معمای شکست اصلاح طلبان

siamak bahari
سيامک بهاری:
معرفی کابینه روحانی و علنی شدن وزرای پیشنهادی به مجلس شورای اسلامی٬ یک بار دیگر دامنه اختلافات و زد و بندهای باندهای حکومتی برای سهم خواهی از قدرت دولتی را به نمایش میگذارد. این اختلافات نه فقط تناسب قوای باندها و مافیای حکومتی که دعوا و سرخوردگی درونی آنها را نیز برملا میکند.
اصلاح طلبان حکومتی تلاش زیادی برای بقدرت رسیدن روحانی بخرج دادند و حتی حاضر شدند مهره خود (محمد رضا عارف) را به پای او بسوزانند٬ اما دستشان به کرسی های اصلی و تعیین کننده کابینه بند نشده است. اصلاح طلبان حکومتی با توجه به تناسب قدرت نفوذ خود در مقابل بیت خامنه ای و دستگاه نظامی امنیتی او و مصاف با مجلسی که اساسا از نیروهای ولایی خامنه ای تشکیل شده است و عدم جایگاهی مردمی و مورد اعتماد در جامعه٬ تلاش کردند خود را از حاشیه به متن بکشانند و در کنار خامنه ای و علیه مردم باز هم نقش آفرینی کنند.
خامنه ای توانست با توجه به همین سیاست اصلاح طلبان و درعین حال برای رد شدن از تند پیچ انتخابات و جنگ درونی مافیاهای درگیر٬ با کارت اصلاح طلبان و طرفداران رفسنجانی بازی کند. گذر از تندپیچ انتخابات٬ نمایندگان و کاندیدا های خامنه ای را از او گرفت. روحانی انتخاب او نبود٬ تیم پادگانی و ضرب فشار امنیتی هم نمیتوانست کاندیداهای او را از صندوق بیرون بیاورد. تجربه سال ۸۸ گزنده تر از آن بود که چنین ریسکی بخرج دهد.
تایید صلاحیت پنهانی وزرای پیشنهادی روحانی تا آنجا که تیغ حامنه ای میبرد و سپاه و کل دستگاه نظامی و امنیتی او میتواند راهها را به روی رقیب ببندد انجام گرفت. روحانی متوجه است که این دروازه را باند خامنه ای می پاید. د رعین حال روحانی میداند که بازی با کارت اصلاح طلبان حکومتی محدویت ها و چراغ قرمزهای بیت را بدنبال دارد. روحانی اگر چه از چهره های نزدیک به رفسنجانی است٬ اما مورد اعتماد خامنه ای هم هست. در دستگاه نظامی ــ امنیتی او سالها کلید داری کرده است. حد نصاب قدرت و تسهیم به نسبت را در این دستگاه مافیایی آموخته است. او حتی عارف را هم که پیش پایش قربانی کرده اند نمیتواند به خدمت بگیرد تا بتواند سر جناح خاتمی و رفسنجانی را کمی تا قسمتی بالاتر نگهدارد!
ترکیب کابینه روحانی گواه این است که فیلتر های بیت رهبری فعال بوده اند. در پست های حساس و تعیین کننده٬ پنج وزارتخانه اصلی٬ سابقه داران امنینی و نظامی٬ سینه چاکان ولایت ردیف شده اند. علوی٬ نهاوندیان٬ پور محمدی٬ جنتی و امثال آنها از مهره درشت هایی هستند که در ردیف جلو نشسته اند. روحانی باید دست رقیب را بگیرد و قدرت را در دستش بگذارد و البته پای لرز انتظارات اصلاح طلبان برای سهم خواهی از قدرت بایستد.
اصلاح طلبان درصدند بلكه بتواند به این زودی خود را جمع و جور کنند. این جناح جمهوری اسلامی علیرغم اینکه فتنه گر خوانده شده اند٬ سرانش را دست به گریبان کرده اند و محروم از قدرت مانده بودند، اما در سواری دادن و خوش رقصی برای رهبری کوتاه نیامده اند.
روحانی میداند که مخرج مشترک جناح ها است. اما در تصمیم نهایی باید اسیر دست باند خامنه ای باشد. او بخوبی میداند هوای سیاست در کشور٬ در منطقه و در جهان برای جمهوری اسلامی پس است. به همین دلیل تاكید كرد كه “ما فرصتی برای اشتباه نداریم!. او در نهاد شورای عالی امنیت و ستاد استراتژیک حکومتی صاحب منصب بوده است. بخوبی میداند همه حکومت در لبه پرتگاه است. موقعیت استراتژیک منطقه٬ شورشهای آزادیخوهانه٬ نارضایتی عمیق مردم از حکومت٬ شکافهای روزافزون درون دستگاه حکومتی و انزوای جهانی، جمهوری اسلامی را در منگنه قرار داده است. او وخامت اوضاع را میداند! آرامش قبل از توفان را اگر چه همه جناح های حکومتی تشخیص داده اند، اما روحانی قرار است برای نجات حکومت تا بتواند سازش بین جناح ها را میسر کند. اما دست دادن با همه جناح های درگیر در این وانفسا نباید به معنای تقسیم قدرت با همه آنها تلقی شود! اصلاح طلبان اینجا قافیه را به نفع اصول گرایان باخته اند. او در سفر استراتژیکش به قم نشان داد که جناح اصلاح طلبی که او را حمایت کرده بود را با سکوی قدرت دیگری تاخت میزند. از سوی دیگر، واقعیت شرایط حاضر این است که دولت یازدهم نیز در مواجهه با مطالبات مردم باید شمشیر را از رو ببندد تا با مردمی که جمهوری اسلامی را نمیخواهند روبرو شود!
کشمکش با غرب٬ توازن قوای منطقه و انقلاباتی که مثل بمب کنار گوش جمهوری اسلامی منفجر شده است و اسلام سیاسی که سرش به سنگ خورده است٬ همگی چالش پر درد سر جمهوری اسلامی است و این مصالحه باندهای حاکمیت را دشوارتر میکند. چشمک غرب به روحانی آب از دهان اصلاح طلبان را راه اندخته است. سعید حجاریان صراحتا میگوید تمهیدات بانک جهانی را باید بکار بست و راه خروج از کشمکش با غرب را نشان میدهد.
گرد و خاک انتخابات باید بسرعت فروکش کند. جمهوری اسلامی تحمل چنین فضایی را ندارد. باید تحریم های کشنده و ضربات مداوم غرب بر پیکرش را تخفیف دهد. منظره های سیاسی با سرعت حیرت آوری و به زیان جمهوری اسلامی تغییر میکنند. تقسیم پست و سهم خواهی از قدرت در این میدان آشفته٬ جناح های حکومتی را با درد سرهای آزمون نشده ای روبرو کرده است.
اگر روحانی مخرج مشترک اصلاح طلبان و اصولگریان است و به گفته خودش٬ دست همه را به گرمی میفشارد٬ پس چرا پست و مقام ها چنین کلاسه شده است!؟ پیروز انتخابات چرا پست های کلیدی را به رقبای خود تقدیم کرده است؟ جناح هایی که بازی را باخته اند٬ چرا بیشترین سهم از قدرت را از آن خود می کنند. این اما معما نیست٬ معادله ای پیچیده و چند مجهولی هم نیست. حقیقت ساده هرم قدرت در جمهوری ولایت فقیه اسلامی همین است. روسای جمهور التزام به ولایت دارند! پادوهایی سر به راهند و همه مهره هایی که در شطرنج قدرت چیده میشوند٬ علیرغم همه کشمکش ها٬ علیرغم همه دعواهای خونین درون این مافیای متعفن٬ همین عاقبت را خواهند داشت. کابینه روحانی حاصل درگیری عیان اما ناتمام باندهای مافیایی قدرت است!
انتخاب پور محمدی٬ بعنوان یک شاخص و یک پیام روشن و شمشیری که بارها بریده و خون ریخته است٬ از جوانان بندر عباس تا کشتار خونین سال شصت وهفت٬ یک نمونه بارز از دولت تدبیر و اعتدال است! دامنه اعتدال روحانی به دامنه های خونین اوین ها و خاوران ها محدود میماند. کلید “اعتدال” داخلی در دست وزرای اطلاعات و کشور و دادگستری است. اصولگرایان شاه مهره هایشان را چیده اند! از مافیای لاریجانی تا جنتی سهم خود را دقیق کرده اند و محدوده حاشیه اقتصاد و بازرگانی را به طیف رفسنجانی و شرکای حزب مشارکت و اعتدال و سازندگی سپرده اند.
فیروز آبادی میگوید حاضر است پای نیروی نظامی را از اقتصاد ویران کشور بیرون بکشد. غولهای اقتصادی سپاه پاسداران و دستگاه نظامی امنیتی رهبر٬ ارتفاعات اقتصادی را تسخیر کرده اند. اما تحریم ها مانند طوفان همه چیز را بهم ریخته است. پس بهتر است این ویرانه را به مرور تحویل باند رفسنجانی و شرکا داد. این هم سهم آنهاست. خرده حسابها را میگذارند برای وزرات اقتصاد روحانی! بانک مرکزی و سیاست پولی را در دالانهای دیگری پی ریزی میکنند و در ساختمانهای اقتصادی ورشکستگی دستگاههای دولتی و حسابها و بدهکاری ها را میدهند این جناح وصله پینه کند.
ترکیب کابینه روحانی در عین حال گواه چند حقیقت غیر قابل کتمان است:
اول: اصلاح طلبان و سبزهایی که حکومت آنها را “فتنه” میخواند٬ حاضرند پا در رکاب رهبر باشند. سرخم کرده اند و سواری میدهند. حفظ نظام اصل ولایی آنها نیز هست.
دوم: اصولگرایان حکومتی٬ علیرغم کسب قدرت بیشتر اما چالش حفظ نظام را نمی توانند به تنهایی پیش ببرند. در رو در رویی با مردمی که زیر خط فقر نگهداشته شده اند و برای سرنگونی نظام اسلامی خود را آماده می کنند نمی توانند به تنهایی تاب بیاورند.
سوم: حل مساله تحریم ها و کابوس تسلیم شدن در مقابل غرب و سرکشیدن یک جام زهر تاریخی تر در چند قدمی آنهاست! بحران سوریه و درگیری در خاورمیانه ای ملتهب روی میز آنهاست! اصلاح طلبان اما تشنه سرکشیدن این جام اند. اما رهبر باید اول سر بکشد!
اصول گریان در دریایی طوفانی باید تعادل از دست رفته خود را حفظ کنند. روحانی این بار را باید بدوش بکشد و همه معضلات خامنه ای را باید در کارنامه خود بعنوان شکست خود ثبت کند و بپذیرد.
و چهارم: در این میان در دل همه دعواهای حکومتی و چنگ و دندانی که به هم نشان میدهند٬ اما نیروی حیرت آور٬ پتانسیل عظیم و قدرتی مهار نشدنی نیز مداوما در حال جنبش و تکاپوست. نیروی اعتراض و مطالبات بحق مردمی که همه حسابهای حکومتی را با همه جناح ها و دسته هایش را بهم میریزد. این نیرو علیرغم بی سابقه ترین سرکوبها و فضای امنیتی که خود حضرات هم پایشان در آن گیر میکند، همچنان معترض ایستاده است. این همان نیرویی است که در سال ۸۸ در ظرف چند هفته جهان را حیران خود کرد. مردمی که با دست خالی حکومتی درنده و وحشی را به یک قدمی شکست کشانده بودند.
اصول گرایان و اصلاح طلبان با این نیروی عظیم پنجه در پنجه خواهند شد! نیرویی که همه شکافهای حکومتی را غیر قابل پر شدن خواهد کرد! به کمتر از سرنگونی کل دستگاه حکومتی جمهوری اسلامی رضایت نمیدهد.*

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *