جنبشهای اعتراضی خواستها و مطالبات معینی دارند. در این میان جنبش کارگری جایگاه ویژه ای دارد. جنبش کارگری خواستهائی را مطرح میکند نظیر اقزایش دستمزدها و مساله بیمه های جتماعی، بی تامینی شغلی، قراردادهای موفت و سفید امضا و کلا مسائلی برای رفاه عمومی خود و کل جامعه. از این خواستها و اهداف جنبش کارگری با جنبش انقلابی متفاوت است ولی خصوصیت جنبش کارگری این است که با بمیدان آمدن خود جنبش انقلابی را بمراتب تعمیق و تقویت میکند.
در شرایط حاضر کارگران شاغل و بازنشسته با بلند کردن پرچم معیشت منزلت و با شعار اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد در واقع نقد و اعتراض کل جامعه به حکومت و سیستم موجود را عمیق تر و ریشه ای تر میکنند و نه فقط حکومت جمهوری اسلامی بلکه نظامی که جمهوری اسلامی پاسدار آنست را به چالش میکشند. وقتی کارگران نفت اعلام میکنند دست پیمانکاران قطع، زمانی که نیشکر هفت تپه اعلام کرد اداره شورایی، و کارگران شاغل و بازنشسته همین امروز جامعه را به اتحاد علیه فقر و فساد فرامیخوانند، علیه مدیران و علیه دولت و مجلس شعار میدهند، به تاراج کردن صندوق های بیمه و بازنشستگی اعتراض میکنند، خواستار بهداشت رایگان هستند، خواستار آموزش و پرورش رایگان هستند، اینها همه در واقع مضمون رادیکال و عمیق ویژه ای به کل جنبش انقلابی برای سرنگونی حکومت میبخشد و آنرا قدرتمندتر میکند. این در واقع نقش تعیین کننده طبقه کارگر و قدرت کارگران را به ما نشان میدهد. به این معنا هم میخواهم بگویم جنبش کارگری گرچه بطور مکانیکی و خطی ادامه انقلاب نیست ولی نقش مؤثری در تعمیق انقلاب در گسترش انقلاب و ریشه ای شدن نحوه اعتراض مردم به کل سیستم موجود دارد و این نقش را فعلا در حال حاضر اعتراضات کارگران نفت ایفا میکند.
حسن صالحی: مساله محوری هر انقلاب قدرت سیاسی و تعیین تکلیف قدرت حاکم در جامعه است. و حالا مردم ایران میخواهند که از شر این حکومت خلاص بشوند. در ادبیات حزب کمونیست کارگری ایران علاوه بر انقلاب از جنبش سرنگونی هم اسم برده میشود. می خواستم بدانم از نظر شما چه رابطه ای بین انقلاب و جنبش سرنگونی وجود دارد؟
حمید تقوایی: جنبش سرنگونی جنبش ویژه ای است که در عین اینکه کل حکومت را زیر سوال می برد و مثل هر جنبش دیگری اکتیویستهای خودش و شعارها و شیوه های مبارزاتی خودش را دارد، لزوما و خودبخود همیشه در حالت انقلابی نیست. انقلاب وقتی است که جنبش سرنگونی اوج میگیرد و به خیابان می آید. میتوان گفت که انقلاب عروج جنبش سرنگونی است.
مقوله جنبش سرنگونی بویژه بسیار کمک میکند به تبیین و درک ما از شرایط مشخص ایران. ما در چند سال اخیر، از ۸۸ تا امروز، مشخصا چهار خیزش انقلابی داشته ایم: در ٨٨ و ٩٦ و ٩٨ و ١٤٠١. روشن است که نمیتوان گفت از ٨٨ و حتی از ٩٨ تا امروز انقلاب ادامه دارد. اینطور نیست. ولی در عین حال جامعه هم در حالت متعارف و آرامی نبوده است. تبیین دقیق و درست اینست که بگوئیم در این مدت جنبش سرنگونی بسیار فعال بوده و پیشروی زیادی داشته است. حتی زمانی که در خیابانها نبوده است برای بزیر کشیدن حکومت تلاش میکرده و دست اندر کار اشاعه گفتمان سرنگونی و جمع آوری نیرو بوده است. مثلا در انتخاباتها اعلام میکرده رای ما سرنگونی است و یا شعار و بنر نه به جمهوری اسلامی را برمی افراشته، تقاضای استعفای خامنه ای را مطرح میکرده، در مدیای اجتماعی علیه کلیت حکومت فعال بوده و حرکتهائی از این قبیل. این نوع اعتراضات هنوز انقلاب نیست ولی با جنبشهای عرصه ای هم متفاوت است. میتوان گفت جنبش ویژه ای با خواست سرنگونی حکومت است.
البته باید توجه داشت که در شرایط مشخص ایران خیلی از جنبشهای عرصه ای مثل جنبش کارگری، جنبش زنان، جوانان، جنبش دادخواهی و غیره در نهایت سرنگونی حکومت را مد نظر دارند چون میدانند تحقق خواستهایشان نهایتا در گرو سرنگونی جمهوری اسلامی است. مثلا جنبش دادخواهی میداند که با وجود جمهوری اسلامی ممکن نیست قاتلین عزیزان آنها به محاکمه کشیده بشوند. جنبش مادران آبان و مادران خاوران و جنبش خانواده های قربانیان شلیک به هواپیما همه اینها خواهان محاکمه سران حکومت هستند و بنابراین خواه ناخواه طرح این خواست یعنی سرنگونی حکومت. جنبش کارگری خواهان آنست که دستمزدها حداقل پنج برابر بشود. همه میدانند که تا جمهوری اسلامی هست این اتفاق نمی افتد. همچنین خواست برابری زن و مرد و رفع تبعیضات ملی و خواست آزادی بیان و تحزب و غیره نیز با وجود جمهوری اسلامی عملی شدنی نیست. با این همه فعالین این جنبشها بر خواستهای خود پافشاری میکنند برای آنکه این یک نوع اعمال فشار است، جبهه ای است علیه حکومت و به این ترتیب بطور غیر مستقیم در جهت سرنگونی حکومت و در خدمت تقویت جنبش سرنگونی مبارزه میکنند.
جنبش سرنگونی جنبشی فعال و ادامه دار است، میشود گفت از همان سال های اول جمهوری اسلامی سر بلند کرده و خصیصه اش اینست که علیه کل جمهوری اسلامی مبارزه میکند و شیوه های مبارزه ویژه ای دارد مثل دیوار نویسی، انتشار اطلاعیه ها و طومارها و بیانیه ها وهشتگهای ضد حکومتی، اعتصابات و تجمعات و اعتراضات خیابانی که جابجا بویژه در ده دوازه سال اخیر، از ٨٨ تا امروز، شاهد بوده ایم.
انقلاب زمانی رخ میدهد که این جنبش اوج میگیرد و گسترش می یابد و صریحا با شعار سرنگونی به خیابانها می آید. آنطور که در انقلاب جاری شاهد هستیم. جنبش سرنگونی شیوه های اعتراضی مختلفی را در بر میگیرد که به برخی اشاره کردم ولی برای اینکه به انقلاب ارتقا یابد لازم است با اعتراضات و تظاهرات و تجمعات و اعتصابات با پرچم نه به کل حکومت همراه بشود. انقلاب فقط در خیابانها و اعتصابات و تجمعات و اعتراضات خیابانی خلاصه نمیشود ولی اینها شرط لازم است. مثلا امروز تحرکهای خیابانی در ابعاد سال گذشته، چه در داخل کشور و چه در خارج، ادامه ندارد ولی جنبش سرنگونی قویتر از همیشه ادامه دارد. گرچه انقلاب از نظر میدانی فروکش کرده ولی جنبش سرنگونی بسیار قوی تر، قدرتمندتر و تعرضی تر از ۴ سال قبل، از قبل از ١٤٠١ سر بلند کرده است و این را شما در گفتمانها در فضای سیاسی ایران در شبکه مدیای اجتماعی، در فرهنگ اعتراضی قوی ای که میشود گفت جهانی شده و حتی در رسانه ها و مدیای اجتماعی کشورهای غربی دارید میبینید.
در همه این ابعاد اعتراضات گسترده ای برای خلاصی از شر جمهوری اسلامی در جریان است. جمهوری اسلامی زیر فشار زیادی است چرا که نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی حمایت از انقلاب زن زندگی آزادی گسترده است. امروز همزمان با گسترش جنبش معیشت و منزلت در ایران و مراسمهای یادبود جانباختگان و به سخره گرفتن ادعاها و تبلیغات حکومت در رابطه با جنگ غزه، در پارلمان اروپا و در مراسم جایزه صلح نوبل پرچم زن زندگی آزادی برافراشته میشود و در اسلو مردم با مشعلهای فروزان و با بنر زن زندگی آزادی به خیابانها می آیند. با شروع جنگ غزه رژیم خیلی تلاش کرد که در ایران و در سطح جهانی جنبش انقلابی زن زندگی آزادی را تحت الشعاع این جنگ قرار بدهد، آنرا به عثب براند و به اسرائیل ستیزی و طرفداری از “قهرمانان حماس” و غیره دامن بزند اما جامعه محکم در مقابلش ایستاد و تعرضی و کوبنده جوابش را داد.
این ها همه یعنی اینکه جنبش سرنگونی زنده است، قوی است و در موقعیت پیشرفته تری نسبت به سالهای قبل قرار دارد. این امر برای کسانی مثل ما که دست اندرکار انقلاب هستند این امید را ایجاد می کند و این زمینه را فراهم میکند که اوج گیری مجدد انقلاب زن زندگی آزادی را تدارک ببینیم به نحوی که این بار گسترده تر و رادیکال تر به خیابان ها بیاید و همراه شود با اعتصابات. این در چشم انداز قرار می گیرد و به این معنا تفکیک بین انقلاب بالفعل و جنبش سرنگونی به ما کمک می کند که این شرایط را دقیق توضیح دهیم و وظایف خود را تعیین کنیم و در دستور بگذاریم.
حسن صالحی: حمید تقوایی شما میگوئید که جنبش سرنگونی وقتی که به خیابان می آید اسمش می شود انقلاب و در صحبتهای خودتان هم به چهار دوره یعنی سال ۸۸ و سالهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ اشاره کردید. یعنی می خواهید بگویید که در ده پانزده سال گذشته چهار انقلاب در ایران اتفاق افتاده؟
حمید تقوایی: ببینید بررسی و نامگذاری تحولات را باید در دو مقطع و از دو زاویه در نظر بگیرید. یکی از دید دست اندرکاران آن تحولات وقتی هنوز به سرانجام نرسیده اند، و یکی وقتی تحولی به سرانجام میرسد از دید تاریخ نویس و از دید تحلیلگران واقعه بعد از وقوع. فعالین و تاریخنویسان دو جور به انقلاب رجوع میکنند و باید هم اینطور باشد.
حزبی که مثل حزب ما دست اندرکار انقلاب است، وقتی شرایط انقلابی ایجاد شود، وقتی توده مردم علیه حکومت به خیابان می ریزند، آن تحول را انقلاب می نامد و پرچمش را به اسم انقلاب بلند میکند و سعی میکند آنرا تعمیق و تقویت کند، سعی میکند تبدیلش کند به حرکتی هر چه سازمانیافته تر و ریشه ای تر برای اینکه جمهوری اسلامی را بزیر بکشد، برای آنکه پیروز بشود.
جنبش ۸۸ به بهانه انتخابات شروع شد ولی به سرعت جنبش رادیکالیزه شد، مردم شعار دادند “موسوی بهانه است کل نظام نشانه است” – که حزب ما در توده گیر شدن این شعار نقش داشت- و در روز عاشورای همان سال یک قیام توده ای و حمله به کلانتری ها و پایگاه های حکومت با شعار مرگ بر خامنه ای شکل گرفت. آن جنبش فرو کوبیده شد و امروز کسی به آن حرکت بعنوان انقلاب رجوع نمیکند. میگوئیم جنبش سرنگونی طلبانه ای آغاز شد و فرو نشست. ولی ما، و هر نیروی فعال دیگری در دل آن حرکت، نمی توانست و نباید مثل یک تحلیلگر سیر تاریخ به آن نگاه میکرد و بخاطر احتمال به نتیجه نرسیدن خصوصیات و پتانسیل انقلابی و زیر و رو کننده آنرا نمیدید و مورد تاکید قرار نمیداد. هیچ اکتیویستی اینطور برخورد نمیکند. فعال و کنشگر در یک جنبش، چه یک مبارزه عرصه ای باشد و چه یک جنگ و چه انقلاب، برای پیروزی میجنگد. فعال انقلاب نمیتواند منتظر نتیجه باشد- این را باید به تحلیلگران واقعه بعد از وقوع سپرد- بلکه باید در دل مبارزه افق پیروزی را در برابر جامعه قرار بدهد و آنرا انقلابی برای زیر رو کردن وضع موجود بداند و به همه معرفی کند. همانطور که در انقلاب جاری مردم شعار دادند “بهش نگید اعتراض اسمش شده انقلاب” و به این ترتیب عزم خود را برای بزیر کشیدن حکومت اعلام داشتند. جنبش پیروزمند علیه یک حکومت توسط همه انقلاب نامیده میشود ولی فعال درگیر در جنبش علیه حکومت از ابتدا آنرا انقلاب مینامد تا بتواند پیروزش کند.
برخی به ما خرده می گیرند که در برخورد به اعتراضات زیاد تهییج میشویم و یا غلو میکنیم. ولی ما دقیق عمل کرده ایم. ما به جنبش های توده ای که علیه جمهوری اسلامی به خیابانها آمده انقلاب اطلاق کرده ایم و امروز خود مردم میگویند بهش بگید انقلاب. ما همچنین به جنبش سرنگونی که بستر خیزشهای انقلابی علیه رژیم را تشکیل میدهد نام و هویت داده ایم.
یاد آوری میکنم که اصطلاح جنبش سرنگونی را اولین بار منصور حکمت در برخورد به خیزش ١٨ تیر ٧٨ به کار برد در نوشته ای با عنوان ” جنبش توده ای برای سرنگونی حکومت آغاز میشود”. به آن حرکت انقلاب اطلاق نکردیم چون محدود بود و تا حد زیادی اصلاح طلبان در آن دست داشتند. اما حرکتی سرنگونی طلبانه بود و ما هم از همین اصطلاح استفاده کردیم. جنبش سرنگونی مقوله و مفهوم دقیق و بجائی بود و ما حضورش را در چند دهساله اخیر جابجا دیده ایم. فقط هم به این ۴ تاریخی که اشاره کردید محدود نمی شود. در دوره رفسنجانی، بعد از ختم جنگ ایران و عراق شورشهای شهری متعددی داشتیم که همه از بروزات جنبش سرنگونی بودند.
تا آنجا که به انقلاب زن زندگی آزادی مربوط میشود این جنبش را خود مردم انقلاب نامیده اند و این به نظرم نشانه تشخیص درست توده مردم و عزم جزم آنها برای بزیر کشیدن حکومت است. این انقلاب بر بستر جنبش سرنگونی سر بلند کرده است و امروز در قالب این جنبش گسترده سرنگونی طلبانه تعرض گسترده مردم علیه حکومت ادامه دارد. ما امیدواریم و تلاش میکنیم انقلاب دوباره به خیابان بیاید. خیلی از مردم همین تلاش را میکنند، کسی ناامید نشده و همه میگویند برمی گردیم، آبان ادامه دارد و ایستاده ایم تا پایان. در پیام هایی که برای مراسم جایزه نوبل و پارلمان اروپا فرستادند همین مضمون دوباره تکرار شد. مردم دنیا به احترام انقلاب زندگی آزاد بپاخاستند و کلاه از سر برداشتند می خواهم بگویم ما و مردم همچنان پرچم انقلاب را برافراشته نگه داشته ایم. اینکه این تحولات به کجا می انجامد تماما به مبارزات امروز مردم و نیروهای فعال در انقلاب بستگی دارد. ارزیابی و نامگذاری این تحول را باید به تاریخنویسان سپرد. ما به عنوان دست اندرکاران تمام تلاشمان را باید بکنیم که این جنبش به پیروزی برسد.
حسن صالحی: بسیار خوب. ما در مورد اینکه اسم این تحولات را چه باید بگذاریم صحبت کردیم ولی این سوال مهم باقی می ماند که چرا انقلابی که در اوج بود به سرنگونی جمهوری اسلامی منجر نشد؟
حمید تقوایی: به نظر من، و فکر می کنم خیلی از ناظرین، گره اصلی رهبری انقلاب است. آن رهبری که بتواند واقعا صفوف مردم را متحد کند، به آنها امید بدهد، و مردم بتوانند به آن اتکا کنند و ببینند نیروئی در صحنه هست که نماینده خواستها و آمال انقلابی آنهاست و میتواند بجای جمهوری اسلامی بنشیند، چنین نیروئی هنوز سر بلند نکرده است.
حزب ما یکی از نیروهایی است که این ادعا را دارد. اما هنوز کار زیادی باید بکنیم تا بتوانیم این نقش را ایفا کنیم.
ما همیشه گفتیم انقلاب یک پدیده عینی است که بخاطر تناقضات و مسائل اجتماعی, اقتصادی و سیاسی موجود در جامعه، بخاطر درد و رنج و مصائب توده مردم شکل می گیرد. ولی پیشروی و پیروزی انقلاب امر دیگری است. پیروزی انقلاب تماما برمی گردد به وجود یک نیروی رهبری کننده که فعال و در میدان باشد و بتواند اعتماد مردم را جلب کند.
حسن صالحی: مگر در تونس حزب و نیروی رهبری کننده وجود داشت؟
حمید تقوایی: در تونس هم گرچه انقلاب موفق شد دولت بوعلی را به زیر بکشد ولی خواستها و آرمان انقلابی مردم متحقق نشد. در مصر هم همین اتفاق افتاد. وجود رهبری پیش شرط پیروزی هم به معنی سرنگون کردن حکومت موجود و هم بمعنای تحقق آرمانها و خواستهای انقلابی مردم است. در مصر و تونس امر دوم اتفاق نیفتاد و در رابطه با فاکتور اول هم تجربه تونس و مصر استثنا بود. ممکن است استثناهای دیگری هم در تاریخ پیدا کنید ولی بعنوان یک قاعده میتوان گفت وجود نیروی رهبری کننده برای پیروزی انقلاب، هم به معنی سلبی و هم اثباتی کلمه، مطلقا ضروری است. نقش رهبری از انقلاب چین و ویتنام و انقلاب اکتبر بگیرید تا انقلاب کوبا و آفریقای جنوبی کاملا تعیین کننده بوده است.
در ایران هم این امر صادق است. امر حزب ما اینست که این صندلی را پر کنیم، این خلاء را جواب بدهیم و ما با تمام توان و امکاناتمان در این راه تلاش میکنیم.
حسن صالحی: ما معمولا این سئوال را از شما پرسیده ایم ک حزب کمونیست کارگری چه برنامه ویژه ای را برای پیشروی انقلاب و به پیروزی رساندن آن دارد؟
حمید تقوایی: حزب باید مجموعه فعالیتهای گسترده و متنوعی را به پیش ببرد. اما در اینجا تنها به دو عرصه مهم و تعیین کننده اشاره میکنم.
یک عرصه همین مبارزات جاری کارگران شاغل و بازنشسته است. همانطور که این گفتم این پیشروی جنبش کارگری جنبش توده ای علیه حکومت را تعمیق و رادیکالیزه و تقویت می کند. ما تلاش میکنیم این جنبش با استقبال توده ای روبرو بشود. مشخصا در قدم اول چهره های خود جنبش کارگری در بخشهای مختلف با صدای بلند، به بیانیه و اطلاعیه های شان، و با اقدامات عملی از مبارزات جاری نفت و مبارزات بازنشستگان حمایت کنند. این حرکت فی الحال شروع شده و باید بکوشیم گسترش بیابد.
جنبه دوم جلب حمایت فعالین و نهادهای سایر جنبشها، جنبش دانشجویی، جوانان، جنبش دادخواهی، جنبش بی حجابی و جنبش های اعتراضی دیگری که در جامعه جاری است از مبارزات جاری کارگران است. باید توجه همه به این مبارزات جلب شود، با آن اعلام همبستگی کنند و از این جنبش فعالانه پشتیبانی کند.
این حرکت در جهتی است که بتوانیم صفوف انقلاب را با خواستهای اساسی و پایه ای نظیر معیشت و منزلت، نظیر مقابله با فقر و فساد و گرانی، تامین رفاه عمومی، و اهداف و خواستهائی از این قبیل تقویت کنیم و به جلو سوق بدهیم. این ها یک بعد مهم انقلاب زن زندگی آزادی است که میشود گفت با کلمه “زندگی” نمایندگی می شود. امروز طبقه کارگر و مشخصآ کارگران نفت پرچم منزلت معیشت را از قول همه جامعه بلند کرده اند و شعار میدهند “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد”. این نه تنها فقر و فساد و فلاکت بلکه دره عمیق بین فقر و ثروت، بین فلاکت عمومی و حقوقهای نجومی را هدف قرار میدهد. امروز رژیم، مانند هر سال، ادعا میکند که بالا بردن دستمزدها باعث تورم می شود و پاسخ مردم این است که جلوی حقوقهای نجومی را بگیرید؛ بساط اختلاسهای چند میلیارد دلاری نظیر افتضاح چای دبش را جمع کنید. اینها تولید کننده و تشدید کننده تورم اند و نه حقوقهای زیر خط فقر کارگران و بازنشستگان و کارمندان جزء.
اینها موضوعات و مسائل مهمی است که حزب ما سعی می کند برجسته کند و به این ترتیب جنبش کارگران نفت را در دل انقلاب زن زندگی آزادی تبدیل کند به موتور محرکه کل جامعه با پرچم مبارزه علیه فقر فساد و برای معیشت و منزلت.
عرصه دوم این است که ما سعی می کنیم در سطح جهانی طرد و انزوای جمهوری اسلامی را بیش از گذشته و فعال تر از همیشه مطرح کنیم. این را قبلا هم صحبت کردیم که بخصوص جنگ غزه و نقش جمهوری اسلامی در این جنگ به ما اجازه میدهد تحریم و طرد جمهوری اسلامی را دوباره روی میز دولتها و نهادهای بین المللی قرار بدهیم و از آنان بخواهیم که همانطور که حماس را به عنوان یک نیروی تروریست شناخته اند پدرخوانده حماس را هم بعنوان یک حکومت تروریست طرد کنند.
و بالاخره تلاش ما این است که توجه و نظر فعالین جنبش انقلابی را به سیاستها و راهکارهای حزب حلب کنیم و آنها را فرا بخوانیم که به حزب ما بپیوندند. این را باز تاکید میکنم که انقلاب بر سر پیچ تامین رهبری قرار گرفته و ما باید به این ضرورت با فعال شدن، برجسته کردن و نشان دادن نقش حزب در تحولات جاری پاسخ بدهیم. فراخوان من به همه فعالین انقلابی، به همه کسانی که واقعا می خواهند انقلاب زن زندگی آزادی به پیروز یبرسد و رفاه آزادی و برابری در جامعه متحقق شود اینست که به حزب کمونیست کارگری بپیوندید.
٢٣ آذر ١٤٠٢، ١٤ دسامبر ٢٠٢٣