تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
در ١٣ تیرماه سال ١٣٨١ برابر با چهارم جولای ٢٠٠٢ قلب سرشار از عشق منصور حکمت، قلبی که برای انسانیت می تپید و رویای برپایی یک جامعه آزاد و برابر را در خودش می پروراند بر اثر سرطان از تپش باز ایستاد.
منصورحکمت، متفکر تئوریسین بزرگ مارکسیست و انقلابی بزرگ، فردی بود که تمام طول زندگی سیاسی اش، یعنی از انقلاب ۵۷ که وارد سیاست شد، برای برپایی یک جامعه برابر و یک دنیای بهتر تلاش کرد. امروز یک انقلاب زنانه، انقلاب زن زندگی آزادی در جریان است. و این منصور حکمت بود که ٢١ سال قبل اعلام کرد انقلاب آتی ایران به احتمال زیاد انقلابی زنانه خواهد بود.
امروز در برنامه گفتگو همراه هستیم با حمید تقوایی که از همراهان و همرزمان نزدیک منصور حکمت بوده و میخواهیم تاثیر منصور حکمت بر انقلاب جاری و متد و نگاهش به مسایل سیاسی را مورد بحث قرار بدهیم.
حمید تقوائی سئوال اول من اینست که آیا در انقلاب زن زندگی آزادی جای پایی از منصور حکمت را میشود دید؟ کدام نشانه ها؟
حمید تقوائی: به نظر من منصور حکمت را میتوان معمار انقلاب زن زندگی آزادی دانست. منصور حکمت در جنبش کمونیستی و در جنبش کارگری نیز جایگاه برجسته ای دارد که امیدوارم به آن هم بپردازیم. ولی نقش او به عنوان پرچمدار، به عنوان بشارت دهنده و نوید دهنده و بعنوان زمینه ساز انقلاب نیز به همان اندازه مهم و برجسته است. الان که انقلاب زن زندگی آزادی سر بلند کرده ما نه تنها رد پا و تاثیرات منصور حکمت را اینجا و آنجا می بینیم بلکه نفس شکل گیری انقلاب به نظر من تحقق آینده ای است که منصور حکمت در نظر داشت و در برابر جامعه قرار میداد. شما اشاره کردید که منصور حکمت ٢١ سال قبل پیش بینی کرد انقلاب آتی ایران زنانه خواهد بود. امروز همه دنیا خیزش جاری در ایران را انقلاب زنانه مینامد. اولین انقلاب زنانه در تاریخ. این را منصور حکمت با دید عمیقی که داشت، با تحلیل درستی که داشت، بیش از دو دهه قبل اعلام کرد. و می بینیم امروز متحقق شده.
اعلام نظر منصور حکمت در مورد انقلاب زنانه در حزب ما تبدیل شد به نهادی با عنوان انقلاب زنانه که پیگیرانه تا امروز فعالیت کرده و نقش موثری در شکل دهی و تدارک سیاسی اجتماعی انقلاب جاری داشته است.
ولی تاثیر نظرات و سیاستهای منصور حکمت به این محدود نیست. منصور حکمت جنبش انقلابی، جنبش توده ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی را تنها راه نجات جامعه میدانست. او پس از خیزش ١٨ تیر ۷۸ در نوشته ای اعلام کرد که جنبش توده ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی آغاز میشود و این جنبش تا امروز نقاط اوج متعددی داشته که متاسفانه منصور حکمت دیگر زنده نبود که شاهد آنها باشد. در سال ۸۸، ده سال بعد از خیزش ١٨ تیر، دیدیم که جنبش سرنگونی سربلند کرد، در ۹۶ همینطور، در ۹۸ همینطور و امروز هم این جنبش با انقلاب زن زندگی آزادی به نقطه اوج تازه ای رسیده است. این ها همه نشان میدهد که آن استراتژی، آن خط و افقی که منصور حکمت به عنوان یک جنبش توده ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی در برابر جامعه میگذاشت نقطه اوجهای متعددی داشته و امروز یک واقعیت جاری است.
علاوه بر آن امروز مردم دارند اعلام میکنند ما همه با هم هستیم و مشخصا در جنبش علیه اعدام این به یک شعار و هشتگ توده ای تبدیل شده. منصور حکمت یک بحثش این بود که انقلابی که در ایران شکل می گیرد خصلتی توده ای خواهد داشت و اقشار وسیعی از جامعه در آن شرکت خواهند کرد و این توده وسیع تنها میتواند تحت یک پرچم، تحت پرچم انقلابی طبقه کارگر برای رفع ظلم و رفع تبعیض و سرکوب بلند شود و به پیروزی برسد. ما این را امروز می بینیم که انقلابی که حول شعار زن زندگی آزادی آغاز شده و مردم دارند شعار میدهند کرد، بلوچ، آذری، آزادی و برابری در واقع منطبق برخطی است که منصور حکمت تئوریسین اش بود، شارت دهنده و نوید دهنده اش بود و در تمام عمر سیاسی اش برای تحقق آن کوشید و حزبی را پایه گذاشت که این پرچم را تا امروز برافراشته نگاهداشته است.
نکات بسیار است. بعنوان یک نمونه دیگر جنبش علیه اعدام را در نظر بگیرید. منصور حکمت بود که اولین بار اعلام کرد اعدام قتل عمد دولتی است و بر این مبنا فعالیت گسترده و پیگیری در حزب ما شروع شد علیه مجازات اعدام، زمانی که بسیاری از نیروهای اپوزیسیون حتی علیه اعدام نبودند و برخی اعدام نیروهای ضدانقلابی را مجاز میدانستند. امروز می بینید جامعه اعلام میکند که اعدام برای هر جرمی باید ممنوع شود، باید لغو شود. خب این همان گفته منصور حکمت است که اعدام به هر دلیل و عنوانی مجازاتی ضدانسانی است، قتل عمد دولتی است و باید ممنوع شود.
یا فرض کنید بحث آزادی های بی قید و شرط که منصور حکمت بر آن پافشاری میکرد و اهمیت و ضرورتش را توضیح میداد امروز می بینیم در بیانیه های مختلفی مثلا در منشور ۲۰ تشکيل این خواست اساسی مطرح شده. قبلا هیچ نیرو و حزب سیاسی آن را اعلام نکرده بود و حتی تا همین امروز هم قید و شرط هایی مثل مقدسات مذهبی یا ملی- میهنی و غیره را به عنوان محدودیت آزادی ها مطرح میکنند.
یا فرض کنید در عرصه مبارزه زنان عمیق ترین انتقادات را به آپارتاید جنسیتی، به حجاب، به نقش مخرب و ضدانسانی مذهب در بی حقوقی زنان و غیره را منصور حکمت مطرح کرد و پرچم اش را بلند کرد.
منصور حکمت همچنین علیه جنبش اسلام سیاسی نه تنها در ایران بلکه در منطقه و در جهان ایستاد و ماهیت ضدانسانی و کریه جنبش اسلام سیاسی را به دنیا معرفی کرد. منصور حکمت بود که اعلام کرد یک جنبش ضد مذهبی در ایران زیر پوست جامعه جریان دارد و امروز میبینیم این جنبش سربلند کرده و خودش را نشان میدهد.
در هر حال این نمونه ها کم نیست. جنبه دیگر نقش منصور حکمت در جنبش کارگری و در جنبش کمونیستی است که خود بحث مفصلی است.
سیما بهاری: بله حتما به این موضوع هم میپردازیم. اما اینجا خوبست در رابطه با متدی که منصور حکمت به جنبش های اجتماعی برخورد میکرد صحبت کنیم. شما به مواردی اشاره کردید ولی به طور کلی میخواهیم ببینیم که منصور حکمت نگاهش به جنبش های اجتماعی چه بود. ما دیدیم که خیلی وقت ها جریانات چپ راجع به جنبشها که حرف میزنند فقط طبقه کارگر را در نظر می گیرند.جنبش های اجتماعی حول مسائلی که بعنوان نمونه شما اشاره کردید، مسئله حجاب، مسئله اعدام و غیره و غیره. از نظر برخی از نیروهای چپ جنبش هایی حاشیه ای به مشار می آیند. می خواهیم ببینیم که منصور حکمت چه طور نگاه میکرد به این جنبش ها.
حمید تقوائی: منصور حکمت در دو سطح مقوله پایه ای جنبش ها را مطرح کرد و آن هم نه فقط از نظر تئوریک بلکه از نظر عملی و از نظر باصطلاح چه باید کرد جوابهای مشخصی داد که همچنان پرچم راهنمای حزب ما است.
در یک سطح منصور حکمت بر جنبش های اعتراضی تاکید داشت و میگفت این جنبش ها حول تبعیضات، حول بی حقوقی ها، حول مسائل واقعی مردم و خواستهای برحق مردم شکل می گیرند و ازینرو امر ما کمونیستها نیز هست. او تاکید میکرد که از طریق این جنبش ها است که باید با جامعه مرتبط شد و در برابر نظام و حکومت سرمایه ایستاد. باید فعالانه در آنها شرکت کرد و آنها را تقویت کرد، منسجم کرد، رادیکالیزه کرد، سازمان داد و به پیروزی رساند.
امروز جنبش های زیادی در ایران در جریان است. جنبش رهایی زن، جنبش ضد مذهبی، جنبش دادخواهی، جنبش جوانان و جنبش معلمان و بالاخره جنبش کارگری که در سطح گسترده ای در دو دهه اخیر به خصوص با اعتصابات و با .اعتراضات گسترده در واقع در صف مقدم مبارزات بوده. اینها جنبش هایی هستند که منصور حکمت آنها را تحلیل میکرد، ارزیابی میکرد، محدودیت ها و ضعف هایشان را تلاش میکرد که رفع کند و آنها را هر چه منسجم تر و متشکل تر کند.
در مورد متد که شما سئوال کردید متد منصور حکمت دخالت گری فعال در هر جنبشی بود که حق خواهانه است، که ضد تبعیض است، که انسانی است و به همین خاطر حزب کمونیست کارگری، حزبی که منصور حکمت بنیاد گذاشت و رهبرش بود در عرصه های مختلفی نهادها و کمپین ها و کارزار ها و چهره های زیادی را در دل این جنبش ها به جلو راند. از حقوق کودک بگیرید که اول کودکان و کودکان مقنده را منصور حکمت پایه گذاشت و پلاتفرمش را نوشت و سازمانش دارد تا دفاع از حقوق پناهندگی و تشکیل فدراسیون پناهندگان تا کمیته علیه اعدام و علیه سنگسار که در ادامه فعالیت های حزب شکل گرفت و امروز حزب ما در عرصه های مختلفی درگیر است و هر جا این جنبش های اعتراضی هستند حزب ما هم فعالانه حضور دارد. آنها را سازمان میدهد. پلتفرم و پرچم به آنها میدهد و زبان و سخنگویشان است. اینها همه نتیجه متد منصور حکمت و نگاهش به جنبش های اعتراضی است.
در یک سطح دیگر منصور حکمت به جنبش های طبقاتی میپردازد و در واقع تئوری جنبشی مبارزه طبقاتی را مطرح میکند. او میگوید احزاب بلاواسطه به جامعه مربوط نمیشوند بلکه در دل جنبش های مشخصی شکل میگیرند و با جامعه ارتباط برقرار میکنند. او مشخصا سه جنبش را در شرایط سیاسی ایران معرفی میکند که تا امروزهم فعالیتشان را مشاهده میکنیم: جنبش ناسیونالیسم ایرانی و پرو دولتهای غربی، که سلطنت طلب ها و جمهوری خواهان بخشی از آن هستند. دوم جنبش ملی اسلامی که دوخردادی ها و اصلاح طلبان حکومتی جزئی از آن هستند و بالاخره جنبش کمونیسم کارگری که منصور حکمت تئوریسین و رهبر و سازمانده آن بود. ما این سه جنبش طبقاتی را داریم و فعل و انفعالات جامعه از طریق دخالت گری یا موضع گیری یا فعالیت این جنبش های طبقاتی صورت میگیرد. احزاب زیادی در جنبش ناسیونالیسم پرو دول غربی هستند. جنبش ملی مذهبی هم نیروها و احزاب و چهره های خودش را دارد. و جنبش کمونیسم کارگری هم همینطور. این احزاب با دخالت گری در جنبش های اجتماعی که آن ها را معرفی کردم در واقع سعی میکنند تاثیر بگذارند در جامعه و نقش خودشان را ایفا کنند.
با معرفی جنبشهای اعتراضی و جنبشهای طبقاتی از هر دو جنبه منصور حکمت گام بزرگی جنبش کارگری و جنبش کمونیستی را به پیش برد. این جنبشها را معرفی کرد به جامعه و نشان داد در نقشه سیاسی ایران این جنبش ها کجا قرار گرفته اند و هر کدام چه جایگاهی دارند. رابطه اینها با هم چیست و راه نجات جامعه و رهایی جامعه در این میان چطور تصویر میشود و چه مسیری را باید پیمود.
این نظریه که من آنرا تئوری جنبشی مبارزه طبقاتی می نامم و به نظرم درافزوده ای به مارکسیسم است جزو سرمایه های سیاسی نظری حزب ما است که بر این مبنا ما در ۲۱ سالی که منصور حکمت را از دست دادیم در عرصه های مختلف پیشرفته ایم و چراغ راهنمایمان همین تئوری ها و همین نظرات بوده است.
سیما بهاری: حتما لازم است که در برنامه های مختلفی به هر جنبه ای که الان شما اشاره کردید به صورت مجزا پرداخته شود. اما اجازه بدهید در این بخش از صحبت ما بیشتر متمرکز شویم به نگاه منصور حکمت به جنبش کارگری. ببینیم که این جنبش را چطور ارزیابی میکرد و نگاهش چه بود و چه میگفت؟
حمید تقوائی: تمام فلسفه سیاسی و دیدگاه منصور حکمت عمیقا این بود که کارگران، طبقه کارگر میتواند رها کننده نه تنها خودش بلکه کل جامعه بشری باشد. رها کننده از شر همه تبعیضات و نابرابری ها و بی حقوقی هایی که نه فقط در ایران بلکه در جهان بیداد میکند.
تا آنجا که به ایران مربوط میشود. منصور حکمت حزب کمونیست کارگری ایران را تشکیل داد که امرش سرنگونی جمهوری اسلامی و برپائی نظام سوسیالیستی در ایران بود. در انقلاب علیه جمهوری اسلامی هم منصور حکمت بحثش این بود که طبقه کارگر رهبر و نماینده توده عظیم مردم ایران در مبارزه علیه جمهوری اسلامی است. نماینده اکثریتی که بعدها جنبش اشغال در غرب ۹۹ درصدی ها نامید. ( متاسفانه منصور حکمت دیگر حضور نداشت که این جنبش ٩٩ درصدیها را ببینید). ولی منصور حکمت این نظر را داشت که این ۹۹ درصدی ها در واقع همراهان بالقوه طبقه کارگرند و طبقه کارگر می تواند کل جامعه را از شر تبعیضات طبقاتی خلاص کند به شرطی که به تئوری، به نظریات، به سیاستهای انقلابی طبقه خودش، یعنی سوسیالیسم، سوسیالیسمی که مارکس پرچمدارش بود، متکی شود و آن را راهنمای خودش قرار بدهد. منصور حکمت وقتی از دخالت در جنبش های مختلف علیه تبعیض صحبت میکرد هدفش این بود که سیاستها و راه حل طبقاتی مساله معین آن جنبش را در دل جامعه ببرد و فعالین را به نقد عمیق مارکسیستی از هر تبعیض و بی حقوقی مجهز کند.
در مقدمه برنامه دنیای بهتر که یکی از دستاوردهای منصور حکمت است اعلام میشود که ریشه همه تبعیضات و نابرابری ها و بی حقوقی ها و فقر فلاکت گسترده ای که در ابعاد مختلف وجود دارد نظام سرمایه داری است. ممکن است مسائلی مانند بی حقوقی زن و یا سلطه مذهب به قدمت تاریخ باشد ولی امروز اگر این مسائل مطرح است ریشه اش سرمایه داری عصر ما است. مثلا اسلام سیاسی دیگر ریشه اش قدرت های قرون وسطایی و خاندان صفوی و قاجار نیست بلکه سرمایه داری قرن بیستم و بیست و یکم است که به مذهب برای حفظ سلطه خودش نیاز دارد. اینها همه از نقطه نظر منصور حکمت نشان دهنده این است که طبقه کارگر می تواند پرچم رهایی کل جامعه از همه تبعیضات و بیحقوقی ها را بلند کند. و به عنوان رهبر کل توده مردم تحت اواع تبعیضات و ستمها در میدان ظاهر شود و جامعه را آزاد کند. محور این کار گرفتن قدرت سیاسی است. منصور حکمت نظرش این بود که.با قدرت این توده مردم محروم میشود انقلاب را سازمان داد، قدرت سیاسی را از دست طبقه حاکم درآورد و آن به خود مردم سپرد. به حکومت شورایی. یک بحث مهم دیگر منصور حکمت که در این زمان کوتاه فرصت نیست بازش کنیم اهمیت شوراها و نقش شوراها هم به عنوان ارگانهای مبارزاتی و هم به عنوان ارکان حکومت آتی بود. منصور حکمت طرفدار بسیار پیگیر شوراها و جنبش شورایی بود، آنرا تئوریزه کرد و مبنای عمل و مبارزه و فعالیت بویژه در جنبش کارگری قرار داد.
همه اینها به نظر من نشان دهنده جایگاه تعیین کننده طبقه کارگر در جامعه و برای رهایی جامعه و رسیدن به نظام سوسیالیستی و یک جامعه انسانی، آزاد و برابر هست.
سیما بهاری: سوال دیگری دارم که باز هم برمی گردد به متد منصور حکمت. دوست جوانی را که تازه با سیاست و امورات سیاسی و غیره آشنا شده دعوت کردم که به حزب بپیوندد.سخنرانی منصور حکمت تحت عنوان این حزب شماست را به او معرفی کردم که گوش کند. بعد از دو سه روز تماس گرفت و گفت که خیلی تحت تاثیر قرار گرفته و خیلی برایش جالب بوده که منصور حکمت اینقدر به قلب انسان نزدیک است و احساس میکنید که تفکر همه آدم ها را میخواند. متد منصور حکمت در برخورد با پدیده ها بسیار برای او جالب بود. این متدی که به قول این دوستمان به قلب آدم ها نزدیک میشود چه ویژگیهائی دارد؟
حمید تقوائی: در محور متد منصور حکمت انسان دوستی عمیقی قرار دارد. انسان دوستی نه فقط به عنوان طرفداری از آزادی و رهایی و رفاه انسانها بلکه اعتقاد به امیال انسانی و خواست قلبی افراد و اینکه که انسانها خودشان می توانند بلند شوند و این دنیای وارونه را عوض کنند. از هر دو جنبه انسان جایگاه اساسی در تفکر منصور حکمت دارد. او بود که اعلام کرد اساس سوسیالیسم انسان است و گفت سوسیالیسم جنبش بازگرداندن اختیار به انسان است و خودش بر همین مبنا عمل کرد، بر این مبنا حزب ساخت، و بر این مبنا به تحولات و پدیدها برخورد میکرد. قلب منصور حکمت برای انسانها می تپید. در همین سخنرانی این حزب شماست می بینید که چطور خواستهای انسانی، چطور آمال و آرزوهای تاریخی انسانها برای رسیدن به برابری، برای رسیدن به ازادی، برای رسیدن به جامعه ای که همه از نعمات زندگی برخوردار باشند و طبقات و تبعیض طبقاتی در کار نباشد، در مجور کمونیسمی قرار دارد که منصور حکمت در این سخنرانی تصویر میکند. به همین دلیل است که کمونیسم منصور حکمت به دل انسانها راه پیدا میکند.و به اصطلاح به قلبها می نشیند. منصور حکمت در همین سخنرانی میگوید میخواهم از قلب کمونیسم صحبت کنیم. او از مغز کمونیسم با عمیق ترین نظرات و بحثها بسیار گفته و نوشته بود ولی در این سخنرانی، که اولین سخنرانی علنی اش بود، بقول خودش از قلب کمونیسم سخن گفت یعنی از انساندوستی عمیقی که بستر تمامی تئوریها و نظرات کمونیستی و مارکسیستی را تشکیل میدهد.
در قلب کمونیسم انسان دوستی عمیقی هست. منصور حکمت میگوید زیپ پوست هر انسان شریف و منصفی را بکشید یک بلشویک دو آتشه در آن می یابید. هر انسانی خواهان این است که با بقیه برابر باشد، نوعدوستی و انسان دوستی افراد باید فرض گرفته می شود و این انساندوستی را زیر هویت های تصنعی و ساختگی ملی، قومی، مذهبی و غیره مدفون کرده اند. منصور حکمت میگوید باید این پوسته ها را کنار زد و با قلب انسان ها ارتباط گرفت.
این محور تفکر و سیاست منصور حکمت است. بقول خودش این قلب کمونیسم است. در سخنرانی این حزب شماست منصور حکمت با قلبش سخن میگوید. در تئوریهایش هم این را می بینید و در عمیق ترین بحثها و تحلیلهای اقتصادی اش در نقد مثلا سرمایه داری جهانی، در صحنه جنگ تروریست ها که بعد از قضیه ۱۱ سپتامبر اوج گرفت، در نقد اسلام سیاسی، در نقد سیاست ریاضت کشی، و غیره همه جا می بینید که چطور عمیقا این انسان دوستی در واقع نقطه عزیمت و پایه نظرات منصور حکمت است.
در هر حال کمونیسم منصور حکمت میتواند با هر انسان به قول خودش شریف و منصفی ارتباط برقرار کند و آنها را فرابخواند به مبارزه برای رهایی انسان و پیوستن به جنبش و حزب کمونیست کارگری. من هم در اینجا فراخوانم همین است که به حزب منصور حکمت بپیوندید. این حزب است که واقعا پرچم رهایی انسان را در دست دارد و در تمام فعالیت هایش خط و سیاست و افقی که مطرح میکند ناظر بر رهایی همه انسان های شریف و آزاده ای است که خواهان یک دنیای بهتر هستند.
٢٨ ژوئن ٢٠٢٣، ٧ تیر ١٤٠٢