جدید ترین

کارزار اتحاد علیه سرکوب- شهلا دانشفر

یک سوال از شهلا دانشفر

انترناسیونال: بیش از دو هفته است، حزب کمونیست کارگری فراخوانی تحت عنوان کارزار “اتحاد علیه سرکوب” را اعلام کرده است. درباره اهداف و اقدامات این کارزار لطفا برای خوانندگان انترناسیونال توضیح دهید و بگویید که آیا این کارزار وظایف جدیدی را برای حزب و همچنین فعالین کارگری و اجتماعی تعریف کرده است؟

شهلا دانشفر: کارزار “اتحاد علیه سرکوب” فراخوانی به اتحاد همه مردم و جنبش های اجتماعی مختلف مردمی علیه سرکوبگریهای حکومت است. این کارزار معنای عملی شعار”نترسید، نترسید ما همه باهم هستیم” در کف خیابان است. هدف آن عقب زدن تعرضات رژیم به کل جامعه و بازکردن بیشتر راه پیشروی اعتراضات مردمی و جنبش سرنگونی است.

به عبارت روشنتر جبهه های نبرد مردم با حکومت گسترده و سراسری است و جمهوری اسلامی با ابزار سرکوب میکوشد مردم معترض را عقب بزند تا مبادا اوضاع از کنترلش خارج شود. بنابر این در برابر این سرکوبگریها باید همه مردم متحدانه بایستند. به این معنا که مردم هر روز سازمانیافته تر، قدرتمند تر و با خواستهایی روشن و رادیکال در قامت جنبش های اجتماعی خود به میدان آمده و کل بساط حاکمیت را به چالش میکشند. به این معنا که اوضاع پر تلاطم جامعه تاکیدی بر تداوم آبان ۹۸ است که برای سرنگونی جمهوری اسلامی به شکلی عمیق تر، متعین تر و سازمانیافته تر به جلو گام بر میدارد. و این چیزی است که حکومت از آن وحشت کرده و ترس و هراسش را در تشدید هر روزه نزاعهای درونی حکومتیان و در اظهارات تک تک سران رژیم میتوان دید. در برابر چنین شرایطی است که حکومت بر سرکوبگری هایش شدت داده و یک تارگت مهم آن جنبش های اجتماعی مردمی و رهبران و اکتیویست های آنست. بنابراین اگر از این منظر به اوضاع نگاه کنیم تشدید سرکوبگری های جمهوری اسلامی در عین حال نشانه ای از گستردگی اعتراضات مردمی در سطح جامعه است و حکومت همچون ماری زخم خورده و در حلقه محاصره اعتراضات مردمی به این طرف و آن طرف سر میکوبد.

همانطور که اشاره کردم کارزار “اتحاد علیه سرکوب” کارزار متحد شدن همه مردم در مقابل این سرکوبگری ها و برای گرفتن آخرین نفس های حاکمیت و جلو بردن جنبش سرنگونی است. برای توضیح بیشتر توجه شما را به چند مثال جلب میکنم. یک مثال برجسته برخورد حکومت به جنبش اعتراضی قدرتمند معلمان است. جمهوری اسلامی با دیدن مکان اجتماعی این جنبش و قدرت آن در بسیج توده ای مردم بر سر مطالباتی سراسری از در سرکوب وارد شد و تلاش کرد مبارزات آنها را عقب بزند. برای آنها پرونده سازیها کرد و از جمله از اردیبهشت تاکنون ۲۴۰ معلم دستگیر و زندانی و تحت پیگرد رژیم قرار قرار گرفته اند و هم اکنون هجده معلم در زندانند و کارزاری بزرگ با ابعاد وسیع اجتماعی و جهانی برای آزادی آنان در جریان است.

رژیم همین سیاست را در قبال بازنشستگان به پیش برد و وقتی دید که تجمعات اعتراضی و راهپیمایی با شکوه آنها در خیابانها در شهرهای مختلف به حرکتی هر روزه تبدیل شده است و میرود تا به گسترش فضای اعتراضی در همه شهرها و در میان بخشهای مختلف مردم شکل دهد. وقتی که دید آنها با فریاد شعارهایشان کل بساط حاکمیت و دارو دسته های دزد و چپاولگرش را به چالش میکشند، دستگیری و پرونده سازی ها را تشدید کرد. اما در این کشاکش ما شاهد عقب نشینی های گام به گام حکومت نیز بوده و هستیم. تا جایی که بازنشستگان توانستند با مبارزاتشان وزیر کار را به استعفا وادارند، مجلس و دولت را به جان هم بیندازند و الان هم در برابر کل حاکمیت ایستاده و با شعار “فقط کف خیابان بدست میاد حقمون” و با فریاد “مرگ بر این بردگی” پیگیر مطالبتشان هستند و عملا به یک سنگر مهم مبارزاتی در سطح جامعه تبدیل شده اند.

همچنین حکومت با همین سیاست در برابر جنبش رهایی بخش زن ایستاد. تا هم جامعه را مرعوب کند و هم با به خیابان روانه کردن مزدوران امر به معروف و نهی از منکرش پرچم بر زمین افتاده حجاب را یکبار دیگر جلوبیاورد. برای اینکار اول با قشون کشی به خیابان ها هفته عفاف و حجابش را اعلام کرد و وقتی دید مردم با کارزار “حجاب بی حجاب” مقابلش ایستادند و رسما حجاب را کنار انداختند، وحشیانه دست به دستگیری و پرونده سازی کرد و با پخش اعتراف اجباری سپیده رشنو که جانانه مقابل تعرض حکومت ایستاده بود، سعی کرد ترس و وحشت ایجاد کند. اما جامعه با کارزاری علیه اعتراف گیری اجباری و برای آزادی سپیده رشنو آنچنان محکم ایستاد که حکومتیان به غلط کردن افتادند و از این گفتند که بی حجابی جرم نیست بلکه خلاف است!

حمله به کارگران اعتصابی معدن مس سونگون و دستگیری شماری از آنان در حرکت اعتراضی ای که داشتند، بازداشت شماری از خانواده های دادخواه بدنبال پیروزی بزرگ صدور حکم محکومت حمید نوری یکی از جنایتکاران حکومت اسلامی به جرم “جنایت علیه بشریت” و “قتل عمد” از سوی دادگاه سوئد مثالهای دیگری از سرکوبگری های حکومت و جدال جانانه مردم در مقابله با آن است. بعلاوه حکومت تلاش میکند با افزودن شمار اعدام ها و جلو کشیدن بیشتر احکام جنایتکارانه مجازات های اسلامی فضا را برای سرکوب جنبش های اجتماعی و کل جامعه آماده تر کند.

در مقابل امروز ما با یک جنبش قدرتمند برا ی آزادی زندانیان سیاسی و علیه اعدام در ایران روبروییم و بیش از بیش جنبش های اجتماعی مردمی را در کنار هم می بینیم. بویژه سناریو سازی امنیتی برای شماری از فعالین معلم و کارگر و فعالین اجتماعی بعد از بازداشت دو فعال کارگری تبعه فرانسوی عملا نتیجه اش فعالین معلم، کارگری و فعالین اجتماعی را به هم نزدیکتر کرد و این جنبش ها را در برابر سرکوبگریهای حکومت عملا کنار هم قرار داد.

خواست سرنگونی فصل مشترک همه این جنبش ها و اعتراضات مردمی است. و با متعین تر شدن خواستهای مردم در عرصه های مختلف نبرد و پیشاپیش آن جنبش کارگری، این جنبش ها با یکدیگر پیوند عمیقی پیدا کرده اند. این پیوند در اعتراض کل جامعه علیه سونامی گرانی ، در جلو آمدن خواستهای معیشتی، در اعتراض علیه تبعیض ها ونابرابریها، در اعتراض به اختلاس ها ودزدی ها و علیه امنیتی کردن مبارزات و سرکوبگری های هر روز بیشتر خود را نشان میدهد. و بازتاب آن در تکثیر شعارهای اعتراضی در اعتراضات بخش های مختلف جامعه کاملا قابل رویت است. همچنین این پیوند را در قطعنامه ها و بیانیه های مشترک این جنبش ها و فعالین مختلف اجتماعی بر سر مسایل مختلف مبارزاتی در سطح جامعه و نیز در کارزارهای مشترکی که در دفاع از معیشت و علیه سرکوبگری های حکومت شکل میگیرد به روشنی میتواند دید. اینها همه زمنیه های مناسب همگرایی و اتحاد مبارزاتی جنبش های اجتماعی و مبارزاتی مردمی با یکدیگر و بطور واقعی پیشروی های جنبش سرنگونی است .

بر بستر این همگرایی و زمینه آماده است که ما همواره بر تلاش آگانه درجهت اتحاد جنبش های مبارزاتی مردمی با یکدیگر بر سر خواستهای مشترک به عنوان یک گام مهم در حرکت جامعه بسوی اعتراضات و اعتصابات سراسری و عمومی و قوام بخشیدن به جنبش سرنگونی تاکید کرده ایم. بنابراین اکنون که حکومت اسلامی با تشدید سرکوبگری هایش میکوشد شتاب این حرکت را کم کند، تاکید ما بر اتحاد مبارزاتی علیه سرکوبگری های حکومت است. با این استراتژی که بتوانیم با جمع کردن بساط سرکوبگرانه حکومت جنبش سرنگونی را قدرت بخشیم.


و اما اجازه بدهید در رابطه با بخش دوم سوال شما و این سوال که میپرسید آیا این کارزار وظایف متفاوتی در دستور حزب و بطریق اولی برای فعالین کارگری و اجتماعی در دستور میگذارد، نیز توضیحی کوتاهی بدهم. به یک معنا بله. به این معنا که باید این تبیین را به گفتمان همه مردم تبدیل کرد و با چنین چشم اندازی با تمام قدرت برای اتحاد جنبش های اجتماعی مختلف و همه مردم علیه سرکوب حکومت تلاش نمود. در این راستا باید شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد به شعار اعتراضی همه مردم و همه تجمعات اعتراضی مردمی تبدیل شود. از جمله باید وسیعا به حمایت از جنبش معلمان این سنگر مهم جنبش اعتراضی و حق طلبانه برخاست و در کنار خانواده های آنها و معلمان معترض برای آزدی تمامی معلمان زندانی به میدان آمد. پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات و سناریو سازی های امنیتی با منتسب کردن افراد سیاسی به همکاری با “عوامل خارجی” و اعتراف گیری های اجباری در زیر شکنجه و آزار زندانی، باید به خواست و موضوع اعتراض همه مردم تبدیل شود. در همین راستا اعتراض به بازداشت ۴ پیشمرگ در منطقه سوما برادوست ارومیه باید به یک کارزار وسیع مردمی تبدیل شود. باید با کارزار های سراسری در مقابل هر دستگیری و پرونده سازی و احضاری قد علم کرد و با برپایی تجمع و اعتراض چنین تعرضاتی را برای حکومت گران تمام کرد. و هر کجا که چنین کارزار هایی شکل میگیرد به آن پیوست و حمایت و پشتیبانی کرد. باید محل محاکمه فعالین سیاسی و اجتماعی را به محل تجمعات اعتراضی تبدیل کرد و با اعتراضات گسترده خود بساط دستگاه قضایی را جارو کرد. باید فریاد اعتراض خود را علیه اعدام ها و احکام وحشیانه مجازات های اسلامی بلند کرد و با تجمع و اعتراض جلوی آنرا گرفت. در عین حال یک اقدام مهم در جهت شکل دادن به اتحاد سراسری علیه سرکوب تهیه لیست زندانیان سیاسی در هر شهر و برپایی اعتراضات جمعی برای آزادی آنهاست. با اتحاد سراسری خود خواهیم توانست جلوی سرکوبگری های حکومت را بگیریم و در زندانها را بگشاییم. جمهوری اسلامی این حکومت سرکوب و جنایت باید گورش را گم کند و برود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *