بهروز مهرآبادی:
جمهوری اسلامی از خزینه انتخابات، همچنان کثیف و پلید و بحرانی تر بیرون آمد. اجماع باندهای مختلف نظام در برگزیدن حسن روحانی بعنوان رئیس جمهوری، از وحشت و نگرانی رژیم کم نکرد. اعدام بیش از صد نفر در هفته های اخیر نشانه ای از این وحشت و تلاش برای گسترش و تحکیم فضای ارعاب و سرکوب است. اطلاعیه چند صفحه ای وزارت اطلاعات و امنیت با عنوان “توصیه های حفاظتی در محل سکونت و کار”، تاکید بر فضای شدیدتر پلیسی و امنیتی کشور و اعلام تهاجم گسترده تر به حریم زندگی خصوصی مردم و حمله به هر گونه حرکت سیاسی و اجتماعی مخالف جمهوری اسلامی است.
در این میان سکوت گروهها و احزاب مختلف سرمایه داری در مقابل توحش و جنایات جمهوری اسلامی را نمی توان ندیده گرفت. رادیوهای فارسی زبان وابسته به دولتهای غربی نظیر بی بی سی، صدای آمریکا و رادیو فردا خبر اعدام ها را پخش نکرده و یا حداکثر بعنوان نکته ای حاشیه ای در کنار تبلیغ موذیانه برای روحانی به آن پرداختند. کشف رمز و رازهای “بانوی اول” جمهوری اسلامی و یا موضوع پخش “ربنا” با صدای شجریان از رادیو و تلویزیون، برای این رسانه ها موضوع های مهمتری هستند که برای چندین روز در صفحه اول آنها بمانند. گروههای مختلف اصلاح طلب و حتی گروهها و شخصیت های “حقوق بشر اسلامی” نظیر شیرین عبادی در مقابل این جنایات خفقان گرفته اند. حداکثر تلاش آنها بعد از مضحکه انتخابات نوشتن نامه به “رئیس جمهور منتخب” و استدعای مختصری فضای باز سیاسی برای فعالیت خودشان بوده است. از نیروهای سیاسی که خود زمانی در قدرت بوده و قوانین مربوط به اعدام و سنگسار و شکنجه را تصویب کرده و به اجرا گذاشته اند، از این بیشتر نمی توان انتظار داشت. در حالی که باند حاکم دست به کشتار و سرکوب بیشتری زده است، اصلاح طلبان در کنار باند رفسنجانی و حتی از داخل زندان های رژیم دم گرفته اند که توقعی نداشته باشید و دوره طرح مطالبات نیست. حملاتشان به احمدی نژاد در مورد بدهکاری های دولت و خزانه خالی، چه قبل و چه بعد از “انتخابات”، جز حقه بازی و فریب دادن مردم نیست. چندین سال است که باندهای حاکم و خارج از حکومت رژیم به همین شکل بصورت مکمل یکدیگر و بر علیه مردم عمل می کنند.
اپوزیسیون راست هم سرنوشت خود را به آینده جمهوری اسلامی گره زده و همچنان مضطرب و مشتاق در انتظار کرامات شیخ حسن روحانی، امکان سرمایه گذاری و بدست آوردن سهمی از بازار یغمای اقتصاد ویران ایران هستند. اگر اعدام و سرکوب به بقای حکومت سرمایه کمک می کند، چه باک! با سکوت میتوان آن را تائید و بیعت خود با حکومت اسلامی را اعلام نمود.
اما در مقابل موج سرکوب و اعدام سدی محکم در مقابل حکومت وجود دارد و در موارد مختلف توانسته آن را مهار کند. صف گسترده ای از کمونیست ها و آزادیخواهان، کمیته بین المللی علیه اعدام، کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، اعضا و کادرهای حزب کمونیست کارگری که در راس آنها چهره های مبارز و شناخته شده جهانی چون مینا احدی، در مقابل توحش اسلامی ایستاده اند. آنها در ایران و در سطح جهان جنبش بزرگی بر علیه اعدام و سنگسار بوجود آورده و اجازه نمی دهند که جمهوری اسلامی هر غلطی دلش خواست بکند و جنایاتی که انجام می دهد بی پاسخ بماند. این جنبش باید قویتر، متحد تر و گسترده تر شود. به جمهوری اسلامی باید افسار زد و مانع اجرای احکام اعدام و سنگسار شد. پاسخ به فراخوان مینا احدی پاسخی است به نیاز امروز جامعه ایران و باید با تمام قوا مورد حمایت وسیع مخالفان حکومت قرار گیرد.
این فقط فراخوان مینا احدی نیست. این فراخوان هزاران زندانی سیاسی، هزاران زندانی در خطر اعدام، هزاران هزار خانواده و دوستان این زندانیان و فراخوان میلیون ها نفر کسانی است که عزیزانشان توسط جمهوری اسلامی اعدام شده و یا در خطر اعدام هستند. این فراخوان صدها میلیون انسانی است که در سراسر جهان خواهان پایان دادن به قتل عمد دولتی هستند. به این فراخوان باید پاسخ گفت.