جدید ترین
Hamid-t3

یادداشتهای هفته

Hamid-t3
حمید تقوایی:

دانشگاه علیه زن ستیزی اسلامی!

“یکی از اساتید خانم که از سوی فرجی دانا منتصب شده می گوید من شکلات نیستم، مروارید نیستم، وسیله تفریح نیستم، اسباب ازدیاد نسل نیستم، عامل فساد مردان نیستم، ناموس هم نیستم، من یک زن هستم،‌ یک انسان که برابر و آزاد آفریده شده نه بهشت زیر پای من است و نه جهنم و افتخار فرستادن مردان به معراج هم نصیب کس دیگری شود بلکه می خواهم خودم به معراج بروم.”

این بخشی از سخنان محمد حسن آصفر، یک نماینده اصولگرا در دفاع از استیضاح وزیر علوم است. او در ادامه یادآوری میکند که آیت الله خمینی گفته بود: “از دامن زن مرد به معراج می رود.”

از نظر این نماینده مجلس اسلامی و همپالکی های متحجرش این گفته های یک استاد زن دانشگاه علیه “فرمایشات امام راحل” و علیه فرهنگ و اخلاقیات اسلامی حاکم دلیل محکمی برای استیضاح و برکنار کردن وزیر علوم محسوب میشود. مجلس بر همین نوع استدلالات وزیر علوم را برکنار کرد اما این دردی از حکومت دوا نخواهد کرد. با تغییر این یا آن وزیر و کابینه و رئیس جمهور و غیره مردم به فرهنگ زن ستیز حاکم رضایت نخواهند داد. مشکل حکومت اساسی تر از این حرفهاست. مساله بر سر سیاستهای معتدل روحانی و وزیر علومش و یا بقول اصولگراها “عدم برخورد قاطع به عومل فتنه در دانشگاهها” و غیره نیست. مساله اینست که کل جامعه مقدسات و فرهنگ و ارزشهای پوسیده اسلامی را، از جمله و بخصوص علیه حقوق و موقعیت زنان، نمی پذیرد و علیه این مقدسات و سیاستهای ارتجاعی به حرکت درآمده است. اظهارات این استاد زن دانشگاه را باید در کنار موج اعتراض علیه حجاب و جداسازی جنسیتی در ورزشگاهها و ادارات و دانشگاهها قرار داد تا متوجه شد مساله به “انتصابات غلط” در دانشگاهها ربطی ندارد. جامعه جمهوری اسلامی را با همه قوانین و مقدسات پوسیده و ضد انسانی اش نمیخواهد و نمی پذیرد و در عرصه های مختلف حکومت را بچالش میکشد. این جنبش رهائی زن در ایران است که از زبان یک استاد دانشگاه اعلام میکند زن وسیله تفریح و ناموس و ابزار ازدیاد نسل و عامل فساد مردان نیست و برای خزعبلات اسلامی عفت و عصمت و ناموس و بهشت و معراج و غیره هم پشیزی ارش قائل نیست. جامعه حول دو محور رهائی زن و جارو کردن مذهب از دولت و شئونات و زندگی هر روزه مردم به حرکت درآمده است و دانشگاه مثل همیشه بازتاب این تحرک و تعرض اجتماعی است. اساس و ریشه مشکل لاینحل جمهوری اسلامی با همه باندها و جناحهایش در این واقعیت نهفته است.

***********************************
بیش از هشتاد درصد شهرهای ایران ورشکسته هستند!

“از ۱۲۳۰ شهر ایران٬ ۱۰۰۰ شهر ورشکسته هستند.”
وزیر کشور

وزیر کشور اعتراف میکند که بیش از هشتاد در صد شهرهای ایران ورشکسته اند. و این تاکید مجددی است بر وضعیت اسفبار و تلاشی و بن بست اقتصادی جمهوری اسلامی!

علت ورشکستگی شهرها چیست؟ جناب وزیر کشور جواب داهیانه ای دارد: “شهرها اگر تشکیل می شود باید مستقر، مستقل و خودکفا باشد تا خودشان توانایی اداره کردن را داشته باشند.”! ظاهرا مشکل تشکیل شهرهائی است که مستقر(؟!) و خودکفا و مستقل نیستند. بزعم جناب وزیر هزار شهر بیخود و بیجا تشکیل شده اند! نتیجه منطقی این نظریه مشعشع هم بجز انحلال این شهرهای بیجا و عدم صدور مجوز برای “تشکیل شهرهای غیر خود کفا” نمیتواند باشد! ظاهرا مقامات رژیم شهرها را با احزاب و سایتها و روزنامه های مخالف اشتباه گرفته اند. احزاب و رسانه های مخالف را میتوان منحل و تعطیل کرد (گرچه در این مورد هم سیاست بگیر و ببندشان بجائی نرسیده است) اما شهرها را نمیشود از نقشه حذف کرد.
البته جناب وزیر بحثش را تا این نتایج مشعشع ادامه نداده است. اصولا شان نزول این نسخه مضحک “استقرار شهرهای خود کفا” ارائه راه حل نیست بلکه لاپوشانی کردن ریشه واقعی مساله است. شهرها بی تقصیرند. ریشه ورشکستگی شهرها نه “عدم استقرار و استقلال و خودکفائی” آنها بلکه بن بست و تلاشی اقتصادی کل نظام جمهوری اسلامی است. این رژیم جمهوری اسلامی است که تماما ورشکسته شده است. یک اقتصاد ورشکسته که تنها در خدمت یک اقلیت دزد و چپاولگر مالتی میلیاردر حاکم قرار دارد و بس. وزیر کشور رژیم علت ورشکستگی هزار شهر را چنین ذکر میکند: “درآمد با هزینه نمی خواند و ترازشان منفی است”. کافی است بخشی از ثروت تاراج شده بوسیله مقامات و اعوان و انصارشان را صرف این شهرها کرد تا درآمد ها و هزینه ها تراز بشود. ثروت مردم را باید از چنگ مقامات آیت الله ها و باندهای مافیائی حاکم بیرون کشید و به جامعه بازگرداند. برای مردم ایران راه حل روشن است: بزیر کشیدن حکومت آیت الله های میلیاردر. راه نجات از ورشکستگی اقتصادی رژیم و تمامی تبعات فلاکتبار آن به میدان آمدن توده های مردم در هزار شهر به ورشکستگی کشیده شده است!

***********************************
آلودگی چهل درصدی بنزین و آلودگی صددرصدی حکومت!

“بنزین۴٠ برابر حد مجازآلوده بوده است!”
یک مقام سازمان حفاظت محیط زیست

اگر یک مقام دولتی در کشورهائی که دولتشان به حداقلی از موازین تمدن و مدنیت پایبند است چنین اظهار نظری میکرد دولت مربوطه را یکشبه برکنار میکردند. اما البته جمهوری اسلامی ورای این حرفهاست! این حکومت مقدسات و قوانین و فرهنگ و کیان اسلام است و در کیان اسلام آنچه به حساب نمی آید حفاظت محیط زیست و بهداشت و سلامتی مردم است! مقام مربوطه اثرات سوء این آلودگی را چنین بر میشمارد: خواب آلودگی، گیجی، سردرد، ناهشیاری، تحریک پوست، چشم‌ها وسیستم تنفسی، اختلالات خونی، اثر سوء بر مغز استخوان و کم خونی، خون‌ریزی بیش ازحد،ا ختلالات کروموزومی، آسیب به سیستم ایمنی و سرطان خون!

این لیستی از امراض و بلایائی ای است که تولید و توزیع بنزین آلوده در جامعه اشاعه داه است. کافی است مثل دولتهای اروپائی استاندارهای بهداشتی در تولید بنزین را رعایت کرد و جلوی این فاجعه را گرفت. اما باز چنین انتظاری از جمهوری اسلامی جائی ندارد. آلودگی اصلی جامعه ایران نظام حاکم است. مساله مردم ایران حاکمیت نظامی است که خود سرمنشا تمامی آلودگی ها است.

***********************************
“زنگ خطر” زنان در ایران!

“٨٠ درصد معلمان تهران زن هستند واین “زنگ خطر” است.”

معاون اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران

برای حکومت زن ستیز جمهوری اسلامی نه تنها در صد بالای معلمان زن بلکه نفس حضور و مشارکت زنان در جامعه و در هر جنبه و عرصه از زنگی اجتماعی زنگ خطر است. بزعم متحجرین حاکم زن باید به کنج خانه بخزد، آشپزی و بچه داری کند و به شوهرش خدمات جنسی بدهد! شان نزول حجاب و جداسازی جنسیتی و طرح افزایش جمعیت خامنه ای همین خانه نشین کردن زنان است. اما جامعه ایران کاملا در جهت مخالف این مدل قرون وسطائی و صدر اسلامی که میخواهند به مردم تحمیل کنند حرکت میکند. مردم ایران ارزشها و مقدسات و قوانین و اخلاقیات نوع داعشی را نه تنها نمی خواهند و نمیپذیرند بلکه مدتهاست جنبش و حرکت وسیعی علیه این سیاستهای زن ستیز اسلامی آغاز کرده اند. مشکل حکومت به حضور اجتماعی زنان محدود نمیشود. قبل و بیش از هر چیز این جنبش رهائی زن است که زنگ خطر سرنگونی نظام زن ستیز جمهور اسلامی را به صدا درآورده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *