جدید ترین

سپاه، بازوی نظامی تبهکاران

یاشار سهندی:
نوشته ای از آقایان “سعید قاسمی نژاد پژوهشگر بنیاد دفاع از دموکراسیها در واشنگتن، و مدرس و دانشجوی دکترای فایننس در سیتی یونیورسیتی نیورک و یوحنا نجدی مدیر پژوهشها در مرکز مطالعات لیبرالیسم و دانشجوی دکترای اقتصاد سیاسی ” در سایتهای خبری منتشر شده است با عنوان “پاسدار مسعود مهردادی؛ مغز متفکر امپراطوری اقتصادی سپاه”. در آن یادداشت تاکید شده است این پاسدار” یکی از اصلی ترین چهره‌های اقتصادی سپاه پاسداران محسوب میشود.” این دو زحمت این را کشیدند که سال تولد و کد ملی ایشان را هم یادآور شدند تا جای هیچ شک و شبهه ای برای کسی نماند که آنچه نوشته شده معتبر است.

دراعتبار افشاگری این یادداشت جای شک و شبهه نیست و مشخص است این دو زحمت زیادی کشیدند که اطلاعات روشنی در مورد ” این پاسدار پرده نشین” بدست آورند. این نمونه ای دیگر از شکل گیری باند مافیایی دیگر است. در جمهوری اسلامی شخص به تنهایی نمی تواند به مال و منال فراوانی دست پیدا کند مگر اینکه خود را یک جورهایی به باندهای حکومتی وصل کرده باشد. اینجا امریکا نیست که “سرزمین فرصتهای طلایی” باشد! اینجا ایران است و تحت حاکمیت جمهوری اسلامی که بیش از هر چیز باید جلاد و آدمکش باشی تا شرط اول ورود به باندهای حکومتی را پیدا کرده باشی و بعد در کلاشی استاد باشی و سوم اینکه بخشی از سران نظام هم با تو باشند. ضمنا حواست باید جمع باشد که بروزش سرت را بالای دار نبینی به جرم “محاربه با خدا به واسطه فساد اقتصادی”، چنانکه فاضل خداداد و مه آفرید امیر خسروی قربانی شدند و اکنون زمزمه آن پیچیده است که همین سرنوشت منتظر بابک زنجانی است که تا همین یک سال پیش از سوی سران حکومت به عنوان “کارآفرین برتر” ستایش میشد و با آنها عکس یادگاری میگرفت.

این مسایل مهم است که در یادداشت این دو “پژوهشگر” به چشم نمی آید چرا که اساس نوشته بر این خط فکری قرار دارد که تاکید کرده باشند که سپاه به عنوان یک “ارگان نظامی” چه به “فعالیت اقتصادی”؛؟ و اگر نظامیان وارد اینگونه فعالیتها شوند قاعدتا فساد به دنبال دارد. چون گویا ایشان از “رانت موقعیت نظامی شان” سو استفاده میکنند. ظاهرا این حرف درست است اما نه برای نظامی که اساسا بر فساد و تباهی بنیان گذاشته شده. سپاه پاسداران فلسفه وجودی اش پاسداری از نظامی است که بر تبهکاری استوار است. اواخر سال ٥٧ در راستای وظیفه ذاتی حکومتی که سرکوب انقلاب بود، سپاه پاسداران توسط “عقلای” این حکومت سازماندهی شد. از فردای شکل گرفتن این دسته سرکوبگر و مشخص شدن آرم و لباس فرم آن، افراد متشکل در آن یک لحظه هم به خود تردید راه ندادند که در سرکوب انقلاب تزلزل به خرج دهند. جالب توجه اینکه این دو پژوهشگر وقتی میخواهند مشخصا سابقه مسعود مهردادی را بررسی کنند فقط به سراغ خاطرات “سرداران شهید سپاه” در جنگ با عراق میروند تا سابقه ایشان را برملا سازند و لازم نمیدانند که اشاره کنند همزمان با آن جنگ، یک رکن اساسی کار این سرداران اسلام، سرکوب خشن مردم ایران بوده است.

آماری وجود ندارد اما به جرات میتوان مدعی شد که قریب نود درصد از یورشها به خانه های مردم و دستگیری مبارزان در دهه ٦٠، توسط سپاه صورت گرفت. در تاریخ ثبت است که مبارزات مردم ترکمن صحرا بوسیله همین ارگان “نظامی” به شدت سرکوب شد و اگر رفیق دوست و محسن رضایی، نامی برای خود در کردند بخاطر ربودن و کشتن رهبران شوراهای ترکمن صحرا بود. به خون کشیده شدن شهرها و روستاهای کردستان هم به همت سرداران رشید اسلام بوده. اگر در شهرها رعب و وحشت حاکم گردید، به یمن تلاش برادران سپاه بود که به مقر سازمانهای سیاسی و کتابخانه ها و بعد خانه های مردم یورش بردند و به هر جنایتی دست زدند. کما اینکه وظیفه اصلی سپاه هم اکنون همین است و این را بارها خود سپاه تاکید کرده است. اما عده ای اینگونه جلوه میدهند که چون سپاه نیروی نظامی است نباید در فعالیتهای افتصادی شرکت کند. در انتهای یادداشت، این دو پژوهشگر یادآور شدند: “به این ترتیب، اکنون که سپاه پاسداران به بازیگر بی‌بدیل عرصه اقتصادی جمهوری اسلامی تبدیل شده، از کنار نام مسعود مهردادی نمی‌توان بی‌تفاوت عبور کرد؛ چه آنکه فهرست شرکت‌های او گویای تمایل فراوان وی و فرماندهان سپاه برای تصرف عرصه‌های مختلف اقتصادی و تجاری در سراسر کشور است.”

جمهوری اسلامی در برهه ای سعی کرد سپاه را در ارتش حل کند و تبدیل به یک ارگان کند چنانکه با ارگانهای دیگر سرکوبش مانند کمیته و شهربانی و ژاندرمری کرد و این سه ارگان شدند ” نیروی انتظامی جمهوری اسلامی”. این هنگامی بود که رفسنجانی سعی داشت از خود و حکومتش یک چهره حکومت متعارف بورژوایی بسازد اما با مقاومت سپاه روبرو شد و یک جورهایی با شورش سرداران سپاه. رفسنجانی رسما در متینگی در حضور صدها سپاهی قول داد سپاه منحل نمی شود. پاسداران سهم خود را از سفره ای که پهن شده بود، میخواستند. برای همین وارد “فعالیت اقتصادی” شدند که اسم رمز غارتگری در جمهوری اسلامی است، که اساسا فعالیت اقتصادی در این حکومت چیزی جز غارت و چپاول ثروت جامعه نیست.

اکثر کاربدستان حاکم بر جمهوری اسلامی، و ایضا اپوزیسیون طرفدار رژیم افتخار این را دارند که زمانی سپاهی بودند. که ظاهرا بچه های خوب سپاه لقب گرفتند و بقیه هم البته بچه های بد! براساس نوشته دو پژوهشگر فوق الذکر در مورد پاسدار مسعود مردادی “با استناد به اطلاعات موجود در روزنامه رسمی کشور درباره ثبت شرکت‌ها، از جمله شرکت‌هایی که آقای مهردادی در آن‌ها به عنوان عضو و اغلب رئیس هیات مدیره حضور دارد می‌توان به شرکت‌های “بنیاد تعاون بسیج”، “صنایع غذایی مائده”، “پشتیبانی ایثار”، “ناصرین وحید”، “گروه بهمن”، “توسعه معدن پهنه تهران”، “مجتمع خانه سازی رزمنده”، “افق توسعه صابرین”، “پردیس سبز ملل”، “موسسه صندوق پس انداز و قرض الحسنه انصارالمجاهدین”، “سرمایه گذاری اعتبار ایران”، “سرمایه گذاری سامان مجد”، “توسعه اعتماد مبین”، “سرمایه گذاری نگین خاتم ایرانیان”، “سرمایه گذاری گنجینه شایستگان”، “سرمایه گذاری توسعه اعتماد” و “نگین گنجینه ایرانیان” اشاره کرد. شرکت‌های “مزدا یدک”، “موسسه قرض الحسنه بسیجیان”، “شمس ارتباطات پارس”، “رایان تصویر پردیس”، “تعاونی اعتبار ثامن الائمه”، “تجارت الماس مبین”، “بنیاد خیریه فاطر صادق”، “پالایش نفت سروش اندیمشک”، “نارا تک پردیس”، “سرمایه گذاری بهمن”، “سرمایه گذاری تجلی سامانه”، “توسعه صنعت سلامت پردیس”، “گیتی گستر لیو”، “توسعه ارتباطات تابا”، “گنجینه اعتماد پارس”، “موسسه فرهنگی ثارالهه دزفول”، “نگین اندیشه البرز”، “یکتاسازان سروش امید”، “مخابرات استان چهار محال و بختیاری” و “سامان سازه غدیر” نیز از جمله شرکت‌هایی محسوب می‌شوند که آقای مهردادی در هیات مدیره آن‌ها حضور دارد. علاوه بر این، آقای مهردادی علاقه عجیبی به جزیره کیش در جنوب ایران دارد به گونه‌ای که دست کم سه شرکت “انرژی کاو کیش”، “اکمه تاور کیش” و “صابرین کیش” را در این جزیره تاسیس کرده و در هر سه آن‌ها نیز رئیس هیات مدیره است.” البته در ایران تا دلتان بخواهد از این گونه شرکتها وجود دارد که پوشش رسمی و قانونی برای مشارکت در چپاول است. این شرکتها اگر مستقیما توسط سپاه بوجود نیامده باشد، موسسین آن امید شان به همین ارگان است که از آنها در مقابل باندهای رقیب و بخصوص مردم، محافظت کند.

سپاه پاسداران یک ارگان متعارف بورژوازی برای سرکوب نیست. این نهاد ویژه است که هنوز کارش تمام نشده است چون نتوانستند مردم را آنگونه که باید و شاید سرکوب کنند، نتواستند کارگر را خاموش سازند. اگر این ارگان به حیات خود ادامه میدهد از آشفتگی است که این رژیم به آن مبتلا است و به شدت به وجود این ارگان نیازمند است، و این نهاد خود را یک نیروی نظامی روتین نمی داند بلکه میداند حیات این رژیم بسته به توان اوست.

“تمایل فراوان فرماندهان سپاه برای تصرف عرصه‌های مختلف اقتصادی و تجاری در سراسر کشور” بهیچوجه نافی وظیفه اساسی این ارگان نیست. بلکه فقط نشان دهنده این است که “فرماندهان سپاه” خودشان را چلاق فرض نمی کنند و از خود میپرسند چرا ما نباید سهمی از این خوان یغما نداشته باشیم؟ و دیگر اینکه ” فرماندهان سپاه” یک نیروی مستقل نیستند بلکه در همکاری و مشارکت مستقیم با بخشهای دیگر حکومت، بخصوص “بیت رهبری” در چپاول مشارکت دارند. بیشتر “موسسات و شرکتهای ثبتی” فقط یک نام هستند که بوسیله آن پولهای زیادی جابجا میشود. فعالیت اقتصادی سپاه پاسداران گوشه ای دیگر از جنایت سازمان یافته علیه مردم ایران است.

افشای چهره “مغز متفکر امپراطوری اقتصادی سپاه” خوب است اما کافی نیست. چون عملا بر این اساس صورت میگیرد که سپاه ارگان نظامی است و نباید در فعالیت اقتصادی شرکت نماید. اما همانگونه که اشاره شد نقش سپاه بسیار گسترده و فراتر از این مسائل است. برای من کارگر اساسا فرقی نمی کند که “مغز متفکر اقتصاد” سپاهی است یا شهروند به ظاهر عادی. مسئله این است که در هر حال من از زندگی ساقط شدم و کوتاه شدن دست سپاه از فعالیتهای اقتصادی کمکی به حال من نمی کند. اساس افشاگری باید بر این نکته استوار باشد که این حکومت تبهکاران است که تمام نیت شان در زمینه اقتصاد، غارت زندگی است و سپاه پاسداران یک بازوی مهم تبهکاری است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *