جدید ترین

آیا چپ بورژوایی در حال عروج است؟

انترناسیونال ۶۲۱

مصطفی صابر

گسترش سریع محبوبیت دو شخصیت “چپ” در رقابت برای بدست گرفتن رهبری در حزب دمکرات  آمریکا و در حزب کارگر انگلیس قابل تعمق است. هردو اینها جناح چپ احزابشان را نمایندگی میکنند و در تبلیغات انتخاباتی خود سیاست های نئولیبرالی و مشخصا ریاضت کشی اقتصادی، حاکمیت بلامنازع بانکها و غیره را کم و بیش مورد انتفاد قرار میدهند.

سناتور “برنی ساندرز” در یک نظر سنجی که امروز (۱۲ آگوست ۲۰۱۵)  منتشر شده در رقابت های انتخاباتی کاندیداهای حزب دمکرات در “نیوهمپشیر” آمریکا، از هیلری کلینتون که بخت اول پیروزی محسوب میشد، جلو افتاده است. چیزی که موجب حیرت مفسرین شده است. چرا که در نظر سنجی مشابه که  در ماه مارس تهیه شده بود ساندرز بطور فاحشی عقب تر از کلینتون بود.

شبیه همین ماجرا، یعنی اقبال غیر منتظره نسبت به نمایندگان جناح چپ بورژوازی، در انگلستان در جریان است. جرمی کوربین نامی است که تا چند ماه پیش کسی  نمی شناخت. اما اکنون به یکی از شانس های جدی کسب رهبری حزب کارگر انگلیس تبدیل شده است. راز موفقیت او نقد سیاست های راست و نئولیبرالی امثال تونی بلیر است و بهمین دلیل او بویژه بین زنان و جوانان محبوبیت روزافزونی پیدا میکند. چنانکه جریانات راست در انگلیس، بویژه در خود حزب لیبر، حملات زهرآگینی را علیه او آغاز کرده اند.

سوالی که این شواهد به ذهن می آورد این است که آیا جناح چپ بورژوایی در کشورهای تعیین کننده ای نظیر آمریکا و انگلیس روبه عروج است؟ آیا نوعی بازگشت به سیاست های سوسیال دمکراسی و دولت رفاه در دستور قرار گرفته است؟

تردیدی نیست که این گرایش “گردش به چپ”  مدتهاست و بخصوص بعد از بحران ۲۰۰۷ و انقلابات ۲۰۱۱ در بین بخش هایی از بورژوازی پا گرفته است. نگرانی از ناکارآمدی سیاست های نئولیبرالی و ریاضت کشی اقتصادی در پاسخ به وضعیت بحرانی سرمایه جهانی و خطر “شورش گرسنگان” مدتهاست که از عالیترین مجامع و اتاق های فکر بوژوازی شنیده میشود. این در آمریکا و انگلیس بهتر قابل مشاهده است. (بعنوان یک نمونه اقبال گسترده در آمریکا و انگلیس به  کتاب “سرمایه در قرن بیست و یک” اثر “توماس پیکتی”  که بازگشت به نوعی سیاست های دولت رفاهی را توصیه میکند، قابل توجه است.)

با اینهمه در پاسخ به سوال فوق باید بگویم بنظر من بازگشت به سیاست های سوسیال دمکراتیک از لحاظ تاریخی راه حلی برای  وضعیت کنونی بورژوازی ندارد. در یک کلمه اتوپیک است. اوضاع اقتصادی بورژوازی جهانی اکنون شبیه دوره بعد از جنگ دوم جهانی نیست؛ که در آن امکان رشد سریع اقتصادی و سودآوری بالا تحت سیاست های دولت رفاه هم ممکن و هم مطلوب بود. اوضاع اقتصادی بورژوازی اکنون شبیه اوائل قرن بیست یعنی آستانه جنگ جهانی اول است؛ که ترکیب ارگانیک سرمایه بسیار بالاست، سودآوری و رشد متضمن سرمایه گذاری های عظیم است و در نتیجه بانکها و سرمایه انحصاری حاکمیت بلامنازع دارند. لازمه بیرون آمدن از این وضعیت بحرانی برای بورژوازی، اگر به اختیار خود او باشد، چیزی شبیه آنچه هست که در نیمه اول قرن بیست شاهد آن بودیم. گسترش فقر و فلاکت، شکاف هرچه بیشتر بین فقیر و غنی، بحران های اقتصادی عظیم خانمانسوز، جنگ های جهانسوز، نابودی بخش های عظیمی از نیروهای مولده و خلاصه پیدا کردن راهی برای پایین آوردن ترکیب ارگانیک سرمایه  است که مجددا سیکل رونق و رشد شروع شود.

اما این پروسه که راه حل واقعی بورژوازی است، بطور اجتناب ناپذیر یک فاکتور جدی تحولات اجتماعی را نیز وارد  معادلات میکند که دیگر خارج از اراده بورژوازی است: مبارزات و مقاومت های گسترده کارگران، انقلابات، شورش های اجتماعی گسترده و بالا رفتن احتمال قدرت گیری چپ کارگری و کمونیسم!

اینجاست که بنظر من گرایشات سوسیال دمکراتیک و جناح چپ بورژوازی گرچه تاریخا جوابی به معضل بورژوازی ندارند اما میتوانند در مبارزه طبقاتی که روز به روز حادتر میشود،  نقش ایفاء کنند. چپ بورژوازی و مشخصا شخصیت هایی نظیر ساندرز و کوربین میکوشند تا تمایلات و گرایشاتی در جامعه که به سمت “چپ افراطی” و چپ کارگری میرود را  به سمت خود جلب کنند. میکوشند راه حل و افقی هرچند اتوپیک به این تمایلات بدهند و آنها را در چهارچوبه بازی های پارلمانتاریستی به نفع احزاب خود (حزب دمکرات آمریکا و حزب لیبر انگلیس) به خدمت گیرند.

اما این بازی خطرناکی برای بورژوازی است و بی دلیل نیست که کسانی چون تونی بلیر چنین به تکاپو بر علیه امثال کوربین افتاده اند. چرا که انتشار حتی همان توهمات سوسیال دمکراتیک نیز به سهم خود  فضای عمومی جامعه را چپ تر خواهد کرد و زمینه مساعدی برای رشد و گسترش چپ کارگری را فراهم خواهد کرد. البته بشرط آنکه این چپ کارگری و کمونیستی  با نقد خصلت اتوپیک توهمات سوسیال دمکراتیک  نشان دهد که تنها راه مقابله واقعی با اوضاع کنونی خلع ید از سرمایه داری و برقراری سوسیالیسم است. (۱۲ آگوست ۲۰۱۵)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *