جدید ترین

“شورش واگنر” در روسیه، نگرانی حاکمان در ایران! محسن ابراهیمی

mohsen ebrahimi1

هفته گذشته اتفاقی در روسیه توجه جهانیان را به خود جلب کرد. “شورش” ارتش خصوصی واگنر به فرماندهی یوگنی پریگوژین، دوست قدیمی ولادیمیر پوتین. این اتفاق در ایرانحکام اسلامی را آن‌چنان نگران کرد که بدون فوت وقت برای دلداری دادن به پوتین، برای حمایت از او پای همدیگر را لگد زدند.سؤال این است که چرا یک اتفاق برای پوتین در روسیه، این‌چنین سران حکومت اسلامی در ایران را نگران می‌کند؟


“شورش علیه مسکو”
ماجرا ازاین‌قرار است که یوگنی پریگوژین، فرمانده ارتش خصوصی واگنر که در کنار ارتش روسیه مشغول جنایت در اوکراین بود و اخیراًشهر باخموت را با قتل و جنایت و بی‌رحمی تصرف کرده بود، یکباره نیروهایش را به روسیه برگرداند؛ شهر استراتژیک روستوف در مرز اوکراین را تصرف کرد؛ خواستار برکناری وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش شد و با ستون نظامی به سمت مسکو حرکت کرد. برخی رسانه‌ها از این اتفاق به‌عنوان “شورش علیه مسکو” یاد کردند.
یوگنی پریگوژین،تبهکاری است که بعد از آزادی از زندان، به یمن “فرصت‌های طلایی” که سرمایه‌داری بازار آزاد بعد از فروپاشی بلوک شرق فراهم کرده بود،به‌عنوان مالک و مدیر رستوران‌های مجلل و تهیه‌کنندهغذای کرملین توانست آزادانه از “نردبان ترقی” بالا برود و همچون یک اولیگارش میلیاردر وارد حلقهولادیمیر پوتین بشود. از او به‌عنوان”آشپز پوتین” یاد می‌کردند. اما او از این لقب ناراحت بود و ترجیح می‌داد از او به‌عنوان “قصاب پوتین” یاد کنند.
به‌راستی هم او به‌عنوان فرمانده ارتش خصوصی واگنر، قصاب پوتین بود. واگنر یک ارتش خصوصی متشکل از ۳۵ هزار مزدور است. هزاران نفر از جنگجویان این ارتش محکومین جنایی زندان‌هایروسیه هستند که برای جنایاتشان در کشورهای مختلف مدال هم می‌گیرند. واگنر در جنگ‌های نیابتی از طرف دولت روسیه، برای مثال در سوریه و لیبی و جمهوری آفریقای مرکزی و سودان و جاهای دیگر نقش فعال داشته است.نیروهای واگنر به اعمال بی‌رحمانه‌ترین خشونت‌ها مشهور هستند.
“شورش علیه مسکو” در واقع یک عنوان ژورنالیستی است. در واقعیت اقدام فرمانده واگنر،گوشه‌ای از جنگ قدرت درون مافیای امنیتی -نظامی در دربار پوتین است.واگنر قرار بوده به‌عنوان یک ارتش خصوصی، در کنار ارتش روسیه سیاست‌های تجاوزگرانه پوتین راپیش ببرد بدون اینکه جنایاتش به نام ارتش رسمی روسیه ثبت شود. تلاش وزارت دفاع برای قراردادن واگنر زیرچفت‌وبست فرماندهی ارتش و در مقابل، مقاومت پریگوژین برای حفظ نقش خودمختار خودش به‌عنوان فرمانده یک ارتش خصوصی گوشه‌ای ازاین جنگ قدرت است.
این جنگ قدرت درون مافیای روسیه فعلاً با وساطت لوکاشنکو رئیس‌جمهور بلاروس ظاهراً حل شده است. پریگوژین در بلاروس است و قطعاً تعیین تکلیف این نیروی ۳۵هزارنفره مسلح، اینکه کجا و چگونه از این نیروی آماده جنایت استفاده شود، روی میز کرملین است.


واکنش جمهوری اسلامی
دو روز پس از “شورش علیه مسکو”،سران حکومت اسلامی برای حمایت از پوتین به صف شدند. ابراهیم رئیسی “حمایت کامل” جمهوری اسلامی از پوتین را ابراز و اظهار خوشحالی کرد که این اتفاق نتوانسته “حاکمیت ملی روسیه” (یعنی موقعیت پوتین) را به چالش بکشد. حسین امیرعبداللهیان اظهار اطمینان کرد که “کشور روسیه از این مرحله عبور خواهد کرد.”عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هم اطمینان داد که”شورش گروه واگنر تأثیری بر جایگاه و اعتبار ولادیمیر پوتین نخواهد داشت.”خامنه‌ای هم احتمالاً هنگام دریافت قران نفیس دیگری از پوتین مراتب خدمتگزاری‌اش را ابراز خواهد کرد!
جالب است که در همین شرایط رسانه‌های حکومتی خبر دادند که قرار است احمدرضا رادان فرمانده کل نیروی انتظامی به روسیه سفر کند. با چه هدفی؟ ” با هدف رایزنی برای توسعه “همکاری‌های دوجانبه پلیسی”!
همین خبرگوشه‌ای از دلایل نگرانی “شورش علیه مسکو” و اعلام وفاداری‌های چاپلوسانه سران حکومت اسلامی نسبت به پوتین را نشان می‌دهد.
سران جمهوری اسلامی، روی پوتین به‌عنوان بازیگر اصلی در استراتژی میان‌تهی “نگاه به شرق” حساب می‌کنند. او را متحد استراتژیک می‌دانند و تصور می‌کنند او در شرایط انزوای جهانی و تحریم‌ها و ورشکستگی اقتصادی و خطر انقلاب،پشت حکومت اسلامی خواهد ایستاد وخواهد توانست نجاتشان دهد.
حمایت چاپلوسانه آیت‌الله قاتل از پوتین جنایت‌کار در دعوای خانگی مافیای روسیه وجهی از چنین انتظار و محاسبه به‌اصطلاح استراتژیک است. محاسبه یک حکومت نگران از آینده. یک حکومت نگران از انزوای بیشتر درجهان که قرار است پوتین نجاتشان دهد. به این اعتبار، به نظر می‌رسد ابراز اطمینان در باره “حاکمیت ملی روسیه” مربوط به عدم‌اطمینان از حاکمیت خودشان است. نگرانی از “جایگاه و اعتبار ولادیمیر پوتین” در روسیه، در واقع نگرانی از جایگاه متزلزل خودشان در ایران است و ابراز اطمینان در باره اینکه “کشور روسیه از این مرحله هم عبور خواهد کرد”، چیزی مربوط به اضطراب سیاسی خودشان برای عبور از طوفان انقلاب است. در یک جمله همه این اطمینان‌دادن‌هایک‌جوری قوت قلب دادن به خود است تا به پوتین.


اگر چه جمهوری اسلامی به پوتین به‌مثابه یک متحد استراتژیک حساب می‌کند، اما پوتین برعکس به جمهوری اسلامی همیشه همچون یک کارت بازی تاکتیکی نگاه کرده است. او از جمهوری اسلامی به‌عنوان کارت بازی در کشمکش با غرب استفاده کرده و خواهد کرد. برای مثال قبلاًدیده‌ایم که چگونه در جریان مذاکرات برجام خلل وارد کرد تا در جریان تهاجم به اوکراین، دستش برای مانور بر سر نیاز اروپا به انرژی بازتر باشد. یا در سوریه هر موقع لازم دید، آسمان را برای بمباران نیروهای سپاه پاسداران توسط دولت اسرائیل باز گذاشت.
می‌دانیم که تهاجم نظامی پوتین به اوکراین تحت عنوان “عملیات ویژه” با بن‌بست کامل مواجه شده است.اتفاقاتی مثل شورش واگنر هم که قرار بود با بی‌رحمی و قساوت او را از باتلاق اوکراین نجات دهد، نشان می‌دهد که موقعیت پوتین خیلی هم باثبات نیست. به این اعتبار، حکومت اسلامی در استراتژی “نگاه به شرق” به امامزاده‌ای دخیل بسته است که ستون‌های محکمی ندارد. اما مستقل از وضعیت و آینده خود پوتین، آینده جمهوری اسلامی را قطعاً انقلاب زن زندگی آزادی رقم خواهد زد. ***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *