جدید ترین
dast

به نام كارگر به روحانی چاپلوسی كردن موقوف!

dast
ناصر اصغری:
نوشتن نامه سرگشاده و طومار و عریضه نویسی توسط كارگران و دیگر اقشار جامعه به مسئولین دولتی، هر دولتی و حتی دولتی آدمكش مثل دولت جمهوری اسلامی، یك امر عادی روزمره است كه گاه نویسندگان آن نامه ها برای جلب توجه جامعه مسائلی را در این نامه ها مطرح می كنند. مسائلی مثل وضعیت دستمزد، بیمه ها، بیكاری و فقر، وضعیت سانسور و ممیزی، وضعیت بهداشت و مسكن، بی حقوقی سیاسی و غیره و غیره. اتفاقا نوشتن چنین نامه هایی نوعی اعتراض هم به حساب می آیند. منتها نامه ای كه اخیرا از جانب ناصر آقاجری به حسن روحانی در سایت “كانون مدافعان حقوق كارگر” درج شده و مدعی است كه “از طرف ٣٠٠٠ تن از كارگران، تكنسینها و مهندسان پروژه های نفتی ایران” نوشته شده، از این جنس نیست. این نامه گرچه به یكسری از درد و آلام كارگران پروژه ای اشاره می كند، اما مسئولیت این معضلات كارگران را نه بر عهده مسئولین و گردانندگان این حكومت، بلكه بر عهده “مناسباتی” می اندازد كه برای كسی معلوم نیست چطوری و از كجا وارد ایران شده و بر زندگی كارگران حاكم شده اند!؟
ناصر آقاجری نامه خود را با این جمله شروع می كند: “به رغم درخواست مردم و مسوولان متعهد به آرمان‌های مردمی در اوایل انقلاب، دولت‌ها با گرایش متفاوت و هر كدام نیز با شعار‌های خاص اجتماعی یكی پس از دیگری آمدند و رفتند ولی نتوانستند بر كاستی‌های مناسبات اجتماعی فائق آیند كه مرده ریگ دیكتاتوری نظام پادشاهی بود…”. به زبان آدمی زاد، “مرده ریگ” یعنی “میراث”. با چاپلوسی از “مسوولان متعهد به آرمان‌های مردمی در اوایل انقلاب”، مشكلات ٣٥ ساله مردم، كه اساسا محصول حاكمیت این رژیم است، را میراث نظام پادشاهی می خواند! سراسر نوشته ایشان حاوی چنین نكات عوامفریبانه و رفع مسئولیت از رژیم اسلامی است. فقر و بیكاری و نداری كارگران را با “واردات بیرویه و بدون كنترل كالاهای مصرفی آن هم بدون كیفیت”، “نهاد آمریكائی صندوق بین‌المللی پول”، “نئولیبرالیسم” و از این نوع بهانه های بنجل توضیح می دهد. ناصر آقاجری در بهترین حالت از “اقتصاد سرمایه‌داری دوران معاصر (نئولیبرالیسم)” گله دارد و نه حتی خود سرمایه داری! اقتصادی كه گویا اگر دخالت دولت نوع كینزی را كنار نمی زد، دنیا در آرامش خاطر كامل بسر می برد!
گفتم كه بهانه های های ناصر آقاجری برای وضعیت ایران و وضعیت كارگران و زحمتكشان در این كشور بنجل هستند. بنجل هستند چرا كه گرچه صندوق بین المللی پول و نئولیبرالیسم زندگی را بر تمام دنیا تباه و خانه میلیون‌ها كارگر در چهار گوشه این جهان را خراب كرده است، اما هیچ مناسباتی بدون اتخاذ آنها توسط دول حاكم بر كشوری خاص دزدكی و از پنجره وارد نمی شوند! هشت سال “جنگ جنگ تا پیروزی” تو بخوان تا خانه خرابی كامل، را چگونه توضیح می دهید؟! كشتارهای سیستماتیك و سازمان داده شده در دهه ٦٠ را چگونه توضیح می دهید؟! “رانت”خواری و دزدی و چپاولهای معروف به دزدیهای آخوندی را چگونه توضیح می دهید؟ كهریزكها و سركوبهای دوره ای، سركوب ٧٨ و ٨٨ را با نئولیبرالیسم توضیح می دهید؟! سه و نیم دهه به تباهی كشیدن زندگی كارگران و كل جامعه را زیر فرش می كند. پدیده آیت الله های میلیاردر چگونه؟ دزدیها و اختلاسهائی كه هر روز جناحهای این رژیم چند قلم آنرا رو میكنند بعهده كدامیك از مسئولین “متعهد به آرمانهای مردمی” است؟ انگار یكسری تئوریها و مناسباتی بدون پشتوانه دولتی وارد ایران شده اند و توسط دستان و مؤسسات نامرئی زندگی مردم را تباه كرده اند! علاوه بر خانه خرابی ای كه صندوق بین المللی پول و بانك جهانی و نئولیبرالیسم و غیره در آلمان و سوئد و تركیه و غیره به پیش می برند، جمهوری اسلامی ویژگی‌های خاص خودش را دارد كه نمی شود با چشم پوشی از آنها میرزابنویسی كرد و این حكومت قاتل را تبرئه كرد. خامنه ای كه بهتر از این نمی توانست تئوری ببافد و حكومتشان را تبرئه كند. كارگران ایران سه دهه است كه چنین بهانه ها و غرولندهایی را، حتی گاها تندتر هم، توسط خانه كارگریها و اینجا و آنجا از بلندگوهای نماز جمعه ها هم می شنوند، اما می دانند كه بانی تمام مصائب در این جامعه و تمام مشكلاتی را كه بر آنها تحمیل شده است، همین جمهوری اسلامی است كه حسن روحانی هم در ارگانهای كلیدی آن مسئولیت مستقیم داشته است. كارگران می دانند كه اینها فقط بهانه هایی هستند از جانب كسانی كه در بین كارگران جا خوش كرده اند و در تدوام این وضعیت و منتظر نگه داشتن كارگران كه “اجازه بدهید این یكی شاید كاری برایتان بكند”، نقش دارند. ناصر آقاجری حرف دل آن بخش از جمهوری اسلامی را می زند كه از دوره خمینی تا بحال “مسیر راه رشد اقتصادی ایران را استقلال اقتصادی ـ صنعتی و خودكفائی ایران” می داند. جمهوری اسلامی با شكست دادن انقلاب ٥٧ و با سركوبهای خونین در هر گامی كه بعد از آن برداشته، با به تباهی كشیدن هرچه بیشتر جامعه این بساط را پهن كرده و چنین مناسباتی را جاری كرده است. با هیچ درجه تئوری بافی نمی شود رژیم قاتل و آدمكش جمهوری اسلامی را تبرئه كرد.
بعید به نظر می رسد كه ناصر آقاجری از زبان حتی یك كارگر هم در آن كشور چنین مهملاتی را سرهمبندی كرده باشد. واضح است كه راه حل كارگران پروژه نفتی هم همان راه حلی است كه كارگران فولاد زاگرس كردستان از روز ٢٤ تا ٣١ تیر در پیش گرفتند و متحدانه و یكپارچه تا رسیدن به مطالباتشان هر روزه اعتصاب كرده و بدرست بانی مشكلات خود و كل جامعه را “بیت رهبری” و “مجلس اسلامی” دانستند و جلوی همان جاها هم تجمع كرده و اعتصاب خود را ادامه دادند. همان كاری كه كارگران كیان تایر از ٢٦ تیر تا ٦ مرداد كردند و به هیچ بهانه و عذر و وعده و وعیدی گوش نداده و جلوی دفاتر دولتی و از جمله “بیت رهبری” تجمع كرده و انگشت اتهام را به سوی این مفتخوران دراز كردند. همان كاری كه كارگران نیشكر هفت تپه در روز ٧ مرداد انجام داده و گفتند كه جمهوری اسلامی زندگی كارگران را تباه كرده است.
كارگران، تكنسینها و مهندسان شریف پروژه های نفتی ایران نباید اجازه بدهند كه دشمن در لباس دوست ادعا كند از طرف آنها حرف می زند. هیچ آدم شریفی كه در ایران نان شبش را مدیون عرق جبینش و مدیون كار شرافتمندانه خود است، با جمهوری اسلامی با این زبان چاپلوسانه حرف نمی زند، و برای از زیر ضرب بدر بردن جمهوری اسلامی، حسن روحانی را از احمدی نژاد و خامنه ای و رفسنجانی جدا نمی كند. كارگران حقشان را كف دستشان خواهند گذاشت!
١ اوت ٢٠١٣

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *