مرگ نابهنگام مریم میرزاخانی برنده جایزه فیلدز، مهم ترین جایزه در ریاضیات، فقدانی بزرگ برای مردم ایران و جامعه ریاضی جهان بود. تعدادی از مقامات جمهوری اسلامی نیز به این خبر واکنش نشان دادند و مرگ او را تسلیت گفتند. روزنامه ها، رادیو و تلویزیون در کشورهای مختلف گزارشاتی را در باره مقام برجسته علمی او منتشر کرده و او را که در بین مردم چندان شناخته شده نبود، معرفی کردند. اما نام مریم میرزاخانی در رسانه های اجتماعی انعکاس خیلی وسیعتری داشت. میلیونها نفر در صفحات فیسبوک، تلگرام، تویتر و … درباره او نوشتند و درباره زندگی او اظهار نظر کردند.
مطرح شدن نام مریم میرزاخانی در این سطح گسترده، بویژه در ایران، فقط بخاطر این نبود که او یک شخصیت بزرگ علمی و یک ریاضیدان بزرگ و برنده بزرگترین جایزه جهانی ریاضیات و جوایز علمی دیگر بود. مرگ مریم موقعیت زن تحت حاکمیت جمهوری اسلامی را برجسته کرد و زیر نورافکن قرار داد. مریم میرزاخانی حکمی دیگر بر بطالت تمام باورها، اندیشه ها و سیاست هایی است که آپارتاید جنسی در ایران روی آنها بنا شده است.
مشاهده (ویدئو های) مریم میرزاخانی در حال تدریس پیچیده ترین و مشکل ترین مفاهیم ریاضی و مقایسه وی با دکتر قلابی های حکومتی – که بعضا از حل یک محاسبه ساده ریاضی عاجز اند-، تحسین برانگیز است. مریم میرزاخانی به تمام معنی استهزای حکومتی است که؛ از ابتدای به قدرت رسیدن حجاب را اجباری کرد، سرکوب زنان را در دستور گذاشت، دشمنی خود با علم و تمدن را با حمله به دانشگاهها و کشتار دانشجویان و استادان بنمایش گذاشت، جهل و خرافات را در کتابهای درسی وارد کرد و با تحمیل فقر به جامعه، صدها هزار کودک را از تحصیل محروم کرد.
روحانی رئیس دولت اسلامی وقیحانه مرگ مریم را تسلیت گفت. مریم میرزاخانی هیچ ربطی به حکومتی ندارد که گشت های ارشادش در خیابانها به شکار زنان بی حجاب مشغولند. مریم حجاب نداشت و امکان نداشت بتواند با ظاهری که در کلاس درس حاضر میشد، در ایران مقابل دانشجویان مرد حاضر شود و یا در خیابانهای تهران بدون حجاب قدم بزند. مرگ مریم میرزاخانی گوشه هایی از وضعیت زندگی زن ایرانی را در رسانه ها مطرح کرد. مریم که بجرم ازدواج با یک غیر ایرانی، فرزندش از حق شهروندی محروم بود، هیچ ربطی به جمهوری اسلامی ندارد. زنی که حتی پس از مرگش او تحقیر می کنند و در رسانه هایشان حجاب بر سر او نقاشی می کنند، ربطی به جمهوری اسلامی ندارد.
مریم میرزاخانی همانند هزاران تحصیلکرده و دانشمند ایرانی دیگر، ناچار شد فضای نکبت بار جمهوری اسلامی را ترک کند و در کشوری دیگر زندگی کند تا به کار مورد علاقه اش بپردازد. در ایران اما، او میتوانست زنی باشد که بدون اجازه شوهر اجازه کار و حتی اجازه مسافرت نداشته باشد. مریم میرزاخانی با توجه به موقعیت علمی خود و تدریس در یک دانشگاه معتبر، در یک سفر احتمالی به ایران- همانند بسیاری دیگر- می توانست هدف باجگیری جمهوری اسلامی قرار گرفته و سالهایی از عمرش را در زندان بگذراند. مریم میرزاخانی اثبات عملی برابری زن و مرد بر خلاف همه اندیشه های عقب افتاده مذهبی و سنتی جمهوری اسلامی بود.