جدید ترین

هنرمندان و هنر انقلابی- اصغر کریمی

وقتی شروین حاجی‌پور ترانه «برای» را در مهر سال قبل خواند، تنها در عرض ۴۸ ساعت ۴۰ میلیون نفر آن را بازدید کردند. این ترانه در روزهای اوج انقلاب، احساس یک جامعه به‌ پاخاسته را به شیوه هنری زیبایی بیان کرد و ورد زبان مردم شد، در تجمعات دسته‌جمعی خوانده شد، مرزهای ایران را در نوردید و توسط خواننده‌های مختلف غیر فارسی‌زبان هم اجرا و جهانی شد. این ترانه بسیار زیبا و غنی بود؛ اما با فورس انقلاب با چنین انفجاری از استقبال مواجه شد. توماج صالحی یکی دیگر از خوانندگان انقلاب است که خشم یک جامعه را علیه دستگاه حاکم، مقامات و مزدوران حکومت در قالب هنر اعتراضی بیان می‌کرد، مقامات حکومت را به سخره می‌گرفت و مردم را به شرکت در اعتراضات خیابانی تشویق می‌کرد، آهنگ‌هایش مورد نیاز انقلاب بود، به دل مردم می‌نشست و به انقلاب گرمای بیشتری می‌داد. مهدی یراحی خواننده دیگری است که به‌ویژه با آهنگ‌های «زن زندگی» و «روسریتو در بیار» زنان شجاع و بی‌حجاب را در مقابل دستگاه سرکوب نمایندگی کرد. سرودهای انقلابی و زیبایی نیز توسط دانشجویان دانشگاه هنر مانند سرود «آزادی»، سرود «نه»، «فریاد جاودان ما» و «سوگند» و…اجرا شد و سرودها و ترانه‌های دیگری نیز مانند «بیزارم از شما» توسط صبا ضامنی، «برپاخیز» علی ندیمی، و رستاخیز از«امیر طوطیان» در یک سال گذشته خلق شد و با استقبال وسیع مردم مواجه گردید.

انقلاب زن زندگی آزادی مثل همه انقلابات دیگر به هنر و ترانه و شعر و سرود و فیلم و تئاتر و رمان و انواع و اقسام هنر نیاز دارد، مثل زمینی تشنه آنها را جذب می‌کند و هنرمندان خود را بزرگ می‌کند. هنرمندانی به میدان میایند و روح و احساس جامعه را بیان می‌کنند، به آن تعین بیشتری می‌دهند، به دلیل موقعیت اجتماعی‌شان طیف وسیعی از مردم در داخل کشور و در سطح جهان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند و به تقویت انقلاب کمک می‌کنند. اینجا باید از خدانور هم اسم برد. جوانی انقلابی که توسط حکومت در زاهدان به قتل رسید و رقصش الهام‌بخش بسیاری از جوانان دیگر شد تا با تکرار رقصش او را ارج نهند.

در عین‌ حال این انقلابی زنانه است و طبیعی است که بخش زیادی از ترانه‌ها و سرودها و هنرهای این دوره رنگ و بوی زنانه دارد.

در تاریخ ایران هیچ دوره‌ای نمی‌توان سراغ گرفت که هنر و هنرمندان از کوچک‌ترین آزادی برخوردار بوده باشند. آنچه به‌اصطلاح آزاد بوده «هنر» درباری و یا «هنر» اسلامی و دستوری بوده است و اگر هنر و هنرمندی در دوره‌ای گل کرده است، آنجایی بوده که پا را از خط‌قرمز دستگاه سلطنت و اسلام بیرون گذاشته و گوشه‌ای از درد و رنج مردم و یا اعتراض و تمایلات آزادی‌خواهانه آنها را به نحوی بیان کرده است. اما انقلابات فرجه فراهم می‌کنند که هنرمندان زیادی از خط‌قرمزها عبور کنند و قلب مردم را با هنرشان تسخیر کنند. بی‌جهت نیست که رژیم‌های استبدادی همیشه و در همه جای دنیا تیغ سانسور را بر گردن هنرمندان نیز می‌فشارند.

در عرصه سینما نیز هنرمندان شریفی با انقلاب همراهی کردند. اما عرصه سینما با خوانندگی تفاوت‌های عمیقی دارد. خواننده می‌تواند حتی در یک مخفیگاه آهنگی بخواند و منتشر کند. امانمی‌توان فیلمی خلاف دستگاه سانسور بدون دوره‌ای از آزادی نسبتاً ثبات یافته، ساخت و به نمایش درآورد. ولی یک سینماگر مردمی و معترض می‌تواندمستقیماًدر عرصه سیاست با مردم همراه شود و ما در این دوره با صفی از سینماگرانی مواجه هستیم که از محبوبیتشان، که محصول درجه‌ای از روحیه انتقادی آنها یا محصول تن‌ندادن به تمایلات دستگاه حاکم است، برای همراهی با انقلاب استفاده کردند. انقلاب به این هنرمندان شریف و معترض نیز که چهره‌های شناخته‌شده‌ای هستند فرجه داد تا با زبان تندتری علیه دستگاه جبار حاکم حرف بزنند و خیابان را همراهی کنند. ترانه علی‌دوستی یکی از چهره‌های سینمایی است که سال‌هاست استوری‌هایش پر از انتقاد به نظام و یا دفاع از زندانیان سیاسی و زنان و علیه اعدام و تجاوز و نیروهای سرکوب است و در مقابله با ممنوع‌الکار شدن به‌خاطر بی‌حجابی تودهنی محکمی به حاکمان زد و نوشت:«ازروسریِ زوری که در فیلم‌هایتان در حمام و اتاق‌خواب هم سر ما می‌گذارید، هنوز دارد خون می‌چکد، هنوز دارد خون می‌چکد. من پارچه‌ای که خواهرانم را کشت را، برای فیلم‌های شمابه سرنمی‌کنم». پانته‌آ یکی دیگر از اهالی سینما نیز در همین رابطه نوشت:«الهه، نیلوفر، توماج، یاسین، فاطمه و… در زندان و دختران و پسرانی که چشم و جان دادند.ممنوع‌الکاری آخرین دغدغه من هم نیست». کتایون ریاحی: «شرافتم اجازه کار در سینمای امروز را نمی‌دهد… شما کی باشید؟». رخشان بنی‌اعتماد هم قبل‌ترگفته بود: «هنرمندِبی‌اعتنا به شرایط جامعه، هنرمند نیست. هنرمند، مزدور و رعیت اربابانِ پادگانی نیست که سر به امربری خم کند». جرم همه آنها این بود که حجابی که از آن خون می‌چکد را حاضر نشدند به سر کنند و به اشکالی انقلاب زن زندگی آزادی را همراهی کردند. بعضاً با صدها طنز و کنایه و انتقاد علیه اسارت یک جامعه و اعدام و شکنجه و زورگویی و تجاوز و سانسور یا علیه گشت ارشاد و نیروی انتظامی انتقاد و اعتراض کرده‌اند و محبوبیت بیشتری پیدا کرده‌اند.

در همین زمینه «تفنگت را زمین بگذار» یا «زبان آتش»، شعری از فریدون مشیری بود که توسط شجریان در جریان خیزش ۸۸ خطاب به نیروهای سرکوبگر خوانده شد و در مهر ۱۴۰۱ در اوج انقلاب و سرکوب، صد نفر از سینماگران در بیانیه‌ای خطاب به سرکوب‌کنندگان مردم بیانیه‌ای تحت همین عنوان منتشر کردند و از آنها خواستند سلاح‌های خود را زمین بگذارند. آنها روی مسئله حساسی که به بودونبود حکومت مربوط است انگشت گذاشتند و مورد تهدید و پرونده‌سازی قرار گرفتند و بعضاً دستگیر شدند؛ اما ده‌ها نفر از سینماگران دیگر در عکس‌العمل به سرکوبگری حکومت و در همراهی با مردم آبادان که دچار فاجعه متروپل شده بودند، به این بیانیه پیوستند.

تحت حکومت ایدئولوژیک و قرون‌ وسطایی اسلامی که نه‌ تنها آزادی‌های سیاسی بلکه هر نوع آزادی اجتماعی نیز سرکوب شده است، هنرمندان نیز تحت انواع و اقسام محدودیت‌ها قرار دارندو به آن و خیلی ستم‌های دیگری که به مردم می‌شود، معترض‌اند و انقلاب هر روز بخش بزرگ‌تری از آنان را به میدان میاورد. این یک نقطه قوت انقلاب است که اقشار مختلف مردم، حتی طیف‌هایی که وضعیت مرفهی دارند، به دلیل محدودیت‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی در مقابل رژیم قرار دارند و به انقلاب نیرو می‌دهند. انقلاب میدان را برای آنها باز می‌کند و آنها نیز متقابلاً میدان را بازتر می‌کنند.

هنر برای شکوفایی به آزادی تمام‌عیار نیاز دارد، به عدم دخالت دولت و مذهب و به آزادی بی‌قید بیان و نقد و طنز و به آزادی برای درافتادن با همه تعصبات جاهلانه اخلاقی، نیاز دارد همانطور که کل جامعه به آنها نیاز دارد. در برنامه یک‌دنیای بهتر، برنامه حزب کمونیست کارگری، از آزادی کامل و بی‌قید و شرط انتقاد و نقد، آزادی انتقاد به کلیه جوانب سیاسی، فرهنگی و اخلاقی و ایدئولوژیکی جامعه و لغو هر نوع ارجاع در قوانین به به‌اصطلاح مقدسات ملی و میهنی و مذهبی و غیره به‌عنوان عامل محدودکننده آزادی نقد و اظهار نظر مردم صحبت شده است و در بند دیگری هر نوع مقوله «مقدسات» ملی و میهنی و قس‌علی‌هذا را که به ناگزیر آزادی نقد و گردن‌ننهادن را از انسان‌ها می‌گیرد، بی‌اعتبار اعلام می‌کند. این آزادی‌ها باید متحقق شود تا هنر نیز از هر قید و بندی رها گردد. انقلاب زن زندگی آزادی به قدرت توده‌های مردم انقلابی، زنان و جوانانی که اشتیاق به آزادی و رهایی از دستگاه ظلم و جور اسلامی همچون آتشفشان دربند کشیده‌ای آنها را به میدان کشاند، بندهای استبداد در زمینه هنر را نیز به درجاتی متزلزل کرد و اجازه داد دم‌ و دستگاه کنترل بر عرصه هنر، هرچند محدود، دستخوش ضعف و ناتوانی شود. این انقلاب نهایتاً با پیروزی خود به سلطه صدها ساله استبداد و دربار و مذهب بر فرهنگ و هنر پایان خواهد داد و آنگاه هنر و هنرمند می‌توانند نفس بکشند وشکوفا شوند و هزاران هنرمند دیگر به میدان بیایند. انقلاب فقط برای در هم شکستن سلطه سیاسی حکومت اسلامی نیست، برای شخم‌زدن جامعه در همه زمینه‌ها است از جمله در زمینه فرهنگ و هنر.

اما در عین‌حال هنر زمانی به معنی واقعی کلمه شکوفا می‌شود که به تسلط طبقه حاکم در زمینه اقتصاد پایان داده شود. باید همه زنجیرها گسسته شوند تا امکانات مادی شکوفایی هنر برای همه مردم فراهم شود و خلاقیت‌های یک جامعه امکان بروز پیدا کند. زنجیرهای سیاسی و خفقان سیاسی و فرهنگی نیز زمانی به طور پایدار و عمیق درهم‌شکسته می‌شوند که زنجیرهای اقتصادی و تسلط اقتصادی طبقه اقلیت حاکم پاره شوند.

بنابراین، هر هنرمند پیشرو و آزاده‌ای اگر به معنی واقعی کلمه خواهان شکوفایی هنر باشد چاره‌ای جز این ندارد که به معنی عمیق کلمه انقلابی باشد. انقلابی به معنی نخواستن نه‌ تنها سانسور و ممیزی و سرکوب، بلکه همچنین نخواستن بنیادهای اقتصادی و سیاسی و مذهبی طویله اسلامی، یعنی رهایی همه‌جانبه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه. آنگاه با انقلابی عظیم در عرصه هنر و طغیانی از هنر به معنی واقعی کلمه، هنر غیردولتی و غیردستوری، هنری که روح یک جامعه را غنا می‌دهد، مواجه خواهیم شد.

و نکته آخر اینکه، در طول انقلابی که از شهریور ۱۴۰۱ شروع شد بیش از صد نفر از هنرمندان عرصه سینما و تئاتر و موسیقی به دلیل همراهی با انقلاب دستگیر شدند که برخی از آنان همچنان در زندان به سر می‌برند. صدها هنرمند دیگر هنر نیز تحت انواع اذیت و آزار، زندان و شکنجه قرار گرفته که بعضاً با وثیقه آزاد شده‌اند. ده‌ها نفر از جمله توماج صالحی، مهدی یراحی و سامان یاسین و همین‌طور تعداد قابل‌توجهی از شاعر و نویسنده و کاریکاتوریست تا نقاش و بازیگر و مجسمه‌ساز در زندان به سر می‌برند. به همان اندازه که انواع و اقسام طیف‌های مردم در این انقلاب شرکت دارند، زندان‌های سیاسی نیز که انعکاسی از خود جامعه است، فعالینی از همه طیف‌های جامعه را در بر می‌گیرد. باید همه جامعه، از کارگر و سینماگر تا دانشجو و بازنشسته، از معلم و دانش‌آموز تا خواننده و ورزشکار و پزشک و پرستار و نویسنده برای آزادی هنرمندان انقلاب و کلیه زندانیان سیاسی به میدان بیایند و سیستم قضایی و سرکوب را عقب برانند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *