حمید تقوایی:
دکان پررونق “مبارزه با آلودگی هوا”!
“سوالی که از اهالی دولت یازدهم و مدعیان واردات بنزین های پاک باید پرسید این است که چرا پس از وعده وعیدهای بسیار در زمینه واردات بنزین پاک و بهبود وضعیت آلودگی هوا، در سال جاری خیلی زودتر از آنچه که مردم فکرش را می کردند، هوای کلانشهرها آلوده شده است؟ این در شرایطی است که میلیاردها دلار هزینه واردات بنزین شده است. از همین رو سوال دیگری که به وجود می آید این است که اگر قرار بود آلودگی هوا از طریق بنزین همچنان ادامه یابد، پس چرا چند میلیارد دلار از بودجه بیت المال به واسطه اقدامات غیرکارشناسی چند ارگان به خارج از کشور رفت و هیچ سود و حاصلی نیز در وضعیت آب و هوای کلانشهرها نداشت؟” سایت فردا
جناحهای حکومت دارند دست همدیگر را رو میکنند. این بار بحث بر سر مساله آلودگی هوای تهران و چپاول چند میلیارد دلار از “بودجه بیت المال” به بهانه واردات بنزین پاک است. سایت ایرنا به نقل از روابط عمومی مرکز اورژانس تهران مینویسد تعداد افرادی که در اثر آلودگی هوا به بیماریهای قلبی و تنفسی مبتلا شده و طی یک روز به مرکز اورژانس تهران رجوع کرده اند بالغ بر ٤۰۰ نفر است و این رقم هر روز رو به افزایش است. سایت فردا نیز تحت عنوان “هوای تهران هر روز آلوده تر از دیروز” می نویسد: “این بار دولت یازدهم به عنوان متهم اصلی آلودگی ها، باید پاسخگوی افکار عمومی باشد.” اما عامل آلودگی محیط زیست تنها این یا آن دولت و کابینه نیست، بلکه کل نظام جمهوری اسلامی است.
ما همیشه تاکید کرده ایم که مساله آلودگی هوا و کلا آلودگی محیط زیست در ایران یک مساله سیاسی است که در اقدامات و سیاستهای جمهوری اسلامی ریشه دارد. اکنون با داغ شدن اخبار مربوط به رانتخواری و دزدیهای نجومی مقامات حکومتی و افشاگری باندهای حکومتی از دزدیهای یکدیگر، فساد مالی را نیز باید به علل آلودگی محیط زیست در شهرهای ایران افزود. مقامات دولتی و آیت الله های ریز و درشت و آقازاده هایشان از “مبارزه با آلودگی هوا” نیز دکانی برای پرکردن جیبهای گشاد خود ساخته اند. ارقام بودجه در جمهوری اسلامی برای تامین هزینه اقدامات و عمل کردن به سیاستهای ادعائی نیست، بلکه نوعی تقسیم غنائم بین مسئولین و کاربدستان در بخشهای مختلف است.
برای پاکسازی محیط زیست و هوای آلوده در تهران و سراسر ایران باید جامعه را از لوث وجود چپاولگران حاکم پاک کرد.
****************************
نارضایتی عمومی از نظم سرمایه!
” از سال ٢۰۰٤ اکثریت قابل ملاحظه ای از مردم آمریکا به موسسه نظر سنجی گالوپ گفته اند که از شیوه حکومت ناراضی اند. آمار مردم بستوه آمده از حکومت به بیش از ۸۰ درصد (بالاتر از دوره واترگیت) رسیده است.” هفته نامه اکونومیست
این نارضایتی هشتاد درصدی مختص به جامعه آمریکا نیست، در فرانسه و انگلیس و کل کشورهای غربی نیز نارضائی عمومی در همین سطح است (در فرانسه درجه محبوبت رئیس جمهور تا مرز ۱٣ درصد سقوط کرده است). این تازه وضعیت کشورهای صنعتی و گل سر سبد دموکراسی پارلمانی است. در کشورهای آسیائی و آفریقائی نارضائی توده مردم بمراتب عمیق تر و گسترده تر است. “نود و نه درصدیها در برابر یک درصدیها” که شعار اصلی جنبش اشغال بود، بیش از هر جای دیگر در مورد کشورهائی نظیر ایران صدق میکند. در جمهوری اسلامی نارضائی مردم حق مطلب را ادا نمیکند، باید در مورد درجه نفرت مردم از نظام حاکم آمار گرفت. اگر موسسه گالوپ میتوانست آزادانه در ایران نظر پرسی کند آمار مردم به ستوه آمده و منزجر از نظام حاکم نود و نه درصد جامعه را در بر میگرفت.
****************************
انسانیت سرحد ندارد!
” تفرقه را بس کنید! تبعیض جرم است و انسانیت سر حد ندارد.”
این شعار تظاهرات اعتراضی مردم افغانستان در برابر سفارت جمهوری اسلامی در کابل است. در روزهای اخیر رسانه های افغانستان از کشته شدن سه مهاجر افغانستانی، یک مادر و دو فرزند خردسال او، در استان اصفهان گزارش داده اند و انتشار این خبر یکی از دلایل تظاهرات در برابر سفارت جمهوری اسلامی در کابل بود.
افغانستانیهای مقیم ایران سخت ترین کارها را انجام میدهند و از کمترین حقوق برخوردارند. اما معضل تنها محرومیت از حقوق شهروندی نیست، بلکه صحبت بر سر بازداشت و اخراج آنان به کوچکترین بهانه ای و حمله و ضرب و شتم و به قتل رساندن خانوده های افغانستانی است که به یک امر روزمره در جمهوری اسلامی تبدیل شده است. به گزارش دیدبان حقوق بشر “حقوق پناهندگان و مهاجرین افغان در ایران به صورت گسترده نقض می شود و آنان در ایران با آزار و اذیت جدی مواجه هستند.” این گزارش شامل موارد متعدد و مستندی از اعمال خشونت مامورین جمهوری اسلامی از جمله ضرب و شتم، برخورد غیر انسانی، کار اجباری، و جداسازی اجباری اعضای خانواده ها از یکدیگر است.
در جمهوری اسامی تبعیض علیه افغانستانیهای مهاجر اساسا امری دولتی است. اخیرا گروهی از مردم ایران در مدیای اجتماعی کارزاری به نام “ما شرمساریم” را آغاز کرده اند که هدف و امر خود را انتقاد از “رفتارهای تبعیضآمیز برخی از شهروندان ایرانی و سیاستهای جمهوری اسلامی در قبال مهاجران افغان” قرار داده است.
اما در جمهوری اسلامی اعمال تبعیض و نابرابری صرفا به خارجی ها محدود نمیشود. جمهوری اسلامی رژیم اعمال انواع تبعیضات علنی و قانونی نه تنها علیه مهاجرین، بلکه علیه بخش عظیمی از جامعه است. ایران کشوری است که در آن تبعیض علیه ٥۰ در صد مردم یعنی زنان و تبعیض علیه شهروندان غیر مسلمان امری رسمی و قانونی است. مردم معترض در برابر سفارت جمهوری اسلامی در کابل با شعار ” تبعیض جرم است” نه تنها بیش از یک میلیون افغانستانی مهاجر بلکه درد و خواست اکثریت عظیمی از مردم زاده ایران را نیز نمایندگی کردند. همدردی و همرزمی علیه رنجها و محرومیتهای مشترک، خود بهترین گواه این حقیقت است که “انسانیت سرحد ندارد”!
****************************
به یاد ریحانه!
به گزارش سایت دویچه وله فارسی سه گزارش خبری مربوط به کمپین نجات ریحانه و اعدام او جزو ده گزارش پر بیننده این سایت در سال ٢۰۱٤ بوده است.
این خبر یک بار دیگر ابعاد جهانی کمپین جهانی نجات ریحانه و میزان اعتراض و مخالفت مردم علیه اعدام علی العموم را به نمایش میگذارد. کارزار نجات ریحانه نه تنها در خارج کشور بلکه در خود ایران نیز ابعاد وسیعی یافت و چهره های زیادی از هنرمندان و نویسندگان و ورزشکاران و حتی خانواده های مقتولین، به جنبش علیه اعدام پیوستند. جانیان حاکم بر ایران عاقبت ریحانه را اعدام کردند اما متهم و محکوم واقعی در دادگاه افکار عمومی جهانی رژیم جمهوری اسلامی بود.