“برآوردهای رسمی موجود نشان دهنده این است که در شرایط موجود کنونی نیروی کار ایران از نظر قدرت چانه زنی در بدترین حالت تاریخی خود قرار دارد و بیش از ٧٥ درصد از نیروی کار شاغل در فعالیت های تولیدی با قراردادهای موقت مشغول به کار شده اند و مهمترین مشخصه قراردادهای موقت این است که هیچ تعهدی برای کارفرما در زمینه بیمه، بازنشستگی و حداقل دستمزد ایجاد نمی کند، بنابراین بخش اعظم نیروی کار شاغل در بنگاه های تولیدی ما هم چنین وضعیتی دارند. نه چندان امنیت شغلی دارند، نه چندان امنیت بیمه ای و نه چندان امنیت بازنشستگی دارند.”
شاید خواننده با خواندن پارگراف بالا بیندیشید این سخنان متعلق به کسی است که مدام می خواهد به کارگر حالی کنند که راه مبارزه طبقاتی را بلد نیست و یا نه، متعلق ، کسانی است که فکر میکنند کارگر نیاز به دوره آموزشی دارد تا به منافع خود پی ببرد! اما نه، این سخنان “دکتر فرشاد مومنی” است که به روایت روزنامه حکومتی بهار ” در جایگاه بلند و نادر «اقتصاددان مستقل» قرار دارد.”دکتر مومنی گویا قبل از سال ٥٧ با بهشتی حشر و نشر داشته. بعد از اینکه حزب جمهوری اسلامی پا گرفت و بهشتی دبیرکل این حزب شد، وظیفه اول و آخراین حزب سازماندهی ضدانقلابیون حزب الهی بود، که مهمترین وظیفه شان حمله به کمونیستها ، و شاخه کارگری آن شکار فعالین کارگری بود. «اقتصاددان مستقل» کنونی هم مسئول کمیته دانش آموزی این حزب شد. نیاز به گفتن نیست که وظیفه این کمیته در امتداد ماموریت اصلی حزب جمهوری اسلامی بود. شیفتگی جناب دکتر، به بهشتی آنقدر زیاد است که ” هم اکنون نیز عضو مؤسسه تنظیم و نشر آثار شهید بهشتی میباشد”. ایشان بعدا مشاور اقتصادی میرحسین موسوی میشود ؛ اما ظاهرا سالهای زیادی است که از “کار دولتی ” فاصله گرفته اند منتقد اقتصادی دولتهای بعد از نخست وزیری میر حسین موسوی و شده اند. بهرحال ایشان مانند بسیاری از اقتصاددانان، صد البته استاد دانشگاه هم هستند.
ایشان در مصاحبه با روزنامه بهار که در خبرگزاری ایلنا هم انعکاس یافته تحت عنوان” جای خالی حقوق نیروی کار در بسته پیشنهادی دولت” به انتقاد شدید از پیشنهادات دولت روحانی پرداخته و تاکید میکند بسته های پیشنهادی هیچ گره ای از کار اقتصاد حکومت نمی گشاید، وتنها در خدمت ” بسط رانت خواری در اقتصاد ” است. ایشان در نقد برنامه دولت روحانی میگوید:” فراموش نکنیم که عنوانی که برای بسته قبلی مطرح کرده بودند «خروج غیر تورمی از رکود» بود. اما گزارش های رسمی … تصریح می کند که خروج از رکود اتفاق نیافتاده بلکه رکود شدیدتر شده، بنابراین گرچه دولت بنا به مصالح تبلیغاتی نخواهد به این واقعیت اذعان کند، اما قطعا آن بسته شکست خورد و این بسته هم چون دقیقا همان بینش را دنبال می کند محکوم به شکست خواهد بود.”
در متن مصاحبه ایشان کارگران ” قهرمانان اصلی نجات ایران” معرفی میشوند که در حق آنها جفا میشود. ایشان شدیدا به دولت معترض است که چرا به فکر کارگران نیست. چرا حقوق کارگران چندین برابر زیر خط فقر است. ایشان تاکید میکند “همه میگویند که باید بهره وری نیروی کار بالا برود اما نمی گویند که ” بهره وری حدود ١٠٠ متغیر دارد که از آن میان بیش از ٩٣ تای آنها ایجادش در حیطه مسئولیت های دولت قرار دارد. بنابراین اینکه ما همه ماجرای بهره وری را از نیروی کار مطالبه کنیم، به همان اندازه که دور از علم است، دور از انصاف هم هست و در واقع مثل یک چماقی بر سر نیروی کار قرار داده می شود. ” و راه حل خود را برای گره گشایی اقتصاد جمهوری اسلامی “خاضعانه” اینگونه بیان میکند:” بنابراین چیزی که من صمیمانه و خاضعانه هم به دولت و هم به کارفرمایان و هم به کارگران می توانم بگویم این است که برخورد انتزاعی(!!) با متغیر دستمزد به تنهایی به هیچ وجه گره گشای کار اقتصاد ایران و شرکای اجتماعی دولت نیست. ما به یک بازارسیستمی ساختار نهادی بر محور اقتضائات بخش های تولیدی نیاز داریم.” و درنتیجه:” در این شرایط همانطور که نیروی کار ما یکی از سخت ترین و طاقت فرساترین شرایط تاریخی خود را تجربه می کند، بنگاه های تولیدی ما و به ویژه بنگاه های کوچک و متوسط ما هم یکی از طاقت فرساترین شرایط بحرانی خود را سپری می کنند…. چیزی که ما طی یک ربع قرن گذشته مشاهده کرده ایم این بوده که بی سابقه ترین سطوح همدلی میان کارگران و کارفرمایان به وجود آمده مبتنی بر حفظ بنگاه های تولیدی. و انصافا هم کارگران ما و هم کارفرمایان – جز موارد استثنایی – حداکثر از خودگذشتگی را می کنند بر اساس این بلوغ فکری که بنگاه باید بقا داشته باشد.” خواننده لطفا یکبار دیگر پارگراف اول این نوشته را بخواند که چگونه ایشان از سواستفاده کارفرما از کارگر میگوید؛ اینجاست که میگویند دروغگو کم حافظه است!
اینهمه همدلی و دلسوزی با کارگران فقط برای این است که “مسئله بقاء بنگاه های تولیدی را که خط قرمز نظام و امنیت ملی است به مخاطره” نیفتد! بنگاه تولیدی اسم دانشگاهی کارخانجات و کارگاه تولیدی است که بقاء و روشن بودن چراغ آن فقط و فقط به یمن استثمار کارگران ممکن است. دل نگرانی ایشان برای کارگران بی جهت نیست، همه اینها برای” بقاء بنگاه های تولیدی” است. در تمام مدت زمامداری “نخست وزیر محبوب امام” که ایشان بعنوان مشاور مشغول بود، به یک ریال هم به حقوق کارگران اضافه نشد، حقی به نام “سود ویژه” از کارگران سلب شد و “اضافه کار اجباری” باب شد و اعزام اجباری کارگران به جبهه های جنگ از سوی دولت بخشنامه شد. به بهانه اینکه مملکت در جنگ است تسمه از گرده کارگر می کشیدند و همزمان کمونیستها و فعالین کارگری را در زندانها قتل و عام میکردند. اکنون هم به بهانه اینکه تازه شروع دوران پساتحریم است فلاکت موجود را توجیه میکنند و همزمان فعالین کارگری را دادگاهی و زندانی میکنند و شرایطی را به گونه ای رقم میزنند که فعال کارگری کشته میشود.
راه کارهای اقتصاددانان بورژوازی همه بر سر ” بقاء بنگاه های تولیدی” است. هدف نهایی همه جر و بحثها و “مکاتب اقتصادی” اقتصاددانان جمهوری اسلامی، چگونگی سازمان دادن استثمار است. نظام اسلامی سرمایه هم طی بیش از سه دهه اخیربا اعمال خشن ترین نوع دیکتاتوری از این سازمان حفاظت کرده است. سازمان دهی دستگاههای عریض و طویل امنیتی و انتظامی همه در این جهت است. جمهوری اسلامی نقشه راه استثمار را به ضرب همین وحشگیریها تضمین کرده است. اما از آنجا که شاکله اقتصادی این حکومت یک اقتصاد روتین سرمایه داری نیست، حتی شرایط بقاء بنگاه های تولیدی را هم نمی تواند ایجاد کند.
و بالاخره “نتیجه گیری اخلاقی”؛ “این خیلی عجیب و غم انگیز(!) است که در فضای به طرز غیرعادی سرمایه سالارانه کنونی، آنهایی که رباخواری و رانت خواری می کنند ( شما بخوانید غارتگری میکنند) هرگز مواخذه نمی شوند اما آن آدمهایی که شرافتمندانه و با سخت ترین فشارها به تولید کشور خدمت می کنند اینهمه تحت فشارهای روحی و عصبی و مادی و جسمی قرار دارند. به نظر من باید در این زمینه روشنگری کردو این را باید تشکل های کارگری (؟!) انجام دهند. آنها باید مطالبه کنند از دولت و کارفرمایان که شما باید بستر بهره وری را فراهم کنید.”
اینهمه دل نگرانی، برخلاف ظاهرآن، نه در جهت خیر خواهی نیروی کار، بلکه برای فراهم کردن “بستر بهره وری”، یا به بیان صحیح تر تضمین تشدید استثمار کارگران، اما این بار به همت خودشان است! به قول سردبیر نشریه کارگر کمونیست اینها توصیه های است که به نام کارگر میشود اما به کام بورژوازی می رود.