جدید ترین

گسترش اعتراضات کارگری در متن فضای انقلابی- شهلا دانشفر

shahla daneshfar

اعتراضات کارگری گسترده تر شده است. در این هفته شاهد اعتراضات کارگران ذوب آهن اصفهان و مارش قدرتمند کارگران فولاد یزد، در کف خیابانها بودیم. در ذوب آهن حکومت وقتی با گستردگی اعتصاب مواجه شد اقدام به دستگیری کرد اما زیر فشار اعتراض کارگران آنها را فورا آزاد نمود. کارگران فولاد یزد با مارش عظیم خود در خیابان صحنه جالبی از اعتراض را خلق کردند که به گفته خودشان در طول ۴۴ سال حاکمیت رژیم این بزرگترین حرکت اعتراضی آنها بوده است. در نفت کارگران رسمی در برابر رشد نجومی گرانی ها اولتیماتوم به اعتراض دادند. کارگرن ارکان ثالث در نفت در همین مدت تجمعاتی داشته و بر ادامه اعتراضاتشان تاکید کرده اند و اساسا مراکز نفت از جمله کانونهای داغ اعتراض در طول انقلاب بوده است. همچنین معلمان و بازنشستگان دارند  گسترده تر از قبل به میدان می آیند. از جمله در این هفته شاهد  تجمعات سراسری بازنشستگان در نهم اسفند ماه و نیز تجمعات متوالی بخشهای مختلف بازنشستگان در روزهای مختلفی از هفته و مارش آنها در کف خیابانها بودیم. تجمع ۹اسفند که فراخوانش از سوی همه بخش های بازنشستگان و تشکلهایشان داده شده بود از سوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان و تشکلهایی مثل سندیکای واحد و نیشکر هفت تپه هم نیز مورد حمایت قرار گرفت. و ما شاهد بودیم که در این روز جمهوری اسلامی در تهران نیروی سرکوب  خود را بسیج کرد و مانع تجمع بازنشستگان شد. اما در بیش از ۱۴ شهر بازنشستگان تجمع داشتند و در شهرهایی مارش اعتراضی در خیابان به راه انداختند. همچنین روز قبل از آن بازنشستگان مخابرات در همین تعداد از شهرها تجمع و اعتراض داشتند.

این چنین است که اکنون خیابانهای شهرهایی چون اهواز، شوش، اراک، کرمانشاه، و اصفهان به محل اعتراض کارگران بازنشسته تبدیل شده و شعارهای اعتراضی آنها علیه فقر و بی تامینی و نابرابری ها و نیز علیه چپاول و دزدی و سرکوبگریهای حکومت بر فضای شهرها طنین انداخته است. بعلاوه  ما در همه جا با اولتیماتوم های کارگران برای تداوم اعتراضاتشان روبرو هستیم و برای مثال برای شانزدهم اسفند شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان به تجمعات سراسری اعتراضی برای پیگیری خواستهایشان و علیه فقر و گرانی و نا امنی مدارس و مسمومیت دانش آموزان که در واقع تروریسم کثیف حکومت اسلامی علیه دانش آموزان دختر در مدارس است، فراخوان داده است. و همه میدانیم که پیشتازان چنین اعتراضاتی عمدتا از جمله امضا کنندگان منشور حداقلی بیست تشکل هستند. منشوری که پلاتفرم مبارزه  متحد همه مردم است.

روشن است که روند رو به رشد اعتراضات کارگری در چندین ساله اخیر خود مولفه ای در کشیده شدن اوضاع به شرایط انقلابی امروز بوده است. همچنین در طول انقلاب جاری اعتراضات کارگری بطور متوالی در مراکز مختلف کاری جاری بوده است. بطور مثال کارگران نفت، ماشین سازیها، ذوب آهن اصفهان از جمله کانون های داغ اعتراض در این دوره بوده اند. اما نکته اینجاست که امروز با دور جدیدی از اعتراضات کارگری و بخشهای مختلف کارگران روبروییم که یک موضوع محوری مشترک همه آنها اعتراض علیه فقر و گرانی و دستمزدهای  ناچیز است.  و یک مولفه  مهم آن رشد سریع قیمتها و تشدید فقر و محرومیت با سقوط ارزش ریال و بالا رفتن قیمت دلار و رسیدن به سقف شصت هزار تومان است. در چنین سراشیبی ای از سقوط اقتصادی بود که حکومت اسلامی برنامه بودجه  سال ۱۴۰۲ خود را اعلام کرد که در واقع  طرح تعرض بیشتر به زندگی مردم،  چپاول بیشتر به جامعه و نابودی  بیشتر اقتصاد کشور و نیز سر پا نگاهداشتن نیروی سرکوب  بود. این وضعیت به زلزله ای اعتراضی در سطح جامعه آنهم در دل انقلابی که جاریست تبدیل شده است. ما امروز شاهد سقوط سریع اقتصاد و همراه با آن سقوط سطح معیشت مردم هستیم. شاهد این هستیم که در کنار افزایش نجومی و لحظه ای قیمت ها، قدرت خرید همان دستمزد چندین برابر زیر خط فقر هم هر روز کمتر میشود و بر سیل بیکاری افزوده شده و دستمزدهای پرداخت نشده ابعاد گسترده تری پیدا کرده است. و شاهد این هستیم که دراین ماجرا مردم هر روز فقیر تر و بی خانمان تر شده و در اوج بی تامینی و فلاکت رها شده اند. در برابر این شرایط است که اعتراضات کارگری شعله ور تر میشود و مردم در کف خیابان شعار میدهند “هزینه ها دلاریه حقوق ما ریالیه” و  علیه حاکمیت شعار میدهند.  اما  نکته مهم اینست که  اعتراضات کارگری در متن این اوضاع و احوال و حرکت رو به جلوی انقلاب معنای دیگری پیدا میکند. بنابراین لازمست در ادامه بحث نگاهی مختصر و از نزدیکتر به اوضاع و شرایط سیاسی جامعه که بستر ساز عتراضات گسترده کارگری علیه فقر و گرانی هست داشته باشیم.

سقوط دلاری و سقوط حکومت اسلامی

از سقوط قیمت ریال صحبت کردیم. و این سقوط بطور واقعی یعنی سقوط جمهوری اسلامی. ما همیشه گفته ایم که بحران اقتصادی جمهوری اسلامی یک بحران سیاسی است و اساسا با این حکومت زاده شده و پاسخ اقتصادی هم ندارد. بنابراین امروز در دل انقلاب  بیشتر روشن میشود که چرا وضع اقتصاد حکومت به چنین بن بستی کشیده شده است.  جمهوری اسلامی حکومتی است که اساس اقتصادش بر رانت خواری و چپاول و دزدی گذاشته شده است. جمهوری  اسلامی حکومتی است که در سطح جهان منزوی و سیاستهایی که به پیش میبرد عامل  اصلی انزوا و  ضربه خوردن بر اقتصاد  کشور است. و زیر فشار انقلاب این حکومت دارد له میشود و  در سطح جهانی نیز بیشتر  و بیشتر به انزوا کشیده شده است. در چنین شرایطی است که اقتصاد جمهوری اسلامی به ته خط رسیده است. رژیم حتی در پرداخت حقوق کارکنان خود عاجز مانده است. از همین رو چیزی که امروز برای جمهوری اسلامی مهم است بقای خودش است.

این حکومت با غارت و چپاول تلاش دارد هزینه نیروهای سرکوبش را تامین میکند و با این کار مبارزات مردم را میخواهد عقب بزند و برای خودش زمان بخرد. بعلاوه با توجه به اینکه دست اندرکاران حکومت سقوط حکومتشان را در چشم انداز نزدیک می بینند، شاهد عمیق تر شدن دعواها و شکافهای درون حکومت هستیم. خودشان دارند به سرنگونی حکومت هشدار میدهند. میگویند سه مرحله از سراشیبی سرنگونی را حکومت طی کرده و الان در مرحله چهارم است و با سرکوب نمیشود کاری کرد و از لزوم  انقلاب از بالا یعنی کنار زدن خامنه ای برای نجات حکومت صحبت میکنند. در این میان یکی مثل میر حسین موسوی نخست وزیر دهه شصت حکومت که تمام هدفش بازگشت به قانون اساسی دوران خمینی بود امروز از تدوین قانون اساسی جدید  یعنی گذار از جمهوری اسلامی حرف میزند. اینها همه ریزش در درون حکومت را نشان میدهد.

این چنین است که سقوط ریال به معنای سقوط جمهوری اسلامی است.  به عبارت روشنتر در شرایطی که چندین ماه است مردم در اعتراض هستند و انقلابی جاری  است و شعارهای جمهوری اسلامی نمیخواهیم، نمیخواهیم، مرگ بر دیکتاتور همه جا طنین انداخته و آوای آن جهانی شده است، دیگر اعتراض کارگر به اینکه دستمزدم را بده و بروم محدود نمیشود.  بلکه مساله قیام کارگر علیه فقر و گرانی، علیه تبعیض و فاصله عظیم طبقاتی و علیه کل بساط بردگی حاکم است. از همین رو اعتراضات کارگری هر روز گسترده تر میشود و اعتراضاتی در چنین ابعادی و عمقی بستر حرکت جامعه بسوی اعتصابات سراسری است و نه تنها این بلکه  دامنه اش به کل جامعه و به اعتصاب عمومی کشیده خواهد شد.  به این معنا اعتراض مردم در ایران به فقر و گرسنگی نظیر آن چیزی که بعضا در این کشور و آن کشور بصورت شورش های کور مردمی علیه بی تامینی شاهد هستیم نیست. بلکه  در راس خشم ونفرت مردم علیه فقر و بی تامینی و جهنم جمهوری  اسلامی جنبش های اجتماعی قدرتمند قرار دارند. جنبش هایی که امروز با منشور  خواستهای حداقلی خود قد علم کرده اند.  به این اعتبار میشود گفت که  امروز جنبش کارگری میرود تا جلوی صف انقلاب در اعتراض به فقر و فلاکت و بساط چپاول و دزدی سرمایه داری رانت خوار حاکم قرار گیرد. بنابراین همانطور که جلوتر اشاره کردم در شرایطی که مردم  عزم جزم کرده اند که به حاکمیت رژیم اسلامی خاتمه دهند، قابل تصور است که مردمی که   فقر و بی تامنی و بیحقوقی  و سرکوب امان آنها را بریده به سیل اعتراضات و تجمعات کارگری در خیابان بپیوندند و در نتیجه ما شاهد شکل سازمانیافته ای از اعتراضات خیابانی علیه حکومت باشیم.  و منشور خواستهای حداقلی تشکلهای  صنفی و مدنی که همین روزها انتشار یافت مشعل دست آنست.  منشوری که پایه اجتماعی دارد. جنبش های اجتماعی ای چون معلمان، کارگران، بازنشستگان، مدافعین حقوق زن و جوانان زیر بنای آن هستند. شعارهای کف خیابان گفتمان های آنست. و عمل مستقیم این جنبش ها امروز شکل دهنده اعتصابات و تجمعات اعتراضی کارگری و بخش های مختلف کارگران علیه فقر و بساط جهنمی جمهوری اسلامی است.

به فراخوانهای اعتراضات سراسری که همین روزها داده میشود نگاه کنیم. فراخوان دهندگان آنها  در واقع پیشتازان همان جنبشهای اجتماعی ای هستند که منشور حداقل خواستهای حداقلی را نمایندگی میکنند. و  این منشور پلاتفرمی میدهد به مبارزات مردمی در عرصه های مختلف نبرد که پلاتفرم انقلاب زن، زندگی ، آزادی است. این منشور  به خواستها و شعارهای اعتراضات در کف خیابان انسجام و بعد سراسری تری میدهد. این منشور مبارزات بخش های مختلف جامعه را حول خواستهای مشترکی به هم وصل میکند. از جمله این منشور رابطه گرامیداشت هشت مارس روز جهانی زن، مبارزه علیه اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی،  و مبارزه برای خواستهای معیشتی و دیگر مطالبات حداقلی اعلام شده را در سطح جامعه متعین تر میکند. به این اعتبار نقش مستقیم میدانی دارد. و خواستهای اعلام شده در آن  نتیجه چهار دهه جدال مردم در عرصه های مختلف نبرد با حکومت اسلامی است که خود را در شعار های کف خیابانی و شکل گیری تشکل های مختلف مدنی و اجتماعی بازتاب داده است.

جمعبندی اینکه با روند قدرتگیری اعتراضات کارگری، با فراخوانهای تشکلهای مردمی به اعتراضات و با منشور مطالبات حداقلی، مردم دارند وارد نبرد سازمانیافته تر و همه جانبه تری علیه جمهوری اسلامی میشوند و  امروز ما شاهد تکانی جدی در سطح جامعه و تغییری کیفی در اعتراضات کارگری و تعمیق انقلاب هستیم. به این معنا  اعتراضات کارگری در این دوره کیفت جدیدی پیدا کرده و جنبش کارگری به لحاظ مضمونی و اشکال مبارزاتی اش وارد مرحله نوینی میشود و این خود  سیر پر شتاب انقلاب  زن، زندگی ، آزادی به جلو را به نمایش میگذارد.

فازی تازه در مبارزات

ما همیشه تاکید کرده ایم که اعتصابات سراسری به خیابان قدرت میدهد. بنابراین گسترش ابعاد اعتراضات کارگری و کشیده شدن دامنه آنها به خیابانها و راهپیمایی هایی از نوع راهپیمایی های بازنشستگان و تجمعات اعتراضی آنها و معلمان معترض مستقیما بر فضای اعتراضی شهرها تاثیر میگذارد و همه این تحرکات قدرت بخش اعتراضات خیابانی خواهد بود. بنابراین در شرایطی که انقلاب هر روز در اشکال جدیدی راه خود را به جلو باز میکند. در شرایطی که اعتراضات و شعاردهی های شبانه علیه حکومت ادامه دارد و برای مثال همین الان ۵۲ تشکل از دانشجویان و جوانان و فعالین دفاع از حقوق زن برای هشت مارس روز جهانی زن فراخوان به اعتراضات سراسری داده اند. هشت مارس به عنوان روزی در تداوم انقلاب میتواند به یک روز اعتراضی از سوی همه بخش های جامعه وبعدی توده ای و اجتماعی پیدا کند.  و همه  این تحرکات روند تقویت اعتراضات خیابانی مردمی و اعتراضات بخش های مختلف مردم و  حرکت سریع جامعه بسوی قیامهای شهری را به نمایش میگذارد. قیامهایی که سازمان دارد. پلاتفرم مبارزه دارد و گفتمانش تاکید بر شوراهای  مردمی و اختیار بدست خود مردم است.

به باور من این تحولات نشان از این دارد که انقلاب دارد وارد مرحله جدیدتری میشود و حکومت در برابر آن درمانده تر و مستاصل تر. تحولاتی  که نوید بخش سرنگونی جمهوری اسلامی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *