جدید ترین
ali javadi 1

علی جوادی

ali_javadi@yahoo.com

دور جدید مذاکرات هسته ای و تبعات خرد کنند آن

ali javadi 1
علی جوادی:
مذاکرات هسته ای حکومت اسلامی و کشورهای ۱+۵ وارد دور جدید و حساسی شده است. در هر دو سوی اصلی این مذاکرات ما شاهد تشدید تضادها و کشمکشهای جناحهای هیات حاکمه هستیم. بطور نمونه کنگره آمریکا از بنیامین نتانیاهو برای سخنرانی در باره پروژه اتمی ایران بمنظور مقابله با سیاست اوباما دعوت بعمل آورده و صحبت از تلاش برای اعمال تحریم های جدید در مورد ایران است. اوباما نیز اعلام کرده است که هر تحریم جدیدی را٬ تا زمانیکه مذاکرات در جریان است٬ وتو خواهد کرد. در طرف مقابل وضع نیز چندان متفاوت نیست. در صفوف حکومت اسلامی نیز تناقضات شدت گرفته است. قدم زدن جان کری و ظریف موضوع جدیدی است که بار دیگر جناحها را به جان هم انداخته است. و در نماز جمعه های تهران و مشهد و … جماعت اجاره ای فغانشان بلند شده است.

و سئوالی که باید پاسخ بگیرد این است که دعواهای درونی دو طرف چه تاثیری بر سرنوشت احتمالی این مذاکرات خواهد گذاشت؟ آیا این مذاکرات را به شکست خواهند کشاند؟ چه کسی باید تصمیم بگیرد؟
واقعیت این است که با نزدیک شدن مهلت پایانی مذاکرات کشورهای ۱+۵ و حکومت اسلامی تناقضات جناحهای هیات حاکمه طرفین اصلی تشدید خواهد شد. اما این تناقضات برای رژیم اسلامی خرد کننده و در هم شکننده است. و در میان جناحهای رژیم اسلامی٬ جناح راست و افراطی رژیم بازنده اصلی هر توافق احتمالی بوده و ضربه بیشتری را باید تحمل کند. از این رو است که تعرض میکنند. از این رو است که به هر تلاشی برای به شکست کشاندن این مذاکرات متوسل میشوند.

مساله این است که جناح راست رژیم که در دوره های اخیر حیات سیاه رژیم اسلامی بر طبل ضد آمریکایی گری کور بیشتر کوبیده است٬ از “مضرات” چنین سیاستی برای موقعیت این جناح در حاکمیت اسلامی و از این دریچه برای کل حکومت واقف است. یک رکن سیاستشان٬ بر خلاف سیاست اصلاح طلبان و اعتدال طلبان حکومتی٬ بر ضد آمریکایی گری کور استوار است. بنابر این میدانند که کنار گذاشتن این سیاست و رسیدن به یک توافق احتمالی با آمریکا٬ با “شیطان بزرگ”٬ ضربه ای اساسی به یکی از ارکان حاکمیت حکومت اسلامی است. میدانند حکومتی که با شعار “نه شرقی – نه غربی” خود را تعریف میکرد٬ نمیتواند به سادگی به حکومتی “هم شرقی – هم غربی” تبدیل شود. چنین تغییر و تحولی در درون حکومت بدون تکانهای شدید٬ بدون درگیریهای خرد کننده٬ بدون تغییر وزن جناحها٬ به سادگی ممکن نخواهد بود.

مساله کلی تر این است که دست شستن از سیاست “ضد آمریکایی گری” نتایج وخیمی برای رژیم اسلامی و کلا این شاخه از اسلام سیاسی در سطح خاورمیانه به دنبال خواهد شد. و در شرایطی که جریانات القاعده ای و داعشی درگیر کشمکشی حاد با آمریکا و موتلفین شان در جبهه های متفاوت هستند٬ چنین چرخشی برای رژیم اسلامی تبعات سنگینی در سطح خاورمیانه و همچنین در کل صفوف جنبش ارتجاعی اسلام سیاسی علی العموم به دنبال خواهد شد.

بازتاب یک توافق احتمالی در صفوف رژیم اسلامی متفاوت است. در صورت هر گونه توافقی میان غرب و حکومت اسلامی٬ موقعیت جناح راست در حاکمیت دچار لطمات جدی خواهد شد. جایگاه و نقش شان در تغییر و تحولات حکومتی تضعیف شده و میتواند منجر به از دست دادن موقعیت هژمونیک فعلی در حاکمیت اسلامی شود. نتیجتا مقاومت خواهند کرد٬ مقابله خواهند کرد. تلاش خواهند کرد که این پروژه را به شکست بکشانند و این مقابله باز هم تشدید خواهد شد.

یک نمونه چنین تلاشهایی زیر ضرب گرفتن باند رفسنجانی در شرایط حاضر تحت عنوان “ستون پنجم آمریکا” و امثالهم است. اخیرا حتی شاهد این بودیم که برادر بزرگتر خامنه ای وارد میدان شد و حملات شدیدی به رفسنجانی و باندش کرد. این حملات غیر از نزاع همیشگی جناحهای حکومت که بمنظور چگونگی بقاء رژیم به جان یکدیگر افتاده اند٬ دارای یک عنصر زمانی خاص هم هست. جناح راست میداند که در صورت هر توافقی چرخشهای معینی در حاکمیت نیز میتواند صورت بگیرد و ائتلاف رفسنجانی – روحانی و در حلقه بعدی اصلاح طلبان حکومتی تلاش خواهند کرد که محصول چنین توافقی را از آن خود کنند. میدانند که این ائتلاف تلاش خواهد کرد موقعیت خود در میان صفوف حاکمیت کثیف اسلامی و همچنین دنبالچه هایشان در صف جریانات ملی – اسلامی تحکیم کنند. از این رو دارند گاه و بیگاه تعرض میکنند تا شاید بعدا ضرر کمتری پرداخت کنند. میکوشند تا نگذارند که مدافعین سر راست چنین توافقی٬ محصول این توافق را از آن خود کنند.

اما فاکتور مهم تر و تعیین کننده موضع گیری و نقش رهبری آدمکشان اسلامی٬ خامنه ای و باندش است. که قبل از آغاز این پروسه با اعلام سیاست جدید “نرمش قهرمانانه” توافق ضمنی و مهر تایید خود را بر این پروسه زدند و دست دولت روحانی را برای مذاکرات پی در پی باز گذاشت. به دنبال آن حکومت اسلامی بعد از سی و پنج سال مستقیم و بطور علنی به مذاکره با طرف آمریکایی نشست.

چنانچه طرفین مذاکرات به توافقی دست یابند٬ جناح راست حکومت اسلامی چاره ای جز تسلیم در قبال نتیجه این مذاکرات نخواهد داشت. به این اعتبار قدرتشان برای به شکست کشاندن این مذاکرات محدود و ضعیف است. تلاش شان مذبوحانه و علی العموم بی نتیجه است. این وضعیت در عین حال بیان موقعیت کلی رژیم اسلامی است. چنانچه آمریکا و کشورهای ۱+۵ حاضر به قبول توافقی شوند٬ طرف مقابل کلا در موقعیتی نیست که بتواند از پای میز توافق بلند شود و دست رد بر این توافق احتمالی بزند. چرا که میدانند در صورت شکست مذاکرات٬ موقعیتشان در پروسه کوتاه مدتی به شدت تضعیف تر خواهد شد و دچار تنگناهای شدید تری خواهند شد. بی جهت نیست که ولایتی٬ مشاور بین المللی خامنه ای٬ گاه و بیگاه و به هر بهانه ای مهر تایید “آقا” را یاد آور جناح راست و طرفین مذاکرات می کند و از هیات مذاکره کننده در هر موقعیتی قدردانی میکند.

اما اگر سرنوشت مذاکرات را حکومت اسلامی و متعاقبا جناح راست آن تعیین نمیکند٬ پس برگ اصلی در دست کدام نیرو است. دراین مذاکرات برگ تعیین کننده در دست طرف آمریکایی است. سرنوشت مذاکرات به تصمیم هیات حاکمه آمریکا گره خورده است. بی دلیل نیست که روحانی و دولتش مدام بر این نکته تاکید میکنند که طرف آمریکایی مذاکرات باید تصمیم خود را بگیرد. تصمیمی که به شدت تحت فشارهای جناح “جمهوریخواه” هیات حاکمه آمریکا و دولت اولترا راست اسرائیل و نیروهای پرو اسرائیلی در آمریکا قرار دارد. معضل هیات حاکمه آمریکا در حال حاضر این است که باید جناح رقیب خود را راضی کند که دست این جناح را در مذاکره و سازش و بند و بست باز بگذارد. امری که به سادگی برای راس حاکمیت آمریکا قابل حصول نیست.

در پایان: رژیم اسلامی بر سر دوراهی مرگباری قرار دارد. اگر تن به سازش دهد و سیاست “نرمش قهرمانانه” به ثمر نشیند٬ ناچار خواهد شد “جام زهری” را سر بکشد٬ به این امید واهی که شاید این “زهر” درمانی بر دردهای بیکرانش باشد. اما هر درجه عقب نشینی این رژیم بمثابه چراغ سبزی به مردمی است که در کمین رژیم اسلامی نشسته اند و برای سرنگونی اش روزشماری میکنند. و اگر این مذاکرات به شکست کشیده شود٬ روزهای تیره تری در انتظارش است. در هر دو صورت بازنده رژیم اسلامی است. نه اصلاح طلبان و اعتدال طلبان حکومتی قادر به کنترل واکنش احتمالی مردم خواهند شد و نه جناح راست و عواملش از موقعیت گذاشته برای مانور و مقابله با مردم برخوردار خواهند بود.

مستقل از نتیجه این کشاکش، سیاست تحریم اقتصادی دارد از مردم قربانی میگیرد و باید کنار زده شود. تحریم اقتصادی یک سلاح کشتار دسته جمعی است و مستقل از تاثیر آن بر موقعیت رژیم اسلامی٬ کاملا علیه مردم است. ما در عین حال که به شدت تمام علیه رژیم اسلامی مبارزه میکنیم. با شدت تمام علیه سیاست ضد انسانی تحریم اقتصادی و هر گونه تعرض میلیتاریستی و جنگ طلبانه هستیم. دعواها اکنون به دو طرف حکومت اسلامی و کشورهای ۵+۱ محدود نیست. مردم در میدان اند و منتظر فرصتی برای بزیر کشیدن حکومت جانیان اسلامی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *