کاظم نیکخواه:
ارتجاع اسلامی هفته گذشته یک نشریه غیرمذهبی و چپ را نشانه گرفت و دست اندرکارانش را وحشیانه به گلوله بست و کشتار کرد. و با این حمله، جنگ انسانیت با تحجر را به فاز دیگری کشاند. تردیدی نباید داشت که جدال با ارتجاع از گور برخاسته اسلامی که میخواهد دهان ها را ببندد و قلمها را بشکند، از هفته پیش با کشتار نویسندگان و کارتونیستهای شارلی ابدو نقطه عطفی را پشت سرگذاشت و وارد مرحله ای حادتر و بازگشت ناپذیر شد. از دست رفتن کاریکاتوریستها و نویسندگان نشریه شارلی ابدو ضربه تکان دهنده ای بود، اما پاسخی که اسلامی ها گرفتند نیز دندان شکن بود. اکنون جبهه ای بسیار وسیع و جهانی علیه اسلام سیاسی شکل گرفته است و جدال میان انسانیت و توحش، آزادی و تعصب، و آگاهی و تحجر، سرعت و شدت بیشتری گرفته است و خواهد گرفت.
در یک روز بیش از ٣ میلیون نفر در پاریس به خیابان آمدند که تاریخا بی سابقه بود و با شعار “من شارلی هستم” اعلام کردند که جنگی که شما فسیلهای تاریخ به پیش میبرید، جنگی با انسانیت است و در چنین جنگی بازنده شمائید. بازنده مذهب و ارتجاع و عقب ماندگی است. نه فقط در پاریس بلکه در شهرهای دیگر فرانسه و حتی در کشورهای متعددی صدها هزار نفر علیه اسلامی ها به خیابان آمدند و از نویسندگان و کارتونیستهای شارلی ابدو تجلیل کردند.
تیراژ نشریه هفتگی شارلی ابدو این هفته ابتدا ٣ میلیون بود و بعد از اتمام به ٥ میلیون نسخه رسید. در یک گزارش از دویچه وله چنین میخوانیم. “نخستین شماره هفتهنامه شارلی ابدو پس از حمله خونین به دفتر آن، با طنزی گزنده دربارهی همکاران کشته شده و تروریستها همراه است. برخی کشورهای مسلمان از چاپ کاریکاتور تازهای از پیامبر اسلام در این شماره انتقاد کردهاند. هجوم به دکهها و فروشگاههایی که شماره تازه “شارلی ابدو” در آنها به فروش میرسد، از نخستین ساعات بامداد روز چهارشنبه (۱۴ ژانویه، ۲۴ دی) آغاز شد. بیشتر باجههای فروش، از پیش برای خرید مجله، از مشتریان سفارش گرفته بودند. محبوبیت مجلهی “شارلی ابدو” هیچگاه تا به این اندازه نبوده است. در برابر بسیاری از فروشگاهها، فروشندگان که نسخههای مجلهشان تمام شده بود، از مشتریان میخواستند که فردا سر بزنند و یک نسخه از مجله را بخرند. قرار است که در روزهای آینده نسخههای بیشتری از این شماره راهی بازار شود. گفته میشود که در مجموع شماره جدید “شارلی ابدو” در ۳ میلیون نسخه به چاپ میرسد. شمارهای که به ۱۶ زبان و در ۲۵ کشور دنیا به فروش میرسد؛ عربی هم یکی از این زبانهاست.” همانگونه که اشاره شد بعد از فروش سریع تیراژ سه میلیون، دو میلیون دیگر اضافه شد و به تیراژ ٥ میلیون رسید. اخبار و گزارشهای گوناگون نشان میدهد که در سراسر جهان امروز میلیونها نفر بدنبال دست یابی به نشریه شارلی ابدو هستند و کاریکتاتورهای این نشریه در رسانه های بسیاری بازتکثیر شده است. در ترکیه علیرغم حمله پلیس به روزنامه جمهوریت این روزنامه و دو نشریه دیگر کاریکاتورهای شارلی ابدو را با ترجمه ترکی حواشی آنها منتشر کردند.
آری شارلی ابدو اکنون به یک سنگر برجسته در خط مقدم جنگ میان انسانیت و ارتجاع مذهبی تبدیل شده است.
هرکس میتواند بسادگی متوجه شود که بازنده تهاجم خونین به مجله شارلی ابدو ارتجاع اسلامی بود. این تهاجم جهانی را متوجه شارلی ابدو کرد. جهان را متوجه جنگی کرد که در جریان است. جهان را متوجه مضمون این جنگ یعنی جنگ توحش با انسانیت و آزادی نمود. ارتجاع دینی و اسلامی یک بار دیگر به همه جهانیان نشان داد و اعتراف کرد که یک مجله ساده فکاهی میتواند حیاتش را به مخاطره بیندازد. براستی جریانی که از طنز به وحشت مرگ می افتد و از بحث و اقناع نا امید شده است و دور افکار عمومی را خط کشیده است، آیا به این اعتراف نمیکند که به ته خط رسیده است و مرگش فرارسیده؟ در این هیچ تردیدی نباید داشت.
دولتها و شارلی ابدو
روز شنبه این هفته در میان تظاهر کنندگان میلیونی یک صف ویژه نیز جلب نظر میکرد. صف سران و نمایندگان دولتها. صف فرانسوا اولاند و نتنیاهو و چند مقام مرتجع دیگر. اینها تلاش داشتند خودرا در کنار مردم و با مردم نشان دهند. اما اولین کاری که اینها تلاش کردند حتی در روز تظاهرات حمایت از شارلی ابدو انجام دهند این بود که شارلی را به حاشیه برانند و مساله یهود و مسلمان را برجسته سازند. مردم بر سینه های خود نوشته بودند “من شارلی هستم” و فرانسوا اولاند و والاس نخست وزیر فرانسه در میان خاخامهای یهودی و چهره های مسلمان میلولیدند. اینجا نمیخواهم به این بپردازم که این دولتها چگونه خود خالق تروریزم اسلامی هستند. اما آنچه میخواهم تاکید کنم اینست که اینها بازنده تظاهرات تاریخی پاریس بودند. در تظاهرات تاریخی پاریس سکولاریسم و آتئیسم و چپ جلوتر آمد. آزادیخواهی جلو آمد. جنگ علیه مذهب برجسته تر شد. و امثال این دولتها که در تلاش هستند ارتجاع مذهبی را در کنار خود داشته باشند، با معضل و مشکل جدی ای مواجه شدند. هیچ تردیدی نباید داشت که تمام سران دولتهایی که از تروریزم میخواهند برای گسترش سانسور و گذاشتن کنترل بیشتر بر آزادی اندیشه و بیان مردم استفاده کنند، این هفته بازنده بودند. مجبور شدند در برابر یک نشریه ساده سکولار و چپگرا سرتعظیم فرود آورند. ناچار شدند اعتراف کنند که چپ در پیشاپیش جنگ کنونی قرار دارد. این دولتها خود حامی و خالق همین تروریزم کثیف و وحشی علیه چپ هستند. تلاششان تماما این است که این کشاکش هرچه محدود تر شود و به حاشیه رانده شود و یک سازش و مماشات بین انسانیت و ارتجاع صورت گیرد. و امروز نه فقط این عملا غیر ممکن شده است، بلکه خود این دولتها و نظامشان نیز قادر به کنار کشیدن خود از زیر ضرب خشم مردم جهان نیستند.
نمیتوان نجنگید
جنگی که جریان اسلامی آغاز کرده دیگر قابل اجتناب نیست. هرکس که فکر میکند میتوان این جنگ را دور زد فقط خودرا فریب میدهد. این جنگ مدتهاست آغاز شده و طی چند سال اخیر هرروز اوج بیشتری گرفته است. مردم جهان طی همین چند سال قربانیان زیادی داده اند. هم اکنون دهها هزار زن و دختر و کودک در سوریه و عراق و نیجریه به بردگی و کنیزی محکوم شده اند. و چشم امیدشان به مردم جهان است که کاری بکنند و نجاتشان دهند. میلیونها انسان زیر سیطره نیروهای اسلامی در ایران و عراق و سوریه و کشورهای آفریقایی هستند. با کشتار نویسندگان شارلی ابدو باید هرکسی فهمیده باشد که این جنگ، مربوط به همه مردم است. و با دزدیدن سر و خودرا کنار کشیدن کسی در امان نمیماند. باید با عزم و اراده در این جنگ جنگید و مطمئن بود که بازنده این جنگ نیروهای ارتجاعی هستند نه انسانیت مدرن و امروزی.
یک نکته را هم باید اضافه کرد و آن اینست که چه بخواهیم چه نخواهیم جنگ با القاعده و داعش و بوکوحرام و جمهوری اسلامی و جانورانی شبیه آنها، تنها جنگی با نیروهای اسلامی و مذهبی نیست. بلکه جنگی است که مستقیم و غیر مستقیم به مصالح طبقاتی گره خورده است و در نتیجه این جنگی طبقاتی است. ارتجاع وحشی اسلامی خارج از مدار جامعه طبقاتی خلق نشده است. اینها محصول نادانی و جهل مردم نیستند بلکه در پشت سر آنها دولتها و ارتشها و سازمانهای اطلاعاتی و کلا طبقه حاکم سرمایه دار قرار داشته و دارد. آن دولتها و نیروهای سرمایه داری که برای حفظ سیستم بردگی مزدی این جانوران وحشی را سازمان دادند و به جان مردم انداختند آشکارا امروز در موقعیت خوبی قرار ندارند و هرروز بیشتر افشا میشوند و در موقعیت ضعیف تری قرار میگیرند. میتوان از هم اکنون مشاهده کرد و لمس کرد که جدال با جریانات آدمکش و متحجر اسلامی و مذهبی، جدال دیگری را نیز دارد با خود حمل میکند و آن جنگ طبقاتی با کل سیستم سرمایه داری است که خالق کل اوضاع کنونی است. این دو جدال را بهیچ وجه نمیتوان از هم تفکیک کرد. بشریت هرروز در ابعاد وسیعتری پی میبرد که برای خلاص شدن از توحش مذهبی باید به توحش سرمایه داری پایان دهد.*