خلیل کیوان: برگزارکنندگان کنفرانس ورشو اعلام کردند که این همایش در باره دستیابی به صلح و امنیت در خاورمیانه است، اما دیدیم که جمهوری اسلامی و مقامات آن در کانون توجه آن بودند. برای مثال پمپئو در ورشو گفت: “به نفع همه است که خامنهای، روحانی و قاسم سلیمانی از منابع مالیشان محروم شوند”. مایک پنس گفت:” وقت آن است که اروپا به نفع صلح جهان و مردم ایران از برجام خارج شود” و همچنین برایان هوک از خطر و تهدید ایران صحبت کرد و در زمینه حقوق بشر جمهوری اسلامی را محکوم کرد. آیا برگزار این کنفرانس با هدف تشکیل یک ائتلاف گسترده در مقابل جمهوری اسلامی نبود؟
علی جوادی: اهداف واقعی این کنفرانس از اساس با ادعاها و بیانیه های اعلام برگزاری آن متفاوت بود. این تناقض بسادگی از پیش قابل پیش بینی بود. “صلح و امنیت” در خاورمیانه در گرو حل مسائل و پاسخ به معضلاتی است که سیاستهای آمریکا نه بخشی از راه حل آن که برعکس بخشی از خود معضل و صورت مساله است.
اما همانطور که اشاره کردید این کنفرانس تلاشی برای شکل دادن به یک ائتلاف گسترده در مقابله با جمهوری اسلامی بود. اما سئوال کلیدی این است که ائتلاف به چه منظور و یا برای کدام هدف؟ گرایشات راست اپوزیسیون این کنفرانس را گامی در جهت سرنگونی قریب الوقوع حکومت اسلامی توسط آمریکا و متحدین اش محسوب میکنند. اما واقعیت این است که بر خلاف تصور این جریانات ارتجاعی، آمریکا قصد سرنگونی رژیم اسلامی را ندارد. همانطور که خود بارها اعلام کرده اند، هدفشان “اعمال فشار حداکثری” برای کشاندن رژیم اسلامی به پای میز مذاکره است. میگویند: “اعمال فشار مشترک بازگشت ایران به میز مذاکره تحت شرایط بسیار مطلوب برای ایالات متحده و دیگر کشورهای مسئول در سراسر جهان را تسریع میکند.” این هدف اعلام شده و واقعی کوتاه مدت شان است. مساله شان نه بی حقوقی مردم و نه جنایات رژیم اسلامی علیه مردم است. (حتی اگر قصد سرنگونی رژیم اسلامی را داشتنند، صلح و امنیت و آزادی و رفاه مردم کوچکترین جایی در این نقشه نمی داشت. نتایج لشگر کشی و سرنگونی رژیم استبدادی صدام حسین روشن تر از آن است که توهم پراکنی و عوامفریبی اپوزیسیون راست بتواند سایه ای بر آن بیفکند.)
واقعیت این است که مقابله با رژیم اسلامی برای آمریکا دریچه ای برای تغییر آرایش سیمای سیاسی در خاورمیانه است. به دنبال آنند که ائتلافی از کشورهای عربی و اسرائیل به نیروی هژمونیک و قدرت برتر در خاورمیانه تبدیل شود. به دنبال تغییر توازن سیاسی در خاورمیانه به ضرر رژیم اسلامی اند. دستیابی به این هدف در عین حال حلقه ای برای تحکیم موقعیت هژمونیک و ابر قدرتی خود آمریکا در سطح منطقه و جهان است. به این اعتبار رژیم اسلامی و نیروهای منطقه ای اش، کاندید پست “امپراطوری شر” و “محور شرارت” در این دوره اند. آنچه امروز در دستور آمریکا است علم کردن رژیم اسلامی در این ظرفیت است. علم کردن و نه سرنگون کردن. به این اعتبار همان دستهایی که قرار است رژیم اسلامی را بکوبد، همان دستها هم عصای دستش اند و زیر بغلش را گرفته اند تا زمین نخورد.
خلیل کیوان: مقامات جمهوری اسلامی واکنش تندی به برگزاری این کنفرانس داشتند. خامنه ای می گوید این یک “نشست شکست خورده” است. وی به کشورهای منطقه که در آن شرکت کرده بودند تاخت و گفت «همنشینی مقامات کشورهای به ظاهر مسلمان» با اسرائیل«موجب رفتن آبروی آنان» است. از سوی دیگر هشدار مبنی بر اینکه «این جنجالها» نباید به «خالی شدن دل فلان مسئول» یا «دچار خطا شدن فلان جوان» منجر شود. اگر به گفته خامنه ای این نشست شکست خورده است چرا او تا این حد نگران خالی شدن دل مسئولین و به خطا رفتن جوانانی است که در صف او هستند؟
علی جوادی: نگرانی خامنه ای واقعی است. واکنش اش بیانگر موقعیت خطیری است که رژیم اسلامی در شرایط حاضر در آن قرار گرفته است. گسترش اعتراضات توده ای در جامعه و افزایش فشار بین المللی، موقعیت نگران کننده ای را برای رژیم ایجاد کرده است. این واقعیات شکافهای درونی رژیم را نیز تشدید کرده است. عر و تیز خامنه ای تلاشی کودنانه برای “روحیه” دادن به نیروهای خودی است. نگران فشار از درون و عقب نشینی بخشهایی از حاکمیت در چنین شرایطی است. بخوبی میداند که جناحی در حاکمیت اسلامی، بقای این رژیم را در گرو عقب نشینی و بند و بست با آمریکا می بیند. این جناح خواهان “نرمش قهرمانانه” دیگری توسط خامنه ای است. واکنش خامنه ای اقدامی در این راستا است. خامنه ای و جناح اش بر این تصورند که هر درجه عقب نشینی در قبال آمریکا و سیاستهایش در این شرایط از جانب مردم به مثابه ضعف و زبونی رژیم تلقی شده و زمینه ساز تعرض گسترده تر مردم خواهد شد. عقب نشینی رژیم اسلامی را چراغ سبزی برای مردمی که خواهان سرنگونی رژیم اسلامی هستند، تلقی میکند. واقعیتی را می بینند. در طرف دیگر اما جناح “اعتدال و تدبیر” حکومت به دنبال عقب نشینی و بند و بست است. حفظ موقعیت رژیم را در کنار آمدن با آمریکا ممکن میداند. می دانند که نمیتوانند همزمان در دو عرصه بین المللی و داخلی درگیر شوند. بر این تصورند که میتوانند با آمریکا به نقطه سازشی برسند، اما در عین حال میدانند که نقطه سازشی با مردم برایشان ممکن نیست.
خلیل کیوان: برگزاری این کنفرانس چه تاثیراتی را بر صف بندیهای سیاسی و همچنین بر موقعیت رژیم اسلامی در منطقه می گذارد؟
علی جوادی: صف بندیهای سیاسی در خاورمیانه در حال تغییرات مهمی است. فشار بر رژیم اسلامی فزونی یافته است. رژیم اسلامی به لحاظ اقتصادی ورشکسته و در تنگنای سیاسی شدیدی قرار دارد. بن بست اقتصادی و فلج سیاسی اش اظهر و من الشمس است. با مردمی مواجه است که در کمین اش نشسته اند. در سوریه زیر ضرب حملات اسرائیل است. حمایت روسیه را در سوریه با خود ندارد. ائتلاف برخی از کشورهای عربی و اسرائیل موقعیت رژیم اسلامی در منطقه را متزلل و شکننده کرده است. کنفرانس ورشو نیروهای معینی را در کنار آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی در مقابله با رژیم اسلامی بسیج کرده است. خشم و نگرانی ظریف در کنفرانس امنیتی مونیخ بی جهت نیست، واقعی است.
خلیل کیوان: جریانات راست اپوزیسیون فعالیت گسترده ای پیرامون برگزاری این نشست داشتند و در خارج این کنفرانس هم تجمعاتی برگزار کردند. انتظارات و توقعات این جریانات از این کنفرانس چه بود؟
علی جوادی: این جریانات به دنبال کسب امتیاز آلترناتیو حکومتی در فردای سرنگونی رژیم اسلامی از آمریکا هستند. امیدشان این است که کشمکش آمریکا و رژیم اسلامی علاوه بر تشدید تحریمهای اقتصادی به تقابل نظامی نیز کشیده شود. به دنبال تکرار سناریوی رژیم چنج در عراق اند. رقابت و کشمکش سلطنت طلبان و مجاهدین برای عرضه خود به دولتمردان هیات حاکمه آمریکا مضحک و دیدنی است. “چنج، چنج، رژیم چنج” یک شعار اصلی شان بود.
فرقه مجاهدین بنظر میرسد که این دور از رقابت را از آن خود کرده است. رودی جولیانی و شهردار ورشو را در تجمع خود داشتند. سلطنت طلبان آشفته و در هم ریخته بودند. تصور اینکه متحدین همیشه جاویدانشان به آنها و پروژه ابقاء باقی مانده تاج و تخت پشت کنند، برایشان خرد کننده است.
خلیل کیوان: با برگزاری این کنفرانس مساله رژیم چنج و موضوع آلترناتیوسازی و برخورد به آن در سطح نیروهای اپوزیسیون مطرح شده است. جایگاه این کنفرانس در چهارچوب رژیم چنج و آلترناتیوسازی را چگونه می بینید؟
علی جوادی: این کنفرانس بر خلاف تصور نیروهای راست اپوزیسیون اقدامی در چهارچوب رژیم چنج و آلترناتیو سازی نبود. گوادالوپ دوم نبود. نه آمریکا در موقعیتی است که در سال ۵٧ بود و نه نیروهای دست راستی و ارتجاعی دست بالا را بر خلاف تحولات ۵٧ دارند. صحنه سیاسی و موقعیت نیروهای موجود در جامعه به شدت تغییر کرده است. در آن دوران آمریکا دارای قدرت و اهرم ویژه ای در تحولات سیاسی بود. نفس عدم حمایت از رژیم شاه و پشتیبانی از ائتلاف خمینی و بازرگان رویداد مهمی در سرنوشت اوضاع سیاسی آن دوران بود. اکنون کارگر و کمونیسم و کلا اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی یک فاکتور مهم و نقش ساز در تحولات جاری است. ما اجازه نخواهیم داد این نیروها با مهندسی افکار عمومی جامعه آلترناتیو ارتجاعی شان را به جامعه حقنه کنند.
خلیل کیوان: از حکومت تا مردم، و از نیروهای اپوزسیون راست تا چپ، همه نسبت به حزب کمونیست کارگری و سیاست های آن حساس اند. این حزب اکنون در کانون توجه قرار گرفته است و بیش از پیش روشن شده است که حزب از بازیگران اصلی صحنه سیاسی ایران خواهد بود. از اینرو، سیاست حزب در همه زمینه ها و از جمله سیاست بین المللی آن در قبال دولت ها موضوع حساس و بسیار مهمی شده است. موازین و اصول ناظر بر دیپلماسی بین المللی حزب و سیاست آن در قبال دولت ها، بویژه در قبال آمریکا چیست؟
علی جوادی : اهداف ما اعلام شده و روشن است. حزب کمونیست کارگری برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و برقراری یک جمهوری سوسیالیستی که متضمن آزادی و برابری و رفاه همگان است تلاش میکند. جامعه ای آزاد و برابر. جامعه ای که همگان از مواهب و محصولات تولید شده در جامعه برخوردارند. جامعه ای که از قید و بند مناسبات استثمارگرایانه و ضد انسانی رها شده است. سازماندهی و رهبری جنبش سرنگونی طلبانه موجود در جامعه اهرم ما در تحقق این اهدافمان است.
ما در عین حال در قبال تحولات بین المللی بی تفاوت نیستیم. سیاست ما در عرصه دیپلماسی بین المللی در قبال دولتها بر چند محور اساسی استوار است: ما بار ها اعلام کرده ایم که رژیم اسلامی، حکومت مشروع مردم در ایران نیست. این حکومت را باید از تمامی مجامع بین المللی اخراج کرد. باید هر گونه رابطه سیاسی و نظامی را با این حکومت قطع کرد. سیاست ما اعمال فشار بر دول غربی و آمریکا بمنظور متحقق کردن این رکن از سیاست بین المللی مان است. ما در عین حال اعلام کرده ایم که تمام اموال سران رژیم اسلامی در خارج از کشور باید منجمد شود و به دولت منتخب مردم در فردای سرنگونی رژیم واگذار گردد. ما بارها اعلام کرده ایم که سیاست تحریم اقتصادی، مستقل از تاثیر آن بر موقعیت اقتصادی رژیم، نظر به اینکه دارای تاثیرات مخربی بر زندگی و حیات مردم دارد، باید لغو شود.
ما در عین حال اعلام کرده ایم که حزب کمونیست کارگری یک حزب مدرن و پیشرو و امروزی در سنت کارگر صنعتی جهان غرب است. حزب ما نیرویی در اردوی بشریت مترقی در مقابل عقب ماندگی و تحجر و هر گونه نابرابری است. ما سیاست کور ضد آمریکایی گری نداریم. بر عکس در مقابل این سیاست ضد انسانی از دستاوردهای کارگر و بشریت متمدن در جهان غرب دفاع میکنیم. ما در عرصه بین المللی متحدین خود را در صفوف طبقه کارگر این جوامع و بشریت متمدن و صفوف آزادیخواهی و برابری طلبی جستجو میکنیم. نقطه اتکاء ما نیروهای آزادیخواه و نه دولتهای مرتجع این جوامع اند.
انترناسیونال ۸۰۴