انترناسیونال: فاجعه معدن طبس جامعه را در شوک و خشم عظیمی فروبرد. لطفاً پیش از هر چیز خلاصهای از آن چه روی داد بیان کنید. مشخصاً عامل اصلی وقوع این فاجعه عظیم انسانی چه بود؟
شهلا دانشفر: شامگاه ۳۱ شهریور بود که در پی تراکم گاز متان در دو بلوک B و C معدن طبس، تمامی افراد محبوس در بلوک C و بلوک B جان باختند و باری دیگر فاجعهای انسانی به وقوع پیوست.
در این واقعه تکاندهنده و ناگوار طبق گزارشات تاکنونی ۵۲ کارگر جان خود را ازدستداده و شماری هم مصدوم و بستری هستند که جوانترین این کشتهشدگان نوجوانی هفدهساله است. سهشنبه سوم مهر بود که حکومت پایان عملیات برای بیرونکشیدن باقی اجساد جانباختگان معدن از عمق صدمتری زمین را اعلام کرد و گفته شد که انباشت گاز در عمق زمین مانع ادامه عملیات است. کارگران میگویند اگر تراکم گاز برایتان چنین خطرآفرین است چرا ما را برای کار به اعماق زمین فرستادید و راهی مرگ کردید؟
عامل اصلی این جنایت برای همه روشن است. عامل اصلی کارفرمایان مفتخور و چپاولگر معدن با همدستی و پشتگرمی حکومت حامیشان است. عامل اصلی سرمایهدارانی هستند که میدانند معدن مرگبار است؛ اما برای اینکه لحظهای چرخه تولید و سودشان متوقف نشود، کارگر را که برای تأمین لقمه نانی نیاز به کار دارد، با چماق اخراج و بیکاری به اعماق زمین میفرستند و مرگ میآفرینند. کارفرمایانی که علیرغم اطلاع قبلی از خطر مرگ در معدن از صرف کمترین هزینه برای نجات جان و سلامت کارگران دریغ میکنند و حکومت نیز نظارهگر است.
واکنشهای ضدونقیض جمهوری اسلامی نیز نشانگر همین حقیقت است. میدری وزیر کار جمهوری اسلامی بیشرمانه برای خارجکردن انگشت اتهام کارگران و مردم که بهسوی کارفرمایان جنایتکار معدن اشاره میکند مدعی شد که در این معدن تمام ضوابط و استانداردها رعایت شده ، کار آن به طور کامل مکانیزه بوده و حادثه در آنجا جزو مواردی است که قابلپیشبینی نبوده است. از سوی دیگر پزشکیان با وقاحت تمام و البته در نقض گفته میدری این فاجعه انسانی را از آثار تحریمها و ممنوعیت ورود تجهیزات به ایران دانست و این ادعایی است که کارگران بارها با شعار “دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست” در کف خیابان پاسخش را دادهاند. طبعاً این اولینبار نیست که چنین فجایعی در محیطهای کار روی میدهد و دست همه این جانیان برای کارگران و مردم رو شده است و اظهارات خانوادههای جانباختگان معدن طبس و کارگران معدنجوی نیز بهروشنی میگوید که عوامل اصلی این جنایت چه کسانی هستند.
پدر محمدجواد قاسمی از جانباختگان معدن طبس میگوید پسرم به مسئولین معدن هشدار داده بود که بلوک C معدن گاز دارد؛ اما آنها به پسرم و بقیه کارگرها گفتند یا با همین شرایط کار کنید یا فرم تسویهحساب را پر کنید.
یکی از کارگران میگوید: “شیفت ما تمام شده بود. معدن را گاز گرفته بود و ما گفتیم داخل نیایید، اینجا پر از گاز است؛ ولی هیچکس گوش نداد. سرپرست گفته بود کار کنید. الان چه کسی جوابگوی این درد است؟” و این گفته همه کارگران در باره این انفجار است. یکی دیگر از کارگران میگوید وقتی صداوسیما برای گزارش آمد و ما از حقایق گفتیم تذکر شنیدیم که این حرفها را نزنیم.
همچنین خانواده یکی دیگر از جانباختگان با اشاره به اینکه حتی پول حمل جنازه عزیزانشان را هم از خود آنها طلب کردهاند میگوید که از هر خانوادهای ۱۵ تا ۲۰ میلیون اخاذی کردهاند تا تن بیجان عزیزانشان را تحویل دهند. حقیقتاً بیشرمی و شقاوت حکومت اسلامی حد و مرزی ندارد.
از سوی دیگر وضع آسیبدیدگان انفجار طبس نیز گوشه دیگری از این جنایت است. از جمله همسر علیرضا کدنی یکی از کارگران مصدوم معدن میگوید: همسرم در بخش مراقبتهای ویژه بستری است. ماه اول کارش بود. اصلاً نمیدانیم حقوقش را میدهند یا نه. بیمارستان گفته او را بیمه درمانی نکرده بودند، از طرفی دکترها میگویند شاید نیاز باشد تا مدتها تحتنظر باشد. نمیدانم بابت همه این هزینهها چه کنیم.
اینها همه گوشههایی از حقیقت مرگبار در معدن طبس است. معدنی که ۷۶ درصد از زغالسنگ کشور در آنجا تولید میشود.
کارگران معدن طبس و خانوادههای جانباختگان معدنجوی با اظهاراتشان آشکارا عاملین این جنایت را به جامعه معرفی کرده و هم اکنون معترض هستند و فریاد دادخواهیشان بلند است. زیر فشار اعتراضات آنان و جامعهای که سراپا خشم است، از میان خود حکومتیان از وضعیت فاجعهبار ایمنی در این معدن و بیمعنا بودن رعایت استانداردهای گازی در آنجا صحبت میشود. در برابر این جنایت بزرگ آنهم در فضای ملتهب جامعه، حکومت وحشتزده به تقلا افتاده است. اولین تلاششان این است که جلوی درز حقایق از جانب کارگران را بگیرند و بنا بر خبرها در این فاصله یکی از کارگرانی که گزارش ماوقع را در گفتگویی شرح داده دستگیر شده است و با این رویکرد به گفته قالیباف جلاد، رئیس مجلس قرار است ظرف دو هفته آینده گزارشی را برای ارائه به مردم آماده کنند. دوهفتهای که طی آن قرار است رد هر گونه سند و مدرکی دال بر جنایت پاک شود.
اما کارگران و مردم منتظر چنین گزارشاتی نیستند. از قبل نتیجه روشن است. از جمله یکی از معدنکاران معدنجوی میگوید که هشدار دادیم که معدن پر از گاز است و اینها ماسکی که به ما میدهند خراب است و از هر ۲۰ نفر فقط به یک نفر ماسک فیلتردار داده میشود و اگر شرایط استاندارد بود این اتفاق نمیافتاد.
عامل اصلی حکومت رانتخوار و دزد و چپاولگر است که باندهای مختلف مافیایی آن یک پای اصلی غارتگری در محیطهای کار هستند. حکومتی که با قوانین جنایتکارانهاش در برابر اعتراض کارگر به این شرایط بردهوار کاری کنار سرمایهداران ایستاده و محیطهای کار را به قتلگاه کارگران تبدیل کرده است و ما امروز با کشتار کارگران در معدن طبس روبرو هستیم که در تاریخ پر جنایت خود جمهوری اسلامی نیز این ابعاد از کشته در محیطهای کار بیسابقه است.
گفتههای خانوادههای جانباختگان معدنجوی و کارگران معدن طبس گوشههایی از ابعاد باورنکردنی سبعیت و جنایت جمهوری اسلامی در محیطهای کار و در معدن طبس را آشکار میکند.
این گفتهها و تعطیلکردن کار از سوی کارگران سه معدن دیگر در این منطقه در اعتراض به این جنایت هولناک به طور واقعی رنگ و روی فضای اعتراضی کل جامعه را دارد. جامعهای که ایستاده است و کوتاه نمیآید.
انترناسیونال: اما در پی وقوع این فاجعه، جامعه به جوشوخروش افتاد و اشخاص و نهادهای مختلفی در این مورد بیانیه داده و مردم و کارگران را دعوت به اعتصاب و اعتراض کردند. لطفاً ضمن توضیح در این باره، بفرمایید که فراخوان حزب کمونیست کارگری و خود شما رو به جامعه و طبقه کارگر چیست؟
شهلا دانشفر: فاجعه معدن طبس عمق تعفن و توحش و بردگی نظام سرمایهداری حاکم را نشان میدهد. معدنی مرگبار که باید درش را گل گرفت و صاحبانش را به جرم جنایت علیه بشریت به محاکمه کشید.
همانطور که اشاره کردهاید این اتفاق ناگوار و مرگبار کل جامعه را تکان داد و شوک بزرگی بود که خشم و نفرت عمیق کارگران و مردم را شدت بخشیده است. این را در بیانیههای اعتراضی، در اعلام همبستگیها و در تحرکات مبارزاتی که در جامعه شکل گرفته است بهخوبی میبینیم.
در واکنش به این فاجعه انسانی ابتدا گفتمانی بر سر “عزای عمومی” سهروزه در مدیای اجتماعی چرخانده شد. اما در مقابل، اسماعیل بخشی از رهبران کارگران نیشکر هفتتپه جلو آمد و گفت بهجای #ایرانم_تسلیت، بگوییم #ایرانم_اعتصاب و فراخوان به اعتصابی سراسری در اعتراض به این فاجعه انسانی و مصائبی که هر روزه بر سر کارگران وارد میشود را داد.
.بدینگونه گفتمان اعتصاب و هشتگ آن به نماد اعتراض در بیانیههای اعتراضی از سوی بخشهای مختلف جامعه تبدیل شد. معدنچیان معدن طزره که در ۱۲ شهریور شش همکارشان را در نتیجه ریزش معدن ازدستداده بودند دست به اعتصاب زدند و هم اکنون همانطور که اشاره کردم سه معدن در منطقه طبس خوابیده است و کارگرانش در اعتصاباند. در پی این اتفاقات است که موجی از همبستگی و اعتراض از سوی بخشهای مختلف جامعه در حمایت از معدنچیان طبس و در اعتراض به این ابعاد از جنایت و کشتار به راه افتاده است. حزب کمونیست کارگری از این اقدام استقبال کرده همه نهادها و تشکلها و فعالین در جنبش کارگری، جنبش بازنشستگان و پرستاران، و دیگر جنبشهای اعتراضی را به پیوستن به این فراخوان و همبستگی با کارگران معدن طبس فراخوانده است. حزب دامنزدن به گفتمان اعتصاب سراسری را گام اول در سازماندهی عملی اعتصابات دانسته است.
و اما اجازه بدهید به همبستگیها اشاره کنم که بسیار شورانگیز است و هشتک #ایرانم_اعتصاب گفتمان مهم بسیاری از این بیانیههاست که از سوی بخشهای مختلف کارگری و اجتماعی منتشر شدهاند. از جمله در این مدت تشکلها و نهادهایی چون شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان، ندای زنان ایران، شورای بازنشستگان ایران، شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی و همچنین کارگران غیررسمی نفت، اتحاد بازنشستگان، نهاد دادخواهان، دانشجویان دانشگاه علوم اجتماعی، چهار تشکل و نهاد اسامی سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، گروه اتحاد بازنشستگان، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و کارگران بازنشسته خوزستان، سندیکای شرکت واحد دراینرابطه بیانیه داده و صدای اعتراض خود را بلند کردهاند. یک نکته قید شده در بیانیه سهشنبههای نه به اعدام از زندان اشاره به همین موضوع است. همینطور شریفه محمدی این فعال کارگری که حکم اعدام دارد از زندان لاکان رشت و ناهید خداجو، نسرین جوادی خضری و ریحانه انصاری از زندان اوین در بیانیه مشترکی با معدنچیان معدنجوی و خانوادههای جانباختگان در معدن طبس اعلام حمایت و پشتیبانی کردهاند. در سطح میدانی نیز ما شاهد اشکال زیبایی از همبستگی با کارگران معدن طبس بودهایم. از جمله در رشت گروهی از مردم در میدان شهرداری جمع شدند و با روشنکردن شمع و بنری که رویش نوشته بود “طبس، بابا جان داد” حمایت و اعتراض خود را اعلام کردند. روز سهشنبه نیز بازنشستگان کشوری در کرمانشاه با یک دقیقه سکوت در اعتراض به قربانی شدن کارگران معدن زغالسنگ طبس و تمامی کارگرانی که در معادن و کارگاهها و کارخانههای ناامن قربانی سیاستهای سودمحور حاکم بر کشور میشوند و نیز کشتار کولبران و سوختبران مراتب همبستگی خود را اعلام داشتند. کارگران ارکان ثالث نیز در نهمین هفته سهشنبههای اعتراضی خود در پالایشگاههای مختلف گاز پارس جنوبی با در دستگرفتن بنری با معدنچیان طبس و خانوادههای کارگران جانباخته در فاجعه تکاندهنده در این معدن ابراز همدردی کردند.
حمایتها و همبستگیها با کارگران معدن طبس ادامه دارد و ابعاد تودهایتری به خود گرفته است. این حمایتها خود بستری برای شکلگیری اعتراضات سراسری کارگری نیز هست.
به نظر من طرح گفتمان اعتصاب سراسری تا هم اکنون تأثیر نافذ خود را در جامعه داشته و فضای تعرضی را شدت بخشیده است. این گفتمان را باید وسیعاً به درون جامعه برد. من هم همصدا با اسماعیل بخشی و همه کارگران و مردم در سطح جامعه فراخوانم به اعتصاب و اعتراض سراسری، به گسترش همبستگیهای مردمی، و به جهانی کردن صدای اعتراض کارگران معدن طبس است. جمهوری اسلامی این حکومت سراپا جنایت و توحش که حقوق پایهای کارگران را هر روزه زیر پا میگذارد و جنایت میآفریند باید از سازمان جهانی کار اخراج شود و در سطح بینالمللی ما تلاش میکنیم فریاد رسای این اعتراض باشیم.
فاجعه معدن طبس ناگوار بود. اما این فاجعه باید نقطه عطفی باشد برای نقطه پایان گذاشتن به این ابعاد از توحش و بربریت در محیطهای کار. به نظر من، هم توازن قوا و هم فضای انقلابی جامعه گویای امکانپذیری شکلدادن به اعتصابی سراسری در برخورد به این فاجعه تکاندهنده است. بهویژه امروز فریاد کارگران و کل جامعه علیه بساط جهنمی جمهوری اسلامی بلند است. نفت، یکپارچه در اعتراض است. راهپیمایی اعتراضی کارگران رسمی نفت در شهرکهای مسکونی نصر همراه با خانوادههایشان در همین روزها با فریاد “حقوق عادلانه حق مسلم ماست”، در واقع پاسخی اعتراضی به این وضعیت است. کارگران ارکان ثالث روزهای سهشنبههای اعتراض خود را دارند و در پالایشگاههای مختلفی از مجتمع بزرگ پارس جنوبی هر هفته تجمع میکنند. نقت این مرکز کلیدی کارگری در التهاب است. بهعلاوه از هفتتپه تا گروه ملی، از ذوبآهن اصفهان تا مخابرات آذربایجان، از لاستیک بارز تا واگن پارس اراک و از معلمان تا پرستاران و دانشجویان همه در تبوتاب اعتراضاند و امروز معادن در صف مقدم شکلگیری اعتصابات سراسری قرار دارند. واکنش اعتراض کارگران معدن طزره و اعتراض در سه معدن دیگر در طبس گواه آن است. بهعلاوه اینکه بازنشستگان با تجمعات متوالی خود با فریاد “اتحاد، اتحاد علیه فقر و فساد” به صدای رسای اعتراض جامعه تبدیل شدهاند. اعتصاب عمومی در شهرهای کردستان در همین دومین سالگرد انقلاب نیز نشانه دیگری از این توازن قوا است. در این اوضاعواحوال میشود و ضروری است به تدارک اعتصاب سراسری رفت. ضمن اینکه اعتصابات سراسری گام مهمی در داغکردن تنور انقلاب در کف خیابان و قدرتبخشیدن به تداوم انقلاب تا رسیدن به پیروزی است. بهعلاوه حمایتهای گسترده مردمی یک حلقه مهم در تقویت اعتراض سراسری علیه جنایتی است که در طبس روی داده است و تدارک چنین حرکتی فعالیت سازمانگرانه فعالین و اکتیویستهای کارگری و اجتماعی را میطلبد و فاجعه تکاندهنده طبس بار دیگر ضرورت چنین تلاشی را به ما گوشزد میکند.
در آخر بر دو نکته تأکید دارم. نکته اول تلاش برای شکلدهی تشکلی سراسری در میان کارگران معدن که حقیقتاً معادن قتل و جنایت سرمایهداران و حکومت حامل آن هستند. با استفاده از پیشرویهایی که جنبش کارگری در این عرصه داشته است از جمله تجربه معلمان در ایجاد شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان و الگوهایی از سازماندهی که کارگران در نفت و در بخشهای دیگر به دست دادهاند. نکته دوم دوباره بر همبستگی با خانوادههای جانباختگان فاجعه معدن طبس تأکید میکنم. گرامیداشت یاد جانباختگان معدن طبس را به صحنه اعتراضی سراسری در این شهر تبدیل کنیم. با روشنکردن شمع و با فریاد اعتراضمان کنار خانوادههای دادخواه آنها باشیم. در سطح سراسری نیز وسیعترین همبستگیها را شکل دهیم و اجازه ندهیم که حکومت اعتراضات خانوادههای جانباختگان معدن طبس و فریاد دادخواهی آنها را مورد تعرض امنیتی قرار دهد. در برابر هر دستگیری باید بایستیم و پیگیر آن شویم. از جمله در مورد دستگیری یکی از کارگرانی که گفته میشود بهخاطر گزارش از ماوقع دستگیر شده باید فشار بیاوریم که وی فوراً آزاد شود. بهعلاوه باید درمان مصدومین این انفجار رایگان صورت گیرد و خانوادههای جانباختگان معدن که نانآوران خود را در این فاجعه هولناک ازدستدادهاند از مقرری